مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| |||||
|
اول ذیقعده سالروز ولادت حضرت معصومه (س) است،
[ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:ويژه نامه دهه كرامت, ] [ 8:35 ] [ اکبر احمدی ]
[
رسول اكرم دعوت خود را وقتى شروع كرد كه شرق و غرب دنياى آن روزگار را دو نيروى بزرگ اداره مىكرد يكى دولت روم شرقى كه بر سرزمينهاى جنوبى اروپا و خاك تركيه امروزى و شهرهاى شمالى افريقا سلطنت داشت و ديگرى دولت ساسانيان كه از شرق به رودخانه سند و جيحون دست داشت و از جنوب بدرياى عمان و خليج فارس و رودخانه فرات منتهى مىشد و از ناحيه غرب با دولت روم شرقى هم مرز بود. اين دو نيرو كه در حقيقت به دنيا حكومت داشتند و كسى در هيچ جاى دنيا نمىتوانست نفس عميق بكشد علاوه شبه جزيره عربستان در محاصره مرزهاى ساسانيان و زير پنجه آنان بود مضافاً بر اين پيامبر اكرم در داخل شهر خود با مخالفتهاى قريش روبرو شده بود و پيشرفت با اوضاع و عوامل وقت كه همه و همه بر خلاف و عليه هدف جريان داشت. با تدبير خداوند و تحمل زايدالوصف رسول اكرم بر شدائد نهال اسلام ريشه دواند و در مدت بسيار كم شاخ و برگ آن به اكثر شهرهاى حجاز در زمان پيغمبر سايه انداخت. رسولالله پس از سيزده سال براى مقر حكومت خود مدينه را انتخاب نمود و با هواخواهى و پشتيبانى اهالى يثرب توانست بر اين شهر تسلط پيدا كند. و نخستين سنگ بناى نظامى و سياسى و مذهب اسلام را در آنجا استوار كند در اين شهر بود كه چراغ تابناك دين مبين اسلام جان تازهاى گرفت و نور آن توانست شرق و غرب عالم را روشنى بخشد. ادامه مطلب [ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:طلوع اسلام و پيشرفت مسلمين, ] [ 9:26 ] [ اکبر احمدی ]
[
اين شهر آشوب در مناقب نقل نموده: وليد بن عتبه بن ابى سفيان در مورد يك مزرعه با حسين (عليه السلام) نزاع بر پا كرد حضرت عمامه وليد را از سر برداشت و در گردن او پيچيد در حالتيكه در آن روز استاندار مدينه و برادرزاده معاويه بود و مروان بن حكم كه شايد در آن روزگار رئيس شرطه مدينه بود چنين گفت: عبدالله بن عمر از پاى حجاج بوسيد اما طفلى كه در خانواده زبون بىمايه تربيت شده و پدر و مادر او از هر گونه سجاياى مردى انسانى بى نصيب است در مقابل هر حادثه خود را مىبازد و در مقابل لقمه ناچيز خود را مىفروشد. عبدالله بن زبير از جنگ مىترسيد مادرش وادار كرد و همين عبدالله بن زبير روزى كه از مدينه حركت كرد از بيراهه بوضع اسفانگيز به مكه آمد و به سال هفتاد و سه هجرى همينكه علائم فتح را از قشون حجاج احساس كرد پيش مادرش اسماء ذاهالنطاقين دختر ابى بكر آمد و گفت جماعت من متفرق شدند و سپاه عبدالملك بمن قول دادند در صورت تسليم مرا موافق ميل خودم آزاد بگذارند مادرش گفت كشته شدند با حريت هزار مرتبه بهتر است از ذلت در مقابل دشمن گفت مادر مىترسم مرا مثله كنند گفت پسرم الشاه لا تتألم بالسلخ گوسفند پس از ذبح از پوست كندن اذيت نمىبرد و روزيكه او را بدار زدند جمعى از حجاج وساطت نمودند كه او را پائين آورد گفته بود مادامى كه مادرش وساطت نكرده قبول نخواهم كرد و اسماء هم از حجاج التماس نكرد فقط روزى با عصاى خود راه مىرفت چشمش بر بالاى دار به پسرش افتاد گفت هنوز وقت نشده كه اين سواره پياده شود حجاج به اين كلمه او را پائين آورد13. [ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:وليد از دست حسين (عليه السلام) قبلاً تنبيه ديده بود, ] [ 9:24 ] [ اکبر احمدی ]
[
اما طفلي كه در خانواده جامعالشرايط تربيت شود آزادگى و شهامت و همه خصائص انسانيت در او جمع خواهد شد و مسلم بايد آنطور شود در خاندان على و تحت تربيت حسين بن على (عليه السلام) بزرگ شده و حسين (عليه السلام) خود به تربيت و اصالت آن تكيه كرده و به پرورشهاى پدر و مادر خود را ملاك عزت و مناعت قرار داده فرموده است. [ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:حسين بن على و مجلس وليد و خطبه طوفانى, ] [ 9:23 ] [ اکبر احمدی ]
[
در همين هنگام مسلم نامهئى بامام نوشت و ماجراى بيعت و استقبال گرم كوفيان را تشريح نمود و با پيك سريع بامام فرستاد. همان نامه بود كه روح مسلم را مىفشرد و سخت ناراحت كرده بود و در شب و روز شهادتش كه ورق بكلى برگشته بود، كوفيها مهمان عزيز خود را در كوچههاى كوفه تنها گذاشته و پناهى به او نمىدادند كار بجائى باريك كشيد در منزل يكنفر پيرزن به نام طوعه با تقاضاى خود بيتوته نمود والا جانش در همان شب در خطر بود، پيش از هر چيز از نامه ياد مىكرد اشك مىريخت و هر كه از علت گريه سؤال مىكرد مىگفت پسر عمويم بدعوت و نامه من به طرف كوفه مىآيد و اين جنايت از من است به خانواده او.
[ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:نامه مسلم, ] [ 11:12 ] [ اکبر احمدی ]
[
روز نهم ذىالحجه هزار و سيصد و هشتاد و چهار هجرى بود كه قصد داشتم بخش مردان شجاعت را بنويسم. بعد از نماز صبح بود كه حادثه همان لحظات بيادم افتاد و گويا ضميرم از غيب الهام گرفته بمن مىگفت سر سلسله مردان شجاعت شهيد اين روز است يعنى مسلم بن عقيل نايب خاص حسين شهيد است و خورشيد در آنروز با چهره غمانگيز خود شهادت فرزند عقيل را اعلام نمود. و لازم ديد اجمالاً بشرح حال پر غوغاى او با ذكر شجاعت و شهامت وى كه صفحه تاريخ را درخشان نموده اشاره شود. شهادت مسلم11 در اين روز بر حادثه كربلا مقدمه و براى شناسائى روحيه اهل كوفه در فرومايگى و پيمان شكنى بهترين گواه و معرف بود، زيرا كوفيها بودند كه نامههاى زياد و بالغ بر دوازده هزار نفر امضا كننده به حسين بن على (عليه السلام) نوشته بودند، در قبال اين نامهها پسر پيغمبر به اهل كوفه نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم - من حسين بن على الى الملاء و المؤمنين و المسلمين اما بعد فان هانياً و سعيداً قدما على بكتبكم و كان آخر من قدم من رسلكم الى ان كتب انى باعث اليكم اخى و ابن عمى و ثقتى من اهل بيتى مسلم بن عقيل فان كتب الى انه قداجتمع راى ملئكم و ذوى الحجى و الفضل منكم على ما قدمت به رسلكم به قرئت فى كتبكم فانى اقدم عليكم و شيكا انشاءالله. ادامه مطلب [ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:مردان شجاعت, ] [ 11:8 ] [ اکبر احمدی ]
[
اما سرنوشت ابن ملجم، اين مرد نيز در اواخر ماه شعبان سال چهلم هجرى بكوفه رسيد بدون اينكه از تصميم خود كسى را آگاه سازد در منزل يكى از آشنايان خود مسكن گزيد و لكن اعمال و رفتار عدهاى از خوارج كه در كوفه بودند و خود را بى طرف معرفى مىكردند در روحيه ابن ملجم آثار تزلزل و ترديد ايجاد نمود و شايد عامل ديگرى كه در همين روزها بتقدير قضائى بوجود آمد در بين نبود مأموريت خطرناك مشئوم خود را انجام نمىداد. ناگاهان در همين ايام ابن ملجم با يكدخترى روبرو شد كه در جمال و دلربائى منحصر بفرد بوده و بگواهى تاريخ اگر كسى ادعاى عديمالمثلى او را بنمايد دروغ نگفته است شب را تا صبح بيدار بود پروانه عشق و محبت دختر با پروبال زدن خود ابن ملجم را دچار يك ناراحتى فكرى و روحى نموده بود. هنگام صبح قبل از هر چيز خود را به آن دختر رسانيد خواهش دل و گرفتارى خود را بدام عشق او رسماً اعلام داشت و از وى خواستگارى نمود. ادامه مطلب [ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:سرنوشت ابن ملجم ملعون, ] [ 11:2 ] [ اکبر احمدی ]
[
جنگجويان خوارج شهر مكه را مركز عمليات خود قرار داده و سه تن از اين قوم باسامى عبدالرحمن ابن ملجم و برك بن عبدالله و عمربن بكر در يكى از شبها گرد هم آمده و صحبت از گذشته مسلمين مىكردند.در ضمن گفتگو باين نتيجه رسيدند كه باعث اين همه خونريزى معاويه و عمروعاص و على (عليه السلام) است و اگر اين سه نفر از ميان برداشته شوند مسلمين آسوده زندگى مىكنند در نتيجه با هم پيمان بستند و بسوگندهاى غليظ مؤكد كردند كه هريك از آنها يكى از اين سه نفر را بقتل رساند. [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:فراريان خوارج و پيمان خطرناك, ] [ 9:9 ] [ اکبر احمدی ]
[
امام فرمود يك پرچم سفيد در كنار نهروان بزنند و توبه كنندگان زير آنان اجتماع كنند تقريباً دو ثلث خوارج توبه نمودند چهار هزار در عقيده خود ايستادگى نمودند على (عليه السلام) ناچار با آنها جنگيد و قبل از شروع يك كلمه اعجازى فرمود كه از خوارج كمتر از ده نفر زنده خواهد ماند و از شما كمتر از ده نفر شهيد خواهد شد و طولى نكشيد جنگ پايان يافت صدق پيشگوئى امام ظاهر شد نه نفر از خوارج زنده ماند بود و نه نفر از مسلمين شهيد شده بود و پس از پايان جنگ امام به كوفه برگشت ولكن آنانكه در نهروان توبه كرده بودند مجدداً آغاز مخالفت كردند حضرتش به آنها پيغام فرستاد و دعوت به صلح و آرامش نمود چون از هدايت آنها مأيوس شد دستور داد آن عده را طعمه شمشير و تار و مار كردند در نتيجه عدهاى مقتول و عدهاى متوارى شدند از جمله فراريان عبدالرحمن بن ملجم از قبيله مراد بود كه او هم بمكه گريخت. [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:رعد و برق شمشير در نهروان, ] [ 9:6 ] [ اکبر احمدی ]
[
و على (عليه السلام) مالك اشتر را كه حاكم ايالت جزيره بوده به كوفه احضار نموده فوراً او را روانه مصر ساخت و محمد بن ابى بكر را به پيش خود خواند مالك در ذيقعده سال 38 كوفه را بقصد مصر ترك گفت در اثناى راه در شهر قلزم يك نفر بنام نافع10 سم به مالك خورانيد كه در اثر همان سم درگذشت و بسراى جاويدان شتافت هنوز اثر داغ مرگ مالك از دل على (عليه السلام) نرفته بود كه خبر شهادت محمد بن ابى بكر و سقوط حكومت مصر رسيد در پى اين حادثه حاكم بصره از اطاعت على تمرد نمود و نظائر اين گونه ناملايمات پى درپى رخ مىداد قريب دو سال اين وضعيت ادامه داشت تا آنكه در سال چهلم على (عليه السلام) با چند خطابه آتشين كه حاكى از التهاب درونى و اندوه خاطر بود مردم بى حال و مرده دل كوفه را مجدداً روح تازهاى بخشيد و يك جنبش فوقالعاده و روح جنگجوئى و سلحشورى را زنده نمود در حدود بيست هزار نفر در نخيله پادگان كوفه اردو زدند حضرت براى سان ديدن سپاه شخصاً حضور بهم رسانيده فرمانداران و حكام را دستور داد كه قشون استانهاى ديگر را آماده باش داده و مجهز شوند و بسپاه اعزامى طرز راه پيمائى و كيفيت اشغال شام را در ستاد قشون مطرح فرمود و با تصميم قاطع اجراى آن به فرماندهان ابلاغ گرديد. مسير تاريخ اسلام با كشتن على تغيير يافت متأسفانه در همين روزها حادثه ديگرى رخ داد كه مسير تاريخ مسلمين بكلى ديگرگون گرديد اجمال آن بقرار زير خلاصه مىشود فرقه خوارج كه شرح حال آنان بازگو شد بفرماندهى عبدالله راسبى فتنه و فساد را در داخله مركز اسلامى براه انداخته و همان عقيده سابق را تكرار نمودند على (عليه السلام) موضوع تفتين آنها را در شوراى نظامى مطرح ساخت و چنين نتيجه گرفته شد كه اگر قشون اسلام بشام حمله كند ممكن است و بلكه مسلم خوارج شهر را اشغال كنند و در اين صورت سپاه بايد در دو جبهه جنگ كند پس صلاح در اين است قبل از حركت به شام ابتدا كار خوارج را يكسره بايد كرد سپس با خاطر آسوده حمله شام آغاز شود از آنجائيكه على (عليه السلام) هميشه از خونريزى امتناع داشت بوسيله نامه رئيس خوارج عبدالله راسبى را نصيحت فرمود و بجنگ معاويه دعوت كرد. [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:مالك را در قلزم يك جوان بد فطرت مسموم نمود, ] [ 9:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
| |||
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |