از لطائف مناظرات آن مجلس اين بود كه علامه بعد از پايان بحث خطبه فصيح و بليغ مشتمل بر حمد و ثناء پيغمبر خدا و ائمه هدى خواند سيد موصلى كه از جمله محكومين مناظره بوده اعتراض نموده و گفت دليل بر صلواة غير انبياء چيست.
علامه فوراً اين آيه را تلاوت نمود الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا اناالله و انااليه راجعون اولئك عليهم صلواة من ربهم و رحمة سيد موصلى از راه عناد و مناقشه گفت چه مصيبتى بديشان رسيده كه بسبب آن مستوجب صلواة باشند.
علامه فرمود بالاتر از اين چه باشد كه از نسل ايشان فرزند ناخلف مانند تو بوجود آيد كه دشمنان لايق لعنت ايشان را برايشان ترجيح دهد حاضرين مجلس خنديدند و از آن بديهه گوئى علامه در شگفت ماندند و بعضى از شعرا گويد:
شير را بچه همى ماند بدو
|
|
تو به پيغمبر چه مىمانى بگو109
|
و علامه كتاب كشف الحق و نهج الصدق را در همين مناظره سيد موصلى نگارش داده است.
خلاصه در نتيجه بحث علمى و كشف حقائق، سلطان مذهب تشيع را قبول كرده و به كليه شهرها و حكام دستور داد بنام ائمه دوازده گانه خطبه خوانند و سكه بنام آنان بزنند و در اطراف مساجد نام دوازده امام را بنويسند.
و علامه نيز كتاب الفين و كتاب منهاج الكرامه را كه درباره امامت است بنام شاه خدابنده نوشت و چيزى نگذشت بر قاضى بيضاوى و قاضى ايجى و محمد بن محمود آملى صاحب نفيس الفنون و ديگر مقربين دربار تفوق يافتهكاربجائى رسيد كه شاه در سفر و حضر از مفارقت علامه ناراحت مىشد بهمين جهت دستور داد براى علامه و شاگردان او مدرسهاى سيار كه داراى چندين مدرس و حجره چادرى ترتيب دادند و هميشه با اردوى همايونى در حركت بود و در هر منزل نصب و جلسه درس برگزار مىگرديد. در خاتمه برخى تأليفات علامه اشاره شده كه از تأليف اين كتاب در شهر كرمانشاهان در مدرسه سيار فراغت يافته110.
خدمت اين رادمردالهى اگر بهمين موضوع انحصار مىيافت باز در فضيلت او بر ديگران كافى بود اما در اين سرحد تمام نشده بلكه تأليفات ارزنده از او بيادگار مانده كه تاريخ در شماره آن باختلاف سخن گفته، ريحانة الادب آنچه نام برده به شماره يكصد و بيست تأليف رسيده و در مجمع البحرين از بعضى فضلا نقل كرده كه بخط خود علامه پانصد نسخه از مصنفاتش را ديده غير از نسخههائيكه با خط ديگران بوده است، ممكن است بعضى از تأليفات در شماره يك عدد بحساب آمده اما در واقع چند كتاب و جزوه باشد مانند كتاب الفين او كه آنرا بيك مقدمه و دو مقدمه و يك خاتمه ترتيب داده هزار دليل به امامت على (عليه السلام) در مقاله اول آورده و در مقاله دوم هزار دليل به رد و ابطال شبهات مخالفين نگارش داده، معلوم است اين مجموعه بنام يك كتاب يادداشت شده وليكن در حقيقت چند كتابست و از اين قماش است تأليفات كثيره ايشان مانند مصابيح الانوار كه به گفته خود علامه تمامى احاديث اماميه را با اسلوب جالب ابواب منظم جامع است.