مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

در فرهنگ دینی، عمل هرگز در تقابل با علم قرار نگرفته است، بلکه برعکس، به هر میزان که علم گسترش یابد انتظار گسترش عمل نیز بیشتر خواهد شد. از طرف دیگر، هرگونه توسعه عمل متناسب با مقتضای آگاهیهای دینی، منجر به نوعی کسب آگاهی، بینش و معرفت خواهد شد19 و بالعکس، هر نوع کوتاهی در عمل منجر به تعمیق در جهالت و غفلت می‏شود.20 بنابراین، علم و عمل در یک ارتباط متقابل سبب تعالی و گسترش حوزه خود خواهند شد و از این جهت، رابطه میان آن دو، رابطه همیاری و همکاری متقابل است. از طرف دیگر، با مراجعه به قرآن و روایات درمی‏یابیم یک نوع تعارض آشکار میان عمل و آرزو به عنوان دو قطب در برابر یکدیگر وجود دارد. این تعارض حکایت از تقابل واقعیت و توهم و نیز صدق و کذب می‏کند، به این معنی که اگر فردی دارای رویکردی عملگرا باشد هرگز خود را با وعده‏های پوچ و آرزوهای طولانی و خیالی سرگرم نمی‏کند.21از منظر امام(ع) آرزو پدیده‏ای است که بستر شکل‏گیری آن نوعی جهالت به واقعیتهای وجودی و غفلت از محدودیتهای حاکم بر انسان است. از این‏رو، آرزو آفت اندیشه22 و سبب غفلت از واقعیتهایی است که انسان با آن مواجه است.


ادامه مطلب
[ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:اصل عمل‏گرایی ـ آرزو گریزی, ] [ 10:27 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

دین ناظر به کلیه جوانب زندگی انسان است و با نگرشی فراتر از رفع نیازهای موضعی و مادی، جهت‏دهنده بسیاری از خواستهای انسان در روند زندگی از حیث گزینش و نحوه عمل و مسیر آن می‏باشد. تربیت بر اساس چنین نگرشی مستلزم عدم انفکاک از متن زندگی است. بنابراین باید در جریان تربیت از اصول و معیارهایی استفاده شود که قابلیت انطباق بر مسیر عادی زندگی را داشته باشند و از قلمرو آن خارج نشوند. اصول تربیت هرگز سبب بروز فعالیتی در عرض فعالیت مرسوم در زندگی نمی‏شود، بلکه نشو و نما و انعکاس خود را از رهگذر زوایای مختلف زندگی عملی می‏سازد.

اصول تربیت4

با توجه به مواردی که گذشت با مراجعه به بیانات امام علی(ع) در نهج‏البلاغه می‏توان به اصولی دست یافت که در خصوص تربیت بویژه تربیت دینی از جایگاه خاصی برخوردار است. این مقاله در سطور آتی این مباحث را در شش اصل مورد بررسی قرار می‏دهد.


ادامه مطلب
[ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:ویژگی زندگی‏مداری, ] [ 9:56 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

همانطور که در ادامه این نوشتار آشکار می‏شود، نگاهی کلی به اصول تربیت از دیدگاه امام علی(ع) بیانگر وجود مجموعه‏ای از ویژگیها و عناصر مشترک در میان اصول گوناگون است. این ویژگیهای مشترک که به نحوی بر اصول مزبور حاکمیت دارد و نحوه

ارتباط درونی آنها با یکدیگر و همچنین ارتباط آنها با خدا و انسان را مشخص می‏کند عبارتند از:

ویژگی تعارض‏مداری

در فضای دینی هر اقدامی متضمّن یک پاسخ مثبت فعال و یک پاسخ منفی فعال است. انجام هر عملی ما را ملزم به خودداری از بسیاری اعمال دیگر می‏کند. هرگز نمی‏توان بین خدا و شیطان، حق و باطل و صدق و کذب آشتی برقرار کرد. هر گزینشی مستلزم یک وازنش است. بنابراین نه تنها میل به خدا و تعالی فعالانه است، بلکه رهایی از شیطان و گمراهی نیز جدّی و فعالانه صورت می‏پذیرد.3 یکی از موانع مهم در تربیت دینی، روحیه سازش‏پذیری و مداهنه با باطل و تلاش برای جمع بین حق و باطل و ایجاد آشتی میان آن دو است. ویژگی تعارض‏مداری در تربیت دینی متکفّل پرورش روحیه‏ای است که در مقام نظر همواره در صدد شفاف‏سازی جریان حق و انفکاک آن از بیراهه‏های باطل است و در مقام عمل و رفتار نیز ضمن فاصله‏گیری و انزجار عملی از باطل در صدد تقرّب به جریان حق و قرار گرفتن در قلمرو آن است. بنابراین، می‏توان اصول تربیت را بر اساس تعارض میان حق و باطل و شفافیّت این تقابل در حوزه نظر و رفتار تبیین کرد. تربیت دینی دو بال دارد؛ اقدام به انجام امر مثبت و مقاومت و مبارزه در برابر امر منفی. کلیه اصول استنتاج شده از دیدگاههای تربیتی امام علی(ع) دارای این ویژگی یعنی داشتن دو لبه متعارض است.


ادامه مطلب
[ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:ویژگیهای حاکم بر اصول تربیت, ] [ 9:51 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

چکیده

اساسا در منابع تربیت دینی نباید اولویت را به پیگیری شیوه‏های جزیی داد، بلکه نیل به اصول و قواعد جامع که دربرگیرنده چارچوب تربیتی از منظر دین است، یگانه انتظار صحیح و مناسبی است که در مواجهه با این منابع باید مدّنظر قرار گیرد. سلوک و گفتار امام علی(ع) به عنوان نمونه‏ای غنی از منابع مزبور با این رویکرد مورد توجه قرار گرفته است. برخی از این اصول عبارتند از: آخرت‏گرایی ـ دنیاگریزی، عمل‏گرایی ـ آرزوگریزی، امیدواری ـ یأس‏گریزی، پایداری ـ پرهیز از رفاه‏زدگی، تعقل‏ورزی ـ غفلت‏زدایی، تواضع‏گرایی ـ تکبرگریزی.


ادامه مطلب
[ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:اصول تربیت از دیدگاه امام علی (ع), ] [ 9:45 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

اصل همه جانبه نگرى در تربیت انسان، تنها راه جلوگیرى از رشد ناموزون شخصیت است، غفلت از عناصر مختلف تربیت پذیر، در نهاد انسان، یقیناً رشد نامتعادل را در پى دارد، از این رو یونگ مى گوید: (ابعاد مختلف شخصیت باید هماهنگ رشد نماید، اگر بخش خاصى از شخصیت رشد بیشتر پیدا کند موجب تنش و تنیدگى شده و تولید نابهنجار مى کند.)۱۶۴ کرشن اشتاینر، نیز نخستین اصل از اصول تربیتى خود را همه جانبه نگرى دانسته مى گوید: (هرگز عمل تربیتى خود را تنها بنا به یک چشم انداز خاص مشخص مکن، بلکه همیشه آن را طبق ساختمان کلى شخصیت در حال تکوین متربى (تربیت آموز) خویش تعیین کن.)۱۶۵ شهید مطهرى، با تأکید بر اهمیت این اصل مى نویسد: (قرآن درباره آفرینش انسان مى فرماید: (انّا خلقنا الانسان من نطفه أمشاج نبتلیه) انسان/۱ ما انسان را از نطفه اى آفریدیم که درآن مخلوط ها و مشج هاى زیاد و به تعبیر امروز، در ژن هاى او استعدادهاى زیادى هست، سپس به مرحله اى از کمال مى رسد که او را لایق و شایسته تکلیف و آزمایش و امتحان و نمره دادن قرار مى دهیم. بنابراین ازاین بیان قرآن معلوم مى شود که (کمال انسان) به دلیل همین امشاج بودن با (کمال فرشته) فرق مى کند.)۱۶۶ انسان کامل، انسانى است که تمام ارزش هاى انسانى۱۶۷[استعدادها] در او همچون تمام اعضا و جوارح کودک، رو به رشد نهاده و با حفظ هماهنگى به حد اعلاى رشد نایل گردد. قرآن از چنین انسانى تعبیر به امام مى کند: (واذا ابتلى ابراهیم ربّه بکلمات فأتمّهنّ قال إنّى جاعلک للناس اماماً) ابراهیم(ع) پس از آن که از امتحان هاى گوناگون و بزرگ الهى بیرون آمد و همه را به انتها رسانید ودر همه آنها نمره عالى گرفت، به مقام امامت رسید و به او گفته شد که اکنون به حدى رسیده اى که الگو باشى و انسان هاى دیگر براى کامل شدن باید خود را با تو تطبیق دهند.۱۶۸ (ما نمى توانیم در همه ارزش ها قهرمان باشیم، ولى در حدى که مى توانیم همه ارزش ها را با یکدیگر داشته باشیم اگر انسان کامل نیستیم بالاخره یک انسان متعادل باشیم، آن وقت است که ما به صورت یک مسلمان واقعى در همه میدان ها در مى آییم.)۱۶۹ استاد در زمینه ضرورت توجه به رشد همه جانبه انسان و پى آمد غفلت از آن، مى نویسد: (غالباً جامعه ها از راه گرایش صددرصد باطل به گمراهى کشیده نمى شوند، بلکه از افراط در یک حق به فساد کشیده مى شوند، بسیارى از انسان ها نیز از این راه به فساد کشیده مى شوند.)۱۷۰ پس از بر شمردن نمونه هایى چند، از رشد هاى ناموزون و ناهماهنگ، استاد مى نویسد: قرآن به همه اینها توجه دارد و تمام این ارزش ها را با هم جمع مى کند: (التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون) اینها همه آن جنبه هاى درونى است. بعد مى فرماید: (الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنکر) (توبه/۱۱۲) فوراً وارد جنبه هاى جامعه گرایى آنها مى شود، آنها مصلحان جامعه خود هستند. یا در آیات آخر سوره فتح مى فرماید: (محمد رسول الله و الذین معه أشدّاء على الکفار رحماء بینهم) محمد، پیامبر خداست و اصحاب تربیت شده اش در جامعه گرایى و روابط اجتماعى شان این گونه بودند که در مقابل پوشندگان حق و حقیقت و اهل عناد، پرصلابت، محکم و دیوار رویین هستند و نسبت به اهل ایمان یک پارچه محبت، مهربانى، خیر و رحمت. اگر به اینها بسنده مى کرد، مى شد مثل مکتب هاى اجتماعى امروز، ولى فوراً مى آید دنبال (تراهم رکّعاً سجّداً) همین شیران با صلابت در میدان جنگ و مهربانان میدان اخلاق، در خلوت عبادت، راکع و ساجد و نیایش گرند. (یبتغون فضلاً من الله و رضواناً) از خداى خود فزونى مى خواهند و به آنچه دارند قانع نیستند، مى خواهند روز به روز جلوتر و پیش تر بروند. و رضاى حق را مى خواهند; یعنى افرادى نیستند که براى خود دنیا یا آخرت را بخواهند، براى آنها رضاى حق از هر چیزى برتر و بالاتر است، (سیماهم فى وجوههم من أثر السجود) در چهره آنها آثار عبادت و آثار سجود را مى بینى.۱۷۱


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:اصل هماهنگى در رشد استعدادها, ] [ 15:49 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

محیط اجتماعى عامل تربیتى مورد پذیرش دین و فلاسفه مى باشد و در هر دو دیدگاه این عامل از اهمیت ویژه برخوردار است. بیشتر فیلسوفان تربیت درباره نقش محیط در ساختن شخصیت، قضاوت یکسان دارند: آلفرد آدلر (روان کاو اتریشى درگذشته در سال ۱۹۳۷ م) عقیده دارد که تأثیر عوامل محیطى و اجتماعى در ساختار و رفتار فرد، بیش از شرایط زیستى و درون ساختى است.۱۴۸ مزلو (روان شناس امریکایى) خیرخواهى، نیک نفسى و صفا را طبیعى انسان دانسته و عقیده دارد که عوامل فرهنگى و عادات اجتماعى سبب انحراف و اختلال شخصیت است.۱۴۹ اریک فروم، بر این باور است که جامعه سالم، ظرفیت وتوانایى انسان را به عشق ورزى با هم نوعان، به کار بارور، به توسعه خرد و فهم، به داشتن حس خود بودن و… گسترش مى دهد و جامعه ناسالم و بیمار، سبب ایجاد دشمنى متقابل، بى اعتمادى، بهره کشى، استثمار و زوال حس خود بودن است.۱۵۰ آلپورت، روان شناس آمریکایى که صفات را عنصر اساسى شخصیت هر فرد و سبب دگرگونى هاى همگون و پایدار در رفتار مى شناسد، آنها را برخاسته ازمحیط اجتماعى مى داند.۱۵۱ استاد که در پى استنباط دیدگاه دین درباره نقش تربیتى محیط اجتماعى است، به صورت عینى مفهوم و گستره کاربرد آن را به مطالعه گرفته و براى اصلاح فرد، محیط سازى سالم را پیشنهاد مى نماید: استاد ضمن تأکید بر سازندگى محیط ها و معاشرت ها۱۵۲، عوامل سازنده محیط اجتماعى انسان را عبارت مى داند از: (سایر افراد با صفات و حالاتى که دارند و اعمالى که ازآنها سر مى زند و قوانین و مقررات و عادات و آدابى که بر آن اجتماع حکم فرماست.)۱۵۳ استاد حتى اصل انطباق با عمل (خود فرد) را که به معناى پیدایش ملکات با عمل است و ریشه قرآنى دارد: (بل ران على قلوبهم ماکانوا یکسبون) به عنوان شاخه اى از اصل انطباق با محیط مى پذیرد.۱۵۴ مفهوم سخن استاد این است که سازنده شخصیت انسان، محیط کوچک، یعنى اعمال خود او و محیط بزرگ یعنى اجتماع مى باشد. ازاینکه محبت اولیاى خدا را نیز در بحث معاشرت۱۵۵ مطرح کرده است این نکته قابل استفاده مى باشد که از نگاه استاد، معاشرت روحى و تماس معرفتى با الگوهاى معصوم، نیز در قلمرو محیط اجتماعى قرار دارد. به هر حال ایشان در توضیح (انطباق با محیط) مى نویسد:


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:محیط اجتماعى و تربیت, ] [ 15:47 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

گرچه استاد بر این باور است که خداوند براى پرورش جان انسان دو نوع از شدائد و سختى هاى تکوینى (غیراختیارى) و تشریعى (اختیارى) را فراروى انسان قرار داده است۱۳۶ و مطلق سختى ها از ضعیف، قوى، و از پست، عالى، و از خام، پخته مى سازد و خاصیت تصفیه، تخلیص، تهییج، تحریک و… دارد۱۳۷، ولى در زمینه تربیت، مقصود سختى هاى تشریعى است که از نگاه ایشان شامل اعمال عبادى و تمرین هاى مکرر دینى مى شود که نوعى ورزش روحى و نوعى ابتلا و تحمل شداید است۱۳۸ مثل روزه، حج، جهاد، انفاق و نماز که صبر و استقامت در انجام آنها موجب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهاى عالى انسانى است.۱۳۹ و ایشان جهاد را عامل تربیتى مى داند که کارآیى آن را هیچ عامل دیگرى ندارد.۱۴۰. استاد همراه با یادآورى این مطلب که: اکسیر حیات دو چیز است; عشق و آن دیگرى بلاء، این دو نبوغ مى آفرینند و از مواد افسرده و بى فروغ، گوهرهایى تابناک و درخشان به وجود مى آورند، در رابطه با پایه هاى قرآنى این عامل مى گوید: مصیبت ها و شدائد براى تکامل ضرورت دارد، قرآن مى فرماید: (لقد خلقنا الانسان فى کبد) بلد/۴ همانا انسان را دررنج و سختى آفرینش قرار دادیم. آدمى باید مشقت ها تحمل کند و سختى ها بکشد تا هستى لایق خود را بیابد. تضاد و کشمکش، شلاّق تکامل است… امام على درنامه خود به عثمان بن حنیف براى اینکه راه بهانه جویى را ببندد، توضیح مى دهد که شرایط ناهموار و تغذیه ساده از نیروى انسان نمى کاهد. درختان بیابانى که از مراقبت مرتب باغبان محروم اند، چوب محکم تر و دوام بیشتر دارند، بر عکس درختان باغستان ها که باغبان ها به آنها رسیدگى کرده اند. نازک پوست تر و بى دوام ترند. (ألا و إنّ الشجره البریّه أصلب عوداً، و الروائع الخضره أرقّ جلوداً، و النباتات البدویه أقوى وقوداً و أبطأ خموداً.) ۱۴۱ خداوند مى فرماید: (ولنبلونّکم بشئ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشّر الصابرین) بقره/۱۵۵ حتماً شما را با اندکى از ترس، گرسنگى و آفت در مال ها و جان ها و میوه ها مى آزماییم و مردان صبور و با استقامت را مژده بده. ییعنى بلاها و گرفتارى ها براى کسانى که مقاومت مى کنند و ایستادگى نشان مى دهند، سودمند است و اثرات نیکى در آنان به وجود مى آورد. لذا در چنین وضعى باید به آنان مژده داد. در شکم گرفتارى ها و مصیبت ها، نیکبختى ها و سعادت ها نهفته است… قرآن کریم در زمینه همراه بودن سختى ها و آسایش ها مى فرماید: (فانّ مع العسر یسراً. إنّ مع العسر یسراً) انشراح/۵ـ۶ پس حتماً با سختى آسانى است، حتماً با سختى آسانى است. این سوره یادآورى مى کند که چگونه خدا بارسنگین وى را از دوشش برداشته و سختى اش را مبدل به آسانى کرده است، آن گاه به شیوه علوم تجربى از یک جریان واقع شده و مشهور نتیجه گیرى کرده، مى گوید: پس با هر سختى آسانى هست… … نکته جالب این است که بعد از نتیجه گرفتن این فرمول کلى، خط مشى آینده را نیز بر همین اساس تعیین مى فرماید: پس وقتى فراغت یافتى به کوشش پرداز: (فاذا فرغت فانصب). ییعنى چون آسانى در شکم تعب و رنج قرار داده شده است، پس هر وقت فراغت یافتى، خود را دوباره به زحمت بینداز و کوشش را از سر بگیر.)۱۴۲


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:محنت و تربیت, ] [ 15:45 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

گرچه استاد، از کار، عبادت، محبّت و احسان، به عنوان عوامل متعدد و مستقل، تربیت نام مى برد، ولى واقعیت این است که کار سازنده، جلوه هاى مختلفى دارد که بارزترین آنها عبادت، محبت و احسان است. بنابراین استاد درحقیقت پس از مطالعه کلى روى عمل، به بحث درباره سازنده ترین مصداق آن سخن گفته است: استاد کارها را تقسیم مى کند به مشروع و نامشروع، و سپس نپرداختن به کارهاى مشروع را خاستگاه اصلى خیالات و در نهایت گناه و فساد مى شمرد وکارهاى مشروع را عامل انواع سازندگى مى داند. انسان پیوسته از طبیعت، نیرو مى گیرد و اگر با به کارگیرى مشروع اعضا و جوارح، این انرژى ها به مصرف نرسند، تراکم پیدا نموده و در اثر تخیّلات نظام گسسته که خود ناشى از بیکارى است، به سر حد انفجار مى رسند و به همین دلیل از گناهان تعبیر به (فجور) شده است و بیشتر حاکمان، جانى از آب در مى آیند.۱۱۹ از آن جهت که هر عملى، عامل و سازنده هم هست و به موجب ماهیتى که دارد، صورت مى پذیرد; گناه او را به حالت اول باقى نمى گذارد، اندیشه آن عمل در روحش پیدا مى شود، یعنى روحش با عمل، نوعى اتحاد پیدا مى کند. پس از پایان عمل، اثرى از آن در روح باقى مى ماند و با تکرار عمل، اثر عمیق تر مى شود و به تدریج ماهیت آن حقیقتى را مى یابد که آن عمل اثر طبیعى اوست. در سوره مطففین آمده است که تراکم اثم ها و کسب ها سبب تعدى و تکذیب آیات و افسانه پنداشتن آنها مى شود:۱۲۰ (اذا تتلى علیه آیاتنا قال أساطیر الاوّلین. کلاّ بل ران على قلوبهم ماکانوا یکسبون) مطففین/۱۴ ـ ۱۳ زمانى که آیات ما بر او خوانده شود، مى گوید: اینها افسانه پیشینیان است. چنین نیست که آنها مى پندارند، بلکه اعمال شان چون زنگارى بر دل هاشان نشسته است. کارهاى مشروع، علاوه بر جلوگیرى از فساد، سازنده روح و چگونگى انسان نیز هستند۱۲۱، از طریق کار که در آن رابطه علّى و معلولى و سببى و مسبّبى ملموس مى باشد، انسان منطق فکرکردن را مى آموزد ـ که عبارت است ازتهیه مقدمات براى دسترسى به نتیجه ـ و از اسارت دام خیالات رهایى پیدا مى نماید۱۲۲، در بستر انسان فطرى (انسان برخوردار از ارزش هاى عالى به صورت بالقوه در هنگام تولد) باعمل انسان مکتسب که هماهنگ با ارزش هاى فطرى است، شکل مى گیرد.۱۲۳


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:عمل و تربیت, ] [ 15:49 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

استاد بر اساس تحقیق معنى شناسانه اى درباره واژه (لبّ) که در قالب تعبیر (اولوا الالباب) در قرآن تکرار شده است، مى فرماید: لبّ به معنى عقل رها شده از قید و بند وهم و خیال است. عقلى که به استقلال رسیده و مرحله خامى و مغلوبیت وهم و خیال را پشت سر نهاده است مى تواند با مطالعه عالم شهادت به مرز عالم غیب قدم گذارد. قرآن مى فرماید: (ان فى خلق السموات و الأرض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لأولى الالباب) آل عمران/ ۱۹۰ ییعنى در خلقت آسمان و زمین، در مشاهده همین پیکره عالم و پوسته و قشر عالم، نشانه ها و دلایلى براى روح عالم و لبّ و مغز عالم هست، ولى براى کسانى که خودشان داراى لبّ و مغز و هسته هستند (الذین یذکرون اللّه قیاماً و قعوداً و على جنوبهم و یتفکّرون فى خلق السموات و الأرض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النار) آل عمران/ ۱۹۱ آن کسانى که در لبّ خود و مغز و هسته وجودى خود با خداى عالم و مرکز و روح عالم ارتباط پیدا مى کنند، در همه حال در یاد او هستند، در همه حال در نظام عالم فکر مى کنند، مى رسند به آنجا که به حرکت غائى و تسخیرى موجودات پى مى برند و مى فهمند که عبث نیست، و قیامت و رسیدگى نتیجه اعمالى در کار است.۹۹ عقل آزاد در حوزه هایى چند، بایستى به تحلیل و بهره گیرى از آگاهى ها یش، براى نتیجه گیرى تازه تر، بپردازد که یکى از آنها تفکر در نظام عالم است که از طریق آن خدا را بیشتر بشناسد. این هم عبادت است و هم تفکر عملى. ۱۰۰ انسان در هر مرحله اى از مراحل رشد و تعالى باشد از مطالعه هستى بى نیاز نیست، قرآن مى فرماید: کسانى که داراى ایمان مطلق ـ که مثل ایمان از پشت پرده است ـ هستند، علائم و نشانه هایى براى آنها در آسمان ها و زمین هست، (إنّ فى خلق السموات و الأرض لآیات لقوم یوقنون) جاثیه/۳ آنها که به مرتبه یقین رسیده اند، یعنى پرده از جلو چشم شان برداشته شده است و به مرحله شهود یا مثل شهود دست یافته اند، نشانه توحید مورد نیازشان براى آنها وجود دارد; درآفرینش آدمیان و انواع حیوانات پراکنده در زمین (و فى خلقکم و ما یبثّ من دابّه آیات لقوم یوقنون) جاثیه/۴ آنها که اقلاً عقل شان را حفظ نموده اند، به مطالعه آیات الهى روى آورند، در رفت و آمد شب و روز، بارانى که به امر الهى از آسمان مى بارد و زمین مرده را زنده مى سازد و وزش بادها ۱۰۱ (و اختلاف اللیل و النهار و ما انزل الله من السماء من رزق فأحیا به الأرض بعد موتها و تصریف الریاح آیات لقوم یعقلون) جاثیه/۵ گاهى انسان خود را به عنوان یک موضوع علمى موضوع تفکر قرار مى دهد و این جزء تفکر درباره آفرینش است، وگاهى به قصد چیرگى بر سرنوشت و جلوگیرى از اسارت در دام محیط به تفکر اخلاقى دست مى زند و این چیزى است شبیه (محاسبه النفس)، یعنى انسان در شبانه روز فرصتى براى خودش قرار دهد و به خود فرو رفته کارهاى گذشته، تصمیم هاى جدید، رفقا و همنشین ها و مواد مطالعاتى و خلاصه درباره اوضاع و تصمیمات خود و تأثیر تربیتى آنها فکر کند. پیامبر(ص) فرمود: (اذا هممت بأمر فتدبّر عاقبته.)۱۰۲ هرگاه درباره امرى تصمیم گرفتى نهایت آن را با دقت درنظربگیر. اساساً لغت (تدبّر) از ماده (دبر) است و معناى عاقبت بینى را دارد; یعنى تنها چهره کار را نبین و پشت سرکار را ببین.۱۰۳ سومین حوزه اى که باید عقل در آن به تجزیه و تحلیل بنشیند، سرنوشت و سرگذشت اقوام و ملل گذشته است که در متن قرآن به آن توجه شده است. قرآن حکایاتى را که مایه هاى آموزشى در آن زیاد است، یادآورى مى کند۱۰۴ و مى فرماید: (فاقصص القصص لعلّهم یتفکّرون) اعراف/۱۷۶ پس این حکایت ها را بازگوى تا شاید آنها به تفکر بپردازند.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:حوزه هاى تعقل, ] [ 15:46 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

استاد در بحث عوامل تربیت، روى عواملى تکیه دارد که ماهیت دینى داشته و اسلام روى آنها به عنوان امورى که تأمین کننده رشد بایسته انسان در بعد عقل و اراده هستند،۷۷ تأکید کرده است. شهید مطهرى قائل به تعدد عوامل تربیت است و آن را برخاسته از تنوع ابعاد شخصیتى قابل رشد درانسان مى داند و تأکید مى ورزد که یک عامل نمى تواند غنچه هاى مختلف وجود انسان را به شکوفایى برساند.۷۸ ییکى دیگر از ویژگى هاى مطالعات استاد در بخش شناسایى عوامل برانگیزاننده در جهت رشد انسانیت، این است که همزمان با طرح هر عاملى، تبیین مفهوم، حوزه کاربرد و تعامل آن با دیگر عوامل نیز به مطالعه گرفته مى شود. عواملى که ریشه در قرآن دارند و توسط استاد شهید به بحث گرفته شده اند، عبارتند از: الف. تفکر و تربیت تعقل و تفکر که از عوامل اصلاح و تربیت نفس به حساب آمده۷۹، عبارت است از فکر منظم درباره مسائل کلى که در طى آن، انسان از مقدمه اى نتیجه اى مى گیرد.۸۰ جریان تفکر وقتى ممکن است که علم و آ گاهى در کار باشد.۸۱ اگر انسان تفکر کند و اطلاعاتش ضعیف باشد مثل کارخانه اى است که ماده خام ندارد یا ماده خامش کم است یا محصولش کم خواهد بود، تحصیل علم به منزله تحصیل مواد خام است، و تفکر، استنتاج، تجزیه و تحلیل است. امام کاظم(ع) به هشام مى فرماید: یا هشام ثمّ بیّن ان العقل مع العلم. پس خداوند به روشنى بیان کرده که خرد آن گاه کارساز است که دانش در کار باشد. سپس امام به این آیه استدلال مى نماید: (و تلک الامثال نضربها للناس و مایعقلها الا العالمون) عنکبوت/۴۳ و این ها مَثَل هایى است که براى مردم مى زنیم و تنها دانشمندان توان تعقل درباره آنها را دارند.۸۲ علم آموزى که ریشه در فطرت و حس حقیقت جویى دارد، مورد عنایت قرآن است و قرآن در نخستین آیاتى که به پیغمبر وحى شده از تعلیم انسان سخن مى گوید: (الذى علّم بالقلم. علّم الانسان مالم یعلم) (علق/۴ ـ ۵) و فطرت انسان ها را گواه مى گیرد به برترى دانشمندان بر جاهلان: (هل یستوى الذین یعلمون و الذین لایعلمون)(زمر/۹) و پیامبر(ص) را به عنوان معلم قرآن و حکمت، به بشر معرفى مى نماید (هو الذى بعث فى الامّیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه) جمعه/۲ تحصیل بعض دانش ها واجب عینى است، مانند معرفت خدا، ملائکه، کتب آسمانى و دانش هایى که مقدمه ایمان یا از شرایط ایمان است، یا از باب مقدمه واجب، واجب است، مانند علم اخلاق که مقدمه تزکیه است. آن گاه که واجب هاى کفایى همچون پزشکى، تجارت و… را در نظر بگیریم دایره دانش هایى که باید فرا گرفته شوند توسعه پیدا مى کند.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:عوامل سازنده تربیت, ] [ 15:43 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 106 107 108 109 110 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب