مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
قرآن کریم، به روشنی، این حقیقت را بیان کرده است که پیامبران الهی، امامان و خلقای الهی در زمین بوده اند . آیاتی که خلیفة الله بودن حضرت آدم ( علیه السلام) را بازگو می کرد، پیش از این یادآوری شد قرآن، در باره ی خون داوود ( علیه السلام) می فرماید: «یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق ولاتتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله » (18) ; از داوود! تو را خلیفه ی خود در زمین قرار دادیم . پس در میان مردم، به حق . داوری کن و از خواهش نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه می سازد . » . از این ایه به دست می آید که حکم و داوری به حق در میان مردم، یکی از جلوه ها و شئون خلافت الهی در زمین است . این مقام، اختصاص به حضرت داوود ( علیه السلام) نداشته است، بلکه یکی از اهداف و شئون همه ی پیامبران الهی بوده است: «فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بینالناس فیها اختلفوا فیه » (19) ; خداوند، پیامبران را بشارت دهنده و بیم دهنده برانگیخت و کتاب و شریعت حق را با آنان فرو فرستاد تا معیار حکم در اختلافاتی بشد که میان مردم رخ می دهد . اصولا داوود ( علیه السلام) از آن نظر دارای مقام خلافت الهی بود که از پیامبران و هادیان الهی بود . بنابراین، مقام خلافت الهی وی، از ویژگی های او به شمار نمی رود او، از آن جهت که یکی از پیامبران در برگزیندگان خداوند است، دارای چنین مقامی ست بنابراین، عموم پیامبران الهی، خلفای خداوند در زمین بوده اند . قرآن کریم، در سوره ی انعام پس از آن که شماری از پیامبران را نام می برد، می فرماید: «واجتبنیاهم وهدیناهم الی صراط مستقیم، ذالک هدی الله یهدی به من یشاء من عباده (20) » ; آنان را برگزیدیم و به راه راست هدایت کردیم . این هدایت (خاص) خداوند است که هر کس از دیدگان خود را که بخواهد، به آن هدایت می کند . قرآن سپس می افزاید: «اولائک الذین آتیناهم الکتاب والحکم والنبوة (21) » ; آنان، کسانی اند که کتاب اسمانی و مقام حکم و داوری در میان مردم و مقام پیامبری را به که آنان عطا کرده ایم . [ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:پیامبران, امامان و خلفای الهی در زمین بوده اند , ] [ 9:24 ] [ اکبر احمدی ]
[
قرآن کریم . یادآور می شود که خداوند، خطاب به فرشتگان فرمود: «انی جاعل فی الارض خلیفة (14) » . فرشتگان، از این تصمیم الهی به شگفت آمدند و با توجه به این که موجود زمینی، با لغزش و خطا همراه است و چه بسا دست به فساد و تباهی - که با مقام خلیفة اللهی سازگاری ندارد - خواهد زد، به خداوند گفتند: «اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفات الدماء ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک » حاصل سخن فرشتگان، این است که خلیفه ی خداوند، باید موجودی قدسی و پیراسته از تباهی و فساد باشد، و این ویژگی، از آن فرشتگان است که موجودهایی نورانی و آسمانی اند، نه بشر که موجودی است زمینی و خاکی خداوند . این سخن فرشتگان را رد نکرد، اما به آنان فرمود: «انی اعلم مالا تعلمون » ; یعنی درست است که انسان موجودی است زمینی و خاکی، و موجود زمینی از آن جهت که زمینی است، با زمینه های گناه و انحراف همراه است، ولی در این موجودی که بنا است به مقام خلافت الهی برسد، ویژگی هایی نهفته است که او را از فساد و تباهی باز می دادرد و به مقام و مرتبه ای می رساند که فراتر از مقام و مرتبه ی فرشتگان است . از این روی، حقایق و اسرار هستی را به آدم ( علیه السلام) آموخت و آن گاه از فرشتگان خواست که آن حقایق را باز گویند . آنان از عهده ی این کار برنیامدند، ایمان خود به علم و حکمت الهی را یادآور شدند: «وعلم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکة فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان کنتم صادقین قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم » (15) ; خداوند، همه ی نام ها را به آدم آموخت . آن گاه آن ها را به فرشتگان عرضه کرد و گفت: «اگر راست می گویید (که شما شایسته ترین موجود برای خلیقة الهی هستید) این نام ها را برا من بیان کنید .» فرشتگان گفتند: «ما، جز به آن چه تو به ما آموخته ای، آگاه نیستیم . تو دانای بالذات و حکیم هستی .» . از این آیات، نکات زیر به دست می آید: 1 - مقام متعالی و قدسی هر موجودی، ریشه در علم و آگاهی دارد . به عبارت دیگر علم و معرفت، سرچشمه ی کمال و تعالی وجودی است . 2 - علوم و معارف موجودات، عاریتی و بالغیر بوده و جلوه ای از علم ذاتی خداوند است . 3 - عالی ترین مرتبه ی این علم، در اختیار افرادی از بشر است که به مقام خلیفة اللهی رسیده اند و مقام علمی و قدسی آنان، فراتر از مقام فرشتگان است . 4 - گزینش های الهی، بر اساس علم و حکمت است، و فعل خداوند، از هر گونه کاستی، پیراسته است . 5 - از آیه ای که پس از آیات پیشین آمده، به دست می آید که این علم ویژه که در اختیار خلیفه ی خداوند در زمین قرار دارد، فراتر از علوم و آگاهی های مربوط به ظواهر موجودات است، بلکه آن، علمی است که به غیب و ملکوت آسمان ها و زمین تعلق دارد: «قال الم اقل لکم انی اعلم غیب السماوات و ای ارض » (16) . نیز در باره ی حضرت ابراهیم ( علیه السلام) می فرماید: «ما، ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان می دهیم تا از کسانی باشد که در عالی ترین مرتبه ی یقین قرار دارند .» : «وکذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات والارض ولیکون من الموقنین (17) » . 6 - از ایات پیشین، این نکته نیز به دست آمد که خلیفه ی خداوند در زمین، کاملترین انسان در عصر و روزگار خویش است، همان گونه که کامل ترین و برترین آفریده ی خداوند نیز هست . این مطلب که خلیفه ی خداوند در زمین، برترین موجودات از این جا به دست آمد که فرشتگان - که از مقام قدسی ویژه ای برخوردارند - نتوانستند از آن چه خداوند به آدم ( علیه السلام) آموخت، خبر دهند، یعنی، مقام آدم ( علیه السلام) از مقام فرشتگان بالاتر است . دلیل بر این که خلیفه ی خداوند در زمین، کامل ترین انسان عصر خویش است، این است که او، مقتدا و اسوه و الگوی علمی و عملی دیگران است، و از نظر عقلی، قبیح است که مفضول، مقتدا و اسوه ی فاضل و افضل قرار گیرد، و چون خداوند، از هر گونه فعل قبیح و ناروایی منزه است . می فهمیم که امامی کامل ترین فرد عصر خویش است [ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:انسان کامل خلیفه ی خداوند در زمین است , , ] [ 9:21 ] [ اکبر احمدی ]
[
از مطالعه ی قرآن، به روشنی به دست می آید که انسان، در نظام تکوین و تشریع الهی، موقعیت و جایگاه ویژه ای دارد، از نقش محوری و مرکزی برخوردار است . قرآن کریم، آشکار یادآور شده است که خداوند همه ی زمینی را برای انسان آفریده است: «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا (6) » . نیز در جای دیگر یادآور شده است که زمین، به منزله ی بساط و فرشی گسترده، و آسمان، چونان سقفی برافراشته برای آدمیان است، و خداوند، از آسمان، آب فرو می فرستند و گیاهان و انواع میوه ها را روزی انسان ها می سازد: «الذی جعل لکم الارض فراشا والسماء بناءالله وانزل من السماء ماءالله فاخرج به من الثمرات ازقالکم (7) » . شب و روز نیز در خدمت بشر قرار داده شده تا در شب، آرامش یابد و در روز، از روشنایی هوا، برای کسب و کار و تامین عیشت خویش بده بگیرد: «هو الذی جعل لکم اللیل لتسکنوافیه و النهار مبصرا (8) » . نکته ی مهم، این است که هدف از آفرینش انسان و آفرینش جهان برای او، این نبود، و نیست که او در حیات مادی و زندگی دنیوی، کامجویی بیش تری کند و وسیله ی لذت گرایی او به طور کامل فراهم باشد، بلکه فلسفه ی آفرینش او و آفرینش جهان برای او، این بوده است که راه حق شناسی و حق پرستی را بپوید و از دین رهگذر، به کمال مطلوب خویش که همانا قرب به خداوند و لقاء الله است، برسد . در آیاتی که پیش از این یادآور شدیم به این نکته اشاره شده است . خداوند، نخست، آدمیان را مخاطب ساخته و آنان را به عبادت پروردگاری که آنان را آفریده است، فرا می خواند: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون (9) » . آن گاه یادآور می شود که پروردگاری که آنان باید او را پرستش کنند، کسی است که زمین و اسمان را برای آنان آفریده و از آسمان، آب نازل می کشد، و از زمین، گیاه و میوه می رویاند تا رزق بشر تامین گردد، و بنابراین، نباید برای خداوند، شریک برگزینند: «الذی جعل لکم الارض فراشا والسماء بناء الله وانزل من السماء ماءا فاخرج به من الثمرات رزقالکم فلا تجعلوا لله انداد الله وانتم تعلمون (10) » قران کریم، این حقیقت را که هدف آفرینش اشک و جهان، این است که انسان ها آزموده شوند و در میدان ایمان و عمل صالح از هم گوی سبقت را بربایند و سعادت و کمال مغلوب خویش را در آغوش گیرند، در آیات بسیاری و به روش های گوناگون، بیان کرده است . خداوند در سوره ی کهف آیه ی هفتم می فرماید: «انا جعلنا ما علی الارض زینة لها لیبلوهم ایهم احسن عملا» ; اما، آفریده های زمینی را زینت بخش زمین قرار دادیم تا آدمیان را بیازماییم که کدام یک نیکوکارترند . سیوطی، در ذیل این آیه، از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم) حدیثی را روایت کرده که بسیار آموزنده است یکی از اصحاب پیامبر، از آن حضرت از معنای این آیه می پرسد . پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم) پاسخ می دهد . «لیبلوکم ایکم احسن عقلا واورع علی محارم الله و اسرعکم فی طاعة الله (11) ; خداوند، می خواهد شما را بیازماید تا روشن شود که کدام یک از شما عاقل ترید و در پرهیز از محارم الهی پروا پیشه تر و در اطاعات خداوند شتابان تر; یعنی در، این آزمون بزرگ الهی، با پشتوانه ی عقل می توان پیروز گردید . این عقل است که ستایش و پرستش خداوند را به عنوان شکرگزاری نعمت های الهی بر انسان واجب می کند و ایشان را به دوراندیشی و آینده نگری بر می انگیزد تا سعادت ابدی خویش را قربانی لذت های زودگذر و حیات کوتاه دنیوی نکند . با چنین تاملات عقلانی است که انشای می کوشد در پرهیزگاری و فرمانبرداری از خداوند، گوی سبقتت را از دیگران برباید و به کمال مطلوب و سعاد برین دست یازد . از آن چه گفته شد، این مطلب به دست آمد که انسان کامل، کسی است که در عقیده و عمل، هرگز از مسیر حق منحرف نمی گردد، و راه حق را به درستی می شناسد، و به نیکوترین وجه ممکن، می پیماید . چنین انسانی است که جهان برای او آفریده شده است، و برقراری نظام کیهانی، به میمنت وجود او است . انسان کامل، حجت خداوند در زمین است، و اگر لحظه ای حجت خداوند در زمین نباشد، وجودش لغو خواهد بود، و چون کار لغو، از خداوند صادر نمی شود، حیات زمینی، مختل می گردد . در احادیث بسیار وارد شده است که اگر زمین به دل صحبت و امام باشد، اهل اش را فرو خواهد برد (12) : «لو ان الامام رفع من الارض ساعة لساخت باهلها» . بر همین اساس است که در دعای عدیله، درباره ی وجود اقدس امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است: «بیقائه بقیت الدنیا، و بیمنه رزق الوری، وبوجوده ثبتت الارض والسماء . (13) از تامل و تدبر در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم، به روشنی به دست می آید که امام، در هر زمان، مصداق و نمونه ی کامل ترین انسان روزگار خویش است، و از طرفی، هدف از آفرینش جهان، انسان کامل بوده است . نتیجه ی این دو مقدمه، این است که وجود امام، فلسفه ی خلقت جهان به شمار می رود . تبیین این دو مطلب، چنین است:
برای آن که روشن شود که امامت، فلسفه ی خلقت انسان و جهان است، باید دو مطلب زیر را با رجوع به آیات، مورد پژوهش قرار دهیم . 1 - انسان کامل، فلسفه ی خلقت جهان است . 2 - اما، انسان کامل است . 3 - در تبیین دو مطلب یاد شد، مطالب زیر نیز روشن خواهد شد: 1 - انسان کامل، خلیفه ی خداوند در زمین است . 2 - پیامبران الهی، امامان و خلقای الهی بوده اند . 3 - خلافت الهی با امامت ملازمه دارد . 4 - امامت و خلافت الهی، پس از پیامبران استمرار دارد . مطالب یاد شده، عناوین و سرفصل کلی بخش نخست این نوشتار را تشکیل می دهند . انسان کامل، فلسفه ی خلقت است . از مطالعه ی قرآن، به روشنی به دست می آید که انسان، در نظام تکوین و تشریع الهی، موقعیت و جایگاه ویژه ای دارد، از نقش محوری و مرکزی برخوردار است . قرآن کریم، آشکار یادآور شده است که خداوند همه ی زمینی را برای انسان آفریده است: «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا (6) » . نیز در جای دیگر یادآور شده است که زمین، به منزله ی بساط و فرشی گسترده، و آسمان، چونان سقفی برافراشته برای آدمیان است، و خداوند، از آسمان، آب فرو می فرستند و گیاهان و انواع میوه ها را روزی انسان ها می سازد: «الذی جعل لکم الارض فراشا والسماء بناءالله وانزل من السماء ماءالله فاخرج به من الثمرات ازقالکم (7) » . شب و روز نیز در خدمت بشر قرار داده شده تا در شب، آرامش یابد و در روز، از روشنایی هوا، برای کسب و کار و تامین عیشت خویش بده بگیرد: «هو الذی جعل لکم اللیل لتسکنوافیه و النهار مبصرا (8) » . نکته ی مهم، این است که هدف از آفرینش انسان و آفرینش جهان برای او، این نبود، و نیست که او در حیات مادی و زندگی دنیوی، کامجویی بیش تری کند و وسیله ی لذت گرایی او به طور کامل فراهم باشد، بلکه فلسفه ی آفرینش او و آفرینش جهان برای او، این بوده است که راه حق شناسی و حق پرستی را بپوید و از دین رهگذر، به کمال مطلوب خویش که همانا قرب به خداوند و لقاء الله است، برسد . در آیاتی که پیش از این یادآور شدیم به این نکته اشاره شده است . خداوند، نخست، آدمیان را مخاطب ساخته و آنان را به عبادت پروردگاری که آنان را آفریده است، فرا می خواند: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون (9) » . آن گاه یادآور می شود که پروردگاری که آنان باید او را پرستش کنند، کسی است که زمین و اسمان را برای آنان آفریده و از آسمان، آب نازل می کشد، و از زمین، گیاه و میوه می رویاند تا رزق بشر تامین گردد، و بنابراین، نباید برای خداوند، شریک برگزینند: «الذی جعل لکم الارض فراشا والسماء بناء الله وانزل من السماء ماءا فاخرج به من الثمرات رزقالکم فلا تجعلوا لله انداد الله وانتم تعلمون (10) » قران کریم، این حقیقت را که هدف آفرینش اشک و جهان، این است که انسان ها آزموده شوند و در میدان ایمان و عمل صالح از هم گوی سبقت را بربایند و سعادت و کمال مغلوب خویش را در آغوش گیرند، در آیات بسیاری و به روش های گوناگون، بیان کرده است . خداوند در سوره ی کهف آیه ی هفتم می فرماید: «انا جعلنا ما علی الارض زینة لها لیبلوهم ایهم احسن عملا» ; اما، آفریده های زمینی را زینت بخش زمین قرار دادیم تا آدمیان را بیازماییم که کدام یک نیکوکارترند . سیوطی، در ذیل این آیه، از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم) حدیثی را روایت کرده که بسیار آموزنده است یکی از اصحاب پیامبر، از آن حضرت از معنای این آیه می پرسد . پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم) پاسخ می دهد . «لیبلوکم ایکم احسن عقلا واورع علی محارم الله و اسرعکم فی طاعة الله (11) ; خداوند، می خواهد شما را بیازماید تا روشن شود که کدام یک از شما عاقل ترید و در پرهیز از محارم الهی پروا پیشه تر و در اطاعات خداوند شتابان تر; یعنی در، این آزمون بزرگ الهی، با پشتوانه ی عقل می توان پیروز گردید . این عقل است که ستایش و پرستش خداوند را به عنوان شکرگزاری نعمت های الهی بر انسان واجب می کند و ایشان را به دوراندیشی و آینده نگری بر می انگیزد تا سعادت ابدی خویش را قربانی لذت های زودگذر و حیات کوتاه دنیوی نکند . با چنین تاملات عقلانی است که انشای می کوشد در پرهیزگاری و فرمانبرداری از خداوند، گوی سبقتت را از دیگران برباید و به کمال مطلوب و سعاد برین دست یازد . از آن چه گفته شد، این مطلب به دست آمد که انسان کامل، کسی است که در عقیده و عمل، هرگز از مسیر حق منحرف نمی گردد، و راه حق را به درستی می شناسد، و به نیکوترین وجه ممکن، می پیماید . چنین انسانی است که جهان برای او آفریده شده است، و برقراری نظام کیهانی، به میمنت وجود او است . انسان کامل، حجت خداوند در زمین است، و اگر لحظه ای حجت خداوند در زمین نباشد، وجودش لغو خواهد بود، و چون کار لغو، از خداوند صادر نمی شود، حیات زمینی، مختل می گردد . در احادیث بسیار وارد شده است که اگر زمین به دل صحبت و امام باشد، اهل اش را فرو خواهد برد (12) : «لو ان الامام رفع من الارض ساعة لساخت باهلها» . بر همین اساس است که در دعای عدیله، درباره ی وجود اقدس امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است: «بیقائه بقیت الدنیا، و بیمنه رزق الوری، وبوجوده ثبتت الارض والسماء . (13) از تامل و تدبر در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم، به روشنی به دست می آید که امام، در هر زمان، مصداق و نمونه ی کامل ترین انسان روزگار خویش است، و از طرفی، هدف از آفرینش جهان، انسان کامل بوده است . نتیجه ی این دو مقدمه، این است که وجود امام، فلسفه ی خلقت جهان به شمار می رود . تبیین این دو مطلب، چنین است [ دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:امامت و فلسفه ی خلقت, ] [ 9:30 ] [ اکبر احمدی ]
[
کاربردهای امام در قرآن قبل از هر چیز، لازم است کاربردهای واژه ی «امام » را در قرآن بررسی کنیم و کاربرد مورد نظر در این بحث را روشن سازیم: 1 - افرادی از بشر که از جانب خداوند به عنوان امام برگزیده شده اند; خداوند درباره ی حضرت ابراهیم، علیه السلام، فرموده است: (انی جاعلک للناس اماما) (1) 2 - افرادی از بشر که کفر و تباهی را برگزیدند و کافران و تبهکاران به آنان اقتدا کرده اند; خداوند در قرآن می فرماید: (فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا ایمان لهم) (2) امامان کفر را بکشید; زیرا، آنان، به عهد و پیمان خود وفا نمی کنند . 3 - کتاب آسمانی; خداوند درباره ی تورات فرموده است: (ومن قبله کتاب موسی اماما ورحمة) (3) ; پیش از قرآن، کتاب موسی را نازل کردیم که امام و رحمت خداوند برای بنی اسراییل باشد . 4 - لوح محفوظ; خداوند در قرآن فرموده است: (وکل شی ء احصیناه فی امام مبین) (4) ; هرچیزی را در امامی آشکار (لوح محفوظ) ثبت کرده ایم . از آن جا که وقایع و حوادث، از پیش، در لوح محفوظ ثبت و ضبط گردیده، و از آن جا سرچشمه می گیرند و با آن مطابقت دارند، از «لوح محفوظ » ، در این آیه، به «امام مبین » تعبیر آورده شده است . (5) از کاربردهای یاد شده، آن چه در این بحث مقصود است، همان کاربرد نخست است; یعنی، کسانی که از جانب خداوند، به عنوان امام و رهبر آدمیان برگزیده شده اند: از تدبر در آیات قرآن، به دست می آید که امامت به معنای یاد شده، دو فلسفه ی اساسی دارد: الف) امامت، فلسفه ی خلقت جهان است; یعنی، بدون وجود امام، آفرینش آسمان ها و زمین و آدمیان، لغو و بی حاصل خواهد بود . ب) امامت، واسطه ی رسیدن انسان و دیگر موجودات - که شایستگی هدایت ای عقلانی و وحیانی را دارند - به کمال مطلوب شان است: یعنی، امام، واسطه ی هدایت بشر به معنای ایصال به مطلوب است . البته، مقصود، این نیست که اهداف وشنوی امامت، منحصر در دو مطلب یاد شده است، بلکه این دو شالوده و بنیاد امامت در دیگر ابعاد و قلمروها این نکته، از بحث های بعدی روشن خواهد شد . اینک، به تبیین این دو مطلب از دیدگاه قرآن کریم می پردازیم:
امامت، در قرآن کریم، از جایگاهی بس بالا و والا برخورداراست . امام، به عنوان خلیفه ی خداوند د ر زمین، کامل ترین انسان و فلسفه ی خلقت به شمار آمده است . جایگاه رفیع امامت را از این جا می توان به دست آورد که خداوند حکیم، پس از آن که ابراهیم خلیل ( علیه السلام) به مقام نبوت و رسالت، مقام امامت را به وی عطا کرد . از ایات قرآن به روشنی به دست می آید که خداوند، جهان را برای انسان آفریده است و فلسفه ی آفرینش انسا، این است که با پرستش خداوند و مسابقه در اعمال صالح، به مقام قرب الهی و کمال مطلوب خویش برسد . از این روی، انسان گاهی، فلسفه و هدف آفرینش جهان است . مقام امامت، عالی ترین مقامی است که بشر می تواند به آن دست یازده . این مقام، موهبتی است الهی که خداوند به برگزیدگان از افراد بشر، آقای که خلفای الهی در زمین بوده اند، اعطا کرده است . از آن جا که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم) امام همه ی امامان است، پس در حقیقت، برترین انسان و کامل ترین فلسفه ی خداوند در زمین بوده است بدین جهت است که در حدیث قدسی آمده است: «لولاک لما خلقت الا فلان . . .» مطلب دیگری که از ایات قرآن کریم در باره ی امامت به دیت می آید، این است که امام، علاوه بر این که واسطه ی هدایت بشر به معنای ارائه ی طریق است، واسطه ی هدایت به معنای ایصال الی المطلوب نیز هست . او، با استناد به امرالهی، در روح و جان هدایت جویان و سالکان طرق حق، تاثیر می گذارد و آنان را به کمال مطلوب شان می رساند .» امام، از هدایتی ویژه یعنی هدایت بی واسطه، برخوردار است اگر چه هدایت امام، بالذات نیست; یعنی، او نیز چون دیگر افراد بشر، وامدار هدایت الهی است، ولی هدایت الیه، بدون واسطه، به وی اعطای گردیده است، و او، خود، واسطه ی هدایت دیگران است . امام، همان گونه که در دین، معیار حق و باطل و میزان هدایت و ضلالت است، در آخرت نیز معیار و ملاک سعادت شقاوت خواهد بود، «یوم ندعو کل اناس بامامهم » . در نوشتار پیشین، دیدگاه متکلمان اسلامی را درباره ی فلسفه ی امامت، بررسی کردیم . اجرای احکام و حدود اسلامی، برقراری نظم و امنیت و عدالت در جامعه ی بشری، دفاع از کیان اسلام و امت اسلامی، اهداف و مسؤولیت های امامت از دید همه ی متکلمان اسلامی (اعم از سنی و شیعی) است . متکلمان امامیه، علاوه بر اهداف و مسؤولیت های یاد شده، تبیین درست شریعت و حفظ آن از خطر تحریف را از برجسته ترین اهداف امامت و شئون و وظایف امام دانسته اند . اهمیت این مسئله، ایجاب می کند که با تتبع و تامل بیش تر در قرآن کریم - که اساسی ترین مرجع عقاید و احکام اسلامی است - به بررسی فلسفه ی امامت بپردازیم . نوشتار حاضر، این هدف را دنبال می کند . [ دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:قرآن کریم و فلسفه ی امامت, ] [ 9:21 ] [ اکبر احمدی ]
[
معلم بچه ها را به لب چشمه ای برد به تک تک آنها یک لیوان آب و مشتی نمک داد و خواست نمک را داخل لیوان هایشان بریزند و بعد آب لیوان را بنوشند. بچه ها با هورت کشیدن اولین جرعه آب هر کدام عکس العملی نشان دادند و در انتها هم همگی به این نتیجه رسیدند که آب داخل لیوان به دلیل شوری قابل نوشیدن نیست. معلم از بچه ها خواست تا یک مشت نمک در آب چشمه بریزند و بعد از آب آن بنوشند. بچه ها کاری را که معلم گفته بود انجام دادند و با احتیاط بیشتری آب را چشیده و دیدند به راحتی قابل آشامیدن است. معلم که قصد داشت نکته آموزنده ای را به دانش آموزانش تفهیم کند رو به آنها کرد و گفت : بچه ها ! نمک مثل مشکلات و دغدغه های زندگی است زمانی که ظرفیت تحمل و بردباری شما پایین و کم و مثل آب لیوان محدود باشد پایین بودن ظرفیت موجب غلبه مشکلات بر شما می شود اما اگر آستانه ظرفیت و تحمل خود را مثل چشمه بزرگ و زلال کنید مشکلات زندگی هرگز نمی تواند بر شما غلبه کند .
[ یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:مشکلات زندگی را به آب چشمه بسپارید! , ] [ 22:36 ] [ اکبر احمدی ]
[
در اينباره چند روايت نقل شده است، از آن جمله: كدام سوره قرآن كريم به نام يكي از دستورهاي سياسي، عبادي ناميده شده است؟
سوره "جمعه" است كه به يكي از مراسم عبادي ـ سياسي مسلمانان يعني برگزاري نماز جمعه در روز جمعه اشاره كرده و ميفرمايد: "اي كساني كه ايمان آوردهايد! هنگامي كه براي نماز روز جمعه اذان گفته ميشود به سوي ذكر خدا بشتابيد، و خريد و فروش را رها كنيد كه اين براي شما بهتر است، اگر ميدانستيد."(براي آگاهي بيشتر ر.ك: تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 24، ص 125 ـ 140، دارالكتب الاسلامية، تهران.)(جمعه،9) [ یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:كدام آيه است كه اگر آن را بخوانيم جاي خود را در بهشت يا جهنم ميبينيم؟, ] [ 22:31 ] [ اکبر احمدی ]
[
نميتوان به صورت كلّي، گفت، سورههايي كه در اوايل بعثت نازل شده است، مربوط به قيامت است; البته ميتوان ادعا كرد اغلب اين چنين است كه در اين سورهها، بيشتر از هر چيز، به اصول عقايد دعوت شده است مانند: دعوت به ايمان به خدا و روز قيامت و تصوير نمودن صحنههاي حساب و حالات بهشتيان و دوزخيان البته كثرت قسم به خداوند و قسم به روز قيامت و قرآن نيز در آنها وجود دارد.(درسنامة علوم قرآني، حسين جوان اراسته، ص 128ـ129، نشر دفتر تبليغات اسلامي.) براي انجام كاري، با توجه به شرايط استخاره، با قرآن استخاره نمودم، آيهي 143 سوره "انعام" آمد، با توجه به معناي آيه شريفه، آيا ميتوانم به انجام آن كار اقدام نمايم؟
استخاره، به معناي طلب خير كردن است و در اصطلاح عبارت از اين است كه، انسان وقتي در ترجيح يكي از دو كار بر ديگري بماند و نتواند براي عمل يكي را انتخاب نمايد، از خداوند متعال ميخواهد كه او را در انتخاب يكي از آن دو كار راهنمايي كرده و خير او را در آن قرار دهد.(ر.ك: وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 4، ص 875، المكتبة الاسلامية.)
در آیه الکرسی شانزده مرتبه از خداوند، سخن آمده است، لذا پیامبر اکرم(ص) وائمّه معصومین اهمیت خاصی برای آن قائل بوده اند. [ شنبه 11 شهريور 1391برچسب:کلام عرشی, ] [ 18:11 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |