مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله با اصحاب خود در جايى نشسته بودند، شخصى از راه رسيد بر پيامبر صلى اللّه عليه و آله سلام كرد و نشست .او آيين اسلام را بررسى و تحقيق كرده بود و به آن گرويده بود، گرايش خود را به عرض حضرت رسانيد و اسلام را پذيرفت ، و در راه اسلام مسلمانى جدى و پاك و فعال گرديد.روزى با التهاب و هيجان به حضور پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسيد و با حالى پر احساس و متاءثر گفت: آيا توبه من پذيرفته است ؟پيامبر گفت : خداوند توبه پذير مهربان است ، البته توبه بنده اش را مى پذيرد.او گفت : گناه من بسيار بزرگ است ، با توبه ام قبول است ؟ ادامه مطلب [ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:اشك جانسوز پيامبر صلى اللّه عليه و آله , ] [ 15:58 ] [ اکبر احمدی ]
[
او از يك خانواده مسلمان ، متوسط، در يك روستا ديده به جهان گشود، پاك و بى آلايش بزرگ شد، تا زمانى كه به سن و سالى رسيد كه بايد مانند ساير بچه ها به دبستان برود. نام او على اكبر بود، ولى او را اكبر مى خواندند.اكبر استعداد و حافظه فوق العاده اى داشت ، به هر كلاسى كه قدم مى گذاشت ، شاگر اول بود، اولياى دبستان وى را احترام و تحسين مى كردند، و از لحاظ انضباط و اخلاق نيز سرآمد همسالان خود بود، و در ميان همرديفان و دوستان ، در كمال خوشنامى مى زيست . ادامه مطلب [ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:هروئين با اين جوان چه كرد؟ , ] [ 15:49 ] [ اکبر احمدی ]
[
در اوايل مرجعيت آية اللّه العظمى بروجردى رحمة اللّه مقدارى وجوه به حوزه علميه قم مى رسيد، و آية اللّه العظمى بروجردى ، به طلاب حوزه شهريه مختصرى مى داد. در سال دوم يا سوم اقامت ايشان ، چند نفر از علماى برجسته دريافتند كه وجوه به مقدار شهريه آن ماه نرسيده است ، و آقاى بروجردى نمى تواند شهريه آن ماه را بپردازد.چند نفر از آن علماى بزرگ از جمله آنها امام خمينى رحمة اللّه كه در آن عصر با عنوان (حاج آقا روح اللّه ) خوانده مى شد، نامه محرمانه اى براى آقاى فلسفى (خطيب توانا و مشهور) فرستادند كه در قسمتى از آن نامه چنين نوشته شده بود:آقايان حاج علينقى كاشانى ، خسروشاهى و حاج حسين آقا شالچى و بعضى ديگر را به منزلتان دعوت كنيد، و به آنها بگوييد حوزه در معرض خطر است ، مبلغى به عنوان وام بدهيد، تا آقاى بروجردى شهريه اين ماه را بدهد، بعد كم كم وجوهات مى رسد و وام شما پرداخت مى گردد.آقاى فلسفى مى نويسد: چون موضوع مربوط به آية اللّه بروجردى بود، فكر كردم بهتر است خود ايشان را ببينم و بپرسم آيا اجازه مى دهند، چنين اقدامى كنم . به قم رفتم و به محضرش رسيدم و ماجرا را عرض كردم ، ايشان با كمال صراحت و متانت فرمود:خداوند هرگز مرا از عنايت خود، محروم نفرموده است ، من به خدا حسن ظن بسيار دارم ، اين مطلب مالى را با آنها در ميان گذاشتن و مطالبه كمك كردن ، با حسن ظنى كه من به خدا دارم سازگار نيست ، اگر پولى از وجوه رسيد كه به طلاب مى دهم و گرنه از كسى تقاضا نمى كنم ادامه مطلب [ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:حسن ظن عجيب آية اللّه بروجردى به خدا , ] [ 15:53 ] [ اکبر احمدی ]
[
يكى از علماى زاهد و فرزانه مرحوم آية اللّه حاج شيخ محمد حسين تنكابنى (عمو و پدر زن خطيب توانا حجة الاسلام و المسلمين محمد تقى فلسفى ) بود كه در تهران مسجد همت آبادى ، خيابان خراسان نزديك راه آهن سابق اقامه جماعت مى نمود اين بزرگوار در عصر مرجعيت آية اللّه العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى (وفات يافته 13 آبان سال 1325 شمسى ) نماينده تام الاختيار آن مرجع در تهران بود.آية اللّه شيخ محمد حسين تنكابنى پس از رحلت مرحوم آية اللّه العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى رحمة اللّه متحير بود با پولهايى كه از وجوهات در اختيار داشت چه كند؟مرحوم آية اللّه العظمى حاج حسين قمى رحمة اللّه در نجف اشرف به مقام مرجعيت رسيده بود، ولى نام افراد ديگرى نيز به عنوان مرجع ، مطرح بود، آية اللّه تنكابنى همچنان متحير بود كه مردم را چه كسى ارجاع دهد و پولها را براى كدام مرجع بفرستد؟ (زيرا بسيار وظيفه شناس و محتاط بود) گاهى در باطن به امام عصر (عج ) متوسل مى شد و از ايشان مى خواست تا هدايتش كند. ادامه مطلب [ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:عظمت آية اللّه العظمى بروجردى , ] [ 15:50 ] [ اکبر احمدی ]
[
به خدا سوگند اگر بدنم را با شمشيرها پاره پاره كنيد دهانم را به سختى كه موجب خشم پروردگار و خشنودى شما گردد نمى گشايم ...)(حجر بن عدى شيعه على عليه السلام )اى چشمها! اين ديده ها! شما را به آن كسى كه به شما بينايى بخشيد سوگند، باز هم سوگند، پرده هاى قرون را كنار بزنيد و ابرهاى تيره غفلت را بشكافيد، و غبارهايى را كه شما را در پشت تاريك خود متوقف ساخته به عقب برانيد و بالاخره اوراق تاريخ را برگردانيد، تا به تماشاى چهره نورانى و سيماى انسانى كه مرد ايمان و صبر و پايمردى بود بپردازيد، مردى كه جان خود را نثار تقويت حق كرده بود و هيچگاه مرعوب زرق و برق باطل نشد. ادامه مطلب [ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:قهرمانى كه تاريخ آفريد , ] [ 15:46 ] [ اکبر احمدی ]
[
آنان غرق در اسلحه شده بودند و كاملا آمادگى خود را براى جنگ با مسلمانان اعلام داشتند، غرور و خودكامگى سراسر وجود فرزندان (مصطلق ) را گرفته بود و با نعره هاى تند و خشن بر ضد حكومت اسلامى شعار مى دادند.مسلمانان جنگاور و رشيد به فرماندهى پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله به عزم سركوبى اين دودمان مغرور تا كنار نهر آبى كه از آن (فرزندان مصطلق ) بود رفته و در همان مكان ، آتش جنگ در گرفت ، ولى طولى نكشيد كه اين آتش ، گروه بسيارى از سپاه دشمن را به كام خود برد و پس از خاموشى ، شكست دشمن و پيروزى مسلمانان بر همه آشكار گشت .پيامبر صلى اللّه عليه و آله با سپاه اسلام با پيروزى كامل به سوى مدينه مراجعت كردند، در راه سر آبى رسيدند. ( ادامه مطلب [ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:رسوايى منافق كوردل, ] [ 16:11 ] [ اکبر احمدی ]
[
ابوطالب عموى پيامبر صلى اللّه عليه و آله با دختر عموى خود فاطمه دختر اسد ازدواج كرد خداوند سه پسر به نامها: طالب ، عقيل ، و جعفر به او عنايت كرد، در اين ايام ، روزى فاطمه ديد پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله خرما ميل مى كند ولى خرمايى كه خيلى خوشبو است و تاكنون چنين بوى خوشى به مشام فاطمه نرسيده بود، گفت : (از آن خرما اندكى به من بده بخورم )پيامبر: صلاح نيست كه اين خرما را بخورى مگر اينكه گواهى دهى كه خدايى جز خداى يكتا و بى همتا نيست و من محمد فرستاده خدا هستم . ادامه مطلب [ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:خرماى خوشبو! , ] [ 15:52 ] [ اکبر احمدی ]
[
به راستى چنين است ، در هر موضوعى حتى در تبليغات دينى نيز بايد كاملا مقتضيات و مقامات اشخاص رعايت گردد، اى بسا تبليغاتى كه در موردى ، بسيار مؤ ثر واقع شده و از آن نيكوترين نتيجه گرفته مى شود ولى همان تبليغات در مورد ديگر نه تنها مؤ ثر نيست ، بلكه منجر به عكس مطلوب مى گردد. اين است كه بايد در تبليغات ، مقامات اشخاص و اختلاف موارد و مقتضيات به طور كامل رعايت شود و مبلغ با رموز و نحوه وعظ و نصيحت آشنايى به سزايى داشته باشد. ادامه مطلب [ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:گرايش شاه و تمام مردم كشورش به آيين مسيح عليه السلام , ] [ 15:47 ] [ اکبر احمدی ]
[
زليخا همسر شاه مصر بود، به حضرت يوسف عليه السلام تهمت زنا زد، سالها غرق در ناز و نعمت بود، ولى اينك ببينيد فرجام او چه شد؟سالهاى قحطى ، شوهرش عزيز از دنيا رفت ، و وضع او نيز به فلاكت عجيبى رسيد. او كه همواره در كاخ با انواع نعمتها و زرق و برقها روبرو بود، اكنون پيرزنى فرتوت و نابينا شده و بقدرى تهيدست گشته است كه به صورت گدايانى در آمده و سركوچه و بازارها دست گدايى به اين و آن دراز مى كند. چنان سنگى بزرگ به پايش خورده كه جهان با آن وسعتش چون سوراخ سوزن برايش تنگ گشته است .به او پيشنهاد كردند كه خوب است به حضور يوسف عليه السلام سرور مصر بروى و از او تقاضا كنى تا به تو عنايتى كند. بعضى مى گفتند: نه ، چنين مكن ، زيرا ممكن است يوسف به خاطر سوابق تو، از تو انتقام بگيرد. او در جواب گفت : يوسفى كه من مى شناسم ، معدن كرم و اخلاق است ، هرگز مرا كيفر نخواهد كرد. تا آنكه روزى زليخا بر سر راه ، روى مكان بلندى نشست . وقتى كه يوسف با جمعيت كثير و شكوه خاصى از آنجا مى گذشت ، زليخا گفت ادامه مطلب
حدود 22 قرن پيش ، شخصى بود به نام (ماريا) كنار دريا زندگى مى كرد، او منظره هاى زيبا و قشنگ دريا و دشت سرسبز، گياهان ، شكوفه ها، گلهاى قشنگ و شاداب ، دلربا، و مرغان و پرندگان رنگارنگ ، گوناگون رفت و آمد آنها و صدا و ترانه و چه چه دلنواز آنها، آن هم در هواى بسيار مطبوع و گواراى بهارى كنار دريا را مى ديد و مى شنيد.غروب كنار دريا و شب مهتابى و ستارگان چشمك زن و هوا و فضاى معطر و با صفاى صبحگاهان و خيلى چيزهاى ديگر را نيز مى ديد كه همه با نظم ، زيبايى و قشنگى مخصوصى ، هر كدام در جاى خود به زندگى ادامه مى دهند.با خود مى گفت : اينها همه نشانه وجود خداى بزرگ است ، او است كه چنين منظره هاى شاد و باصفا را پديد آورده ، او است كه اين نظم و هماهنگى را آفريده ، اوست كه ماه و خورشيد و كوه و دشت و دريا و پرندگان و آهوهاى قشنگ را خلق كرده است ... آرى اين همه نقشه هاى عجيب كه در در و ديوار جهان موجود است ، همه نشانه هاى اوست ، بنابراين هركس درباره خداى آنها نينديشد، همچون نقش ديوار خواهد بود. ادامه مطلب [ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:ملاقات حضرت ابراهيم عليه السلام با ماريا, عابد پير , ] [ 8:52 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |