مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

 

ماجرای جنگ بدر در قرآن

ماجرای جنگ بدر است كه نخستین جنگ بزرگ مسلمانان با كفار قریش بود كه شخص پیامبر در آن شركت نمود و فرماندهی جنگ را در دست داشت. مسلمانان در این جنگ ضربه سختی بر دشمن وارد كردند. در آیات 45 و 46 سوره انفال شش دستور نظامی ذكر شده كه در جنگ بدر موجب پیروزی مسلمانان گردید، كه اگر مسلمانان در سایر جنگها رعایت كنند، پیروزی از آنِ آنها است، این پیروزی، بسیار عجیب بود، چرا كه تعداد مسلمانان كمتر از یك سوم تعداد دشمن بود، تجهیزات آنها، قابل مقایسه با تجهیزات جنگی دشمن نبود، لطف سرشار الهی نصیب مسلمانان شد، چنان كه در آیه 26 انفال می‎خوانیم:

«وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآواكُمْ وَ أَیدَكُمْ بِنَصْرِهِ...؛ به خاطر بیاورید هنگامی كه شما گروهی كوچك و اندك و ضعیف، در روی زمین بودید، آن چنان كه می‎ترسیدید مردم شما را بربایند، ولی خدا شما را پناه داد و یاری كرد...»
جنگ بدر در سال دوم هجرت رخ داد، و موجب شكست مفتضحانه دشمن گردید. در این جا نظر شما را به خلاصه‎ای از این نبرد قهرمانانه جلب می‎كنیم:
«بدر» منطقه وسیعی است كه دارای چاههای آب بوده و همواره كاروانها در آن جا توقف می‎كردند و از آبهای آن بهره‎مند می‎شدند.
بدر در جنوب غربی مدینه بین مدینه و مكه قرار گرفته و از این رو آن را بدر می‎گویند كه نام صاحب آبهای آن «بدر» بوده است.
علت این جنگ این بود كه: در ماه جمادی الاول سال دوم هجرت به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خبر رسید كه «كرز بن جابر» با گروهی از قریش تا سه منزلی شهر مدینه آمده و شتران پیامبر را با چهار پایان افراد دیگر به غارت برده و به محصولات مدینه آسیب زده‎اند. رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بی‎درنگ پرچم جنگ را به علی ـ علیه السلام ـ سپرد، آن حضرت با جمعی از مهاجران به تعقیب آنها رفتند تا به چاه بدر رسیدند و سه روز هم در آن جا توقف كردند، هر چه جستجو كردند، كسی را نیافتند سپس به مدینه برگشتند (این غزوه را غزوه بدر اولی یا بدر صغری گویند).
از طرفی كفار، اموال مهاجران را در مكه، مصادره كرده بودند، و به طور كلی می‎خواستند، مسلمانان را در مدینه در فشار محاصره اقتصادی قرار دهند، و روشن است كه اگر این فشار ادامه می‎یافت، دست كم جلو توسعه و گسترش اسلام گرفته می‎شد.
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای شكستن این محاصره، تدابیری اندیشید، بزرگترین تدبیرش این بود كه عبور كاروانهای تجارتی مشركان مكه را قدغن كند. 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 1 آذر 1390برچسب:ماجرای جنگ بدر در قرآن, ] [ 19:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

غده هاى تراوش درونى ، اعضايى هستند كه از سلول هاى بسيار مشخص ‍ و متمايز به وجود آمده اند. اين سلول ها را از آن نظر بسيار مشخص و متمايز مى ناميم كه كارشان وقف تركيب يك يا چند ماده اى است كه منحصر به خود آنها مى باشد. اين تركيبات كه هورمون نام دارند، مستقيما وارد جريان خون شده ، به تمام سلول هاى بدن مى رسند. كارشان ، كالبد شكافى اين غده هاى ترشحى را غدد بى مجرا ناميده اند)(102)


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 1 آذر 1390برچسب:غدد داخلى, ] [ 17:38 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

بلوغ و تحولاتى كه در جسم و جان اطفال بر اثر بلوغ پديد مى آيد، يكى از واقعيت هاى انكارناپذير در حيات بشر است . اطلاعات مردم ديروز جهان از بلوغ ، تنها مشاهده علائم و تغييراتى بود كه در اندام و اخلاق نوجوانان تازه بالغ آشكار مى شد. همه مى ديدند كه بدن نوجوان بر اثر بلوغ به سرعت رشد مى كند و صفات جسم و جانش عوض مى شود، ولى حقيقت بلوغ را نمى شناختند و از عامل واقعى آن آگاه نبودند.

دانشمندان تمدن جديد با وسايل علمى و آزمايش هاى دقيق توانسته اند تا اندازه اى از اين راز مجهول پرده بردارند و عامل واقعى بلوغ را بشناسند.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:علائم ظاهرى بلوغ , ] [ 17:55 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

و عنه عليه السلام : لا حد على الاطفال ولكن يؤ دبون ادبا بليغا.(99) )و نيز فرموده است : حدود شرعى درباره اطفال بزهكار جارى نمى گردد، ولى بايد مجازات تاءديبى شوند.

رشد سريع و همه جانبه

بلوغ به منزله ولادت تازه اى است كه كودك را از محيط محدود طفوليت به دنياى وسيع و نيرومند جوانى منتقل مى كند. گرچه نوزادان از روز اول ولادت همواره در راه رشد و نمو هستند و استعدادهاى تكاملى آنان يكى پس از ديگرى به فعليت مى رسند، ولى بزرگ ترين و سريع ترين رشد همه جانبه بشر، در ولادت دوم ، يعنى دوران بلوغ است . بلوغ تمام ذخاير پنهانى انسان را ظاهر مى كند و به همه قابليت ها جامه عمل مى پوشد.

مجموع تطورات طبيعى ولادت دوم را مى توان در سه فصل خلاصه كرد: بلوغ ، رشد و جوانى .

گرچه مسئله بلوغ و تحولات ناشيه از آن ، يكى از مسائل زيست شناسى است و بحث و تحقيقش در صلاحيت دانشمندان حيات شناس است ، ولى از اين نظر كه دوران بلوغ ، ايام بيدار شدن عواطف و شكفته شدن احساسات است و نوجوانان تازه بالغ از جهت اخلاقى و روانى ، وضعى مخصوص به خود دارند؛ به اين جهت ، مسئله بلوغ در علوم روانى و تربيتى نيز مورد كمال توجه قرار گرفته است .

دانشمندان طبيعى درباره بلوغ از جهت زيست شناسى بحث و گفت و گو مى كنند و علماى روان شناس و اخلاق ، آن را از نظر روانى و تربيتى مورد مطالعه و دقت قرار مى دهند:


ادامه مطلب
[ سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:مجازات تاءديبى , ] [ 17:47 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

اسلام در تعاليم خود براى پسران و دخترانى كه به سر حد بلوغ كامل نرسيده اند، مقررات مخصوصى وضع نموده است . مثلا يك پسر بچه 12 ساله نه مانند افراد بالغ از هر جهت مؤ اخذ و مسئول است ، و نه مانند كودكان خردسال آزاد و غيرمسؤول . او بايد نماز بخواند و روزه بگيرد. پدر و مادرش مؤ ظف اند در اجراى اين دستور از وى مراقبت نمايند، ولى از اين جهت كه نابالغ است ، براى اعمال او تسهيلاتى پيش بينى شده و اگر در پاره اى از موارد از انجام وظيفه شانه خالى كند، قانونگزار، او را مانند افراد بالغ ، مستحق مجازات و كيفر نمى داند.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:تغييرات بدنى و فكرى , ] [ 17:46 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

ايام بحرانى و سراسر انقلاب بلوغ ، براى دختران و پسران يك دوره برزخى و جوانى و يك قسمت مخصوص از زندگى انسان است . اين دوره نه مى توان از ايام كودكى به حساب آورد و نه مى توان در حساب جوانى محسوب داشت .به طفلى كه عوامل بلوغ در مزاجش بيدار شده و فعاليت عميق خود را آغاز نموده است در لغت عرب مراهق مى گويند. مراهق نه كودك است نه جوان . كودك نيست براى آن كه فعل و انفعال هاى بلوغ در جسم و جان وى اثر گذارده و پاره اى از صفاتت و مميزات كودكى را از وى سلب نموده است . اندام و افكارش ، حركات و اخلاقش از وضع كودكى خارج شده و صورت ديگرى به خود گرفته است .


ادامه مطلب
[ سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:دوران برزخى , ] [ 17:44 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

ايام بلوغ در مزاج آدميان دوره بحران و انقلاب است . در اين زمان ، جسم و جان كودك همواره در معرض بزرگ ترين تحول و تغيير است . اخلاق و رفتار نوجوان در دوران بلوغ به قدرى ناموزون و غيرمنظم است كه دانشمندان روان آن را دوران آشوب و تشنج ناميده اند.اين دوره تحول كه پ .ماندوس آن را زندگى تشنج انگيز، ش .بوهلر دوران منفى ناميده ، در واقع عبارت است از دورانى كه قبل بلوغ واقع شده و شروع اين دوره و همچنين آغاز عمل توليد مثل را اعلام مى نمايد.

 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:اخلاق ناموزون , ] [ 17:40 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

عوامل نيرومند بلوغ ، به طور طبيعى در جسم و جان جوانان ، تحولات عظيمى را به وجود مى آورند و آنان را در شرايط فوق العاده مشكل و مخصوص قرار مى دهند. از طرفى ، با فرارسيدن ايام جوانى و شكفته شدن قواى جسمى و روانى ، بهترين عوامل ترقى و تكامل در اختيار جوانان قرار مى گيرد كه اگر به درستى از آنها استفاده كنند، خوشبخت و سعادتمند خواهند شد. از طرف ديگر، جوانان دچار شديدترين آشفتگى هاى روحى و ناراحتى هاى روانى مى شوند، به طورى كه با يك غفلت ، ممكن است دچار سقوط و بدبختى ابدى شوند.اين تمايلات مختلف و متضاد سبب شده است كه دانشمندان امروز جهان ، دوران جوانى را پيچيده ترين و مبهم ترين ادوار زندگانى بشر شناخته اند و حل مشكلات جوانان را سرلوحه تمام مشكلات اجتماعى قرار داده اند.

براى آن كه جوانان بتوانند دوران طوفانى و خطرناك جوانى را به سلامت طى كنند، براى آن كه بتوانند از طرفى خود را از پرتگاه هايى كه بر سر راه دارند محافظت نمايند، و از طرف ديگر به سرمايه هاى جوانى متوجه شوند و از نيروهايى كه در اختيار دارند، حداكثر استفاده را بنمايند، بايد همواره به دو نكته توجه كامل داشته باشند:


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:آشفتگى هاى روحى , ] [ 17:44 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

دوران جوانى از نظر علمى يك دوره اسرارآميز در زندگى بشر است . دانشمندان امروز جهان با پيشرفت هاى قابل ملاحظه اى كه در شناسايى روح جوانان نموده اند، خود اعتراف دارند كه حقايق ناشناخته در روان شناسى جوان بسيار است . هنوز دانش امروز نتوانسته است به طور شايسته و كامل از اين راز مجهول پرده بردارد و تمام زواياى تاريك روح جوانان را بر دانشمندان روشن نمايد. ولى كوشش و مجاهده مردان علم و تحقيق ، توانسته است بسيارى از حقايق نهفته را آشكار كند و صفات ناشناخته روح جوان راه از پرده استتار به در آورد

 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:جوانى ناشناخته , ] [ 17:42 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

به عبارت ديگر، ميل به تصورات ناشدنى و تخيلات غيرممكن ، از خاصيت هاى طبيعى دوران شباب است كه به امر الهى در نهاد جوانان ايجاد شده است . اين حالت روانى قوه تخيل را توسعه مى دهد و به ذهن جوانان نيروى خلاقه مى بخشد. اين حالت روانى حس ابداع و ابتكار را در ضمير جوانان بيدار مى كند و آنان را براى نوسازى و كمال تازه ترى مجهز مى نمايد. ولى بايد اين تمايل تحت مراقبت صحيح قرار گيرد و به افراط و زياده روى نگرايد. بايد جوانان و مربيان آنان متوجه باشند كه تخيلات افسانه اى جوانان ، سرمايه هاى موجود آنان را كه از كفشان نربايد و دورنماى مناظر موهوم فردا، شرايط واقعى امروز را به هدر ندهد.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:حس ابداع و ابتكار , ] [ 17:40 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

زمانى به ناكامى و شكست خود فكر مى كنند و در جهان نامحدود وهم و تخيل ، بدبختى هاى خود را به صورت ويرانه هاى مخوف و وحشتناك در مى آورند و در باطن خود جهنم سوزانى مى آفرينند. سپس از تماشاى آن مناظر وحشتناك دچار ترس و شكست مى شوند. گاهى چنان خود را مى بازند و گرفتار ياءس و نااميدى مى شوند كه از زندگى دل سرد شده و از انجام هر قسم كار و فعاليت شانه خالى مى كنند.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:افكار وحشتناك , ] [ 17:33 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

و نيز فرموده است : مجموع عمر آدمى در دنيا ساعتى بيش نيست ، آن چه از اين ساعت گذشته است ، معدوم شده و لذت و المى از آن احساس ‍ نمى كنيد و آن چه از آن هنوز نيامده است ، نمى دانيد چيست سرمايه موجود و پر ارزش عمر، تنها همان لحظات نقدى است كه اينك در اختيار شماست و در آن به سر مى بريد. مالك نفس خود باشيد و در حال حاضر براى اصلاح و رستگارى خود بكوشيد. در مشكلات وظيفه شناسى و اطاعت از او امر الهى ، پايدارى و از آلودگى به گناه و نافرمانى خداوند، خوددارى كنيد.(قال اميرالمؤ منين عليه السلام : و ما فاتك منها فلاتاءس عليه جزعا.(86))على عليه السلام در ضمن نامه اى به عبدالله بن عباس نوشته ، فرموده است : نسبت به چيزى كه از دنيايت فوت شده و از دست داده اى غمگين و بى تاب مباش .(و عنه عليه السلام : فلا تحمل هم سنتك على هم يومك كفاك كل يوم ما فيه .(87) )


ادامه مطلب
[ یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:سرمايه عمر , ] [ 10:51 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

متاءسفانه ، بسيارى از جوانان و سالخوردگان ، به وضع موجود خود كمترين متوجهى ندارند و نقد عمر خويش را، كه سرمايه اساسى سعادت است نمى بينند. گاهى در اطراف آينده مجهول و تاريك خود فكر مى كنند و دورنماى وحشت زايى در ضمير خود مى سازند، و با آن خيالات پريشان و ناراحت كننده ، آسايش و آرامش را از خويش سلب مى نمايند و زندگى شيرين امروز را با انديشه هاى موهوم ، بر خود تلخ و غيرقابل تحمل مى كنند.

گذشته معدوم

گاهى از نادانى ، روى خود را به عقب برمى گردانند و راهى را كه در طول چند سال زندگى پيموده اند، با افسوس و تاءثر مى نگرند. خاطرات حسرت بار گذشته ، مانند باد سرد زمستانى بر آرزوهاى آن ها مى وزد. شور و نشاط را در دلشان مى كشد و چراغ فروزان عشق و اميد را در ضميرشان خاموش مى نمايد.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:آينده مجهول , ] [ 10:49 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

افسوس و نگرانى ، مانند موريانه ، ريشه هاى اميد و اراده را در ضمير مردم خورند و آنان راه به طورى مردد و احيانا ماءيوس مى نمايند كه از سعى و كوشش دلسرد شده و گاهى از انجام وظايفى كه بر عهده دارند، سرباز مى زنند. بدبختانه ، بيشتر مردم از زن و مرد، پير و جوان ، در تمام شئون فردى و اجتماعى ، به اين بيمارى روحى گرفتارند و از شكنجه هاى جان كاه افسوس و نگرانى ، همواره رنج مى برند. به همين جهت ، بسيارى از فرصت هاى عزيز را بى ثمر و رايگان از كف مى دهند و سپس در آتش ‍ حسرت و ندامتى كه خود افروخته اند، مى سوزند.

مثلا وقتى جوان محصلى به علت مسامحه در تحصيل ، از عهده امتحان برنمى آيد، تجديدى مى شود. يعنى به وى مجال مى دهند كه ظرف چند ماه كوشش كند و عقب افتادگى هاى خود را جبران نمايد و دوباره امتحان بدهد.اين مهلت ، براى او فرصت گران بها و پرقيمتى است . اگر به درستى از آن فرصت استفاده كند، اگر تمام نيروى خود را در راه درس و مطالعه به كار اندازد، در امتحان مجدد پذيرفته خواهد شد و به گروه قبول شدگان مى پيوندد و در نتيجه مى تواند سال بعد در كلاس بالاتر به تحصيل خود ادامه دهد.براى استفاده از اين فرصت و بهره بردن از اين مهلت لازم است روح محصل جوان ، آرام و آزاد باشد تا بتواند كتاب هاى مربوطه را با خاطرى مطمئن و در كمال دقت مطالعه نمايد و مطالب درس هاى تجديدى را به خوبى فراگيرد.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:شكنجه هاى روحى , ] [ 10:48 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

على عليه السلام ، در ضمن يكى از خطبه هاى خود، از ساختمان بدن انسان و اعضايى كه خداوند براى ادامه حيات به وى عنايت فرموده و همچنين از نعمت ها و فرصت هايى كه در اختيار بشر گذارده است ، سخن گفته و سپس ‍ درباره مردم قدرناشناس و هوسبار، درباره كسانى كه دوران سلامت و قوت جوانى را به غفلت گذرانده اند و از نعمت هاى الهى بهره صحيح و كافى نبرده اند، چنين فرموده است :(لم يمهدوا فى سلامة الابدان ، و لم يعتبروا فى اءنف الاءوان ، فهل ينتظر اهل بضاضة الشباب الا حوانى الهرم .(80) )در ايام سلامت بدن ، سرمايه اى مهيا نكردند و در اولين فرصت هاى زندگى و نيرومندى درس عبرتى نگرفتند و درخشنده ترين ايام عمر را به رايگان از كف دادند.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:افراد قدرناشناس , ] [ 10:46 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

در جوانى ، امكان ها و امتيازات بسيارى براى زندگى يافت مى شود، در حالى كه در سنين كهولت ، خيلى از اين امكان ها از دست مى روند. چه بسا اشخاصى كه پيوسته افسوس مى خورند از اين كه نمى توانند فرصت هاى درخشانى را كه به غفلت از دست داده اند، دوباره در زندگى بازيابند. همين حسرت ها بود كه سبب شد ديسرائلى بگويد:جوانى يك اشتباه است ، كهولت بيكار است و پيرى يك حسرت است .(78)چنين گفت روزى به پيرى ، جوانى بگفتش در اين نامه حرفى است مبهم تو به كز توانايى خويش گويى جوانى نگهدار كاين مرغ زيبا متاعى كه من رايگان دادم از كف هر آن سر گرانى كه من كردم اول چه سرمايه ام رفت بى مايه ماندم از آن برد گنج مرا دزد گيتى كه چون است با پيرى ات زندگانى كه معنيش جز وقت پيرى ندانى چه مى پرسى از دوره ناتوانى نماند در اين خانه استخوانى تو گر مى توانى مده رايگانى جهان بيشتر كرد از آن سرگرانى كه بازى است بى مايه بازارگانى كه در خواب بودم گه پاسبانى


ادامه مطلب
[ یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:جوانى از دست رفته , ] [ 10:45 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

غرايب اخلاقى جوانان در روزگار ما به اوج خود رسيده است . درد جوانان عميق و جدى است . چگونه بايد با اين مصيبت مقابله كرد؟ چگونه بايد جوانان را از انزواى مهلكى كه بدان دچار شده اند، خارج ساخت و آنها را به زندگى پيوند داد؟ مؤ سسه تحقيقات امور اجتماعى و جوانان ، چندى پيش با لحن مضطربى ، به دولت فرانسه اعلام خطر كرد كه لااقل 60 از جوانان ، به علت بى بندوبارى و ندانم كارى اولياى مدارس و اجتماع ، شور زندگى را از دست داده اند، و نااميدانه به كارهايى دست مى زنند كه عواقب هولناكى براى مجموعه جامعه به بار خواهد آورد.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:انزواطلبى , ] [ 10:42 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

دوران شباب ، ايام مؤ اخذه و مسؤ وليت شخصى است . سن بيدارى و به خود آمدن است . موقع كار و فعاليت است . كسى كه در بحبوحه جوانى به سعادت خود فكر نمى كند و در راه خوشبختى مادى و معنوى خويش قدم برنمى دارد، جوانى كه با سستى و سهل انگارى بهترين ايام عمر خود را به رايگان از كف مى دهد و از آن فرصت بى نظير قدردانى نمى نمايد، استحقاق توبيخ و كيفر دارد.( ابى عبدالله عليه السلام فى قول الله عزوجل (اولم نعمركم ما يتذكر فيه من تذكر )توبيخ لابن ثمانى عشر سنة .)(74)امام صادق عليه السلام فرموده است كه اين آيه ملامت و سرزنش جوانان غافلى است كه به سن هجده سال رسيده اند و از فرصت جوانى خود استفاده نمى كنند.متاءسفانه در تمام كشورهاى پيشرفته و در حال رشد، به علت تربيت هاى نادرست پدران و مادران و مربيان و همچنين به سبب فساد اخلاق اجتماعى ، بسيارى از جوانان از صراط مستقيم منحرف شده و عملا به تمام مقررات اخلاقى و انسانى پشت پا زده اند. به همه چيز و همه كس بدبين اند و فكر طغيان و عصيان در سر مى پرورند.


ادامه مطلب
[ شنبه 26 آذر 1390برچسب:مسؤ وليت شخصى جوان , ] [ 17:56 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

دوران جوانى بهترين فرصت براى نيل به پيروزى هاى درخشان زندگى است . در جسم و جان جوانان ، به طور طبيعى ، سرمايه هايى وجود دارد كه اگر به خوبى مورد استفاده قرار گيرند، مى توانند موجبات خوشبختى و سعادتشان را تا پايان عمر فراهم آورند.نيروى جسمانى جوانان ، رشد همه جانبه بدن ، استخوان بندى محكم ، عضلات قوى ، اعصاب پولادين ، و خلاصه مجموعه قواى جسمانى نسل جوان ، بهترين وسيله براى كار و فعاليت است . آنان مى توانند در نبرد زندگى به سخت ترين كارها دست بزنند و با نيروى جوانى بر همه مشكلات پيروز شوند.در نظر پيشواى عالى قدر اسلام ، قوت و شدت قواى بدن ، يكى از شاخه هاى سعادت آدمى شناخته شده و خوش بختانه جوانان در دوران شباب از اين نعمت برخوردارند.(قال رسول الله صلى الله عليه و آله : طوبى لمن اسلم و كان عيشه كفافا و قواه شدادا.(70) )رسول اكرم (ص ) فرمود: خوشبخت و سعادتمند، انسان با ايمانى است كه درآمدش براى معاش كافى و قواى بدنش نيرومند باشد.


ادامه مطلب
[ شنبه 26 آذر 1390برچسب:سرمايه هاى جوانى , ] [ 17:53 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

امام صادق عليه السلام فرموده : بار مسئوليت خويشتن را خودت بايد بر دوش بگيرى ، و اگر از انجام وظيفه شانه خالى كنى ، ديگرى بار مسؤ وليت تو را حمل نخواهد كرد.كشاورز بايد از فرصت مساعد آب و هوا و زمين استفاده كند و با سعى و كوشش ، در شخم زدن و بذر ريختن و مراقبت كردن ، وظايف خود را به درستى انجام دهد تا محصولى به دست آورد. محصل بايد از فرصت مناسب و شرايط مساعد كتاب و مدرسه و معلم و محيط امن و سلامت خود استفاده كند و با جديت در تحصيل علم و تمرين و مطالعه بكوشد تا به مدارج علمى نايل گردد. بيمار بايد از فرصت وجود طبيب و دوا و پرستار و بيمارستان استفاده كند و با سعى و مراقبت در استراحت و پرهيز و استفاده از داروهاى مفيد، خويشتن را درمان نمايد. گمراهان و بدكاران بايد از وجود تعاليم الهى و رهبران روحانى و عقل و درايت خويش استفاده كنند، و با مجاهده در راه فضيلت و سعى و كوشش در انجام وظايف ايمانى و اخلاقى ، خود را در صف پاكان و نيكان درآورند و بدين وسيله موجبات خوشبختى و سعادت ابدى خويش را فراهم نمايند.


ادامه مطلب
[ شنبه 26 آذر 1390برچسب:احساس مسؤ وليت , ] [ 17:48 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

پدران و مادران و مربيان نيز بايد همواره طبع حساس و زود رنج جوانان را در نظر داشته باشند و با آنان بر اساس تكريم و احترام برخورد نمايند. بايد متوجه باشند كه بى احترامى به جوانان و تحقير شخصيت آنان ، يكى از عوامل تجاوزكارى و طغيان نسل جوان است . پدران و مادرانى كه مراعات عواطف فرزندان جوان خود را نمى نمايند و با كلمات تند و رفتار خشن ، باعث آزردگى و رنجش خاطرشان مى گردند، بايد بدانند كه با اين رفتار ناپسند، آنان را به راه سيئات اخلاقى و انتقام جويى سوق مى دهند و عملا فكر نادرستى و احيانا جنايتكارى را در مغزشان مى پرورانند.(قال رسول الله يا على لعن الله والدين حملا ولدهما على عقوقهما.(58) )رسول اكرم به على (ع ) فرمود: از رحمت خدا دور باد آن پدر و مادرى كه با رفتار و گفتار نادرستشان موجبات بدكارى فرزندان خود و نارضايى خويشتن را از وى فراهم آورند.خوش بختى و سعادت كامل براى جوانانى است كه با مراقبت پدران و مادران وظيفه شناس و در پرتو تربيت صحيح مربيان لايق و بر اثر مجاهده و كشش شخصى ، به سجاياى اخلاقى و صفات انسانى متصف شده اند، و با دارا بودن جمال جوانى و تجمل ظاهر، از زيبايى روحانى و جمال معنوى نيز بهره كافى دارند. اينان همواره مورد احترام و تكريم جامعه هستند و مانند گل هاى زيبا و معطر، محبوب و عزيزند. به علاوه ، براثر پاك دلى و سجاياى اخلاقى ، خداوند بزرگ از آنها راضى و خشنود است .


ادامه مطلب
[ شنبه 26 آذر 1390برچسب:طبع زود رنج جوان , ] [ 17:41 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

جوانى كه داراى سجاياى اخلاقى و صفات انسانى است ، جوانى كه پاكدل و با ايمان ، راستگو درستكار، خدمتگزار و فداكار، امين و خيرخواه ، و خلاصه داراى ملكات پسنديده است ، در جامعه محبوبيت بسيار دارد. او واجد زيبايى ظاهرى و جمال معنوى است و همواره مورد علاقه و احترام مردم خواهد بود. چنين جوانى ، مانند شاخه گل معطرى است كه علاوه بر طراوت و جمال طبيعى ، داراى بوى مطبوع و شامه نواز است .اين گل محبوب ، دست به دست مى گردد و مردم از ديدن روى زيبا و بوى مطبوع آن لذت مى برند و همواره در نگاهدارى اش مى كوشند و به آن ابراز علاقه مى كنند.بعضى از جوانان اند كه فاقد صفات پسنديده و سجاياى انسانى هستند، ولى به صفات ناپسند و پليدى هاى اخلاقى هم آلوده نشده اند. اينان اگر خدمتى نمى كنند، خيانتى هم نمى نمايند. اگر خيرشان به مردم نمى رسد، شرى هم ندارند، اگر نمى توانند دو رنجيده خاطر را آشتى دهند، باعث تفتين و افساد هم نيستند. اگر از بينوايان دستگيرى نمى نمايند، به آنان آزار هم نمى رسانند. اگر يار مظلومان نيستند، به ستمگران هم كمك نمى كنند. اگر بازوى افتادگان را نمى گيرند، آنان را لگدكوب هم نمى نمايند. خلاصه ، اگر از فضايل انسانى محروم اند، به رذايل اخلاقى هم آلوده نشده اند.اين گروه از جوانان نيز تا اندازه اى محبوب اجتماع اند، زيرا به مردم آسيبى نمى رسانند و جامعه از شر آنان در امان است . اينان مانند گل هاى زيبا و با طراوتى هستند كه اگر عطر مطبوعى ندارند، بوى بد و آزار دهنده اى هم ندارند كه باعث ناراحتى و ايذاى مردم گردند.


ادامه مطلب
[ شنبه 26 آذر 1390برچسب:جوانان با فضيلت , ] [ 17:30 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

مردم علاقه دارند همه جا و همه چيز زيبا باشد. در خانه آراسته زندگى كنند. لباس نيكو بپوشند. و روى و موى خود را به زيبايى بيارايند. روى ميل قشنگ بنشينند و بر مركب زيبا سوار شوند. حياط منزل و اطاق پذيرايى غرق گل هاى رنگارنگ باشد. ميز غذا، حتى بسته بندى دوا، زيبا و قشنگ باشد. امروزه پول هايى كه مردم در كشورهاى پيشرفته صرف زيبايى و جمال مى كنند، اگر از مصارف ضروريات زندگى بيشتر نباشد، كمتر نيست .

ترقى فرهنگ و درك زيبايى

بدون ترديد، در هر كشورى ، ترقى فرهنگ عمومى و بالا رفتن درجه فهم جامعه ، عامل مؤ ثرى در پرورش تشخيص زيبايى و تربيت حس جمال دوستى است ، ولى نبايد فراموش كرد كه ذوق لطيف و قريحه مو شكاف و حساس نويسندگان توانا و شعراى دانا، در پرورش عواطف جمال دوستى مردم ، نقش فوق العاده مهمى داشته است .

اينان بوده اند كه با نگاه هاى نافذ و ذوق سرشار خود، زيبايى هاى گوناگون طبيعت را شناخته و آن چه را كه ساير مردم بدان توجه نداشتند، با عواطف حساس خود درك كردند و سپس مدركات خود را در قالب اشعار و تركيب عبارات ريختند، يا آن كه به صورت نقاشى هاى ظريف ظاهر ساختند و به جامعه عرضه نمودند و از اين راه حس جمال را در مردم پرورش دادند و آنان را در شناخت زيبايى ها با خود شريك نمودند.

 

زيبايى هاى طبيعت

البته مردمان ابتدايى ، بچه ها و اشخاص بى فرهنگ هم از صداها و رنگ هاى تند و زننده محظوظ مى شوند، ولى عموما در برابر زيبايى يك جنگل ، يا عظمت يك درخت و جمال غروب آفتاب در قيد مانده و هيچ گونه تاءثيرى از خود نشان نمى دهند.

دوست داشتن طبيعت و لذت بردن از زيبايى هاى آن ، بر اثر گفته ها و نوشته هاى شعرا و نقاشان ، رفته رفته پرورش و تكامل يافته است . خيلى ها پيش از ژان ژاك روسو، از زيبايى هاى كوه ها، و پيش از ريسته ال از جمال ابرهاى پاره پاره ، كه نسيم شبانگاه در پيش خود مى راند، بى خبر بودند. آرى ، در سايه تاءثير آنان ، چشم و گوش و وجدان مردمان پرورش يافته و در عالم بيرونى و درونى ، هزاران لطايف زيبا تشخيص مى دهد كه پيش از آن ادراك و مشاهده نكرده بودند.(27)


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:زيباپسندى در دنياى امروز , ] [ 18:1 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

قال الله العظيم فى كتابه : ... قل من حرم زينة الله التى اخرج لعباده (20)

طراوت ايام شباب

جمال طبيعى و طراوت مطبوع دوران شباب ، يكى از مزاياى دل پسند و از سرمايه هاى پر ارزش نسل جوان است .

با فرارسيدن دوران جوانى ، نه تنها بدن نيرومند و قوى مى گردد و عواطف و احساسات شكفته مى شوند، بلكه فر و شكوه جوانى ، به منزله زينت گران بها و پر فروغى است كه به صاحبش ‍ زيبايى و جمال مى بخشد، و او را در نظر مردم عزيز و محبوب مى كند. طراوت و شادابى دوران جوانى ، يكى از مظاهر مهم جمال طبيعى و از امتيازات اختصاصى نسل جوان است .

انسان وقتى پير و فرسوده مى شود، نه فقط قدرت و نيروى جوانى از كَفَش ‍ مى رود، بلكه زيبايى و جمال دل فريب دوران جوانى را نيز از دست مى دهد. صورت گلگون و پر طراوتش تيره و پژمرده مى گردد. قامت موزونش شكسته مى شود. پوست شفاف و نرم بدنش چين خورده و خشن مى گردد.

سرور جوانى اش به افسردگى و خمودى مى گرايد و مى گويد:

 

  • آن قوت جوانى ، آن صورت بهشتى

  • اى بى خرد تن من ، از دست چون بهشتى

جنبه شاعرانه جوانى

دنياى كنونى ، امتياز جوانان را منحصر در نيروى جسمانى و كار و كوشش ‍ آنان نمى داند، و ارزش نسل جوان را تنها در فعاليت هاى صنعتى و معدنى ، اقتصادى و كشاورزى و نظاير آنها محصور نمى كند، بلكه براى زيبايى هاى دوران جوانى حساب جداگانه اى دارد و طراوت و جمال جوانان را، كه جنبه شاعرانه ايام شباب است ، نيز مورد توجه مخصوص قرار مى دهد. در مجاورت علاقه به اتكاى بر نيروى جوانان ، كه مطابق تعاليم مسلك هاى مختلف ، متفاوت مى باشد، اين فكر جديد نيز قوت يافته است كه جوانى داراى ارزش خاص خود مى باشد.


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:جمال جوانى, ] [ 17:58 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

بدون ترديد فرماندهى چنين سپاه عظيمى فوق العاده مهم و شايان ملاحظه است و حتما بايد لايق ترين افسران ، از طرف پيشواى اسلام ، براى آن مقام خطير برگزيده شود. رسول اكرم اسامة بن زيد را طلبيد و پرچم فرماندهى را با دست خود براى او بست و امارت لشگر را به وى محول فرمود.

(واستعمله النبى (ص ) و هو ابن ثمانى عشر سنة .(17) )

روزى كه پيغمبر اكرم اسامة بن زيد را به فرماندهى سپاه مسلمين برگزيد، سنش هجده سال بود. و اين موضوع ، از نظر تاريخ نظامى در جهان ، اگر نگوييم بى نظير است ، قطعا بايد گفت كم نظير است .

با اين كه دنياى متمدن امروز به شدت از نسل جوان حمايت مى كند، با آن كه ممالك پيشرفته كوشش دارند بسيارى از كارهاى مهم مملكت را به جوانان محول نمايند، ولى تصور نمى رود زمامداران هيچ يك از كشورهاى اروپايى و آمريكايى حاضر باشند كه جوان هجده ساله اى را به سرفرماندهى بزرگ ترين سپاه مملكت ، كه براى جنگ با كشور بيگانه و نيرومندى مجهز شده است ، بگمارند.

اطاعت از فرمانده جوان

پيشواى عالى قدر اسلام ، در 14 قرن قبل ، به منظور حمايت از جوانان لايق ، به اين عمل مهم نظامى دست زد، و فرماندهى بزرگ ترين سپاه اسلام را كه براى جنگ با امپراطورى رم بسيج شده بود، به عهده افسر جوان هجده ساله اى به نام اسامة بن زيد واگذار كرد.

 

افسران ارشدى كه در سخت ترين مواقع و دشوارترين نبردها، پرچم اسلام را روى دژهاى محكم دشمنان به اهتزاز در آورده بودند، سربازان پردل و نيرومندى كه بدون ترس و هراس در طول چندين سال امتحان شجاعت و دلاورى داده بودند، بزرگان عرب و شخصيت هاى مهم اسلامى كه در مشكل ترين شرايط، مراتب شايستگى و لياقت خود را آشكار كرده بودند، اكنون همه آنها به امر رسول اكرم مؤ ظف اند در اين لشكركشى شركت كنند و در تمام مراحل از او امر فرمانده جوان خود اطاعت نمايند. بدون ترديد تحمل چنين وضعى براى آنان بسى دشوار و مشكل بود.

اين انتصاب غير منتظر، بسيارى از افسران ارشد را دچار بهت و تحير كرد، و عمل پيشواى عالى قدر خود را با تعجب تواءم با نگرانى تلقى كردند و با نگاه هاى حيرت زده ، يكديگر را مى نگريستند. بعضى از آنها خيلى زود خاطره پنهانى خود را آشكار كردند و آن چه در دل داشتند به زبان آوردند:

(فتكلم قوم و قالوا يستعمل هذا الغلام على المهاجرين الاولين ؟!)

گفتند چه شد است كه اين جوان نورس به فرماندهى مهاجرين سابقه دار و پيش قدمان اسلام برگزيده شده است ؟

مهاجرينى كه در اعلاى حق و پيشرفت دادن اين آيين آسمانى سوابق ديرينه و ممتدى دارند؟

(فغضب رسول الله (ص ) غضبنا شديدا، فخرج فصعد المنبر فحمدالله و اثنى عليه ، ثم قال : اما بعد ايها الناس فما مقالة بلغنى عن بعضكم فى تاءميرى اسامة ؟ و لئن طعنتم فى تاءميرى اسامة فقد طعنتم فى تاءميرى اباه قبله ، و ايم الله ان كان لامارة خليقا و ان ابنه بعده لخليق لاءمارة .(18) )

رسول اكرم از شنيدن سخنان طعن آميز بعضى از افسران ، به سختى خشمگين شد. منبر رفت .

پس از حمد و ثناى خداوند فرمود:


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:فرماندهى سپاه , ] [ 17:53 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

دوم . شهر مقدس مكه ، مركز جزيرة العرب و مورد توجه و احترام عموم قبايل و عشار بود. رسول اكرم ، كه خود در مكه متولد شده و همان جا به افتخار نبوت نايل آمده بود، به آن شهر علاقه بسيار داشت ، ولى سختگيرى و فشار مشركين آن چنان زندگى را بر آن حضرت و يارانش غيرقابل تحمل كرده بود كه ناگزير شد مكه را ترك گويد و از سرزمين محبوب خويش دل برگيرد و به مدينه مهاجرت نمايد.

فعاليت مؤ ثر و تبليغات نافذ مصعب بن عمير، قبلا زمينه را براى ورود پيغمبر اكرم (ص ) مهيا كرده بود و مردم مدينه با آغوش باز آماده پذيرايى پيشواى اسلام و پيروان آن حضرت بودند.

رسول اكرم به مدينه آمد و مسلمين مكه نيز تدريجا وارد آن شهر شدند. رفته رفته اسلام در مدينه قوت گرفت و مسلمين مكه و مدينه ، كه آن روز به نام مهاجر و انصار خوانده مى شدند، متشكل گرديدند و در كمال خلوص و صميميت ، به رهبرى پيشواى خود، فعاليت هاى اساسى و همگانى خويش ‍ را براى بسط اسلام و پيشرفت مسلمين آغاز نمودند.

بزرگ ترين آرزويى كه آن روز مسلمين در دل داشتند اين بود كه مكه را فتح كنند و كعبه مقدس را از يد مشركين خارج ، و از لوث وجود بت هاى گوناگون تطهير نمايند، زيرا مى دانستند با فتح مكه ، يعنى مركز جزيرة العرب ، راه پيشرفت اسلام از هر جهت هموار خواهد شد، و تعاليم آسمانى رسول اكرم همه جا با سرعت پيشرفت خواهد كرد.

فتح مكه

به خواست خداوند، اين آرزوى بزرگ جامه عمل پوشيد و پيشواى عالى قدر اسلام ، با سربازان سلحشور و با ايمان خود، مشركين را غافلگير كردند و بدون احتياج به زد و خوردهاى خونين ، به مكه قدم گذاردند. بت ها را شكستند و آن لكه هاى ننگ را نابود كردند. حرم خدا از پليدى شرك پاك شد، و بانگ الله اكبر، از بام كعبه مقدس ، به تمام شهر طنين انداخت .

 

پس از فتح مكه طولى نكشيد كه جنگ حنين پيش آمد. ناچار بايد رسول اكرم و سربازانش از مكه خارج شوند و به جبهه جنگ بروند. لازم بود براى تنظيم امور ادارى آن شهر، كه به تازگى از يد مشركين خارج شده ، فرماندار لايق و مدبرى تعيين شود كه در كمال شايستگى به كارهاى مردم رسيدگى كند و به علاوه ، از بى نظمى هايى كه ممكن است دشمنان به وجود آورند، جلوگيرى نمايند. پيشواى اسلام ، از بين تمام مسلمين ، جوان بيست و يكساله اى را به نام عتاب بن اسيد، براى اشغال آن مقام بزرگ برگزيد و به نام وى فرمان صادر كرد.

(و ولى صلى الله عليه و آله عتاب بن اسيد و عمره احدى و عشرون سنة امر مكة ، و امره (ص ) ان يصلى بالناس و هو اول امير صلى بمكة بعد الفتح جماعة .(13) )

رسول اكرم عتاب بن اسيد را والى مكه قرار داد، و در آن روز سنش بيست و يكسال بود. پيغمبر امر فرمود كه با مردم نماز بگذارد و عتاب بن اسيد اول اميرى بود كه پس از فتح ، در مكه اقامه نماز جماعت كرد.


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:جوانان لايق , ] [ 17:49 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

شناختن ارزش واقعى جوانى و توجه به زشت و زيباى آن ، شرط اساسى سعادت جوانان و راه بهره بردارى صحيح از نيروى فعاله آنان است . مربيان جامعه بايد در كمال واقع بينى ، از يك طرف متوجه كمال جوانى باشند و از نيروى انسانى جوانان با طرز شايسته اى به نفع ملت و مملكت استفاده كنند، و از طرف ديگر، بايد متوجه نقايص طبيعى دوران شباب باشند و با راهنمايى هاى صحيح و طرح برنامه هاى عالمانه و عاقلانه ، جوانان را براى نيل و مدارج عالى تر مجهز نمايند و با تعديل تمايلات عاطفى آنان ، از سركشى و طغيانشان باز دارند.

در كشورهاى پيشرفته ، موضوع احترام و شايستگى نسل جوان و استفاده از نيروى عظيم آنان مورد كمال توجه قرار گرفته است . براى آن كه چرخ ‌هاى اجتماع با سرعت بيشترى بگردد و كشور در شئون مختلف با وضع بهترى پيشروى كند، قسمتى از كارهاى حساس و مهم مملكت را به عهده جوانان لايق مى گذارند و از نيروى عظيم آنان به نفع كشور و ملت استفاده مى كنند.

 

براى آن كه در تشخيص حد واقعى جوانان به راه خطا نرويم و با قضاوت نابه جاى خويش دچار افراط و تفريط نگرديم ، براى آن كه با واقع بينى درباره ارزش حقيقى جوانان قضاوت نماييم و از راه حقيقت منحرف نشويم ، براى آن كه از طرفى جوانان درباره خود و از طرف ديگر مردم درباره جوانان گمراه نشوند، لازم است تعاليم الهى را در اين موضوع مهم ، معيار نفى و اثبات خود قرار دهيم و از راهنمايى هاى واقعى رهبران عالى قدر اسلام استفاده نماييم .


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:شناختن ارزش واقعى , ] [ 17:45 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

در دنياى كنونى ، موضوع جوانان و ارزش و اهميت آنان ، زبانزد تمام ملل و اقوام بشرى شده و همه جا صحبت از نسل جوان است . محققين دانشمند درباره اين امر مهم از جهات مختلف علمى بحث ها كرده اند. نويسندگان و گويندگان توانا درباره آن كتاب ها نوشته و سخنرانى ها نموده اند، و خلاصه ، اين مطلب بزرگ و قابل ملاحظه ، توجه عموم جهانيان را به خود معطوف نموده و پيوسته دامنه آن توسعه مى يابد.در اين ميان ، كسانى دچار تندروى و افراط شده و جوانان را از اندازه واقعى كه شايسته آنهاست بالاتر برده اند و بعضى دچار كندروى و تفريط شده و جوانان را، به علت خامى و نداشتن تجربه هاى علمى و عملى ، از حد واقعى خويش تنزل داده اند و كسانى ، با توجه به جهات كمال و نقض ‍ جوانان ، راه اعتدال را پيموده اند.
موريس دبس مى گويد:(قبل از جنگ 45 1939، من از اين عقيده پشتيبانى كرده بودم كه جوانى يكى از ارزش هاى ذى قيمت بشرى است و ما بايد درس هاى سودبخش و مفيدى از اين مكتب بگيريم . حوادث بعدى ايمان مرا براى اين موضوع ثابت تر نمودند. اما بايد توجه داشت كه جوانى ، تنها ارزش ممكن نيست . امروزه برخى در راه تمجيد شور و حرارت جوانان تازه كار، به راه اغراق مى روند و به نظر ايشان ، شور و حرارت جوانان ، غايت كمال را مى رساند و كمال مطلوب آن است كه ما بتوانيم حداكثر استفاده را از اين نيرو به دست آوريم


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:جوان و دنياى كنونى, ] [ 10:13 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آيين مقدس اسلام ، در چهارده قرن قبل ، ضمن برنامه هاى جامع و سعادت بخش خود، توجه مخصوصى به نسل جوان معطوف داشته و جوانان را از نظر مادى و معنوى ، روانى و تربيتى ، اخلاقى و اجتماعى ، دنيوى و اخروى و خلاصه از كليه جهات ، تحت مراقبت كامل قرار داده است .اولياى گرامى اسلام ، جوانى را يكى از نعمت هاى پر ارج الهى و از سرمايه هاى بزرگ سعادت در زندگى بشر شناخته اند و اين موضوع را با عبارات مختلفى به مسلمين خاطرنشان نموده اند.قال على عليه السلام : شيئان لايعرف فضلهما الا من فقدهما: الشباب والعافية . على عليه السلام فرموده :

دو چيز است كه قدر و قيمتشان را نمى شناسد، مگر كسى كه آن دو را از دست داده باشد. يكى جوانى و ديگرى تندرستى و عافيت است




ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:اسلام و نسل جوانان , ] [ 10:8 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

اعمال عجيب و رسوم وحشيانه اى كه لوى بروهل درباره آن ها تحقيقات كرده و به فرانسويان شناسانده است ، براى به عمل مى آمدند كه جوان را به معتقدات و سنين ايل و طايفه وى اين آشنا سازند. با اين كارها، جوان را براى زحمات جنگى آماده مى ساختند. وى مى بايست بدون آن كه از خود تاءثر نشان دهد، كندن يك دندان يا خال كوبى بدن را تحمل نمايد. دختر جوان نيز مجبور بود وظايف اجتماعى جنسى خود را انجام دهد. مثلا مى بايست روزها در سكوت و انزوا، و يا در حمام هاى خاص تنظيف ، روزه بگيرد تا وظايف آتيه وى ، از لحاظ مادرى و زندگى زناشويى به وى خاطر نشان گردد.
در تمدن هاى عهد عتيق نيز تشريفاتى وجود داشت . در آتن اين تشريفات در حدود هيجده سالگى به عمل مى آمد و در رم هنگامى انجام مى گرفت كه جوان جامه كودكى را از تن درآورده و به لباس و جبه اشخاص بزرگ ملبس مى گشت . در دوران ملوك الطوايفى ، نجيب زادگان كه به خدمت شاهزادگان گماشته مى شدند، از چهارده سالگى موظف بودند سپر برداشته و همراه آقاى خود به جنگ بروند



ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:رسوم وحشيانه , ] [ 9:57 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

ايام جوانى دوران درخشندگى و فروع زندگى است . دوران سرور و شادمانى است . دوران قوت و قدرت است . دوران نشاط و اميد است . دوران كار و كوشش است . دوران شور و هيجان است .يكى از بزرگ ترين سرمايه هاى هر مملكت ، نيروى انسانى آن مملكت است و مهم ترين نيروى انسانى هر كشور را در نسل جوان آن كشور مى توان يافت . قدرت و نيروى جوانى است كه مى تواند بر مشكلات زندگى فائق آيد و راه هاى سخت و ناهموار را به آسانى بپيمايد.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:فروع زندگى, ] [ 9:53 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

ارزش جوانى

 قال الله العظيم فى كتابه : ... الله الذى خلقكم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوة ثم جعل من بعد قوة ضعفا و شيبة يخلق ما يشاء و هو العليم القدير(1) مجموع فراز و نشيب دوران زندگى بشر در سه مرحله خلاصه مى شود. كودكى ، جوانى ، پيرى .
مراحل زندگى

 جوانى منزل قوت و نيرومندى ايام زندگى است كه از دو طرف محفوف به ضعف و ناتوانى است . از طرفى ضعف ايام كودكى و از طرف ديگر ناتوانى دوران پيرى .بشر در پيمودن راه زندگى و طى كردن پستى ها و بلندى هاى آن ، مانند كوه نورى است كه يك روز دامنه فراز را مى پيمايد تا خود را به مرتفع ترين قله كوه برساند، و روز ديگر از دامنه نشيب عبور مى كند تا به آخرين نقطه نزولى برسد.موقع پيمودن دامنه فراز، هر روزى كه بر وى مى گذرد، چشم اندازش ‍ وسيع تر مى گردد، و نقاط تماشايى را بيشتر مى بيند. وقتى كه به قله كوه قدم مى گذارد، به همه جا مسلط مى شود، و عالى ترين مناظر را مشاهده مى كند.برعكس ، موقع پيمودن راه نشيب ، هر روزى كه بر او مى گذرد، چشم اندازش محدودتر مى شود و نقاط تماشايى ، يكى پس از ديگرى ، پنهان مى گردند تا به كلى همه مناظر زيبا از نظرش غايب شوند.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:جوان از نظر عقل و احساسات, ] [ 9:47 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

«آيا در اول قطره آب نمي نبود (37) و پس از نطفه علقه و سپس آفريده و آراسته گرديد 
(38) و آنگاه از آن و صنف نر و ماده پديد آورده (39)» (سوره 75/ آيه 37 تا 39) 
«آن خدايي كه تو را از هيچ خلق كرد و به صورتي تمام و كامل بياراست و با اعتدال برگزيد (7) بهر صورتي كه خواست مي تواند خلق كند.» (سوره 82/ آيه 7-8) 
• ما انسان را از آب نطفه مختلط خلق كرديم و براي او گوش و چشم قرار داديم. 
(سوره76 / آيه 2) 
• سپس آن را نيكو بياراست و از روح خود در آن بدميد و شما را داراي گوش و چشم و قلب و هوش گردانيد باز بسيار اندك شكر و سپاسگزاري حق مي كنيد. (سوره 32/ آيه 9)


ادامه مطلب
[ دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:آب و خلقت انسان , ] [ 21:42 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

« و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا» (النباء-14) 
« و از ابرهاي باران زا آبي فراوان نازل كرديم،» 
صفت ديگري كه خداوند براي آب طرح مي كند كلمه « ثجاج» است، اين واژه از ماده ثج به معناي جريان وريزش است. ماء ثجاج آبي است كه جريان و ريزش زيادي دارد. خداوند فرمود از ابرهاي فشرده آب ريزان و جاري فرو فرستاديم. 
و اضرب لهم مثل الحيوه الدنيا كماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشيما تذروه الرياح و كان الله علي كل شيء مقتدرا(كهف/45) 
اي پيامبرزندگي دنيا را براي آنان به آبي تشبيه كن كه ازآسمان فرو مي فرستيم وبوسيله آن، گياهان زمين( سرسبزمي شود ) درهم فرو مي رود.اما بعد از مدتي مي خشكد؛ و بادها آن را به هر سو پراكنده مي كند؛ و خداوند بر همه چيز تواناست. 
انما مثل الحياه الدنيا كماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض مما ياكل الناس والانعام حتي اذا اخذت الارض زخرفها وازينت و ظن اهلها انهم قادرون عليها اتاها امرنا ليلا او نهارا فجعلناها حصيدا كان لم تغن بالامس كذلك نفصل الايات لقوم يتفكرون(يونس/24)


ادامه مطلب
[ دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:ريزش آب, ] [ 21:39 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

« و نزلنا من السماء ماء مباركا فانبتنا به جنات و حب الحصيد» (ق- 9) 
« و از آسمان آبي پر بركت نازل كرديم و بوسيله آن باغها و دانه هايي را كه درو مي كنند رويانديم.» 
دراين آيه شريفه آب به صفت مبارك توصيف گرديده وخداوند نزولات آسماني را آب هاي مبارك ناميده است. كلمه مبارك يعني بركت يافته و واژه بركت را چنين معنا مي كنند: ثبوت الخير. 

طهارت آب: 
 

« و هو الذي ارسل الريح بشرا بين يدي رحمته و انزلنا من السماء ماء طهورا» (الفرقان- 48) 
«اوكسي است كه بادها را بشارتگراني پيش ازرحمتش فرستاد، و ازآسمان آبي پاك كننده نازل كرديم.» 
دراين آيه خداوند عاليترين وصف (كه همانا طهارت و پاكيزگي مي باشد) را به آب نسبت مي دهد، همان وصفي كه دارندگان آن محبوب و مورد رحمت خداوند وجود هستند: 
«...ان الله يحب التوابين ويحب المتطهرين» (البقره- 222) 
«...خداوند، توبه كنندگان رادوست دارد، وپاكان را (نيز) دوست دارد.» 
آب نيز طاهرومطهر است ومي تواندنزديك كننده وعامل تقرب يافتن بندگان به مصدر لايزال الهي باشد.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:بركت آب, ] [ 21:36 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آب در قرآن كريم 

قرآن كریم، از هنگام نزول تا هم اكنون، سرچشمه پیدایش و سرمایه پرورش بزرگترین و پاكترین روح ها، بلندترین همت ها، استوارترین اراده‌ها، عمیق‌ترین افكار، عالیترین معارف، نغزترین ادبیات و دل‌انگیزترین هنرها در عرصه‌های گسترده و حوزه‌های گوناگون حیات فكری و فرهنگی و علمی و اجتماعی و ادبی و هنری مسلمانان در همه اكناف عالم و در پهنه تاریخ پر افتخار فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است. 
قرآن كریم برخلاف روشها و اندیشه‌های كلامی و فقهی و فلسفی، كه بیش از هزار سال است در جامعه اسلامی رایج و شایع شده‌اند، توجه و عنایت فوق‌العاده‌ای به طبیعت و عناصر طبیعت دارد (در این میان، آب از عمده‌ترین عناصر طبیعت به شمار می‌آید)، به طوری كه در میان ادیان الهی هیچكدام به اندازه دین مبین اسلام، به ویژه قرآن كریم، به موضوع «آب» نپرداخته‌اند؛ تنوع موضوعی، تفصیل مباحث آب و تاكیدات قرآن به ارزش و اهمیت آب، بیانگر این حقیقت است كه توجه قرآن به طبیعت و بالاخص آب همه سویه بوده است. 
واژه «ماء» اصل عبری آن «مُی- میم» و سریانی آن «میا» است كه در عربی تغییر شكل داد و «ماء» شد. این لغت در اصل به معنی «هر مایع غیر جامد» است چه آب مطلق باشد یا آبهای مضاف، ولی وقتی به صورت «ماء» مطلق استفاده می‌شود منسوب به آب خالص است.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:آب در قرآن كريم, ] [ 21:34 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

در این بخش با واژه ها و آيات مربوط به پوشاک، پوشش، آرايش و زيبائی آشنا ميشويم. آيات مربوط به پوشش ايمانداران در زندگی اجتماعی، چهارتا هستند: پوشش در شرايط عادی، پوشش در شرايطی که ايمانداران مورد اذيت و آزار قرار می گيرند، پوشش پرستشگاه (مسجد)، و پوشش زنان سالمند بی همسر. (آيات پوشش البته مربوط به ايمان داران است و عمل نمودن يا ننمودن به آن نيز در اختيار و انتخاب خود آنهاست).

پوشاکها

پوشاکهائی که در قرآن در رابطه با زندگی در دنيا آمده اند عبارتند از:« قميص ــ ثياب- جلابيب ــ لباس ــ ریش ــ خُمُر و سرابیل». (واژه قمیص بمعنی پيراهن 6 بار در قرآن آمده و همه در رابطه با پيراهن یوسف است و موضوع آن نوع پوشش نيست ــ «سَـرابـيـل»: جمع سِـرْبـال است بمعني: پوشاک کلفت که انسان را از گرما و سرما و ضربه حفظ می کند و بیشتر به پوشاک بالا تنه اطلاق می شود و شامل پوشاکهای زرهي نيز مي شود. و موضوع آن در قرآن نوع پوشش نيست). پوشاکهائی که موضوع آنها نوع پوشش است موارد زير ميباشد:

«جَلابِيب»: جمع جلباب است، و جلباب پوششی است که روی پوشش اصلی و رسمی پوشیده می شود، در اصل کلاه دارد، مدلهای مختلف دارد، مدلهای امروزی آن کمی تنگ تر از گذشته است، پوششی است برای سرما، باد، ماسه و گرد و غبار و مواردی از این قبیل، پوشاک سنتی عربها است و تقریباً معادل پالتو در میان اقوام دیگر است. فرق آن با چادر این است که جلباب آستین و دکمه دارد ولی چادر آستین و دکمه ندارد).

 «ریش»: پوشاک زيبا و تزييني و گرانبهای مربوط به جشنها، گردهمائی ها، مهمانیها و مواردی از این گونه است. مانند پوشاک عروس و داماد. (از ریش بمعنی "پر پرنده" آمده است). و به پوششهای زینتی که روی اسب و شتر و غیره می اندازند نیز گفته ميشود.

« ثیاب»: پوشاک اصلی و رسمی است که انسان آنها را جلو دیگران می پوشد.

« لباس»: پوشاک زیر است. یعنی پوشاکی که بدن را ميپوشاند و زير آن پوشاک دیگری نیست.

«خُمُر»: جمع خِمار است و خِمار بمعنی روسری است. مانند آنچه در اينجا ميبينيم و حالتهای مشابه آن، که آنرا در ناحيه گريبان گره ميزنند.

واژه های زيبائی و آرايش و آراستگی

واژه های زيبائی و آرايش و آراستگی در قرآن که در رابطه با پوشش و پوشاک آمده عبارتند از: زینة، حِليَة،  رِئی و تَبَرُج.

« زیـنـَة»: بمعنی مصدری بمعنی: زیبا نمودن است. یعنی اینکه چیزی زشت است یا زیبائی ندارد و آنرا زیبا ميکنيم. بمعنی اسمی بمعنی چیزی است که چیزی را زیبا می کند. بعبارتی ديگر زینت یعنی: زیبائی ساختگی.  مانند: آرایش، استفاده از جواهراتی که پوشش و پوشاک را زیبا می کند، شانه نمودن مو، نقاشی و طراحی نمودن روی پوشاک، و هر چیزی که چیزی را زیبا می کند. ( اگر زیبائی چیزی از خود آن باشد به آن "جمال" گفته می شود).

 زيبائيهای ساختگی که در اين تصوير روی دست و پوشاک و جلد کتاب می بينيم زينة ناميده ميشوند. (زینت  شامل زیبائی در پوشاک، پوشش، رفتار و رویه، اندیشه و غیره همه نيز می شود).

« رئی»: بمعنی: آراستگی و زیبائی بزرگ کننده و شکوه دهنده است. مانند: آراستگی و زيبائی پوشاک پادشاهان، امراء، سران ارتش و جراحان. در اين تصوير مي بينيم که يک گوزن با نوعی آراستگی، چگونه در ذهن ما شخصيتی بزرگتر از يک گوزن معمولی دارد. اين آراستگی که شخصيت اين گوزن را بزرگ ميکند رئی ناميده می شود.

«حِلیَة»: بمعنی: زيوری نمودن و با زيور آراستن، و زیور آلات و جواهرات است.

«تـَبَـرُّجْ»: بمعنی: زندگی يا آرايش و ويرايش زندگی اشرافی و مصرفی داشتن است.

پوشاک پرستشگاه

«ای فرزندان آدم! نزد هر پرستشگاهی زیبائی خود را با خود برداريد. و بخورید و بنوشید ولی زیاده روی نکنید. او زیاده روی کنندگان را دوست ندارد».

«عند» در آيه ظرف مکان است برای بيان "جایِ بودن". «آدم» نام فکری انسان است. خطاب آيه به بنی آدم، خطاب به مسلمانان از جنبه فکری است. «اسراف»: بمعنی زياده روی نمودن، مربوط به زياده روی نمودن در چيزهای مشروع است. مانند بيش از اندازه خوراک پختن و زيادی آنرا دور ريختن. يا هنگام دست شستن آب زيادی را هدر دادن. (تبذير مربوط به زياده روی در چيزهای نامشروع است. مثلا هزينه نمودن برای بليط بخت آزمائی).

بنا بر اين آيه، هر گاه مسلمانی ميخواهد به مسجدی برود، چه مسجدِ کوچک محله باشد چه مسجد بزرگ معروف، مي بايست با زيبائيهای خود برود. يعنی از پوشاکهای زيبای خود بپوشد، موی خود را شانه کند، عطر بزند، رفتارهای زيبای خود را داشته باشد و غيره.

پوشش زنان سالمند بی همسر

« و زنان سالمندی که همسر و اميد به ازدواج ندارند، از اينکه پوشاک رسمی خود که جلو ديگرانميپوشند را بی آنکه به آرايش يا زيور زندگی اشرافی و مصرفی آراسته باشند کنار بگذارند، گناهی بر آنها نيست، و اينکه بپذيرند از باقيمانده کم (خوشيهای زندگی خود) چشم پوشی کنند برای خود آنها بهتر است، و خدا شنوای دانا است».

« قَواعِد»: جمع قاعدة است، بمعنی: زن سالمندی که همسر ندارد. «اِستعفاف» يعنی: پذيرفتن چشم پوشيدن از چيز نادر و کمياب ـ و پذيرفتن چشم پوشيدن از بخش کمی که از چيزی باقيمانده است.

گفتيم که ثياب پوشش رسمی و اصلی است که فرد آنرا جلو مردم می پوشد، (در جائی که کسی نيست انسان پوشاک راحتی می پوشد). چنانکه در آيه آمده زنان سالمندی که همسر ندارند و اميدی به ازدواج کردن نيز ندارند می توانند در پوشاک راحتی خود که مثلاً برداشتن روسری باشد، در صورتی که آرايش اشرافی و زندگی مصرفی نداشته باشند می توانند جلو ديگران خود را نشان بدهند. و پذيرفتن چشم پوشی نمودن از خوشيهای کمِ باقيمانده زندگيشان، که از جمله می تواند خوشی نمودن با پوشش کمتر بتن داشتن جلو ديگران باشد، برای خود آنها بهتر است.

ادامه دارد

[ یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:پوشاک, پوشش و آرايش, ] [ 20:38 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

انسان به طور طبیعی به زیبایی ها به سبب کمال بودن آن گرایش دارد. زیبایی هر چند به نظر می رسد که امری نسبی باشد و امری در نظر برخی زیبا و در دید دیگری نازیبا و گاه زشت بنماید ولی برخی از چیزهاست که در نظر بیشتری مردمانی که دارای شخصیت سالم می باشند زیباست و مورد پسند و توجه ایشان قرار می گیرد ؛ هر چند که در همین حال در نظر برخی که از فطرت سالم و شخصیت متعادلی برخوردار نیستند همان امور زشت بنماید.

برخی بر این باورند که حکایت زشت و زیبا مانند داستان پارچه ای است که تنها حلال زادگان می بینند و هر یک به جهت آن که متهم به مول و حرام زادگی نشوند آن پارچه خیالی و وهمی را تایید می کنند. به این معنا که هر یک به جهت رهایی از اتهام فقدان شخصیت سالم و فطرت پاک ناچار است که امری را زیبا بنگارد که زشت است.

اما آن چه در این جا مهم است این واقعیت است که انسان به آراستگی و زینت به جهت جنبه زیبایی گرایانه و تقویت بعد کمال گرایانه انسان مورد توجه و اتهام مردمان معتدل و با فطرت پاک و سالم است. انسان مومن نیز به جهت فطرت سالم و گرایش شدید به امور کمالی و کمال مطلق و سرچمشه زیبایی های و آراستگی ها یعنی خداوند جمیل و جمال می کوشد تا نه تنها به آن گرایش داشته باشد بلکه آن را در خود تحقق دهد و خود را به زیبایی ها بیاراید.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:آراستگی در آموزه های قرآن, ] [ 20:35 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

نباید فراموش کرد که آرایش یکی از شئون اجتماعی انسان است. بنابراین نباید بیشترین وقت و انرژی افراد صرف آن شود که اثرات روانی بدی بدنبال خواهد داشت و موجب ضعف قوای عقلانی و شخصیت و وقار شخص می‌گردد. افراط در آرایش و زینت، یکی از امراض روانی است که بسیاری از زنان را مبتلا کرده 

قرآن

اگر منظور از آراستگی، طهارت و پاکیزگی باشد، به جهت اصرار و سفارش‌های زیاد اسلام در این خصوص، جایگاه رفیع آن در اندیشه اسلامی بر کسی پوشیده نیست. در شان این مقام همین بس که پاکیزگی را علامت ایمان معرفی کرده‌اند.(النظافة من الایمان) لذا داشتن ظاهری نامرتب و زشت، از سوی هر کسی که باشد، ضعف ایمان و ضعف فهم دینی را به ذهن خطور می‌دهد.

اگر هم از آراستگی، آرایش و زینت را اراده کرده باشیم؛ باز هم نظر اسلام مثبت است دین ما آرایش و زینت را در معنای خاص آن نیز مجاز و بلکه پسندیده و موجب ثواب می‌داند و آن را هماهنگی با نظام خلقتی می‌داند که خداوند در تمام ابعاد، آن را زینت داده است. در قرآن به برخی از این زینتها، اشاره شده است:

«وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِین: و هر آینه در آسمان برجهایى آفریدیم و براى بینندگانشان بیاراستیم.» (الحجر،16)

«إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْكَواكِب؛ همانا ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان آراستیم.(صافات،6)

زینت و اسباب آرایش انسان نیز آفریده شده و به همراه نعمت سلیقه در اختیار او قرار گرفته است. لذا اگر چه داشتن چهره‌ای زیبا و مطابق میل هر کسی از اختیار خودش خارج است، اما آرایش و زینت، نعمتی است که خداوند آن را در اختیار همگان قرار داده است.

اما همواره افراط و تفریط ها و کج فهمی‌ها در این خصوص نیز چون بسیاری از مسائل دینی دیگر مشکل ساز بوده است؛ بگونه‌ای که عده‌ای دینداری را با بی سلیقگی و زشتی در هم می‌آمیزند و با هر چیزی که موجب زیبایی شود با کراهت برخورد می‌کنند و صدها دلیل می‌تراشند تا مردم را از زینتهای دنیوی منع سازند. گاهی دیده می‌شود که با مدلهای جدید و زیبا در لباس و موی سر و … شدیدا مخالفت می‌کنند اما بعد از سالها که این مدلها قدیمی شد خود از آن استفاده می‌کنند. البته مدپرستی غلط و موجب تخطئه سلیقه و از بین رفتن حق انتخاب می‌شود. اما نوآوری در زینت و زیبایی تا آنجایی که موجب مفسده و ارتکاب گناه و ترویج مد نباشد، مجاز است .


ادامه مطلب
[ یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:آرایش, آراستگی, نظافت,, ] [ 20:32 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آرایش و آراستگی در قرآن

قرآن

اگر منظور از آراستگی، طهارت و پاکیزگی باشد، به جهت اصرار و سفارش‌های زیاد اسلام در این خصوص،  جایگاه رفیع آن در اندیشه اسلامی بر کسی پوشیده نیست. در شان این مقام همین بس که پاکیزگی را علامت ایمان معرفی کرده‌اند.(النظافة من الایمان) لذا داشتن ظاهری نامرتب و زشت، از سوی هر کسی که باشد، ضعف ایمان و ضعف فهم دینی را به ذهن خطور می‌دهد.

 اگر هم از آراستگی، آرایش و زینت را اراده کرده باشیم؛ باز هم نظر اسلام مثبت است دین ما آرایش و زینت را در معنای خاص آن نیز مجاز و بلکه پسندیده و موجب ثواب می‌داند و آن را هماهنگی با نظام خلقتی می‌داند که خداوند در تمام ابعاد، آن را زینت داده است. در قرآن به برخی از این زینتها، اشاره شده است:

«وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِین: و هر آینه در آسمان برجهایى آفریدیم و براى بینندگانشان بیاراستیم.» (الحجر،16)

«إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْكَواكِب؛ همانا ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان آراستیم.(صافات،6)

زینت و اسباب آرایش انسان نیز آفریده شده و به همراه نعمت سلیقه در اختیار او قرار گرفته است. لذا اگر چه داشتن چهره‌ای زیبا و مطابق میل هر کسی از اختیار خودش خارج است، اما آرایش و زینت، نعمتی است که خداوند آن را در اختیار همگان قرار داده است.

اما همواره افراط و تفریط ها و کج فهمی‌ها در این خصوص نیز چون بسیاری از مسائل دینی دیگر مشکل ساز بوده است؛ بگونه‌ای که عده‌ای دینداری را با بی سلیقگی و زشتی در هم می‌آمیزند و با هر چیزی که موجب زیبایی شود با کراهت برخورد می‌کنند و صدها دلیل می‌تراشند تا مردم را از زینتهای دنیوی منع سازند. گاهی دیده می‌شود که با مدلهای جدید و زیبا در لباس و موی سر و ... شدیدا مخالفت می‌کنند اما بعد از سالها که این مدلها قدیمی شد خود از آن استفاده می‌کنند. البته مدپرستی غلط و موجب تخطئه سلیقه و از بین رفتن حق انتخاب می‌شود. اما نوآوری در زینت و زیبایی تا آنجایی که موجب مفسده و ارتکاب گناه و ترویج مد نباشد، مجاز است .


ادامه مطلب
[ یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:آرایش و آراستگی در قرآن, ] [ 20:31 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب