مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
بسيارى از خود مى پرسند آيا عالم پس از مرگ درست مانند اين جهان است، يا با آن تفاوت هايى دارد؟ نعمت هايش، كيفرهايش و خلاصه نظام و قوانينى كه بر آن حاكم است همانند اين جهان مى باشد؟در پاسخ بايد با صراحت گفت: شواهد بسيارى در دست داريم كه نشان مى دهد آن جهان با اين جهان فرق بسيار زيادى دارد، تا آنجا كه آنچه از قيامت در اين جهان مى دانيم همانند شبحى است كه از دور مى بينيم. بهتر اين است از همان مثال «جنين» استفاده كنيم: همان قدر كه ميان «عالم جنين» با اين «دنيا» فاصله است، ميان اين «جهان» با «جهان ديگر» فاصله وجود دارد، يا بيشتر. اگر بچّه اى كه در عالم جنين قرار دارد عقل و هوش مى داشت و مى خواست تصوير صحيحى از دنياى بيرون، از آسمان و زمين، ماه و خورشيد و ستارگان، كوه ها و جنگل ها و درياها، داشته باشد، مسلماً به هيچ وجه نمى توانست. براى كودكى كه در عالم جنين است و جز محيط بسيار محدود شكم مادر را نديده، ماه و خورشيد و دريا و امواج و طوفان و نسيم و گل ها و زيبايى هاى اين جهان اصلا مفهومى ندارد، تمام كتاب لغت او در چند كلمه خلاصه مى شود، و هرگاه كسى از بيرون شكم مادر فرضاً بتواند با او سخن بگويد هرگز نمى تواند مفهوم سخنان او را درك كند. تفاوت محدوديّت اين جهان با وسعت جهان ديگر به همين نسبت يا بيشتر است، بنابراين ما هرگز قادر نخواهيم بود از نعمت ها و مواهب جهان ديگر و بهشت برين، آنچنان كه هست، باخبر شويم. لذا در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى خوانيم: «فيها ما لا عين رأت ولا اذن سمعت و لا خطر على قلب بشر; در بهشت نعمت هايى است كه هيچ چشمى نديده، هيچ گوشى نشنيده، و به مغز كسى خطور نكرده است(1)»! و قرآن مجيد همين معنى را با بيان ديگرى بازگو مى كند: (فلا تعلم ما اخفى لهم من قرة اعين جزاءً بما كانوا يعلمون);(2) «هيچ كس نمى داند چه نعمت هايى كه موجب روشنى چشم هاست در آنجا براى او پنهان داشته شده، نعمت هايى كه پاداش اعمالى است كه انجام مى دادند». نظامات حاكم بر آن جهان نيز تفاوت زيادى با اين جهان دارد مثلا: در دادگاه قيامت گواهان اعمال انسان دست و پاى او، و پوست تن او، و حتّى زمينى كه بر آن گناه يا ثواب كردند مى باشد: (اليوم نختم على افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون);(3) «امروز بر دهان آنها مهر مى نهيم و دست ها و پاهاى آنها كارهايى را كه انجام مى دادند بازگو مى كنند»! ادامه مطلب [ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:بهشت و دوزخ و تجسّم اعمال, ] [ 8:46 ] [ اکبر احمدی ]
[
از سؤالات مهمّى كه در بحث معاد مطرح است اين است كه آيا معاد تنها جنبه «روحانى» دارد، و يا جسم و بدن انسان نيز در جهان ديگر باز مى گردد، و انسان با همين روح و جسمى كه در دنيا دارد، تنها در سطحى برتر و بالاتر، به زندگى جديد ادامه مى دهد؟ جمعى از فلاسفه پيشين تنها به معاد روحانى معتقد بودند و جسم را مركبى مى دانستند كه تنها در اين دنيا با انسان است و بعد از مرگ از آن بى نياز مى شود، و آن را رها مى سازد و به عالم ارواح مى شتابد. ولى عقيده علماى بزرگ اسلام و بسيارى از فلاسفه اين است كه معاد در هر دو جنبه يعنى «روحانى» و «جسمانى» صورت مى گيرد، درست است كه اين جسم خاك مى شود، و اين خاك در زمين پراكنده و گم خواهد شد، ولى خداوند قادر و عالم تمام اين ذرات را در رستاخيز جمع آورى كرده، لباس حيات جديدى بر آنها مى پوشاند، و از اين موضوع تعبير به «معاد جسمانى» مى كنند، زيرا بازگشت روح را مسلم گرفته اند و چون گفتوگو تنها در بازگشت جسم است، اين نام براى اين عقيده انتخاب شده است. به هر حال تمام آياتى كه در قرآن درباره معاد سخن مى گويد - و اين آيات بسيار فراوان و متنوع است - هم روى «معاد جسمانى» تكيه دارد.
شواهد قرآنى معاد جسمانى * سابقاً خوانديم كه چگونه مرد عرب بيابانى استخوان پوسيده اى را خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى آورد و مى گويد: چه كسى مى تواند اين را زنده كند؟ و پيامبر(صلى الله عليه وآله) به فرمان خدا پاسخ مى گويد: همان كسى كه روز نخست آن را آفريد، همان كسى كه آسمان و زمين را ايجاد كرده، و از درون درخت سبز آتش بيرون مى فرستد. كه آيات آن در آخر سوره «يس» آمده است. * قرآن در جاى ديگر مى گويد: «شما در قيامت از قبرها خارج مى شويد(1)». و مى دانيم قبرها جاى جسم هايى است كه خاك شده نه محل ارواح. * اصولا تمام تعجب منكران معاد در اين بود كه مى گفتند: چگونه وقتى ما خاك شديم، و خاك هاى ما پراكنده گشت دوباره به زندگى باز مى گرديم؟ (و قالوا ءَاِذا ضللنا فى الارض ءَانا لفى خلق جديد)(2) و قرآن به آنها پاسخ مى گويد كه خداوند قادرى كه خلقت نخستين را ايجاد كرد توانايى بر اين كار را دارد: «آيا نديدند خداوند چگونه آفرينش را ايجاد كرد، همين گونه آن را تجديد مى كند، اين بر خداوند آسان است(3)». عرب جاهلى مى گفت: «چگونه اين مرد به شما وعده مى دهد كه وقتى مرديد و خاك شديد بار ديگر به زندگى باز مى گرديد(4)؟». ادامه مطلب [ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:معاد جسمانى و روحانى, ] [ 21:45 ] [ اکبر احمدی ]
[
هيچ كس نمى داند از چه زمانى انسان به فكر وجود «روح» افتاد. همين قدر مى توان گفت: انسان از آغاز فرقى ميان خود و موجودات ديگر اين جهان مى ديده است، فرق ميان او و سنگ و چوب و كوه و صحرا، و فرق ميان او و حيوانات. انسان حالت خواب را ديده بود، و همچنين حالت مرگ را، او مى ديد بى آن كه جسم و ماده تغييرى پيدا كند دگرگونى عظيمى در وضع او به هنگام خواب و مرگ پيش مى آيد، و از همين جا فهميد كه گوهر ديگرى علاوه بر اين جسم در اختيار اوست. و نيز مى ديد با حيوانات نيز فرق دارد، چرا كه او در تصميم گيرى هايش آزادى و اختيار دارد، در حالى كه حيوان حركاتش غريزى و اجبارى است. مخصوصاً ديدن صحنه هايى در عالم خواب و در آن موقعى كه دستگاه هاى بدن خاموش و در گوشه اى افتاده است گواهى مى داد كه نيروى مرموزى بر وجود او حاكم است كه آن را «روح» ناميد. هنگامى كه انديشمندان بشر فلسفه را بنيان نهادند «روح» به عنوان يك مسئله مهم فلسفى خود را در رديف ديگر مسائل جاى داد. از آن به بعد همه فلاسه درباره آن اظهار نظر كردند، تا آنجا كه به گفته بعضى از دانشمندان اسلامى در حدود «هزار قول و نظريه» پيرامون حقيقت روح و ديگر مسائل مربوط به آن اظهار شده است. سخن در اين جا بسيار است، امّا مهم ترين مطلبى كه دانستن آن لازم به نظر مى رسد پاسخ اين سؤال است كه: آيا روح مادى است يا غير مادى؟ و به تعبير ديگر: داراى استقلال است يا از خواص فيزيكى و شيميايى مغز و سلسله اعصاب مى باشد؟ جمعى از فلاسفه مادى اصرار دارند كه روح و پديده هاى روحى هم مادى هستند و از خواص سلول هاى مغزى، و هنگامى كه انسان مى ميرد روح نيز از ميان مى رود، همان گونه كه اگر ساعتى را با ضربه چكش درهم بشكنيم كار كردن او نيز از بين خواهد رفت! در مقابل اين گروه فلاسفه الهى هستند، و حتى جمعى از فلاسفه مادى، كه براى روح اصالت قائلند، معتقدند با مرگ تن روح نمى ميرد و به حيات خود ادامه خواهد داد. براى اثبات اين مسئله يعنى اصالت و استقلال و بقاى روح، دلائل فراوان و پيچيده اى اقامه كرده اند كه ما در اين مختصر بعضى از روشن ترين آنها را با عباراتى ساده و روان براى آگاهى جوانان عزيز مطرح مى كنيم: ادامه مطلب [ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:بقاى روح نشانه اى بر رستاخيز, ] [ 21:43 ] [ اکبر احمدی ]
[
بسيارى سؤال مى كنند خداوند ما را براى چه آفريده؟ و گاه از اين فراتر مى روند مى گويند: اصلا فلسفه آفرينش اين جهان بزرگ چيست؟ باغبان درخت را براى ميوه مى كارد، و زمين را براى محصولى شخم كرده و بذرافشانى مى كند، باغبان آفرينش براى چه منظور ما را آفريده است؟ آيا خدا كمبود داشت كه با آفرينش ما جبران مى شد؟ در اين صورت بايد نيازمند باشد، نياز داشتن با مقام پروردگار و بى نهايت بودن وجود او سازگار نيست. در پاسخ اين سؤال سخن بسيار است ولى در چند جمله مى توان پاسخ روشنى را خلاصه كرد و آن اين كه: اشتباه بزرگ اين است كه ما صفات خدا را با خودمان مقايسه كنيم، ما چون موجود محدودى هستيم هر كارى را براى رفع كمبود مى كنيم، درس مى خوانيم كمبود علم ما برطرف شود.
كار مى كنيم كمبود مالى نداشته باشيم. به سراغ بهداشت و درمان مى رويم سلامت ما تأمين شود. امّا در مورد خداوند كه وجودى است بى نهايت از هر نظر، اگر كارى انجام دهد بايد هدف او را در بيرون وجود او جستوجو كنيم، او خلق نمى كند تا سودى كند، بلكه هدف او اين است تا بر بندگان جُودى كند. او آفتابى است پرفروغ و بى انتها، بى آن كه نيازى داشته باشد نورافشانى مى كند تا همگان از نور وجود او بهره مند شوند، اين اقتضاى ذات بى انتها و پرفيض اوست كه دست موجودات را گرفته و در مسير تكامل به پيش مى برد. ادامه مطلب [ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:معاد و فلسفه آفرينش, ] [ 21:40 ] [ اکبر احمدی ]
[
تهران - رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از علما، اساتید،فضلا و طلاب حوزه علمیه و قشرهای مختلف مردم قم سخنان مهمی در باره انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی مطرح كردند.حضرت آیت الله خامنه ای ضمن تبیین وضعیت موجود جهانی ، انتظار ملت ها از ایران و تصور باطل دشمنان از موقعیت نظام ، موفقیت های مستمر نظام اسلامی را مبتنی بر نقش 'صبر و بصیرت' و استمرار ایستادگی و حضور هوشمندانه مردم در صحنه عنوان و رهنمودهایی را در زمینه شرایط نامزدها و ویژگی های صحیح انتخابات مجلس نهم مطرح فرمودند. شرایط برگزاری *********** ** مسوولان و نامزدها وظیفه دارند با پایبندی كامل به قانون زمینه انتخابات را فراهم كنند رهبر معظم انقلاب اسلامی با بیان اینكه ' حضور مردم در انتخابات، حضوری پرشور و دشمن شكن خواهد بود'،تاكید كردند:همه مسئولان و نامزدها وظیفه دارند با پایبندی كامل به قانون، زمینه برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی را ایجاد كنند.' ** تاكید بر لزوم برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی و پرهیز از تهمت زنی حضرت آیت الله خامنه ای با تأكید بر لزوم برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی خاطرنشان كردند: رقابت غیر از خصومت و تهمت زنی متقابل است، رقابت به معنای اثبات خود با نفی دیگران نیست. رقابت، دادن وعده های خلاف قانون، برای جلب نظر مردم نیست. ** امانتداری رای مردم ایشان همه مجریان ، مسوولان و نامزدها را به رعایت آداب و شروط انتخابات سالم فراخوانده و افزودند : مجریان برگزاری انتخابات اعم از دولت و وزارت كشور و همچنین شورای نگهبان باید تمام تلاش خود را برای امانتداری رأی مردم و برگزاری انتخاباتی سالم انجام دهند و همه بدانند هیچ چیزی بالاتر از قانون نیست. ** رای مردم در تمام انتخابات اصل بوده است رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری برگزاری بیش از 30 انتخابات سالم در 32 سال گذشته، خاطرنشان كردند: در انتخابات مختلف، چه در زمان حیات امام (ره) و چه بعد از ایشان، هیچ موردی كه انتخابات را ناسالم كرده و یا نتیجه آن را تغییر داده باشد، وجود نداشته و همان رأی و انتخاب مردم، واقع شده است. شرایط نامزدهای انتخابات *********************** ** نامزدهای انتخابات باید به قصد خدمت وارد این عرصه شوند ایشان در بخشی دیگر از سخنان خود در باره نامزدهای انتخابات گفتند: نامزدها باید با قصد خدمت وارد عرصه انتخابات شوند زیرا اگر كسانی با هدف قدرت طلبی و بدست آوردن ثروت و یا انگیزه های ناسالم دیگر وارد انتخابات شوند، به مردم و كشور خدمت نخواهند كرد. ** ارتباط نامزدها با مراكز قدرت و ثروت مخرب است رهبر انقلاب اسلامی، در همین زمینه ارتباط نامزدها با مراكز ثروت و قدرت را بسیار مخرب دانستند و خاطرنشان كردند: این، همان شیوه ای است كه در به اصطلاح دموكراسی های دنیا بویژه در امریكا دیده می شود و نامزدها با حمایت مالی كمپانی ها، شركتها و افراد ثروتمند، وارد انتخابات می شوند و بعد از پیروزی وامدار این افراد هستند و به جای خدمت به مردم، در جهت منافع صاحبان قدرت و ثروت، قانون وضع می كنند. ** پرهیز از استفاده بیت المال برای تبلیغات انتخاباتی حضرت آیت الله خامنه ای استفاده از بیت المال برای انتخابات را یكی دیگر از نكاتی دانستند كه مردم باید بشدت در مورد آن حساس باشند. ایشان افزودند: استفاده از بیت المال در انتخابات اشكال مضاعف دارد، ضمن آنكه هر فردی را هم نمی توان براحتی متهم به اینگونه مسائل كرد. فراخواندن مردم به دقت و حساسیت در انتخاب صحیح نامزدها..............
ادامه مطلب [ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:توصیه های رهبر انقلاب درباره انتخابات آتی, ] [ 16:31 ] [ اکبر احمدی ]
[
آيات قرآن به خوبى اين حقيقت را نشان مى دهد كه بت پرستان و همچنين ساير كفّار، نه تنها در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله)، بلكه در اعصار ديگر نيز از مسئله معاد و زنده شدن بعد از مرگ تعجّب مى كردند، و وحشت داشتند، و حتّى آن را دليلى بر جنون گوينده آن مى شمردند و به يكديگر مى گفتند: (هل ندلكم على رجل ينبئكم اذا مزقتم كل ممزق انكم لفى خلق جديد افترى على الله كذباً ام به جنة);(1) «آيا مردى را به شما نشان بدهيم كه مى گويد هنگامى كه بدن شما به كلّى متلاشى و در هر سو پراكنده شد، دوباره آفرينش جديدى مى يابيد؟!، آيا اين مرد عمداً به خدا افترا بسته يا ديوانه است؟!». آرى آن روز بر اثر عدم دانش و كوتاهى افكار، عقيده به عالم پس از مرگ و زنده شدن مردگان يك نوع جنون يا تهمت بر خدا محسوب مى شد، و اعتقاد به جوشش حيات از ماده بيجان، جنون آميز تلقّى مى گرديد. ولى جالب اين كه قرآن در برابر اين گونه افكار دست به استدلالات مختلفى زده كه هم افراد عادى مى توانند از آن استفاده كنند، و هم انديشمندان بزرگ، هر كدام به ميزان توانايى فكر خود. گرچه شرح همه دلائل قرآن در اين زمينه نياز به تأليف كتاب مستقلى دارد، ولى گوشه هايى از آن را در اين جا مى آوريم: 1- گاهى قرآن به آنها مى گويد شما همواره با چشم خود صحنه هاى معاد را در زندگى روزانه مى بينيد كه چگونه موجوداتى مى ميرند و بار ديگر زنده مى شوند باز هم از مسئله معاد در شك و ترديد هستيد؟! (و الله الذى ارسل الرياح فتثير سحاباً فسقناه الى بلد ميت فاحيينا به الارض بعد موتها كذلك النشور);(2) «خداوند كسى است كه امواج باد را مأموريت داد كه ابرها را به حركت درآورند، و به سوى سرزمين هاى مرده برانند، و به وسيله آن زمين مرده را زنده كنند، رستاخيز نيز چنين است». در فصل زمستان نگاهى به چهره طبيعت مى كنيم همه جا بوى مرگ مى دهد درختان كاملا از برگ و گل و ميوه برهنه شده، و چوب خشك بى هيچ حركتى بر جاى باقى مانده، نه گلى مى خندد، نه شكوفه اى مى شكفد و نه جنبش حيات در كوه ها و صحراها به چشم مى خورد. فصل بهار فرا مى رسد، هوا ملايم مى شود، قطرات باران حيات بخش نازل مى گردد، يك مرتبه جنبشى در سراسر طبيعت آشكار مى شود: گياهان مى رويند، درختان برگ مى آورند، شكوفه ها و گل ها ظاهر مى شوند، پرندگان بر شاخه هاى درختان جاى مى گيرند، و شور «محشر» بپا مى شود! اگر زندگى بعد از مرگ مفهوم نداشت ما اين صحنه را هر سال در برابر چشم خود نمى ديديم، اگر زندگى بعد از مرگ امرى محال، و سخنى جنون آميز باشد، به صورت يك امر حسّى در برابر چشمانمان تكرار نمى شود. چه فرق مى كند حيات زمين بعد از مرگ يا حيات انسان بعد از مردن؟ ادامه مطلب [ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:رستاخيز را در همين جهان بارها ديده ايم, ] [ 16:21 ] [ اکبر احمدی ]
[
با كمى دقّت در نظام جهان هستى و قوانين آفرينش مى بينيم همه جا قانونى بر آن حكومت مى كند و هر چيزى در جاى خود قرار دارد. در بدن انسان اين نظام عادلانه به قدرى ظريف پياده شده كه كوچك ترين تغيير و ناموزونى در آن سبب بيمارى يا مرگ مى گردد. فى المثل در ساختمان چشم، قلب، و مغز دقيقاً هر چيز به جاى خويش است، و به اندازه لازم، اين عدالت و نظم نه تنها در سازمان بدن انسان كه در كل عالم خلقت حكم فرماست، كه: «بالعدل قامت السموات و الارض; به وسيله عدل آسمان ها و زمين برپاست(1)». يك اتم به قدرى كوچك است كه ميليون ها از آن را مى توان بر نوك سوزن جاى داد، فكر كنيد ساختمان آن چقدر بايد دقيق و منظم باشد كه ميليون ها سال به حيات خود ادامه دهد. اين به خاطر همان عدالت و محاسبه فوق العاده دقيق نظام الكترون ها و پروتون ها است و هيچ دستگاه كوچك و بزرگ از اين نظام شگرف بيرون نيست. آيا راستى انسان يك موجود استثنايى است؟ يك وصله ناهمرنگ براى اين جهان بزرگ است كه بايد آزاد باشد هر بى نظمى و ظلم و بى عدالتى مى خواهد مرتكب شود؟ يا در اين جا نكته اى نهفته است؟ اختيار و آزادى اراده حقيقت اين است كه انسان يك تفاوت اساسى با تمام موجودات جهان دارد و آن داشتن «آزادى اراده و اختيار» است. چرا خدا او را آزاد آفريده، و تصميم گيرى را به او واگذار كرده تا هر چه مى خواهد انجام دهد؟ دليلش اين است كه اگر او آزاد نمى بود تكامل نمى يافت، و اين امتياز بزرگ ضامن تكامل معنوى و اخلاقى اوست، مثلا اگر كسى را با فشار سرنيزه وادار به كمك كردن به مستضعفان و كارهايى كه به سود جامعه است كنند البته اين كارهاى خير راه مى افتد، ولى هيچ گونه تكامل اخلاقى و انسانى براى كسى كه اين كمك را كرده ايجاد نمى كند، در حالى كه اگر با ميل و اراده خود يك صدم آن را بدهد به همان اندازه در مسير تكامل اخلاقى معنوى گام برداشته است. بنابراين نخستين شرط تكامل معنوى و اخلاقى داشتن اختيار و آزادى اراده است كه بشر با پاى خود اين راه بپيمايد نه به اضطرار، همچون عوامل اضطرارى جهان طبيعت، و اگر خداوند اين موهبت بزرگ را به انسان بخشيده به خاطر همين هدف عالى است. ولى اين نعمت بزرگ همچون گلى است كه خارهايى نيز در كنار آن مى رويد، و آن سوء استفاده افراد از اين آزادى و آلوده شدن به ظلم و فساد و گناه است. البته براى خدا هيچ مانعى نداشت كه اگر انسانى دست به ظلم و ستم بيالايد فوراً او را به چنان بلايى مبتلا سازد كه ديگر فكر اين كار به مغز او نيايد، دستش فلج شود، چشمش بى نور، و زبانش از كار بيفتد. ادامه مطلب [ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:رستاخيز در ترازوى عدالت, ] [ 16:18 ] [ اکبر احمدی ]
[
معمولا مى گويند خداشناسى در فطرت و سرشت آدمى است، و اگر به كاوش ضمير آگاه و ناآگاه انسان بپردازيم به ايمان و علاقه او به يك مبدأ ماوراءِ طبيعى كه از روى علم و برنامه و هدف اين جهان را آفريده است، دست مى يابيم. ولى اين منحصر به مسئله «توحيد و خداشناسى» نيست، تمام اصول و فروع اساسى دين بايد در درون فطرت باشد، در غير اين صورت هماهنگى لازم ميان دستگاه «تشريع» و «تكوين» حاصل نخواهد شد. (دقّت كنيد) ما اگر سرى به قلبمان بزنيم و اعماق روح و جانمان را كاوش كنيم، اين زمزمه را به گوش جان مى شنويم كه زندگى با مرگ پايان نمى گيرد، بلكه مرگ دريچه اى است به عالم بقاء! براى پى بردن به اين حقيقت بايد به نكات زير توجّه كرد: 1- عشق به بقاء اگر راستى انسان براى فنا و نيستى آفريده شده، بايد عاشق فنا باشد، و از مرگ در پايان عمر لذّت ببرد، مى بينيم قيافه مرگ (به معنى نيستى) براى انسان در هيچ زمانى نه تنها خوش آيند نيست، بلكه با تمام وجودش از آن مى گريزد. دويدن دنبال عمر طولانى، پيدا كردن اكسير جوانى، جستوجوى آب حيات، هر كدام نشانه اى از اين واقعيّت است. اين عشق و علاقه به بقا نشان مى دهد كه ما براى بقا آفريده شده ايم، و اگر ما براى فنا آفريده شده بوديم اين عشق و علاقه معنى نداشت. تمام عشق هاى بنيادى كه در درون ماست وجود ما را تكميل مى كند، عشق به بقا نيز تكميل كننده وجود ماست. فراموش نكنيد ما بحث «معاد» را بعد از قبول وجود خداوند حكيم و دانا دنبال مى كنيم، ما معتقديم هر چه او در وجود ما آفريده است روى حساب است، و روى اين جهت عشق و علاقه انسان به بقا نيز بايد حسابى داشته باشد و آن چيز جز وجود جهانى بعد از اين جهان نمى تواند باشد.)
ادامه مطلب [ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:معاد در تجليگاه فطرت, ] [ 16:14 ] [ اکبر احمدی ]
[
از آن جا كه مسئله زندگى پس از مرگ و دادگاه عظيم رستاخيز براى انسانى كه در محدوده اين جهان زندانى است مطلب تازه اى به نظر مى رسد. خداوند نمونه كوچكى از آن دادگاه را در همين دنيا به ما ارائه داده است كه نامش دادگاه وجدان است. ولى فراموش نكنيم كه گفتيم نمونه كوچكى از آن است. بگذاريد اين مطلب را روشن تر بيان كنيم: انسان در برابر اعمالى كه انجام مى دهد در چند دادگاه محاكمه مى شود. نخستين دادگاه همان دادگاه هاى معمولى بشرى است، با تمام ضعف ها و نارسائى ها و كمبودهايش. گرچه وجود همين دادگاه هاى معمولى اثر قابل ملاحظه اى در تخفيف جرائم دارد، ولى اساس و پايه اين دادگاه ها چنان است كه هرگز نمى توان از آنها انتظار اجراى عدالت كامل داشت. زيرا اگر قوانين نادرست و قاضيان ناصالح به آن راه يابند كه تكليفش روشن است، رشوه خوارى ها، پارتى بازى ها، روابط خصوصى، بازى هاى سياسى و هزار درد ديگر، چنان آن را از اثر مى اندازند كه بايد گفت عدمش به ز وجود، چرا كه وجودش عامل اجراى مقاصد شوم خودكامگان است! و اگر قوانينش عادلانه و قاضيانش آگاه و با تقوى باشند باز هم بسيارند مجرمانى كه مى توانند آنچنان ماهرانه عمل كنند كه آثار جرمى از خود باقى نگذارند. يا آنچنان پرونده سازى و صحنه سازى در دادگاه راه بيندازند كه دست و بال قاضى را ببندند و قوانين را بى اثر سازند. دومين دادگاه كه از اين حساب شده تر و دقيق تر است دادگاه «مكافات عمل» است. اعمال ما آثارى دارد كه در كوتاه مدّت يا دراز مدّت دامان ما را خواهد گرفت. اگر اين يك حكم عمومى نباشد لااقل درباره بسيارى صادق است. ادامه مطلب [ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:نمونه دادگاه قيامت درون جان شماست!, ] [ 16:52 ] [ اکبر احمدی ]
[
اگر زندگى اين جهان را بدون جهان ديگر در نظر بگيريم بى معنى و پوچ خواهد بود. درست به اين مى ماند كه زندگى دوران جنين را بدون زندگى اين دنيا فرض كنيم. كودكى كه در شكم مادر قرار دارد، و در اين زندان محدود و تاريك ماه ها زندانى مى شود اگر عقل و خردى داشته باشد و درباره زندگى جنينى فكر كند به راستى تعجّب خواهد كرد. چرا من در اين زندان تاريك محبوسم؟ چرا بايد در ميان آب و خون دست و پا زنم؟ آخر عمر من چه نتيجه اى خواهد داشت؟ از كجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ امّا اگر به او آگاهى دهند كه اين يك دوران مقدّماتى است اعضاى تو در اينجا شكل مى گيرد، نيرومند مى شود، و آماده تلاش و حركت در يك دنياى بزرگ. بعد از گذشتن نه ماه، فرمان آزادى تو از اين زندان صادر مى شود، در دنيايى گام مى گذارى كه آفتاب درخشان و ماه تابان، درختان سرسبز و نهرهاى آب روان و انواع مواهب در آن است، آن گاه نفس راحتى مى كشد مى گويد، حالا فهميدم فلسفه وجود من در اين جا چيست! اين يك مرحله مقدّماتى است، اين يك سكوى پرش است، اين كلاسى است براى رسيدن به يك دانشگاه بزرگ. امّا اگر رابطه زندگى جنينى با زندگى اين دنيا بريده شود همه چيز تاريك و بى معنى خواهد شد، زندانى وحشتناك و بى هدف، زندانى آزاردهنده و بى نتيجه. ادامه مطلب [ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:معاد به زندگى مهفوم مى دهد, ] [ 16:48 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |