مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
1) اخلاص بسیجی: بسیجی کسی است که فقط رنگ خدایی را پذیرفته است. «صبغه الله و من احسن من الله صبغه ـ سوره بقره آیه 138ـ رنگ خدایی بپذیرید، چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟» امام صادق (علیه السلام) راجع به آیه فوق میفرمایند: «صبغ المؤمنین بالولایه فی المیثاق ـ خداوند مؤمنین را در زمان میثاق به ولایت رنگآمیزی کرده بود.» امام خمینی (ره) «فرمودهاند: «آن اخلاص و محبت شما (بسیجیان) و آن ایثار در راه خدا، بالاترین ارزش است برای شما». 2) بسیج شجرهی طیبه است: «الم ترکیف ضرب الله کلمهً طیبهً کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کلّ حین بِإذن ربها و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذکرون ـ سوره ابراهیم آیات 24 و 25ـ آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشهی آن ثابت و شاخهی آن در آسمان است. هر زمان میوهی خود را به اذن پروردگارش میدهد و خداوند برای مردم مثلها میزند شاید متذکر شوند.» منظور از کلمهی طیبه ممکن است کلمهی توحید باشد، و یا اوامر و فرمانهای الهی و یا ایمان و یا اینکه شخص مؤمن (بسیجی) باشد. ویژگیهای این درخت پاکیزه که منظور همان مؤمن و بسیجی است: 1/2ـ شجره: موجودی است دارای رشد و نمو، نه بیروح، و نه جامد و بیحرکت، بلکه پویا و رویا و سازندهی دیگران و خویشتن. 2/2ـ طیبه: این درخت پاک است و طیب، از هر نظر (منظرهاش پاکیزه، میوهاش پاکیزه، شکوفه و گلش پاکیزه، حتی نسیم آن ...) 3/2ـ این شجره دارای تشکیلات و نظام حساب شدهای است (ردههای مقاومت بسیج). 4/2ـ اصل و ریشهی آن ثابت و مستحکم است بطوری که طوفانها و تندبادها و مشکلات نمیتوانند آن را از جا بر کنند. 5/2ـ و فرعها فی السماء: شاخههای این شجره در یک محیط پست و محدود نیست بلکه بلندِ آسمان جایگاه آن است، (افق فکر آنها محدود به دنیای کوچک نیست). 6/2ـ کل حین: اما نه در یک فصل یا دو فصل، بلکه در هر فصل، یعنی هر زمان که دست به سوی شاخههایش دراز کنی محروم بر نمیگردی. 7/2ـ باذن ربها: میوه دادن او هم بیحساب نیست، بلکه مشمول قوانین آفرینش است و به اذن پروردگارش میوهی خود را به همگان ارزانی میدارد. امام خمینی (ره): «بسیج شجرهی طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد.» 3) شجاعت و شهامت بسیجیان: «و لا تنهوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین ـ غمگین نباشید، اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید، پیروزی نهایی از آن شماست ـ آل عمران آیه 139» امام خمینی (ره) در این خصوص میفرمایند: «آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخار آفرین است، روحیهی بزرگ و قلب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان (بسیجیان) که سربازان حقیقی ولیالله الاعظم ارواحنا فداه هستند، میباشد و این است فتح الفتوح». 4) بسیجیان همیشه پیروز: «و ان جندنا لهم الغالبون» و لشکر ما در تمام صحنهها پیروزند. (صافات آیه 173) در آیات 47 از سورهی روم، 40 از سورهی حج، 51 از سورهی غافر و 21 از سورهی مجادله نیز نظیر این مطلب آمده است. و امام خمینی (ره) فرمود: «افتخار بر رزمندگانی که جبهههای نبرد را با مناجات خویش و راز و نیاز با محبوب خود عطرآگین نمودهاند. فخر و عظمت بر جوانان عزیزی که در راهی قدم برداشته و پاسداری از مکتبی میکنند که شکستناپذیر و سر تا پا پیروزی است.» 5)ژ و پایداری بسیجیان: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا، فتتنزّل علیهم الملائکه... ـ کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند. ملائکه بر آنها نازل میشوند و... ـ فصلت آیه 30» امام علی (علیهالسلام) در خطبهی 176 نهجالبلاغه میفرمایند: «شما گفتید پروردگار ما الله است، اکنون بر سر این سخن پایمردی کنید، در راهی که فرمان داده استقامت کنید و از دایرهی فرمانش خارج نشوید». امام خمینی (ره): «به شما (بسیجیان) که با مبارزات خویش، روی ابرقدرتها را سیاه کردید، درود میفرستم و در مقابل صبر و استقامتتان خاضع و خاشعم... اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان نامهی کفر و شرک را امضا نمیکنیم». 6) بسیجی تابع ولایت: «یا ایها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله و رسوله ای کسانی که ایمان آوردهاید چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید و پیشی مگیرید. حجرات آیهی اوّل» از جمله شأن نزولی که برای این آیه در تفسیر نمونه ج 22 آمده این است که: حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به هنگام حرکت به سوی «خیبر» میخواست کسی را به جای خود در «مدینه» نصب کند، عمر شخص دیگری را پیشنهاد کرد، آیهی فوق نازل شد و دستور داد بر خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پیشی مگیرید. منظور از مقدم نداشتن چیزی در برابر خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، پیشی نگرفتن بر آنها در کارها و ترک عجله و شتاب در مقابل خدا و حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است. در برابر رهبر نباید در هیچ کار و هیچ سخن و برنامهای پیشی گرفت و شتاب و عجله کرد. حتی نباید در مسائل بیش از اندازهی لازم سؤال و گفتگو کرد، باید گذاشت که رهبر خودش به موقع مسائل را مطرح کند. در تاریخ زندگی حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) موارد زیادی دیده میشود که افرادی بر فرمان او پیشی گرفتند، عقب افتادند و از اطاعت او سرپیچی نمودند و مورد ملامت و سرزنش شدید قرار گرفتند. (فتح مکه، داستان حجهالوداع، تخلف از لشکر اسامه و داستان قلم و دوات و...) 7) آگاهی و آمادگی برای جهاد: «یا ایها الذین آمنوا خذوا حذرکم فانفرو ثبات اوانفروا جمیعاً ـ ای کسانی که ایمان آوردهاید، آمادگی خود را حفظ کنید و در دستههای متعدد یا به صورت دستهی واحد به سوی دشمن حرکت کنید. ـ نساء آیه 71» امام خمینی (ره): «امروز روز عاشورای حسینی است، حسینیان آماده باشید، نهراسید که نمیهراسید، کمربندهاتان را محکم کنید. ای آزادگان و احرار بپاخیزید.» «در هنگام خطر ملتی سر بلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشند.» و مقام عظمای ولایت فرمودهاند: «همهی نیروهای مسلح باید هوشیار باشند، اما بسیج احتیاج به هوشیاری مضاعف دارد». و فرمودند: «بسیجیان سلحشور باید همواره آماده و هوشیار باشند تا در مواقع لزوم به وظیفه دفاع مقدس قیام کنند». توسل بر دل آیینه زیباست که آیین بسیج آیینه ماست کمی در آن طرفتر نور افتاد کسی از مرز حیرت دور افتاد
یکی در آخرت سقای نور است چراغ خانه تاریک گور است
در آنجا «آل احمد » خانه دارد چراغ جان به هر ویرانه دارد
بروای دل که چون «عباس » می رفت نسیم عاشق احساس می رفت
برو بر خیمه های درد بنشین چون توفان بر جبین مرد بنشین
برو هفت آسمان در انتظار است شفق بر اسبی از آتش سوار است
برو بر« فاو» ودر «بستان » نظر کن دمی در چهره «چمران » نظر کن
برو در کربلای پنج بنشین میان سنگری از رنج بنشین
برو «فهمیده» را دریاب امشب چراغ دیده را دریاب امشب
در آنجاصوت قرآن موج می زد خدا در چشم مستان موج می زد
در آنجا عاشقان پرواز کردند چو دریا عقده دل باز کردند
من از پرواز شان در خود شکستم کنون در«سنگر میقات » هستم
بسیجی شاعر خط مقدم که اینک می رود از یاد کم کم
دلش آزار می بیند به مولا زبس دیوار می بیند به مولا
بسیجی یادگار از جنگ دارد دلی خالی ز آب ورنگ دارد
ولی افسوس تنها مانده ام باز کنون از لاله ها جا مانده ام باز
بسیج در بیان مقام معظم رهبری سالگرد تشکیل بسیج مستضعفان، یادآور خاطره پرشکوه مجاهداتی است که در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، زیباترین تابلوهای ایثار و فداکاری همراه با نجابت و فروتنی و توأم با شجاعت و رشادت را ترسیم کرده است. خاطره جوانمردان پاکدامن و غیوری که شیران روز و زاهدان شب بودند و صحنه نبرد با شیطان زر و زور را با عرصه جهاد با نفس اماره به هم آمیختند و جبهه جنگ را محراب عبادت ساختند. جوانانی که از لذات و هوسهای جوانی برای خدا گذشتند و پیرانی که محنت میدان جنگ را بر راحت پیرانه سر ترجیح دادند و مردانی که محبت زن و فرزند و یار و دیار را در قربانگاه عشق الهی فدا کردند؛ خاطره انسانهای بزرگ و کم ادعایی که کمر به دفاع از ارزشهای الهی بستند و از هیبت دروغین قدرتهایی که برای حفظ فرهنگ و ارزشهای جاهلی غرب به مصاف ارزشهای الهی آمده بودند، نهراسیدند. 2/9/68
***** ادامه مطلب [ سه شنبه 3 آبان 1390برچسب: بسیج در بیان مقام معظم رهبری ,تابلو های ایثار,زاهدان شب, ] [ 23:2 ] [ اکبر احمدی ]
[
بسیج؛ دیروز امروز
« بسیج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكیل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده اند». امام خمینی پنجم آذر ماه سال روز تشكیل نهاد بسیج به فرمان حضرت امام خمینی (ره) است و همین ایام بهانه ای شد تا بار دیگر نظری بیندازیم به نقش مسؤولیت های سنگین این نهاد كه محدوده آن را همه كسانی تشكیل می دهند كه دل در گرو تحقق اهداف و آرمان های بلند امام راحل(ره) و عملی شدن شعارهای نجات بخش انقلاب اسلامی دارند و در هر زمان با درك شرایط و موقعیت انقلاب و كشور از هیچ گونه خدمت و یاری رسانی به نظام و كشور دریغ نمی ورزند. به راستی كه بسیج و گرامی داشت مقام و جایگاه آن با برگزاری سمینارها و یا تعارفات معمولی در حالی كه هیچ تلاشی برای به فعلیت رساندن نیروی عظیم نهفته در وجود بسیجیان صورت نگیرد راهی به جایی نخواهد برد. حیثیت امروز نظام، تا حد زیادی مدیون بسیج و حضور همه جانبه مردم در آن بوده است، حتی تصاحب قدرت جهانی اسلامی با بسیج همه جانبه و فراگیر در جهان میسر خواهد بود به گفته امام راحل، این امر شدنی است و باید به دنبال تحقق یافتن آن بود. ادامه مطلب
در آسمان پر نور عزت و افتخار , گاهی اخترانی با درخشش بیشتر , چشمها را به سمت و سوی خود جلب می كنند. این ستارگان فروزان , آرایش آسمان جهاد و شهادت را جلوه ای دیگر می بخشند هفته مبارك بسیج مترادف با نام جوان مردانی است كه عطر وجودشان عالمی را پرفروغ و مصفی می كند. گر چه تمام ایام همراه با واژگانش قادر به وصف بسیج و بیان گوشه ای از سجایای آن نیست اما در هفته بسیج كه بهار گفتار در باب این فرشته قدسی است باید حق كلام در خصوص این واژه زیبا ادا شود. لذا شایسته است دفتر دل را گشود , جوهر فكر را تراوید و قلم خلوص را بدست گرفت و با مركب سبز بر كاغذ سفید نگاشت كه براستی بسیجیان كربلائیان برگزیده ای هستند كه نزد آسمانیان برتر و نام آورترند. آنان طالب كوی جانان وسودای عبودیت خدا درسر دارند. بسیج تندیس پایداری و رمز جاوید مبارزه ومخاصمه با بیدادگرانند و نام طوفانی آن , حجم پوشالی سكوت و سازش را به فریادی عصیانگر علیه زورمداران تاریخ مبدل كرد و دین محمد(ص ) را تضمین دوباره بخشید. بلند همتانیكه به دور از وسوسه های دنیا و بی رغبت به جاذبه های زندگی در سایه ایمان خالص و عمل صالح جامه جهاد بر تن كردند و در وصف مجاهدان فی السبیل الله قرار گرفتند و بدین سان به حیاتی طیبه دست یافتند. مردمانیكه سند هویتشان در جهاد آباد صادر , در ایستگاه اخلاص مهر خلوص خورد و در خانه صدق به امضا تعهد آراسته شد. بسیج از طایفه عشق است كه با قبیله ایثار وصلت كرد و در حریم یار رسم عاشقی آموخت و در عرش اعلی به عشقبازی پرداخت ! او سوداگری كه لحظات ناب تطهیر را به سوداگری لقا سپری كرد تا روزیكه سفیران دوست از راه رسند و شایستگان دیدار را به دیار نور برند. بسیج ملكه ای است كه حضور در جبهه نوید دستیابی به آرزوهایش بود لذا منتظر و بی تاب جهت تمكین روح پر طلاطمش به سوی عرصه های خون و حماسه پر كشید. بسیج خاكی پوش روشن ضمیری است كه با قامتی رعنا , قلبی خورشیدی . عزمی راسخ , گامی استوار , اراده ای آهنین و فكری به رنگ نور , بر فراز ملكه آگاهی پنجه در پنجه غرور وخودخواهی انداخت و براحتی دیو نفس را زمین گیر كرد. او بنده وارسته ای است كه شراب و شاهد و شمع و شبستان , می و مه و میخانه و نی نور و نینوا را همه در دوستی خدا می داند. بسیج نام مردانی است كه در هولناكترین لحظات زندگی , بی اعتنا به نام و نان , از مال و منال بریده و با سمند عشق از قله ترس گذشته و دشت خطر را در نوردید و با مدد خون بیرق سه رنگ پیروزی را در مرتفع ترین آسمان ایثار به اهتزاز درآوردند. بسیج عاشق دلباخته ای است كه بیاد تنهایی علی (ع ) برای مظلومیت حسن (ع ) و به نام تشنگی حسین (ع ) همراز كویر با سوزش عطش وسوسه آب نكرد و از میدان امتحان الهی سربلند و پیروز بدر آمد. بسیج پاكزاده ای است از تبار ابراهیم كه اسماعیل وار بر بلندای برج ایثار , شكوه بهشت را نظاره گر شد و آیه فتح را سرود و در كمال رضا به مسلخ عشق رفت تا لذت دیدار خدا را با عمل خود برای مردمان عصر خویش ترجمه نماید. بسیج از نسل سربداران , چون آب چشمه ساران , با قطره های باران و فریاد روزگاران از نای بیقراران است . بسیج دلیر مردی است كه خرمی خرمشهر , آزادی آبادان , محبت مهران , دل انگیزی دزفول , شیرینی قصر شیرین , سرور سوسنگرد , بهار بستان , مهر موسیان و خلاصه امنیت و آرامش ایران و دین مرهون شجاعت اوست . بسیج از تبار بی مدعایان است كه عرصه های خون و حماسه شاهد مردانگی او و گل تكبیرش مشام وجدانهای بیدار را معطر و نور جبینش جان هر مسلمانی را منور می سازد. گل اندیشه بسیج معطر به محمد(ص ) , مزین به نور علی (ع ) است و لذا با یك اشاره علی , چشم بسته در راه خدا سر میدهد. بسیج نور افق ایمان است كه تلالو آن ملك دین و دنیا را منور و به تاریكیهای زندگی پایان می دهد. او چون طایری سبك بال , سرزمین نفس با قدرت خون می نوردد و بر قلعه مرتفع ایمان در زلال ایثار وضو می سازد , به معبود خود اقتدا می كند و بر سجاده توكل می نشیند و نماز وصل می خواند. بسیج نسیم دلنواز دشت یقین است كه شمیم روح انگیز شجاعت و عطر جان بخش شهامت و فرهنگ پویایی شهادت را به اسمان دلهای عاشق می پراكاند. بسیج راوی صادق عرصه های شرف و سربلندی است كه خاطرات شیرین مجاهدان همرزمش را با حكم صدق و صفا بر لوح دل رنجور خود نگاشته و بر طالبان و عاشقان آن عرضه كرد و آنان را به تقوای دیده و دل فرا می خواند. بسیج صدای هماره رسای تاریخ است كه چون نی , نوای , نینوا سرمی دهد و از جدایی اخلاص و عمل به خدا شكایت می كند. بسیج فرشته خوش الحان روضه رضوان خداست كه از طریق حق می پوید و عرفان معبود می جوید و از كلام او بذر محبت می روید. فكر بسیج خود به تنهایی فرهنگی است كه استقلال و آزادی , دین و سیاست , كرامت و شرافت , مشروعیت و مقبولیت , مدنیت و مردم سالاری و حقوق فردی اجتماعی در آن متجلی است . در تفكر بسیجی با آزادی كه اولین هدیه الهی است نه فقط مخالفتی نیست بلكه نهال سبز آزادی با خون این قبیله به ثمر رسید. لكن در فكر و اندیشه و فرهنگ بسیج پلشتی و ولنگاری جایی ندارد. تفكر بسیجی امواج خروشان ملتی است كه دل در گرو خدا دارد و جهت ایجاد این فرهنگ الهی هزاران جوان پاكباخته تقدیم درگاه خدای خود كرد. بسیج گل آل محمد(ص ) است كه با قدرت خون در دشت ایمان روئید و در نهضت خمینی (ره ) ثمر داد كه رایحه آن جان عاشقان خدا سرمست و حیران می كند. بسیج همان بسیج است كه روزی بلای جان ضد انقلاب بود , یك روز خار چشم دشمنان گشت , روز بعدش سد راه متجاوزان به كشور شد و اكنون نیز گوش به فرمان ولی امر خود , حافظ و پاسدار ارزشهای متعالی اسلام و انقلاب است . در فرهنگ بسیج تا قیام قیامت راه امام عزت , كلام رهبری سعادت , كشته شدن در راه خدا كرامت , اسرائیل غاصب و آمریكا دشمن شماره یك ملت ایران است . نام بسیج ترجمه آیه اشدا علی الكفار و رحما بینهم است , او حب علی (ع ) در دل , بغض عدو در قلب و سلاح دفاع در دست دارد. بسیج هتك دین را نمی پسندد , ترویج ابتذال را قبول ندارد , تضعیف اركان نظام را برنمی تابد. وحدت را توصیه و اختلاف را نهی می كند , سو استفاده را ناشایست و فتنه گری را به نفع كشور نمی داند , دین زدایی را گناه و مبارزه با دشمن را افتخار می داند , بر عقل دشمنان خارجی می خندد و دشمنان داخلی را نصیحت می كند , به مهاجمان فرهنگی هشدار و خودباختگان داخلی را به اعتماد به نفس دعوت می كند و خلاصه غفلت را خطرناك و هشیاری را بسیار ضروری می داند. نور اندیشه بسیج در قلب هر كس بتابد شیدا می شود , دوستدار خدا می گردد , بر غیر خدا می تازد , دشمنان خدا را دشمن . دوستانش را دوست می دارد , تسلیم فرمان خداست , صبر پیشه می كند , بر سبیل عدل گام برمی دارد و خلاصه آن می شود كه خدا خواهد رضی الله عنهم و رضو عنه . به امید روزیكه همه با هم با تفكر بسیجی ایرانی آباد و آزاد و مهیای ظهور مهدی (عج ) داشته باشیم و یكصدا سرود وحدت سردهیم كه آمریكا در چه فكریه ایران پر از بسیجیه [ سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:بسیج, تندیس , پایداری , طایفه عشق, فزشته خوش الحان, ] [ 22:49 ] [ اکبر احمدی ]
[
مشکلات جوانان در قرآن و روایات ادامه مطلب جوان در قرآن(1)قرآن فصل جوانى را فرصت استثنایى عمر انسان مىداند. این واقعیت در آیات متعدد، با تعبیرات گوناگون مطرح شده است. گفتههاى قرآن در باب شناخت نیرو و استعداد جوانى به دو بخش گزارش و ارزشگذارى، قابل تقسیم است:
گزارشها در بخش گزارش، قرآن از رخدادهاى تاریخى یاد مىكند كه به دست جوان طرّاحى و اجرا شده است. در این قسمت، هم اتفاقات تلخ و هشداردهنده كه اشاره به آسیب پذیرى فوقالعاده این قشر دارد، مطرح مىشود و هم از شاهكارهاى مثبت و سرنوشتساز آنان سخن به میان مىآید. اقدام همراه حضرت موسى علیه السلام به نابودى غلامى (یعنى جوانى كه تازه صورتش موى و سبیل در آورده بود)، به این دلیل كه به نیروى تهدید شده نسبت به پدر و مادرش تبدیل شده بود، گواهى است بر آسیب پذیرى جوان. قرآن مىگوید: «فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِیَا غُلاَماً فَقَتَلَهُ» (كهف /74) «پس آن دو به راه خود ادامه دادند تا این كه به نوجوانى برخوردند پس معلم موسى او را كشت». همراه حضرت موسىعلیه السلام راز و رمز این اقدام به ظاهر ناخوشایند را، این گونه توضیح داد: «وَأَمَّا الْغُلاَمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا أَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَاناً وَكُفْراً» (كهف /80) «اما آن نوجوان (كه كشتم) پدر و مادر با ایمان داشت و ترسیدیم كه آن دو را به طغیان و كفر بكشاند. ماجراى پسر نوح و هلاكت او به دلیل مخالفت با پدرش، نمونه دیگرى است براى آسیبپذیرى جوان؛ چه آن كه تعبیر «بُنَىّ» به معناى جوان است. چنانكه در آیات: یوسف /5 و لقمان /13 و صافات /12 به همین معنا مىباشد. و سیره قوم نوح نیز این بود كه روحیه مخالفت با نوح علیه السلام را در سنین جوانى در فرزندانشان پرورش مىدادند. در روایتى آمده است: ادامه مطلب چرا گفتگوی شیطان با خدا مستقیماً در قرآن کریم بیان شده است؟
«ایکس – شبهه»: آن چه که خداوند متعال در کلام وحی و یا کلام رسولش (ص) و اهل بیت او (ع) بیان نموده است که به مجموع آن «قرآن و سنت» می گوییم، لازمهی هدایت بشر میباشد. چنان چه فرمود: من رسول را فرستادم و به همراهش «کتاب» و «میزان» را نیز نازل کردم تا انسان قیام به قسط کند و رشد نماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط ...» (الحدید – 25) ترجمه: ما رسولان خود را با دليلهاى روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان را (محک و الگو) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند ... . حرکت انسان به سوی کمال بر اساس «شناخت» و سپس «ایمان» به شناخت صورت میپذیرد. بدیهی است که تا انسان چیزی را نشناسد، نه به سویش گام بر میدارد و نه مراقبتی از نزدیک شدن به او را دارد. و شناخت عوامل و راهکارهای رسیدن به «محبوب» که میتواند به آن «معبود» یا حتی «هدف» نیز گفت، باید با شناخت موانع حرکت و رشد توأم باشد. لذا در اسلام «دشمنشناسی» یک اصل عقلی و فطری قلمداد شده است. چنان چه در زندگی مادی نیز سعی داریم ضمن شناخت راههای رشد [مثل سلامت بدن]، راههای ضد رشد یا موانع رشد [مثل ویروس و بیماری] را نیز بشناسیم. دقت شود که «شیطانشناسی»، همان «دشمنشناسی» است. چرا که هر دشمنی، شیطان است. شیطان یعنی منحرف و منحرف کننده و ابلیس نیز به جهت انحراف و تصمیمش بر انحراف دیگران «شیطان» لقب گرفت. سر آمد همهی دشمنان و دشمنی ها، همان «ابلیس» است که شیطان نیز نامیده میشود. لذا با بیان تاریخ صعود و سقوط ابلیس، انسان به دشمن، علل دشمنی، راهکارها و اهداف او آشنا شده و شناخت پیدا میکند. به راستی علت انحراف ابلیس که به خاطر عبادتهای بسیار در صف ملائک جای گرفته بود چه بود؟ آیات به ما بیان میدارد که هیچ چیز به جز «تکبر» و خود بزرگبینی و خودپرستی [توجه به من] نبود؟ این تکبر موجب حسادت و حسادت موجب بخل و بخل موجب گردنکشی و فریب دیگران ... و در نهایت سرپیچی از امر خداوند و اطاعت و عبادت خود «نفس» گردید. حال بشر نیز به غیر از این نیست. اگر از خدا غافل شود، متوجه نفس میگردد چون متوجه نفس شد، بندگی و عبادت او را به جای میآورد. پس گفتگو یا بهتر بگوییم: جدل شیطان (که میتوان ابلیس یا سایر انسانها باشد) با خدا، از هیچ کس دور نیست. هر کسی هر نوع سرکشی و تکبری که می کند، همان راه شیطان را رفته و خودش نیز شیطان میشود. لذا همهی این آیات در باب «دشمنشناسی» لازمهی هدایت بشر است که در کتاب آسمانی هدایت (قرآن) به آن تصریح شده است. چرا خداوند در «الصافات – 22» میفرماید که ظالمین را با همسرانشان به جهنم میبرد؟ مگر همسران آنها انسانهای مستقلی نیستند؟ شاید آنها ظالم نباشند؟ «ایکس – شبهه»: ابتدا آیات مبارکه مورد بحث را تلاوت نماییم: «احْشُرُواْ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا كاَنُواْ يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلىَ صِرَاطِ الجَْحِيمِ»(الصافافات، 22و 23) ترجمه: (اى فرشتگان عذاب) افرادى را كه ظلم كردند با همرديفانشان و آنچه را كه عبادت مىكردند ... 23- جز خداى يكتا- بسوى راه دوزخ هدايت نمائيد. به نظر میرسد با تلاوت مجدد آیه و ترجمهی آن، پاسخ تا حدود بسیاری روشن شده باشد. بسیاری از سؤالاتی که در ذهن ایجاد میگردد، به خاطر اکتفا به ظاهر آیات قرآن کریم و نیز ترجمه بر اساس معانی و مفاهیم مصطلح در فرهنگ خودمان است. معنای کلمه «زوج» که اگر مؤنث باشد «زوجه» گفته میشود، الزاماً همسری که در دنیا به نکاح انسان درآمده است نمیباشد. بلکه همراهی است که با انسان جفت شده است. انسان از روی طبع و نیاز و بر اساس قوانین خلقت، همیشه در راهی که به سوی هدف میرود، قرین، جفت، همتا و همسفر دارد. به عنوان مثال افرادی که مؤمن هستند، با انبیای الهی، ائمهی اطهار، ملائکه و صدیق و شهداء جفت و هم سفر میشوند و کسانی که کافر هستند، «شیطان» جفت و قرین آنهاست. پس منظور از «ازواج» در آیهی مبارکهی فوق، همان «جفت، همتا، قرین و هم سفر انسان – چه مرد و چه زن است». و تأمل در مورد اطلاق «ظالمین» نیز ضرورت این معنا را روشن میکند، چرا که چه بسا ظالم زن باشد و یا مجرد باشد. همهی مترجمین و مفسیرین نیز با تأسی به اهل بیت (ع) و استناد به سایر آیات، همین معنا را نمودهاند، چنان چه مرحوم علامه طباطبایی نیز میفرماید منظور از «ازواج» همان «شیاطین» آنها هستند و به آیهی ذیل نیز استناد میکنند: «فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا» (مریم، 68) ترجمه: به پروردگارت قسم ايشان را با شيطانها[یشان] محشور كنيم و همه را به زانو در آورده پيرامون جهنم حاضر سازيم. اگر به ادامه آیهی مورد بحث نیز توجه شود، این معنا بیشتر مکشوف میگردد، چنان چه میفرماید: «ظالمین را ازواجشان و آن چه غیر از خدا میپرسیدند ...»، یعنی عابد (ظالم) و همراه (شیطان) و معبود (باطل مثل بت، طاغوت، شهوات ... و إله دیگری که لابد کاذب است» را با هم حشر میکنند و همگی را به آتش، یعنی اسفل السافلین خلقت میفرستند. چرا که در دنیا به جای «صراط المستقیم»، «صراط الجحیم» را پیمودند، پس در آخرت نیز به مقصدی که دنبال میکردند میرسند. دقت شود که به هنگام محشر، کسی پدر، مادر، مال، فرزند و زوجه ندارد و حتی تعبیر شده که مادر حمل خود را میاندازد و هر کسی حاضر است حتی بار گناه و عذابش به دیگران حمل شود و رهایی یابد. پس، مسلم است که آنجا کسی با همسرش (زن یا شوهرش) محشور نمیگردد که با او به بهشت یا جهنم رود. بلکه هر کسی با «زوج»، یعنی همراه و جفت خود محشور میگردد، با اعمالش، با شیاطین همراهش، با معبودهای باطلش. و هر کسی با امامش (رهبر و الگویش) فراخوانده میشود. خواه امامش امام حق باشد یا امام باطل. «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً» (الإسراء،71) ترجمه: اى رسول بياد آور روزى را كه هر قومى را با كتاب و امامتشان دعوت كنيم هر كس نامه دعوتش را به دست راستش دهند آنان نامه خود قرائت كنند و كمترين ستمى به ايشان نخواهد رسيد. چرا خداوند در «الصافات – 22» میفرماید که ظالمین را با همسرانشان به جهنم میبرد؟ مگر همسران آنها انسانهای مستقلی نیستند؟ شاید آنها ظالم نباشند؟ «ایکس – شبهه»: ابتدا آیات مبارکه مورد بحث را تلاوت نماییم: «احْشُرُواْ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا كاَنُواْ يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلىَ صِرَاطِ الجَْحِيمِ»(الصافافات، 22و 23) ترجمه: (اى فرشتگان عذاب) افرادى را كه ظلم كردند با همرديفانشان و آنچه را كه عبادت مىكردند ... 23- جز خداى يكتا- بسوى راه دوزخ هدايت نمائيد. به نظر میرسد با تلاوت مجدد آیه و ترجمهی آن، پاسخ تا حدود بسیاری روشن شده باشد. بسیاری از سؤالاتی که در ذهن ایجاد میگردد، به خاطر اکتفا به ظاهر آیات قرآن کریم و نیز ترجمه بر اساس معانی و مفاهیم مصطلح در فرهنگ خودمان است. معنای کلمه «زوج» که اگر مؤنث باشد «زوجه» گفته میشود، الزاماً همسری که در دنیا به نکاح انسان درآمده است نمیباشد. بلکه همراهی است که با انسان جفت شده است. انسان از روی طبع و نیاز و بر اساس قوانین خلقت، همیشه در راهی که به سوی هدف میرود، قرین، جفت، همتا و همسفر دارد. به عنوان مثال افرادی که مؤمن هستند، با انبیای الهی، ائمهی اطهار، ملائکه و صدیق و شهداء جفت و هم سفر میشوند و کسانی که کافر هستند، «شیطان» جفت و قرین آنهاست. پس منظور از «ازواج» در آیهی مبارکهی فوق، همان «جفت، همتا، قرین و هم سفر انسان – چه مرد و چه زن است». و تأمل در مورد اطلاق «ظالمین» نیز ضرورت این معنا را روشن میکند، چرا که چه بسا ظالم زن باشد و یا مجرد باشد. همهی مترجمین و مفسیرین نیز با تأسی به اهل بیت (ع) و استناد به سایر آیات، همین معنا را نمودهاند، چنان چه مرحوم علامه طباطبایی نیز میفرماید منظور از «ازواج» همان «شیاطین» آنها هستند و به آیهی ذیل نیز استناد میکنند: «فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا» (مریم، 68) ترجمه: به پروردگارت قسم ايشان را با شيطانها[یشان] محشور كنيم و همه را به زانو در آورده پيرامون جهنم حاضر سازيم. اگر به ادامه آیهی مورد بحث نیز توجه شود، این معنا بیشتر مکشوف میگردد، چنان چه میفرماید: «ظالمین را ازواجشان و آن چه غیر از خدا میپرسیدند ...»، یعنی عابد (ظالم) و همراه (شیطان) و معبود (باطل مثل بت، طاغوت، شهوات ... و إله دیگری که لابد کاذب است» را با هم حشر میکنند و همگی را به آتش، یعنی اسفل السافلین خلقت میفرستند. چرا که در دنیا به جای «صراط المستقیم»، «صراط الجحیم» را پیمودند، پس در آخرت نیز به مقصدی که دنبال میکردند میرسند. دقت شود که به هنگام محشر، کسی پدر، مادر، مال، فرزند و زوجه ندارد و حتی تعبیر شده که مادر حمل خود را میاندازد و هر کسی حاضر است حتی بار گناه و عذابش به دیگران حمل شود و رهایی یابد. پس، مسلم است که آنجا کسی با همسرش (زن یا شوهرش) محشور نمیگردد که با او به بهشت یا جهنم رود. بلکه هر کسی با «زوج»، یعنی همراه و جفت خود محشور میگردد، با اعمالش، با شیاطین همراهش، با معبودهای باطلش. و هر کسی با امامش (رهبر و الگویش) فراخوانده میشود. خواه امامش امام حق باشد یا امام باطل. «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً» (الإسراء،71) ترجمه: اى رسول بياد آور روزى را كه هر قومى را با كتاب و امامتشان دعوت كنيم هر كس نامه دعوتش را به دست راستش دهند آنان نامه خود قرائت كنند و كمترين ستمى به ايشان نخواهد رسيد. |
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |