مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

قرآن، ملاك‌هايى را براى آبرومندى و محبوبيّت معرّفى، و‌بر اين نكته تأكيد مى‌كند كه انسان پيش و بيش از هر چيز بايد در پى كسب منزلت نزد خداوند باشد و در اين صورت است كه خدا به صورت يك سنّت تغييرناپذير به او محبوبيّت و منزلت والاى اجتماعى نيز خواهد بخشيد: «إِنَّ الَّذينَ ءَامَنوا و عَمِلوا الصّلِحتِ سَيَجعَلُ لَهمُ الرَّحمنُ وُدّاً= آنان‌كه ايمان آورند و كارهاى شايسته انجام دهند، خداى رحمت‌گستر، محبّت آنان را در دل مردم قرار خواهد داد».[5] (مريم/19،96) برخى مفسّران، اين حديث رسول‌خدا(صلى الله عليه وآله)را تفسيرى از اين آيه قرار داده‌اند كه مى‌فرمايد: وقتى خدا بنده‌اى را دوست بدارد، به جبرئيل خطاب مى‌كند كه تو نيز او را دوست بدار؛ سپس جبرئيل در بين اهل آسمان ندا مى‌دهد كه خدا فلانى را دوست مى‌دارد؛ پس شما نيز او را دوست بداريد؛ آن‌گاه خداوند همان محبّت اهل آسمان به آن بنده را در بين اهل‌زمين نيز قرار مى‌دهد؛[6] بنابراين عمل به هريك از دستورهاى الهى در قرآن كه محبّت خداوند را در پى دارد، موجب جلب آبرو مى‌شود و بالعكس هر آن‌چه از محبوبيّت انسان نزد خداوند بكاهد، عاملى براى كم شدن آبرو و حرمت او نزد خدا مى‌شود. (مراجعه كنيد به آياتى كه واژه «حُب» در آن به كار رفته است.[7])


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:معيار آبرومندى, ] [ 18:33 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

واژه آبرو، مركّب از «آب» و «رو» (روى) به معناى اعتبار، حرمت، شرف، وجاهت، عِرض،[1] و معادل عربى آن «ماءالوجه» است؛ امّا در روايات، بيش‌تر واژه «عِرض» براى اين معنا به كار رفته و كاربرد آن از «ماءالوجه» بيش‌تر است. هيچ‌يك از اين دو واژه، در قرآن نيامده است. «وجيه» به معناى آبرومند، فقط دوبار در قرآن‌كريم آمده است.(آل‌عمران/3، 45؛احزاب/33،69) افزون بر اين، واژگانى از مادّه «عفّ» به معناى خوددارى از كار زشت و جلوگيرى از تمايلات درباره حفظ آبرو، و‌از مادّه «فضح» به معناى پرده از روى عيب ديگرى برداشتن و عيوب او را آشكار كردن، براى ريختن آبروى ديگران به كار مى‌رود. واژه اخير، فقط يك بار در قرآن به شكل «لاتَفضَحونَ» (حجر/15،68) از زبان لوط(عليه السلام)نقل شده است.

 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:آبرو, ] [ 18:31 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آب در آخرت:

آياتى چنداز وجود آب در آخرت به صورت چشمه‌ها (انسان/76، 6‌؛ مطففين/83‌،28) و نوشيدنى‌ها (ص/38،51‌؛ انسان/76، 21) خبر مى‌دهد كه بندگان ويژه خداوند و اهل‌بهشت از آن مى‌نوشند. وصف آب در اين آيات، آن را فراتر از آب دنيا و با ويژگى‌هايى برتر از آن مى‌شناساند. آيه 15 محمّد/47 از وجود چهار نوع نهر در بهشت خبر مى‌دهد كه به پرهيزگاران وعده داده شده و يك نوع آن، نهرهايى از آب است كه بدبو نمى‌شود: «فِيها أَنـهرٌ مِن مَاء غَيرِ ءَاسِن». آيه 31 واقعه/56 از آبِ هميشه جارى براى بهشتيان كه هرگز قطع نمى‌شود، خبر مى‌دهد:«و‌ماء مسكوب». مفسّرانى چون قرطبى، اين نكته را مطرح كرده‌اند كه موقعيّت جغرافيايى جزيرة‌العرب با بيابان‌هاى سوزان و كم آب به طورى كه اغلب با طناب و دلو از اعماق زمين آب به دست مى‌آوردند (يا از آب‌هاى مانده و بدبو استفاده مى‌كردند) و كمبود نهرهاى جارى در ميان آن‌ها سبب شده كه خداوند، نهرهاى پرآب در بهشت را به آن‌ها وعده دهد؛[55] امّا نبايد غفلت كرد كه وجود چشمه‌ها و نهرهاى پرآب، فى نفسه براى هر انسانى حتى آنان كه در پرآب‌ترين مناطق به سر مى‌برند، فرح‌انگيز و نعمتى بس بزرگ به شمار مى‌آيد.
از سوى ديگر، آب يكى از نوشيدنى‌هاى اهل دوزخ نيز شمرده شده است؛ امّا اين آب گاه به جوشان (حميم) وصف شده است كه هنگام تشنگى اهل‌جهنّم به آن‌ها داده مى‌شود؛ آن‌گاه اندرونشان را پاره پاره مى‌كند: «و‌سُقُوا ماءً حَمِيمًا فَقطَّعَ أَمعَاءَهُم (محمد/ 47، 15) نيز آيات 70 انعام/6‌؛ 4 يونس/10. گاه به صديد (چركابه) «مَاء صَديد» (ابراهيم/14،16) و گاه به فلز گداخته‌اى تشبيه شده كه اگر ظالمان در جهنم* آب بطلبند، آبى چون فلز گداخته به آنان داده مى‌شود كه صورت‌هايشان را بريان خواهد كرد: «و‌إِن يَستغِيثوا يُغاثوا بِماء كَالمُهلِ يَشوِى الوُجُوهَ (كهف/18، 29) آيه 50 اعراف/7 نيز از تقاضاى اهل‌دوزخ خبر داده كه از اهل‌بهشت مى‌خواهند مقدارى آب بر آنان فرو ريزند و پاسخ مى‌شنوند كه خداوند آن آب را بر كافران حرام كرده است: «و‌نَادى أَصحـبُ النّارِ أصحـبَ الجَنّةِ أَن أَفِيضوا عَلينَا مِن‌الماءِ أَو مِمّا رَزقكُمُ اللّهُ قالوا إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلى الكـفِرِينَ».


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:آب در آخرت, ] [ 20:48 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

درچندآيه، حقايقى‌معنوىو غير محسوس، به آب و برخى از آثار آن در طبيعت تشبيه شده است: 1. در آيه 24 يونس/10 زندگى دنيا به آبى تشبيه شده كه خدا از آسمان فرو مى‌فرستد وسبب رويش گياهان‌گوناگونو سرسبزى و خرّمى شده، زمين به اوج زيبايى و آراستگى مى‌رسد و به اهل زمين، حالت اطمينانى دست مى‌دهد كه قادرند از آن بهره گيرند؛ ولى پس از چندى، آن گياهان به خشكى مى‌گرايد و درو مى‌شود؛ به طورى كه گويا ديروز خبرى از آن زيبايى نبوده است: «إِنَّمامَثلُ الحيوةِ الدّنياكَماءأنزلنهُ من‌السّماءِ فَاختَلطَ بِه نَباتُ‌الأَرضِ مِمّا يَأكلُ‌النّاسُ والأَنعمُ حَتّى إذَا أَخذَتِ الأَرضُ زُخرُفَها و ازَّيّنَت و ظَنَّ أَهلُها أَنّهم قـدِرُون عَلَيها أَتــها أَمرُنا لَيلاً أو نَهاراً فَجَعلنها حَصِيداً كَأَن لَم‌تَغنَ بِالأَمسِ». همين تشبيه درآيه 45 كهف/18 نيزديده مى‌شود و درآيه 20حديد/57 گسترده‌ترو با بيانى ديگر آمده است. دراين آيه براى زندگى‌دنياپنج ويژگى يا حالت يا پنج مرحله‌بيان شده‌است: بازى، سرگرمى، تجمّل‌گرايى، فخرفروشى و افزون‌طلبى در دارايى‌ها و فرزندان؛ آن‌گاه به بارانى كه سبب رويش گياهان متنوّع مى‌شود و كشاورزان را به شگفتى وا مى‌دارد، تشبيه شده است. در اين سه آيه كه از نوع تشبيه تمثيلى است، وجه شباهت بين زندگانى دنيا و نزول آب از آسمان با تأثيرهاى بعدى‌اش اين است كه هر دو به سرعت سپرى مى‌شوند؛[46] از اين رو اين آيات انسان را از فريفته شدن به ظواهر لذّت‌بخش و زودگذر زندگى دنيا بازمى‌دارد: «و‌مَا الحَيوةُ الدُّنيا إِلاّ مَتـعُ الغُرورِ 2. در آيات متعدّدى، چگونگى زنده شدن دوباره مردم پس از مرگ و برانگيخته شدن از قبرها، با اجمال به چگونگى رويش گياهان از زمين در پى نزول آب از آسمان تشبيه شده است[47]:«حَتّى إِذا أَقَلَّت سَحاباً ثِقالا سُقنـهُ لِبلد مَيّت فَأَنزلنا بِه المَاءَ فَأَخرجنَا بِه مِن كُلِّ الثَّمرتِ كَذلكَ نُخرجُ‌المَوتى لَعلّكُم تَذكَّرونَ». (اعراف/7، 57) نيز فاطر/35،9؛ زخرف/43، 11؛ ق/50‌، 11. 3. در آيه 17 رعد/13 «حقبه آب و در مقابل، «باطل» به كف روى آب تشبيه شده است:«أَنزلَ مِن‌السَّماءِ مَاءً فَسالَت أَودِيةٌ بِقَدرِها فَاحتَملَ السَّيلُ زَبداً رَابِياً ... كَذلكِ يَضربُ اللّهُ الحَقَّ و البـطِلَ». ادامه آيه مى‌گويد: كف* روى آب ماندگار نيست؛ امّا آب كه سودمند است، در زمين ماندگار است و خداوند چنين روشن مثال مى‌زند كه حق به دليل سودمندى‌اش ماندگار است و باطل از ميان مى‌رود: «فَأمَّا الزَّبدُ فَيذهَبُ جُفاءً و أمّا مَايَنفعُ النّاسَ فَيَمكُثُ فِى‌الأَرضِ كَذلِكَ يَضرِبُ اللّهُ الأَمثالَ». ابن‌عبّاس، در روايتى آب را تمثيلى از عمل صالح دانسته كه براى صاحبش باقى مى‌ماند و كف روى آب را تمثيلى از عمل سوء دانسته كه ماندگار نيست.[48]


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:تشبيه وتمثيل به آب, ] [ 20:38 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

در ادامه آيه 16 جن/72 فراهم كردن آب فراوان را براى كسانى كه در طريق ايمان پاى‌دارى مى‌كنند، زمينه‌اى براى آزمايش* آن‌ها قرار داده تا روشن شود كه آيا پس از برخوردارى، خداوند را سپاس مى‌گزارند يا ناسپاسى مى‌كنند: «لاََسقينـهُم مَاءً غَدقَاً * لِنَفتِنَهم فِيه». برخى مفسّران گويا به اين دليل كه چگونه ممكن است خداوند، مؤمنانى را كه به پاداش پاى‌دارى‌شان بر ايمان، از آب فراوان برخوردار كرده، آن را وسيله امتحانى سخت براى آن‌ها قرار دهد، تفسير ديگرى از آيه ارائه داده‌اند كه اگر كافران از إنس، و‌قاسطان از جن بر ستم خويش اصرار ورزيده بودند، خداوند بر اساس سنّت استدراج، آبى فراوان در دسترسشان قرار مى‌داد تا در گستردگى عيش و روزى، گناهان بيش‌ترى را مرتكب شده، دچار عذاب دردناك‌ترى شوند.[14] تفسير سوم از آيه مى‌تواند اين باشد كه لام در «لِنَفتِنَهم فِيه» براى عاقبت است؛ بنابراين، مقصود آيه اين است كه اگر مؤمنانى با پاى‌دارى بر ايمان، از آب فراوان برخوردار شدند، اين برخوردارى خود به خود آنان را به صحنه‌اى ديگر از آزمايش منتهى خواهد كرد كه در آن سپاس‌گزاران از ناسپاسان مشخّص مى‌شوند.[15] آيه‌249 بقره/2 نيز از آزمايش ديگرى با محوريّت آب چنين خبر مى‌دهد: خداوند، گروهى از بنى‌اسرائيل را كه براى مبارزه با جالوت، با طالوت* همراه شده بودند، در ميان راه و پيش از مواجهه با‌جالوت، با نهرى از آب آزمود و فقط به كسانى براى همراهى با طالوت اجازه داد كه بيش از يك‌مشت آب ننوشند. ادامه آيه خبر مى‌دهد كه فقط عدّه كمى از آنان با اراده قوى خود در‌اين‌آزمون موفّق بودند[16]:«فَلمَّا فَصلَ طَالوتُ بِالجُنودِ قَال إِنَّ اللّهَ مُبتَلِيكُم بِنَهر فَمن شَرِبَ مِنهُ فَليسَ مِنّى و مَن لَم‌يَطعمهُ فَإِنّه مِنّى إِلاّ مَن اغْترَفَ غُرفةً بِيَدهِ فَشَربوا مِنه إِلاّ قَليلا».


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:وسيله آزمايش, ] [ 20:19 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

يكى از نقش‌هاى آب در زندگى انسان را مى‌توان درمان برخى بيمارى‌ها دانست كه در آيه 41 و 42 ص/38 به اين تأثير اشاره شده است: «وَاذكُر عَبدنا أَيّوبَ إِذ نَادى رَبَّه أَنِّى مَسَّنِى الشَّيطـنُ بِنُصب و عَذاب * اركُض بِرجلِكَ هذا مُغتَسلٌ بَارِدٌ و شَرابٌ». در اين دو آيه، حال ايّوب پيامبر(عليه السلام)گزارش شده است كه از رنج و بيمارى خود به پروردگارش شكايت برد كه به او وحى شد: پاى خود را بر زمين بزن؛ چشمه‌اى با آبى خنك پديدار مى‌شود. از آن بنوش و خود را نيز با آن شستوشو ده. بدين وسيله بيمارى از جسم و جان ايّوب رخت بربست. در روايتى، بيمارى ايّوب*(عليه السلام)درآمدن دمل در تمام بدنش دانسته شده است.[1] هرچند ظاهر آيه، جوشش آب براى ايّوب را به صورت خارق‌العاده گزارش كرده، براساس آيه شايد نتوان تأثير آب يا انواعى خاص از آن را بر درمان برخى بيمارى‌ها انكار كرد. يكى از مصاديق آيات آشكار و روشن الهى در آيه 97 آل‌عمران/3  (فِيه ءَايـتٌ بَيّنـتٌ مَقامُ إبرهيم) نيز آب زمزم دانسته شده[2] و رواياتى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)و پيشوايان معصوم(عليهم السلام)با اين مضمون نقل شده كه آب زمزم، موجب شفا و برطرف شدن بيمارى است[3] يا اين‌كه آب زمزم به هر نيّتى نوشيده شود، همان اثر را خواهد داد (ماءُ زمزم لِما شُرِبَ لَه). اگر براى شفا نوشيده شود، شفابخش است و اگر براى حفظ خود بنوشد، خدا او را حفظ مى‌كند و اگر براى رفع تشنگى بنوشد، تشنگى او برطرف خواهد شد.[4] رواياتى ديگر نيز از تأثيرهاى سودمند يا مضر براى فراوان نوشيدن، كم نوشيدن آب، نوشيدن آب سرد يا گرم خبر مى‌دهد.[5]


ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:درمان, ] [ 17:41 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

در قرآن كريم پاكيزگان، محبوب خدا شمرده شده‌اند: «إِنَّ اللّهَ يُحبُّ التَّوّبِين و يُحبُّ المُتَطهِّرِين». (بقره/2،222) نيز توبه/9، 108، و‌اين بدان جهت است كه طهارت و پاكيزگى* نزد خدا محبوبيّت دارد؛ از اين‌رو از يك سو در آيات بسيارى مانند 6‌مائده/5‌؛ 4 مدثر/74؛و26 حج/22 به طهارت، سفارش شده است؛ چنان‌كه خداوند انسان را به‌گونه‌اى آفريده كه به پاكيزگى ميل دارد (مائده/5‌،‌6) و از سوى ديگر، آب وسيله‌اى براى اين طهارت* و تأمين بهداشت معرّفى شده كه خداوند آن را در اختيار بشر قرار داده استو‌يُنزِّلُ عَليكُم من السَّماءِ مَاءً لِيُطهِّركُم بِه.» (انفال/8‌،‌11) در آيه 48 فرقان/25 آب با وصف طهور آمده است: «و‌أَنزَلنا منَ‌السَّماءِ مَاءً طَهُوراً»؛ البتّه ساختار واژه طهور و اشتراك آن ميان صيغه‌هاى گوناگون، بحث‌هايى رابه دنبال داشته است؛ امّااستخدام آن در اين آيه، نگرش قرآن‌به نقش وتأثير آب را در پاكيزگى محيط زندگى كه از نعمت‌هاى خدا بر انسان است، نشان مى‌دهد. برداشت رايج و نسبتاً مشهور از طهور، هم‌چون واژه نَؤوُم (پرخواب) صيغه مبالغه بودن آن است و بر طاهر بودن آب تأكيد و مبالغه مى‌كند.[34] برخى، مبالغه موجود در واژه را اين‌گونه شرح داده‌اند كه طهارت بسيار آب، سبب مى‌شود مطهِّر اشياى ديگر هم بشود؛ يعنى طهارتش به هر چيزى كه با آن بر مى‌خورد، سرايت كند؛[35] امّا زمخشرى اين برداشت را با صيغه طهور كه از فعل لازم گرفته شده و نه متعدى، بى‌ارتباط مى‌داند. وى معتقد است كه طهور، يا صفت به معناى طاهر يا اسم آلت چون وقود (چيزى كه با آن آتش افروخته مى‌شود) و يا وَضوء(چيزى كه با آن وضو گرفته مى‌شود) است؛ بنابراين، طهور به معناى وسيله و ابزار طهارت است.[36] گويا آن‌چه صاحب كشّاف را واداشته تا مبالغه بودن طهور را انكار كند، تفسيرى است كه از مبالغه ارائه شده؛ امّا اگر مبالغه در طهارت به مقايسه ميان آبى كه از آسمان نازل مى‌شود با حالت پيش از بخار شدن و قرار گرفتن آن در جوّ زمين ناظر باشد، مى‌توان آن را صيغه مبالغه هم دانست؛ بنابراين، اشاره دارد به اين‌كه آب باران پديد آمده از تبخير آب‌هاى سطحى زمين به وجود آمده، در نهايتِ خلوص و پاكى است. در اين باره، اين نظريّه نيز مطرح شده كه بخار آب متصاعد شده از زمين، پس از آن‌كه در فضا قرار گرفت، تمام موجودات ذرّه‌بينى و مضرّ آن، بر اثر اشعه ماوراء بنفش و مادون قرمز خورشيد از بين مى‌رود.[37]


ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:طهارت و بهداشت, ] [ 17:37 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

يكى از آثار مهم و گسترده آب در زمين كه انسان از منافع مستقيم و غيرمستقيم آن بهره مى‌برد، احياى زمين است كه در بيش از ده آيه بر آن تأكيد شده است. آيه 65 نحل/16 مى‌گويد: خداوند از آسمان آب فرود آورد و در پى آن، زمين را پس از مرگ احيا كرد: «وَاللّهُ أَنزلَ مِن السَّماءِ مـاءً فَأحيا بِهِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها» . نيز فاطر/35، 9؛ بقره/2، 164. همين معنا با بيانى ديگر در سوره عنكبوت/29، 63 آمده است. در آيه 5 جاثيه/45 از آب آسمان به «رزق» تعبير شده؛ آن‌گاه به احياى زمين با آن رزق اشاره مى‌كند: «و‌مـا أَنزَل اللّهُ مِن السَّماء مِن رِزق فأَحيا بِه الأَرضَ بعدَ مَوتِها» . آيه 48 و 49 فرقان/25 هدف از نزول باران را احياى سرزمين مرده دانسته است: «و‌أَنزلنـا مِن السَّماءِ ماءً طَهوراً * لَنُحيِى بِه بَلدَةً مَيتاً». عموم مفسران برآنند كه مقصود از احيا در اين آيات، روييدن گياهان و آبادانى زمين است[30] كه از يك طرف با روييدن انواع ميوه‌ها و خوردنى‌ها، روزى انسان را تأمين مى‌كند و با ايجاد چراگاه‌ها، زمينه ادامه حيات دام‌ها، حيوان‌ها و همه جنبندگان را فراهم مى‌سازد و از سوى ديگر، با رويش انواع گياهان با رنگ‌ها و بوهاى گوناگون به زمين زيبايى و طراوت مى‌بخشد.[31] احياى زمين كه همواره با سرسبزى و زيبايى طبيعت همراه است، مورد تأكيد آياتى ديگر قرار گرفته؛ به طور مثال در آيه 63 حج /22 آمده است: «أَلم تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنزلَ مِن السَّماء مـاءً فَتُصبِحُ الأرضُ مُخضَرَّةً» و نيز از پيدايش انواع گوناگون گياهان با آب باران ياد مى‌كند: «و‌أَنزلَ مِن السَّماءَ مـاءً فَأَخرجنـا بِه أَزوجاً مِن نَبات شَتّى» (طه/20، 53) و اين همه، سبب زيبايى و آراستگى زمين مى‌شود: «كَماء أَنزَلنـهُ مِن‌السَّماءِ فَاختَلطَ به نَباتُ الأَرضِ ... حَتّى إِذا أَخذَتِ الأَرضُ زُخرُفَها و ازَّيَّنَت» (يونس/10، 24) و براى انسان، بهجت و شادابى به همراه مى‌آورد: «و‌أَنزلَ لَكُم منَ السَّماءِ مـاءً فَأَنبتنـا بِه حَدائِقَ ذاتَ بَهجة.» (نمل/27،60) نيز‌حج/22،5‌.




ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:احياى زمين, ] [ 17:32 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

تأمين غذاى انسان:

انسان براى ادامه زندگى خود، نيازمند غذايى است كه از محصولات كشاورزى* چون غلاّت، دانه‌ها، سبزى‌ها، انواع ميوه‌هاى درختان و نيز از دام و شيلات تشكيل مى‌شود. همان‌گونه كه بشر به دليل نيازمندى به غذا و آب، همواره در طول تاريخ، نقش و تأثير آب را در همه شؤون حيات خود به روشنى احساس مى‌كرده و به آب با ديده اهمّيّت مى‌نگريسته، بخش اعظم آيات مربوط به آب نيز نقش اصلى را در تأمين غذاى انسان به آب داده است. پيام اصلى اين آيات كه بدون استثنا فقط خداوند را تأمين كننده اين آب معرّفى كرده، برشمردن نعمت‌هاى خداوند براى انسان و نشان دادن آيات الهى و قدرت خدا به وى در همه صحنه‌هاى عالم و در لحظه لحظه زندگى او است تا به ايمان به اللّه، توحيد و معاد راهنمايى‌اش كند و احياناً با برشمردن نعمت‌هاى خدا، انسان را به شكر اين نعمت‌ها فراخواند.
در اين باره، آيه 22 بقره/2 و 32 ابراهيم/14 پس از بيان نزول آب از آسمان مى‌گويد: خدا با آن آب، انواع ميوه‌ها را از زمين بيرون آورد تا رزق* شما باشد: «وَ أَنزَل مِن‌السَّماءِ ماءً فَأَخرَجَ بِهِ مِن الثَّمرتِ رِزقاً لَكم» . نيز اعراف/7، 57‌. در آيه 99 انعام/6 همين بيان با تفصيل بيش‌تر ديده مى‌شود: خداوند با آب هر نوع گياهى را روياند؛ آن‌گاه از آن گياه، جوانه‌اى خارج ساخت كه در آن جوانه، دانه‌هايى بر روى هم چيده شده است و از شكوفه درختان نخل، خوشه‌هايى نزديك به هم برآورد؛ هم‌چنين با آن آب، باغ*هايى از انگور، زيتون و انار كه همانند هم يا غير همانند است، ايجاد كرد: «وَ هُو الَّذى أَنزلَ مِن‌السَّماءِ ماءً فَأَخرجنا بِه نَباتَ كُلِّ شَىء فَأخرَجنا مِنهُ خَضِراً نُخرِجُ مِنهُ حَبّاً مُتراكِباً و مِن‌النَّخلِ مِن طَلعِها قِنوانٌ دانِيةٌ و جَنّت من أَعناب والزَّيتونَ والرُّمَّـان مُشتَبهاً و غَيرَ مُتشـبِه» . همين مطلب در آيه 11 نحل/16 با اين بيان آمده است: «يُنبِتُ لَكم بهِ الزَّرعَ و الزَّيتونَ والنَّخيلَ والأَعنبَ و مِن كُلِّ الثَّمرتِ» ؛ جز اين در آيه 27 فاطر/35 به ميوه‌هاى رنگارنگ (فأَخرَجنا بِه ثَمرت مُختَلفاً ألونُها) و در آيه 21 زمر/39 به زراعت‌هاى رنگارنگ (ثُمَّ يُخرج به زَرعاً مُختَلفاً أَلونُه) كه رويش همه از آب آسمان است، توجّه داده است. در آيات 25 تا 32 سوره عبس/80 پس از بيان ريزش آب و پيش از ذكر گياهان و انواع ميوه‌ها، از حب (دانه) ياد شده كه مى‌تواند نشان دهنده اهمّيّت نقش غلاّت و دانه‌ها در تغذيه انسان باشد[27]: «أَنّا صَبَبنا الماءَ صَبّاً * ثُمَّ شَققنَا الأَرضَ شَقّاً * فَأَنبَتنا فِيها حَبّاً * و عِنَباً و قَضْباً * و زَيتوناً و نَخلا * و حَدائِقَ غُلباً * و فكِهَةً و أَبّاً * مَتعاً لَكم و لاِنعـمِكُم». نيز نبأ/78، 15 و 16. برخى مفسّران «قَضْباً» در اين آيات را به سبزى‌ها‌كه در غذاى انسان جاى‌گاهى مهم دارد، تفسير كرده‌اند.[28]
بشر، همواره بخشى از نيازهاى غذايى خود را از طريق دام تأمين مى‌كرده؛ از اين‌رو پرورش دام براى تأمين اين نياز، از اهمّيّت زيادى برخوردار بوده است. قرآن كريم، بر نقش و تأثير آب بر اين نياز انسان، يعنى پرورش دام نيز تأكيد كرده و آن را از نعمت‌هاى الهى به انسان برشمرده است. در همين جهت، آيه 24 يونس/10 رويش گياهان را معلول آبِ نازل شده از آسمان دانسته و از آن در كنار غذاى انسان، خوراك دام شمرده است: «كَماء أَنزلنهُ مِن‌السَّماءِ فَاختَلطَ بِه نَباتُ الأَرضِ مِمّا يَأكُلُ‌النّاسُ والأَنعمُ». تصريح به اين‌كه گياهان زمين، خوراك انسان و دام (انعام*) است نه حيوانات، با اين‌كه حيوانات بسيارى از آن تغذيه مى‌كنند، نشان مى‌دهد كه اين آيه، در مقام بيان تأثير مستقيم و غير مستقيم آب در تأمين غذاى انسان است. اين معنا در آيات ديگر نيز مورد توجّه است. در آيه 10 نحل/16 بخشى از آبِ آسمان را عامل پيدايش گياهانى دانسته كه انسان‌ها دام خود را براى چريدن به ميان آن مى‌برند: «هُوالَّذى أَنزلَ مِن السَّماءِ ماءً لَكم مِنه شَرابٌ و مِنهُ شَجرٌ فيه تُسيمون» ، و‌از آسمان، آبى فرود آورد و به وسيله آن، رستنى‌هاى گوناگون جفت جفت بيرون آورديم. بخوريد و دام‌هايتان را بچرانيد كه به طور قطع در اين‌ها براى خردمندان نشانه‌هايى است: «و‌أَنزلَ من‌السَّماءِ ماءً فَأخرَجنا بِه أَزوجاً مِن نَبات شَتّى * كُلوا وارعَوْا أنعمَكُم إِنَّ فى ذلكَ لاَيت لأُولِى النُّهى.» (طه/20، 53 و 54) «اَبّ» در آيه 31 عبس/80 نيز به چراگاه* تفسير،[29] و در آيه بعد، بهره دام معرّفى شده است: «و‌فكِهَةً و أَبّاً * مَتـعاً لَكم و لأَنعـمِكم» . تأكيد بر نقش آب در تأمين خوراك دام در آيات 31 و 33 نازعات/79 و 27 سجده/32 نيز به چشم مى‌خورد.آب درياها نيز جاى‌گاهى براى پرورش آبزيان دانسته و آب شور و شيرين در اين جهت يك‌سان معرّفى شده است: «وَ ما يَستوِى البَحرانِ هـذا عَذبٌ فُراتٌ سائغٌ شَرابُهُ و هذا مِلحٌ أُجاجٌ و مِن كُلّ تَأكلُونَ لَحماً طَريّاً.» (فاطر/35،12)


ادامه مطلب
[ دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:نقش آب, ] [ 21:6 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آيه 7 هود/11 از بودن عرش خدا بر آب خبر مى‌دهدوَ هُوَ الَّذى خَلَقَ السَّمـوتِ و الأَرضَ فِى سِتَّةِ أَيّام و كانَ عَرشُهُ عَلَى الْماءِ= و او كسى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش مرحله آفريد و عرش* او بر آب بود». مفسّران در تفسير اين آيه بر يك نظر نيستند. سيدقطب معتقد است كه اين آيه فقط بر وجود آب هنگام خلق آسمان و زمين و قرار داشتن عرش خدا بر آن دلالت دارد؛ امّا اين‌كه چگونه آبى بوده و عرش به چه نحو بر آن قرار داشته، از امور غيبى است كه راهى براى فهم مفسّر به آن وجود ندارد.[5] برخلاف نظر اين گروه از مفسران، برخى درپى ارائه معناى روشنى از آيه بوده‌اند. در نقلى از كعب‌الاحبار آمده است كه خداوند، ياقوت سبزى آفريد؛ آن‌گاه با هيبت در آن نظر كرد؛ به طورى كه به آبى مضطرب تبديل شد؛ پس باد را آفريد و آب را بر پشت باد قرار داد و عرش را نيز بر آب نهاد.[6] نظير اين روايت كه از اسرائيليات است، از ابن‌عباس نيز نقل شده.[7] برخى مفسّران متأخّر گويا با مسلَّم گرفتن مضمون اين روايات، با اين پرسش مواجه شده‌اند كه چه فايده و حكمتى در اين است كه عرش خدا بر آب و آب بر روى باد باشد و پاسخ داده‌اند كه قرار گرفتن بناى عظيم عرش بر آب، دلالت روشن‌ترى بر قدرت خدا دارد كه چگونه آن جسم سنگين را بدون هيچ ستونى بر روى آب نگه داشته است.[8]ابومسلم اصفهانى در اين باره گفته است: عرش خدا، يعنى بناى آسمان‌ها و زمين كه بر روى آب قرار داشت و اين شگفت‌انگيزتر است كه ساختمان عظيمى بر روى آب بنا نهاده شود؛[9] امّا اين نظريّه با ظاهر آيه سازگار نيست؛ زيرا آيه مى‌گويد: عرش خدا، پيش از آفرينش آسمان و زمين بر آب بود.[10] ابوبكر اَصَمّ گويا به دليل نادرستى اين نظريّه‌ها در تفسير ديگرى از آيه چنين مى‌گويد: همان گونه كه آسمان بالاى زمين قرار گرفته بود، عرش خدا نيز بالاى آب قرار داشت.[11] اين‌كه مقصود از عرش و نيز ماء چه باشد، مى‌تواند تفسيرى مقبول‌تر يا غير قابل قبول از آيه ارائه دهد. آن‌چه از مفسّران متقّدم گزارش شده، عرش را موجودى مادّى معرّفى مى‌كند؛ امّا برخى مفسّران (به طور عمده عارفان و حكيمان) عرش و ماء را شىء غيرمادّى دانسته‌اند؛ به طور مثال محى‌الدين‌عربى، مراد از عرش در آيه را همه موجودات عالم و مقصود از آب را كه عرش (همه ممكنات) از آن برآمده و به واسطه آن وجود يافته‌اند، نَفَس رحمانى دانسته است[12] كه گاه از آن به «حيات ساريه» در موجودات[13] يا «وجود منبسط» و يا «حقيقت محمديه»[14] تعبير مى‌شود. برخى ديگر از مفسران، عرش را كنايه از تدبير خداوند، يعنى علم او به مصالح، شايستگى‌ها و بايستگى‌هاى هستى دانسته و برآنند كه آيه پيشين خبر مى‌دهد پيش از آفرينش آسمان و زمين، خدا وجود داشت و با او هيچ نبود و خداوند ابتدا آب را آفريد؛ آن‌گاه آسمان‌ها و زمين و به طور كلّى موجودات مادّى را از آب خلق كرد.[15] اين تفسير از آيه با روايت‌هايى از‌امامان معصوم(عليهم السلام)تأييد مى‌شود كه نخستين‌پديده مادّى آفريده خداوند را كه منشأ آفرينش* موجودات ديگر بوده، آب معرّفى مى‌كنند.‌از حضرت باقر(عليه السلام)نقل شده كه در پاسخ‌به‌مردى شامى درباره آغاز آفرينش فرمود:‌نخست، چيزى را آفريد كه همه چيزها از‌آن خلق شده و آن آب است؛ پس خداوند نسب‌هر چيزى را به آب مى‌رساند؛ ولى براى آب،‌نسبى كه بدان منسوب شود، قرار نداده است.[16]‌در حديث ديگرى از حضرت صادق(عليه السلام)عرش به آفريدگان تفسير شده است: العرش فى وجه هو جملة الخلق؛[17] بنابراين بعيد نيست كه آيه‌به پديد آمدن همه مخلوقات از آب اشاره داشته باشد.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:عرش "خدا" آب", ] [ 21:3 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 97 98 99 100 101 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب