مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
آیتالله حاج میرزاجواد آقا تهرانی در یکی از عملیات ها، به نیت چهارده معصوم، چهارده گلوله خمپاره شلیک کردند. از دیده بان سؤال شد آیا به هدف میخورد؟ دیده بان که نمیدانست چه کسی شلیک میکند با هیجان میگفت کاملا به هدف میخورد.
هر وقت به مشهد میآمدیم پدرم مرا به دیدن او میبرد. کوچه باریکی بود در یکی از محلههای قدیمی. نمیدانم چرا وقتی وارد کوچه میشدیم بوی سیب همه مشامم را پر میکرد. آنقدر از این رایحه خوشم میآمد که دلم میخواست این کوچه انتهایی نداشت.پدرم، کنار در خانهای میایستاد و آرام در میزد. بعد از لحظاتی چهره نورانی او در آستانه در ظاهر میشد. هم پدرم و هم من دستش را با زحمت میبوسیدیم. این دست و این خانه هم بوی سیب میداد. شوق پدرم از بوسیدن دستان «آیتالله میرزا جواد آقاتهرانی» حدی نداشت. هنوز هم وقتی آن لحظهها را به یاد میآورم دوباره بوی سیب را احساس میکنم.بعدها که کمی بزرگتر شدم دوباره آمدم به همان کوچه. اما او دیگر نبود. کوچه هم بوی سیب نمیداد. آمدم به دنبال نوشتههایی که ردپایی از این مرد ملکوتی در صفحههای آن پیدا بود. این نوشتهها چقدر کم بودند ولی فهمیدم این بسیجی عارف، تحصیلات خود را تا سوم دبیرستان در تهران خوانده و بعد از آن راهی قم شده است. بعد از سالهایی به نجف رفته و محضر عالمان بزرگ آن روز را درک کرده است. بعد از ازدواج در سال 1312 به مشهد مقدس هجرت میکند و پلههای تقوا و علم را بالا و بالاتر میرود. او بعد از انقلاب و شروع جنگ لباس طلبگی و بسیجی را در هم میآمیزد تا حق هر دو لباس را ادا کرده باشد. از ایشان نقل میکنند که در یکی از مناطق جنگی فرموده بود: «در قضیهانداختن حضرت ابراهیم (علیه السلام) به آتش توسط نمرودیان، پرستویی را دیدند که منقارش را از آب پر میکند و بر آتش میریزد. ملکی از او سؤال میکند این مقدار آبی که در منقار تو جای میگیرد بر این آتش انبوه چه اثر دارد؟پرستو میگوید: میدانم اثری ندارد ولی دوست دارم من هم ابراهیمی باشم. »بعد ادامه میدهند:«میدانم آمدن من به جبهه اثری ندارد ولی میخواهم در صحنه باشم، در صف ابراهیمیان زمان.»(1)مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی(ره) به منطقه والفجر مقدماتی آمده بودند، (به دلیل تواضع زیادشان) امام جماعت نمیشدند مگر به زورپدرم میگفت: «روزی یکی از روحانیان با زحمت دست ایشان را بوسید. آقا بعد از این حرکت از اتاق خارج شد و بعد از مراجعت به آن روحانی گفت: «تو دست مرا بوسیدی، من هم رفتم کفشهای تو را بوسیدم.»آیتالله حاج میرزاجواد آقا تهرانی در یکی از عملیات ها، به نیت چهارده معصوم، چهارده گلوله خمپاره شلیک کردند. از دیده بان سؤال شد آیا به هدف میخورد؟ دیده بان که نمیدانست چه کسی شلیک میکند با هیجان میگفت کاملا به هدف میخورد.از ایشان نقل شده:«آقای صیاد شیرازی چند بار آمدند نزد من. به ایشان گفتم چون در جبهه موجب اذیت و آزار دیگران هستم. کمتر میآیم. بعد با تبسم ادامه دادند؛ روزی قرار شد خمپاره بزنم مجبور شدند به علت خمیدگی پشتم چهارپایه آوردند و من روی آن قرار گرفتم. یک نفر هم دست روی گوشهایم گذاشت و من گلولهها را توی لوله خمپارهانداختم.(2)آیت الله میرزاجواد آقاتهرانی، دوم آبان ماه 1368 آرام و قرار گرفت و در قطعه شهدای مشهد همسایه خدا شد.یک روز که به بهشت رضا رفته بودم کنار مزاری رسیدم که نام و نشانی نداشت اما بوی سیب میداد فهمیدم این رایحه دل آویز از کوچهای در یک محله قدیمی به این مزار کوچک کوچ کرده است. *چشم فرمانده عزیز مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی(ره) به منطقه والفجر مقدماتی آمده بودند، (به دلیل تواضع زیادشان) امام جماعت نمیشدند مگر به زور .ایشان به ما میفرمود: «شما از من جلوتر هستید.» خیلی اعتقاد و احترام عجیبی به رزمندهها داشت.یک شب به تیپ امام جواد(علیه السلام) آمده و سخنرانی نمودند. بعد که سخنرانی تمام شد، موقع نماز بود اما قبول نمیکردند بروند جلو و امام بایستند. آقای برونسی گفت: «آقا! بروید و امام باشید». میرزا جواد آقا گفت:«شما دستور میدهی؟»شهید برونسی گفت: «من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش میکنم».علامه گفت: «نه پس خواهش را نمیپذیرم.»بچهها گفتند: «خوب آقای برونسی! مصلحتا بگوئید دستور میدهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم»شهید برونسی هم، همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: «چشم فرمانده عزیز».بعد از نماز علامه حال عجیبی داشت. شهید برونسی را کنار کشیده بود و اشک میریخت، میگفت: دوست عزیزم جواد(علامه میرزاجوادتهرانی) را فراموش نکنی و حتما ما را شفاعت کن».
پی نوشت ها : 1- روزنامه جمهوری اسلامی /20آذر ماه 1368 2- همان نوشته: حامد حجتی
منبع: خبرگزاری فارس [ جمعه 10 آذر 1391برچسب:عارفی که گلوله خمپاره شلیک میکرد , ] [ 7:46 ] [ اکبر احمدی ]
[
جز این نیست که از جمله زیباترین زیباییها، موی نیکو و نغمه صدای خوش است.(پیام پیامبر ، ترجمه فارسی 755بخش دهم جوامع الکلم سخنان فراگیر ..... ص : 697)
آن طور که از روایات بر میآید دو نوع نغمه و آوای خوش در بهشت وجود دارد یکی صدایی است برخاسته از طبیعت بهشت که شامل صدای پرندگان بهشتی ،جریان آب نهرها و صدای آبشارها ،سرود برگها و چرخش نسیم در بین گیسوان درختان و...است و دیگری صدای نوازندگی و خوانندگی مخصوص بهشتی. امیرالمؤمنین در توصیف بهشت سخنانی فرمودند و ضمن آن به اصوات دلنشین برخاسته از طبیعت بهشت این طور اشاره فرمودند: فلو رمیت به بصر قلبک نحو ما یوصف لک منها لعرفت نفسک عن بدایع ما أخرج إلی الدنیا من شهواتها و لذاتها و زخارف مناظرها بالفکر فی اصطفاف أشجار غیّبت عروقها فی کثبان المسک علی سواحل أنهارها(مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام شهاب الأخبار با ترجمه ،متن 249 ،الباب الثالث، 141) گر به دیده دل آنچه را از بهشت برای تو وصف میکنند ببینی، نفس تو از آنچه در دنیاست دوری خواهد کرد؛ از اندیشیدن در خواستهها، خوشیها، و زینتهایی که در مناظرش وجود دارد، و اندیشه در صدای بهم خوردن برگ درختانش که کنار جویباران بهشت است حیرت زده میشود، که ریشه آن درختان در تلهایی از مشک فرو رفته است.نیز در حدیث نبوی است که :« همانا بهشت در هر سال برای فرا رسیدن ماه رمضان زیور و آراسته میشود و چون شب اول ماه فرا میرسد، نسیمی از زیر عرش میوزد که به آن متنزه میگویند که به موجب آن برگهای درختان و حلقههای آویخته بر درها به اهتزاز در میآید و صدای بسیار دلانگیزی شنیده میشود که هیچ کس چنان آوایی نشنیده است»(آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ، ج4 ، 233 ، مسائل عبد الله بن سلام ..... ص : 210)در روایات دیگری مکرراً از درختی سخن گفته شده که صدا و آهنگ بسیار خوشی دارد و مهمترین منبع موسیقی در بهشت است . لذت استماع موسیقی دلنشین این درخت، بنا بر آنچه از ظاهر روایات فهمیده میشود ،پاداش کسانی است که در دنیا غنا را بر خود حرام کرده و در جهت پرهیز از آن رنج کشیدهاند
در روایت دیگری سخن از نسیمی است که چون بوزد شادیها و طراوتهای بسیاری را با خود به ارمغان میآورد .از جملهی آنها اصوات زیبایی است که از برخورد آن با اشیاء بهشتی شنیده خواهد شد . از رسول خدا پرسیدند آیا در بهشت باد هست؟ فرمود: آری، بادی است که از نور آفریده شده است و حیات و لذتهایی به همراه دارد و نامش بهاء است .چون مردم بهشت شوق زیارت پروردگار خود کنند آن باد بوزد در حالی که از گرما و سرما نیست، از نور عرش است در چهرههاشان میدمد و خرّم و دل خوشمی شوند ،نوری به نورشان میافزاید و به درهای بهشت زند و نهرها روان گردند و درختها تسبیح خوان، پرندهها نغمهساز کنند آنگاه اگر هر که در آسمانها و زمین است آن آوای شادی و خوشی که در بهشت است را، بشنوند از شوق آن همه(نزدیک است) جان دهند. (آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار، ج4، ص: 234) و اما:در روایات دیگری مکرراً از درختی سخن گفته شده که صدا و آهنگ بسیار خوشی دارد و مهمترین منبع موسیقی در بهشت است . لذت استماع موسیقی دلنشین این درخت، بنا بر آنچه از ظاهر روایات فهمیده میشود ،پاداش کسانی است که در دنیا غنا را بر خود حرام کرده (و در جهت پرهیز از آن رنج کشیدهاند). «...سپس [رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم] فرمود: به آن خدایی که جان محمّد به دست قدرت اوست، در بهشت درختی است که با صدای بلند، تسبیح خداوند را میگوید. صدای آن درخت، به گونهای است که اوّلین و آخرین [آفریدگان]، زیباتر از آن صدا را نشنیدهاند. این درخت همچون درخت انار میوه میدهد و میوههایش را بر سر مؤمن میریزد و چون آن را باز نماید، آن را از بین نود حلّه میشکافد...»(مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام ،175 ، متن عربی سرزنش دیگران ..... ص : 172) در حدیث یاسر خادم امام رضا علیهالسلام به نقل از آن حضرت درباره این درخت گفته شده است :« هر کس خود را از گرایش به غنا و آواز خواندن در مجالس لهو و لعب باز دارد، خداوند فرمان میدهد باد بر درختی که در بهشت هست بوزد، و از آن درخت صدائی شنیده میشود که هرگز مانند آن صدای دلنواز شنیده نشده است و هر کس گوش به غناء دهد از شنیدن صدای آن درخت محروم میگردد.» (اخبار و آثار حضرت امام رضا علیهالسلام ، 729 ،در حرمت نرد و شطرنج و قمار ..... ص : 728،نیز از زبان امام صادق نقل شده است : بحار ،ج 8،ص 127)همانا بهشت در هر سال برای فرا رسیدن ماه رمضان زیور و آراسته میشود و چون شب اول ماه فرا میرسد، نسیمی از زیر عرش میوزد که به آن متنزه میگویند که به موجب آن برگهای درختان و حلقههای آویخته بر درها به اهتزاز در میآید و صدای بسیار دلانگیزی شنیده میشود که هیچ کس چنان آوایی نشنیده است
اما موسیقی بهشت شامل آوازه خوانی انسانها و حوریه های بهشتی نیز میشود .روزی رسول خدا درباره نعمات بهشتی سخن میگفتند یک اعرابی که از سخنان ایشان به وجد آمده بود ،روی زانوانش نشست و عرض کرد یا رسول الله آیا در بهشت موسیقی هم هست ؟فرمود آریای اعرابی همانا در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دوشیزگان سپید روی و سپید موی نشستهاند و مشغول تغنی (آوازخوانی )هستند و به چنان صدایی میخوانند که خلایق تا کنون مانند آن را نشنیدهاند ،و این نعمت بالاترین نعمات بهشتی است . راوی حدیث گوید از "ابودردا" گوینده حدیث از زبان رسول الله پرسیدم آن دختران به چه چیزی تغنی میکنند گفت :به تسبیح »(بحارالانوار ،ج8،ص196) و باز در حدیث نبوی است که :هیچ بنده ای وارد بهشت نمیشود مگر اینکه بالای سر و پایین پای او دو حورالعین مینشینند و با زیباترین صوت برای او ترانه خوانی میکنند ترانه آنها هرگز ترانه شیطانی نیست بلکه محتوای آن تمجید و تقدیس الهی است .(همان ص196) آخرالامر باید اذعان نمود که هر چند در خصوص موسیقی بهشت ،مستقیماً آیه ای از قرآن برای استناد آورده نشده است ،اما آیاتی وجود دارد که انرژی حیرت آدمی را به جای تبدیل شدن به نیروی منفی شک و تردید، به توان مثبت اطمینان میرساند تا به جای آنکه افسانهاش پنداریم، باورش کنیم و با تأمل در آن نیرویی برای توبه ،عمل صالح و صبر در برابر سختیهای دنیا پیدا کنیم .از جمله آیاتی که این روایات باورنکردنی را تایید میکنند این آیه شریفه است :فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍجَزاءً به ما کانُوا یَعْمَلُون (سجده ،17)؛ هیچ نفسی نداند آنچه حقّ تعالی بجا آورده است از برای مؤمنان به جهت پاداش آنچه انجام دادهاند.
انسیه نوش آبادی [ جمعه 10 آذر 1391برچسب:موسیقی در بهشت, ] [ 7:41 ] [ اکبر احمدی ]
[
گرفتگی جزئی ماه در خسوف 19 آذرماه از ساعت 16 و 16 دقیقه و گرفتگی کلی از ساعت 17 و 36 دقیقه بعد از ظهر در آسمان ایران آغاز میشود. گرفتگی کلی ماه در ساعت 18 و 27 دقیقه و گرفتگی جزئی در ساعت 19 و 48 دقیقه پایان میباید. گفتنی است، این گرفتگی در آسیا، اروپا، شرق آفریقا، آمریکای شمالی، اقیانوسیه و جنوبگان قابل رؤیت است.
پدیده ماه گرفتگی نوزدهم آذرماهیکی از نمازهای واجب که همیشگی نیست و گاهی بر افراد مکلف خواندن آن لازم میشود نماز آیات است که در چند وضعیت از جمله ماه گرفتگی واجب میشود. ماه گرفتگی به دو صورت اتفاق میافتد، گاهی تمام و گاهی قسمتی از ماه میگیرد، نماز آیات در هر دو صورت واجب است؛ بنابر این ولو این که مقداری از ماه گرفته شود باز هم نماز آیات واجب است و ملاک آن هم ترس نیست، چه کسی بترسد یا نترسد، این نماز بر همه مکلفان واجب است.
زمان اقامه نماز آیاتاز وقتی که ماه گرفتگی شروع میشود نماز آیات واجب میشود، در این صورت باید نماز آیات را خواند و نباید آن را به تاخیر انداخت تا ماه باز شود. اگر کسی نماز آیات را به تاخیر انداخت تا زمانی که ماه باز شود این خود چند صورت دارد، اگر هنوز ماه باز نشده است در این صورت نیت «ادا» میکند، اگر ماه باز شد در اینجا نیت «مافی الذمه» میکند یعنی قصدش آن باشد که هر چه برگردنش است انجام دهد و پس از ماه گرفتگی باید با نیت قضا خوانده شود. مکلف چه خود شاهد ماه گرفتگی باشد یا از طریقی دیگر برای او ثابت شود ماه گرفته است در این صورت نماز آیات بر
او واجب میشود و نیازی به این که خودش ماه گرفتگی را ببینید نیست
چند مسأله در خصوص ماه گرفتگیممکن است برخی در زمان ماه گرفتگی خواب باشند یا مشغول کاری باشند که متوجه ماه گرفتگی نشوند و پس از این که ماه باز شد متوجه این ماه گرفتگی شوند، این هم دو صورت دارد، یکی این که ممکن است مکلف وقتی متوجه شود که ماه به طور کلی باز شده است، یعنی فردای آن روز متوجه شود که ماه روز پیش گرفته، اگر بعد از باز شدن متوجه شد که ماه گرفتگی رخ داده است، این هم دو صورت دارد، یا این که ماه به صورت کامل گرفته یا قستمی از ماه گرفته است؛ بنابراین در بخش دوم که قسمتی از ماه گرفته است، قضای نماز آیات بر این مکلف واجب نیست؛ اما اگر تمام ماه گرفته بود در این صورت باید قضای آن را بجا آورد. شرایط اثبات ماه گرفتگی مکلف چه خود شاهد ماه گرفتگی باشد یا از طریقی دیگر برای او ثابت شود ماه گرفته است در این صورت نماز آیات بر او واجب میشود و نیازی به این که خودش ماه گرفتگی را ببینید نیست.
دستور نماز آیاتنماز آیات دو رکعت است و هر رکعت پنج رکوع دارد و آن را به دو شکل میتوان به جا آورد؛ یکی به این شکل که انسان بعد از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه، و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد. شکل دوم به جا آوردن نماز آیات به این صورت است که انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلا به قصد سوره توحید، «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: «قل هو الله احد» دوباره به رکوع رود و بعد به رکوع بایستد و بگوید «الله الصمد» باز به رکوع رود و بایستد و بگوید «لم یلد و لم یولد» و برود به رکوع و سر بردارد و بگوید: «و لم یکن له کفوا احد» و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
نماز آیات بر چه کسانی واجب است ؟به طور کلی نماز آیات مثل نماز یومیه واجب است و هیچ فرقی با آن ندارد، مگر اینکه مانع برای انجام این فریضه وجود داشته باشد، مثل بانوانی که در زمان عذرشان هستند و به طور طبیعی برای این بانوان خواندن نماز آیات ممکن نیست؛ بنابراین اگر در این حال باقی باشند و تا موقعی که ماه باز شود عذرشان ادامه داشته باشد، نماز آیات برای آنها واجب نیست و قضا هم ندارد. ممکن است زمانی که ماه گرفته و در حال باز شدن است این خانم از عذر خارج شد، بنابر این اگر غسل کرد، باید نماز آیات را قضا کند. اگر کسانی از دنیا رفتهاند و پسر بزرگ دارند، ممکن است که نماز آیات بر والدین آنها واجب شده باشد و به جای نیاورده باشند، بنابر احتیاط چند نماز آیات به جا آورد تا اگر دینی بر میت است این دین برداشته شود. طبق نظر مقام معظم رهبری، گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» برای رفتن به ركوع كفایت نمیكند؛ بنابراین باید برای
اولین ركوع و یا ششمین ركوع، بخشی از سوره نیز قرائت شود
زمان دقیق ماه گرفتگی 19 آذزگرفتگی جزئی ماه در خسوف 19 آذرماه از ساعت 16 و 16 دقیقه و گرفتگی کلی از ساعت 17 و 36 دقیقه بعد از ظهر در آسمان ایران آغاز میشود. گرفت کلی ماه در ساعت 18 و 27 دقیقه و گرفتگی جزئی در ساعت 19 و 48 دقیقه پایان میباید.گفتنی است، این گرفتگی در آسیا، اروپا، شرق آفریقا، آمریکای شمالی، اقیانوسیه و جنوبگان قابل رؤیت است.
توجه :طبق نظر مقام معظم رهبری، گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» برای رفتن به ركوع كفایت نمیكند؛ بنابراین باید برای اولین ركوع و یا ششمین ركوع، بخشی از سوره نیز قرائت شود. مستحبات نماز آیات این نماز اذان و اقامه ندارد؛ اما پیش از ركوع دوم، چهارم، ششم، هشتم و دهم؛ خواندن قنوت مستحب است؛ همچنین مستحب است انسان این نماز را طولانی اقامه كند و تا پایان ماهگرفتگی نیز به ذكر و دعا مشغول شود. مستحب است این نماز به جماعت خوانده شود كه مأمومین باید غیر از حمد و سوره بقیه اذكار را قرائت كنند.
منابع : تابناک
سادات و ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این مورد روایتی به این مضمون که «فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) به جهنم نمی روند» وارد شده که در این جا به آن می پردازیم: “بِإِسْنَادِ التَّمِیمِی عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام) قَالَ ،قَالَ النَّبِی (صلی الله علیه و آله) إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیتَهَا عَلَى النَّار”؛[1] امام رضا (علیه السلام) از پدرانش (علیهم السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل نموده که آن حضرت فرمود: پروردگار به پاسداشت پاک دامنی فاطمه (سلام الله علیها)، آتش جهنم را بر فرزندان او حرام کرد. این روایت در کتاب عیون أخبار الرضا (علیه السلام) که مأخذ بحار الأنوار در این زمینه می باشد نیز به همین ترتیب ذکر شده است.[منابع و راویان فراوانی از شیعه و اهل سنت که این حدیث را نقل کرده و در ارتباط با آن نظریات و پرسش هایی مطرح نموده اند[3] که این خود به نوعی نشانگر مسلم الصدور بودن اصل این روایت است یکی از مؤلفان اهل سنت در قرن دهم بعد از بیان این روایت اعلام می دارد که نتیجه گیری صحیح آن است که سند این حدیث نسبتاً خوب است و همان گونه که در کتاب دیگری به صورت مفصل بیان داشتم، نظریه ساختگی بودن آن اشتباه است.[4] اما آنچه در ارتباط با این روایت مورد بحث و گفت و گوهایی قرار گرفته است، آن است که دامنه شمول این روایت تا کجا است؟ آیا باید آن را محدود به افراد خاصی دانست، یا تمام نوادگان حضرتش مصداق آن هستند؟ امام سجاد (علیه السلام) در این زمینه می فرمود: که نیکوکاران از سادات دو برابر دیگران پاداش دریافت کرده و بدکاران آنان نیز دو برابر مجازات خواهند شد! آنچه از روایات شیعه برداشت می شود آن است که گویا برخی از سادات، این حدیث را به منزله چراغ سبزی از جانب پروردگار ارزیابی می کردند که تمام اشتباهات آنان در این دیدگاه مورد بخشش بوده و هیچ مجازاتی دامنگیرشان نمی شد. امامان معصوم (علیهم السلام) با چنین دیدگاهی به مبارزه پرداخته و اعلام داشتند که چنین روایتی نباید منجر به سوء استفاده برخی از منتسبان به اهل بیت شود. که در ذیل به برخی از این روایات اشاره می شود: 1. حسن بن موسی روایت می کند که در خراسان در حضور امام هشتم بودم و برادر ایشان زید بن موسی که در مجلس حضور داشت گروهی را گرد خود جمع آوری کرده و به آنان فخر می فروخت که ما چه هستیم و چه هستیم! این سخنان به گوش امام رضا (علیه السلام) که مشغول سخن گفتن با گروهی دیگر بود رسید و به دنبال آن رو به سمت برادرش کرده و فرمود: آیا این روایت که آتش دوزخ بر فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) به پاسداشت پاک دامنی ایشان حرام است، تو را به خود مغرور کرده؟! سوگند به خدا که حیطه این روایت تنها امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و دیگر فرزندان بلا واسطه ایشان را در بر می گیرد. آیا عادلانه است که (پدرمان) موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمانبردار پروردگار بوده، روزها را به روزه و شب ها را به عبادت بگذراند و تو مرتکب گناه و نافرمانی شوی، آن گاه هر دوی شما در روز قیامت یکسان باشید؟! در این صورت تو نزد خدا از او گرامی تری! (زیرا با وجود گناه به همان درجه ای رسیده ای که او با اطاعت بدان دست یافته است). (جدمان) امام سجاد (علیه السلام) در این زمینه می فرمود: که نیکوکاران از سادات دو برابر دیگران پاداش دریافت کرده و بدکاران آنان نیز دو برابر مجازات خواهند شد![5] حماد بن عثمان روایت می کند که از امام ششم (علیه السلام) تفسیر روایت نبوی ناظر به نجات فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) از آتش را جویا شدم. ایشان فرمودند که مراد از این روایت، فرزندان بلا واسطه ایشان یعنی حسنین (علیه السلام) و زینب و ام کلثوم می باشد مشابه این روایت با تعابیر دیگری در سایر منابع نیز مشاهده می شود.[6] 2. حماد بن عثمان روایت می کند که از امام ششم (علیه السلام) تفسیر روایت نبوی ناظر به نجات فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) از آتش را جویا شدم. ایشان فرمودند که مراد از این روایت، فرزندان بلا واسطه ایشان یعنی حسنین (علیه السلام) و زینب و ام کلثوم می باشد.[7] 3. شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرضه داشت که آیا این حدیث، امان نامه ای برای تمام سادات بنی فاطمه نیست؟ ایشان فرمودند آیا نادانی؟ همانا مراد از این روایت تنها حسن و حسین(علیهماالسلام) می باشند که پاره ای از اهل بیت عصمت هستند، اما در مورد غیر آنها باید دانست که اگر رفتار و کردار زشت شخصی، مقام و منزلت او را پایین آورد، منتسب بودن به پرهیزکاران او را بالا نخواهد برد.[8] البته روایات دیگری وجود دارد که می توان خلاف آنچه گفته شد را از آن برداشت کرد،[9] اما با توجه به اصول و موازین اسلامی و قرآنی، گرچه می توان گروه خاصی را دارای امتیازات بیشتری دانست، اما آزادی عمل مطلق آنان در انجام رفتار زشت و مصونیت کامل از هرگونه مجازات، با آموزه های دینی منطبق نیست و نجات فرزندان بلاواسطه زهرا نیز ناشی از بصیرتی است که به پاداش پاک دامنی مادرشان به آنها عطا شده و به دنبال آن، این بزرگواران با اختیار خود به گرد گناه و معصیت نرفته اند. ********************** پی نوشت ها : [1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 43، ص 20، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق. [2]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج 2، ص 63، ح 264، انتشارات جهان، تهران، 1378 ق. [3]. ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج 3، ص 325، انتشارات علامه، قم، 1379 ق؛ مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع، ج 4، ص 196، بیروت، دار الکتب العلمیة،1420 ق؛ و … . [4]. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 11، ص 50، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1414 ق. [5]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا ع، ج 2، ص 232، ح 1. [6]. إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج 2، ص 310، مکتبة بنی هاشمی، تبریز، 1381 ق. [7]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص 106، ح 3، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1361 ش. (روایت قبلی این کتاب نیز در ارتباط با همین موضوع است). [8]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 18، ص 252، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق. [9]. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 281، مؤسسة امام مهدی عج، قم، 1409 ق. منبع : سایت اسلام پدیا
[ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:آیا سادات به جهنم می روند؟, ] [ 15:48 ] [ اکبر احمدی ]
[
پیغمبر اكرم فرمودند: «ما من شابّ یدع لذّة الدّنیا و لهوها و اهرم شبابه فى طاعة الله الّا اعطاه الله اجر اثنین و سبعین صدّیقا»؛یعنى جوانى كه دامن خودش را پاك نگه میدارد، از شهوات مادى دورى میگزیند، در پیش خداى متعال اجر هفتاد و دو صدیق را دارد. «در جوانى پاك بودن شیوهى پیغمبرى است».
تمتع از جوانی یعنی جوانی را در اطاعت خدا گذراندن پیامبر اكرم از جوانى از صحابهى خودشان خوششان آمد و براى او دعائى كردند و فرمودند: «اللّهمّ امتعه بشبابه»؛(1) یعنى پروردگارا ! او را از جوانىِ خود متمتع كن، بهرهمند كن. معلوم میشود همهى جوانان از جوانىِ خود بهرهمند نمیشوند كه پیغمبر براى این جوان چنین دعائى را كرد. تمتع از جوانى، بهرهمندى از جوانى به چه معناست؟ خطاست اگر خیال كنیم بهرهمندى از جوانى به معناى لذت بردن از شهوات مادى جوانى است، سرگرمىهاى جوانى است، استفادهى از لهویات در دورهى جوانى است؛ این نیست بهره بردن از جوانى. در یك بیان دیگرى پیغمبر اكرم فرمودند: «ما من شابّ یدع لذّة الدّنیا و لهوها و اهرم شبابه فى طاعة الله الّا اعطاه الله اجر اثنین و سبعین صدّیقا»؛(2) یعنى جوانى كه دامن خودش را پاك نگه میدارد، از شهوات مادى دورى میگزیند، در پیش خداى متعال اجر هفتاد و دو صدیق را دارد. «در جوانى پاك بودن شیوهى پیغمبرى است». در عرصهى وسیع زندگى، مصداق هاى زیادى براى اطاعت خدا هست؛ كه یكى از مهمترین آنها ترك گناه است، آلوده نكردن دامن است. درس هم كه شما میخوانید، اطاعت خداست؛ ابتكار هم كه می ورزید، اطاعت خداست؛ همین كارهائى كه این جوان هاى عزیز اینجا گفتند - در زمینهى مسائل شیمى، انرژى، علوم انسانى، پزشكى و غیره - تلاش در این راهها، همه اطاعت خداست مثالى هم كه خداى متعال به عنوان الگو در مقابل جوانان گذاشته است، یوسف پیغمبر است. تمتع از جوانى به این نیست؛ تمتع از جوانى این است كه انسان - همچنان كه در این حدیث هست - «اهرم شبابه فى طاعة الله»؛ جوانى را در اطاعت خدا بگذراند. اطاعت خدا هم فقط نماز خواندن نیست. البته نماز خواندن خیلى با فضیلت و مهم است و سازنده است، اما فقط این نیست. در عرصهى وسیع زندگى، مصداق هاى زیادى براى اطاعت خدا هست؛ كه یكى از مهمترین آنها ترك گناه است، آلوده نكردن دامن است. درس هم كه شما میخوانید، اطاعت خداست؛ ابتكار هم كه می ورزید، اطاعت خداست؛ همین كارهائى كه این جوان هاى عزیز اینجا گفتند - در زمینهى مسائل شیمى، انرژى، علوم انسانى، پزشكى و غیره - تلاش در این راهها، همه اطاعت خداست. پی نوشت ها : 1 ) أنه سقى النبی صلى الله علیه وسلم لبنا فقال: " اللّهُمَّ أمتِعهُ بِشَبابِهِ " ، فلقد أتت علیه ثمانون سنة لا یرى شعرة بیضاء . عمرو بن حَمِق به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله) شیر نوشاند. پیامبر (صلى اللّه علیه و آله) فرمودند: «بار خدایا! او را از جوانىاش برخوردار بدار». پس، هشتاد ساله شد و یك موى سپید در خود ندید. المصنف، ابن أبی شیبة، ج 7، ص 437 ؛تهذیب الكمال، مزی، ج 21، ص 598 ؛الإصابة، ابن حجر عسقلانی، ج 4، ص 514 ؛ الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج 1، ص 52؛بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 18، ص 12، ح 27 . 2 ) (...) یَا أَبَا ذَرٍّ مَا مِنْ شَابٍّ یَدَعُ لَذَّةَ الدُّنْیَا وَ لَهْوَهَا وَ أَهْرَمَ شَبَابَهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ صِدِّیقا. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای اباذر! هیچ جوانى خوشىهاى دنیا و سرگرمىهاى آن را كنار نمىنهد و جوانیش را در فرمانبردارى از پروردگار صرف نمیكند ، مگر آن كه خداوند به وى پاداش هفتاد و دو صدّیق مىبخشد. مجموعة ورّام، ورام بن ابی فراس، ج 2، ص 51 ؛الأمالی، شیخ طوسی، ص 535 ؛أعلام الدین فی صفات المؤمنین، حسن بن محمد دیلمی، 198؛بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 74، ص 84 ؛كنز العمال، متقی هندی، ج 15، ص 785 .
گروه دین تبیان منبع : بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان
[ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب: تمتع از جوانی یعنی چه ؟, ] [ 15:42 ] [ اکبر احمدی ]
[
انسان وقتى با مكتب وحى آشنا شد و تنها راه رسيدن به مقصود را راه انبيا دانست و به درك اين حقيقت دست يافت كه تنها نسخه شفابخش ، قرآن و توضيح و تفسير آن از زبان امامان و بيداران راه است ، در مرحله اوّل بايد به يادگيرى دستورات حق برخيزد ، و در مرحله بعد با كمك گيرى از اراده به اجراى دستورات الهى اقدام نمايد ، و در اين راه قاطعانه از سستى ،كسالت ،تنبلى و فرار از مسئوليّت بپرهيزد .اجراى فرامين خداوند ،مبارزه با خواهش هاى نفس امّاره ،خوددارى از آلودگى و به عبارت ديگر عبادت و اجتناب از معصيت ، به تدريج روح تقوا را در انسان پديد آورده و در مسير حركت به سوى الله اين روح تقويت مى شود ; تا جايى كه انسان به تمام حسنات آراسته و از همه آلودگى ها در امان خواهد ماند و از هر گناهى كه داراى دو كيفر دنيايى و آخرتى است حفظ خواهد شد . از امير مؤمنان (عليه السلام) براى نجات نفس از آلودگى ها ، مسائل مهمى نقل شده است كه به گوشه اى از آن توجه كنيد :نَفْسُكَ اَقْرَبُ اَعدائِكَ اِلَيْكَ(1) . « نزديك ترين دشمنانت نفس توست » .نفسى كه آراسته به تربيت الهى نباشد ، البته نزديك ترين دشمن است .نَزِّهْ نَفْسَكَ عَنْ كُلّ دَنِيَّة ، وَاِنْ ساقَتْكَ اِلَى الْرغائِبِ(2) . « نفست را از هر پستى پاك ساز ، اگر چه تو را بسوى اميال ( باطل ) سوق دهد » . ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 ـ غرر الحكم : 234 ، حديث 4684 . 2 ـ غرر الحكم : 240 ، حديث 4860 . نَزِّهُوْا اَنْفُسَكُمْ عَنْ دَنَسِ اللَّذّاتِ وَتَبَعاتِ الشَّهَواتِ(1) . « نفوس خود را از لذت هاى به دور از مرزهاى الهى و گرفتارى هاى شهوات پاك كنيد » . نَفْسُكَ عَدّوٌّ مُحارِبٌ وَضدٌّ مُوائِبٌ اِنْ غَفَلْتَ عَنْها قَتَلْتَكَ(2) . « نفست دشمنى است جنگجو ، و خصمى است حمله كننده ، از وى غافل مشو كه هلاكت مى كند » . نَزِّهْ عَنْ كُلَّ دَنيَّة نَفْسَكَ وَاَبْذِلْ فى الْمَكارِمِ جُهْدَكَ تَخْلُصُ مِنَ الْمَآثِمِ وَتَحْرُزُ الْمَكارِمِ(3) . « نفس را از هر زشتى پاك كن ، كوششت را در به دست آوردن مكارم به كار انداز ، تا از نتيجه بدى ها برهى ، و خوبى ها را در آغوش گيرى » . عَوِّدْ نَفْسَكَ فِعْلَ الْمَكارِمِ وَتَحَمُّلِ اعباءِ الْمَغارِمِ تَشْرَفُ نَفْسُكَ وَتَعْمُرُ آخِرَتُكَ وَيَكْثُرُ حامِدُوْكَ(4) . « نفس را به انجام مكارم و تحمّل بار گران عادت ده ، تا شرف نفس پيدا كرده ، آخرتت آباد ، و ستايش كنندگانت زياد شوند » . 1 ـ هشام بن حكم مى گويد : امام صادق (عليه السلام) فرمود : « روز قيامت دسته اى از مردم برخيزند و پشت در بهشت آيند و آن را بكوبند ، مى پرسند شما كيستيد ؟ مى گويند : اهل صبر و استقامت هستيم ، گويند : بر چه صبر كرديد ؟ پاسخ مى دهند بر اطاعت خدا و دورى از معصيت ; پس خداوند مى فرمايد : راست مى گويند آنان را به بهشت بريد » . ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 ـ غرر الحكم : 240 ، حديث 4861 . 2 ـ غرر الحكم : 234 ، حديث 4685 . 3 ـ غرر الحكم : 240 ، حديث 4862 . 4 ـ غرر الحكم : 231 ، حديث 4618 . اين ايت معناى قول خداى عزوجل كه مى فرمايد : « مزد صابران ، بى حساب پرداخت شود »(1) . 2 ـ عمرو بن سعيد بن هلال ثقفى مى گويد : به حضرت صادق گفتم : من چند سال يك بار شما را مى بينم چيزى به من بگوييد كه به آن كار كنم . فرمود : « سفارش مى كنم تو را به تقواى خدا ،پاك دامنى ،كوشش و بدان كه كوشش بدون ورع سودى ندارد »(2) . 3 ـ در روايتى ديگر از قول امام صادق (عليه السلام) آمده است كه فرمود : لا يَنْفَعُ اِجْتَهادٌ لا وَرَعَ فيْهِ(3) . « كوشش بىورع بى سود است » . 4 ـ و نيز از آن حضرت نقل شده است كه فرمود : اِنَّ اَشَدَّ الْعِبادَةِ اَلْوَرَعُ(4) . « سخت ترين عبادات پاكدامنى است » . ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 ـ ( إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَاب ) ] زمر (39) : 10 [ . كافى : 2/75 ، باب الطاعة والتقوى ، حديث 4 ; وسائل الشيعه : 15/236 ، باب 19 ، حديث 20368 . 2 ـ كافى: 2 / 76، باب الورع، حديث 1; وسائل الشيعه: 16 / 14 ، باب 62، حديث 20836 . 3 ـ كافى : 2/76 ، باب الورع ، حديث 3 ; وسائل الشيعه : 15/243 ، باب 19 ، حديث 20392 . 4 ـ كافى: 2 / 76، باب الورع، حديث 3; وسائل الشيعه: 15 / 343، باب 21، حديث 20392. 5 ـ و هم چنين حضرت صادق (عليه السلام) به ابن اُسامه فرمود : بر تو باد به رعايت تقواى الهى ، و به پارسايى و كوشش در راه حق ، و راستگويى و امانت پردازى ، خوش اخلاقى و خوش همسايگى . با عمل خود مردم را به اسلام دعوت كنيد [ چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:تقوا مهم ترين عامل تزكيه نفس, ] [ 18:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
شما آمار هر نوع گناه ، فحشا ، منكرات ، تجاوزات ، ظلم ها ، غارتگرى ها ، دزدى ها ، آدم كشى ها ، جيب برى ها ، مسائل خلاف عفت ، و . . . را كه بخواهيد ( در هر ثانيه چند گناه و جرم ) در روزنامه ها و كتاب هاى خود آنان يافت مى شود . و بيشتر گناهان و تخلّفات كشورهاى مسلمان نشين هم معلول ارتباط با آنها و سياست هاى استعمارى و تهاجم فرهنگ ابتذال آن آلودگان بدتر از حيوان است ! ! تعجّب است كه اين وحشيان دور از تمدن واقعى و اين درنده خويان بدتر از حيوان و اين تاريك دلان از خدا بى خبر ، از قيمت و ارزش بيشتر كالاهاى زمين و از مسائل مادى باخبرند ، امّا كمترين خبرى از حيثيت و ارزش انسانى خود نداشته و نمى دانند راه كمال و فضيلت چيست و به قول حكيم ،فيلسوف و عارف آگاه مولوى معنوى : صد هزاران فضل داند از علوم *** جان خود را مى نداند آن ظلومداند او خاصيت هر جوهرى *** در بيان جوهر خود چون خرىتو همى دانى يجوز ولا يجوز *** خود ندانى كه يجوزى يا عجوزاين روا وان ناروا دانى وليك *** خود روا يا ناروايى بين تو نيكقيمت هر كاله مى دانى كه چيست *** قيمت خود را ندانى زاحمقى استسعدها و نحس ها دانسته اى *** ننگرى سعدى تو يا ناشسته اىجان جمله علم ها اين است اين *** كه بدانى من كيم در يوم دينآن اصول دين ندانستى وليك *** بنگر اندر اصل خود كوهست نيكاز اصوليّت اصول خويش به *** كه بدانى اصل خود اى مرد بهدر هر صورت انسان هر قدر از امور محسوسه و مادى و جنبه هاى حيوانى ، البته در آن مرز و حدّى كه خدا نمى پسندد ، پا بر شهوات حاد و هوى و هوس گذارد ، مصفّاتر و بر درك حقايق عاليه علوم و وصول به سعادت و آرامش خاطر توانا مى شود ، و هر اندازه به طرف امور مادى و حيوانى تمايل كند، به عالم حيوانيت نزديك تر و بلكه چون اسباب كارش آماده تر از حيوان است ، پست تر از حيوان خواهد شد ! بنابراين بايد كوشش كرد ، كه با كمك وحى ، نفس را از حالت اماره و سركشى نجات داد ، و به حالت مطمئنّه شدن و راضيه و مرضيه گشتن رساند . [ چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:گوشه اى به مدعيان تمدن, ] [ 18:2 ] [ اکبر احمدی ]
[
اين عقل فرشته صفت اوست كه بايد با اتصال به وحى اوصاف نفس را به حرارت عشق به خدا و رسيدن به مقام قرب ، از حيوان صفتى پاك كرده و هر يك را به نور الهى روشن نموده و صفحه تمام اوصاف و يا آيينه نفس كمك گيرى از الهامات الهى ، مركز تجلى صفات حق كند و زمينه بروز وصف خليفة اللهى و انعكاس عَلَّمَ الاَْسْمايى را در انسان فراهم كند ، و انسان را به ارزش واقعى اش ، كه خمير مايه اش با خود اوست آراسته نمايد . ثمرات ارتباط معنوىانسان با اتصال به نور نبوت و بهره گيرى از فرامين حق ، مراقب و مواظب حركات و رفتارهاى خود خواهد شد و به اين واقعيت پى خواهد برد كه اگر مطيع شهوت شود ، در وى صفت پليدِ بى شرمى ، حرص ، چاپلوسى ، نفاق ، خسّت ، حسد ، شماتت و غير آن پديد آيد ، اما اگر شهوت مطيع عقل گردد ، عقلى كه مطيع وحى است ، در انسان صفت قناعت ، خويشتن دارى ، شرم ، ظرافت ، آرامى ، پارسايى ، كوتاه دستى ، و بى طمعى پديد آيد . و اگر مطيع حالت غضب شود ، در وى كبر و تهوّر ، ناپاكى و لاف زدن ، بزرگى فروختن ، مكر و حيله و جنگجويى ، خودبزرگ بينى و ظلم كردن به وجود آيد ، و اگر غضب را تابع عقل كند ، البته عقل تابع وحى در وى صبر و بردبارى و عفو و ثبات و شجاعت و سكون و شهامت و كرم آشكار گردد . و اگر مطيع حالت شيطانى نفس گردد ، حيله گر و مكّار ، خائن و ياوه سرا و بددرون و منافق ، از كار درآيد ، و اگر آن حالت را وصل به عقل الهى كند ، در وى زيركى و معرفت ، علم و حكمت ، صلاح و سداد پيدا شود . اين حالاتى است كه چهره مثبت و منفى اش تابع پاكى و آلودگى نفس است و پاكى و آلودگى نفس ، تابع پيروى يا نافرمانى او از دستورات خداست . تعليمات معنوىانسان اگر منبع تمام علوم و فضايل مادى شود ، ولى در زير چتر تعليمات الهى نباشد ، راهى براى تزكيه نفس ندارد و با داشتن آن همه علوم، از وحشيگرى ، عصيان ، تخلّف و فساد در امان نخواهد بودمگر دنياى به اصطلاح متمدن غرب و قسمتى از شرق از علم بى بهره اند ؟ اينان گسترده ترين دانشگاه ها و كتابخانه ها را در اختيار دارند و كثرت عالم و دانشمند در كشورهايشان مثل آب دريا موج مى زند ; ولى مى بيند كه اكثر آنان كه از دانش و علم سهم دارند و يا در راه تحصيل اند از فاسدترين مفسدان و آلوده ترين موجودات روى زمين اند ! ! [ چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:قدرت عقل, ] [ 17:40 ] [ اکبر احمدی ]
[
تقوا و پرهيز از گناه« تقوا » به معناى اختيار نفس را در دست داشتن و در برابر هر گناه و فسادى خويشتن دار بودن است ، و البته بدون آگاهى و به اجرا گذاشتن مسائلى كه در ارتباط با پاكى نفس و كمال انسان است تقوا معنى ندارد . آنچه از معناى آيه قبل استفاده مى شود چنين است : خداوند بزرگ هر كس را از طريق معلومات فطرى و نور وحى كه انبيا اعلام كننده آن هستند ، عالم و شناساى تقوا ساخت، و طريق اجتناب از هر گناهى را پس از بازشناساندن گناه به او آموخت ، و اين انسان است كه هر يك از دو راه خير و شر را از طريق الهام شناخته و هر كدام را كه بخواهد مى تواند انتخاب كند ; ولى بايد بداند كه سعادت و رستگارى و فلاح و پيروزى در سايه پاكى نفس و محروميت از بهره هاى الهى معلول آلودگى اوست . دورنمايى از وضع نفسدر زمينه زيبايى ، زشتى ، يا پاكى و آلودگى نفس ، يا روشنى و تاريكى اش سخن بسيار است . بايد گفت از هنگام شروع زندگى آدمى در زمين به وسيله نوع انسان ، بحث در پاكى و آلودگى نفس و علل و عوامل سلامت و مرض آن شروع شده و تاكنون ادامه دارد و باز هم ادامه خواهد يافت . محروميّت هاى شوماين همه ، براى اين است كه انسان به پاكى گراييده ، از آلودگى ها دور بماند ; زيرا انسان تربيت شده ، نه اينكه مشكلى ايجاد نمى كند ، به علاوه بر تجارت معنوى براى خودش ، حلاّل مشكلات ديگران نيز خواهد بود ; امّا انسان آلوده و ناپاك نه اينكه از تجارت اخروى محروم است ; بلكه مزاحم زندگى ديگران است ، و به خاطر گناه و معصيتى كه از او سر مى زند ، براى ديگران انواع مشكلات را به بار خواهد آورد ! ! « غزالى » در كتاب « كيمياى سعادت » مى گويد : « بعضى از آن اخلاق بد باشد كه وى را هلاك كند و بعضى نيكو باشد كه وى را به سعادت رساند . و جمله آن اخلاق اگر چه بسيار است ; اما چهار جنس اند : اخلاق بهايم ، اخلاق سباع ، اخلاق شياطين و اخلاق ملائكه . چه به سبب آن كه در وى شهوت و آز نهاده اند كار بهايم كند ، و به سبب آن كه در وى خشم نهاده اند كار سگ و گرگ و شير كند ، چون زدن و كشتن و با دست و زبان در خلق افتادن ، و به سبب آن كه قدرت بر مكر و حيله و تلبيس و تخليط و فتنه انگيختن دارد كار ديوان كند ، و به سبب آن كه در وى عقل نهاده اند كار فرشتگان كند ، چون دوست داشتن علم و صلاح و پرهيز از كارهاى زشت و صلاح جستن ميان خلق و خوددارى از كارهاى خسيس و شادبودن به معرفت كارها و عيب و ننگ داشتن از جهل و نادانى . به عبارت ديگر گويى در جلد آدمى چهار چيز است : سگى ، خوكى ، ديوى ، فرشته اى ، كه سگ كه نكوهيده و مذموم است ، نه براى صورت و دست و پاى و پوست ; بل بدان صفتى كه در وى است ، كه به آن صفت در مردم افتد . خوك نه به خاطر صورت مذموم است ; بلكه به خاطر آز و حرص برپليدى ، و مسئله شيطان و فرشته هم مسئله اوصاف است نه صورت و شكل » . [ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:تقوا و پرهيز از گناه, ] [ 18:28 ] [ اکبر احمدی ]
[
تعليم و تزكيه پيامبران الهى در مرحله اوّل به اعلام تعاليم بلند آسمانى و فرامين معنوى الهى اقدام كرده و در اين زمينه به تعليم بشر و ياد دادن دستورات پر قيمت حق همّت گماشتند . سپس از انسان ، عمل به برنامه هاى خداوند را طلب كردند . به عبارت ديگر : اين طبيبان دلسوز ، در ابتدا به تشريح نسخه الهى پرداخته و سپس از انسان خواستند ، براى رفع همه دردهاى فكرى و روحى و حلّ تمام مشكلاتى كه بشر با آن روبروست ، به نسخه خداوند مهربانش عمل كند . انبياى الهى منشأ تمام آلودگى ها ، و علّت همه مشكلات ، و منبع تمام ناپاكى ها ، و مايه همه گناهان و تجاوزات انسان را ، آلودگى نفس مى دانستند و عقيده داشتند : اعضا و جوارح انسان ابزار نفس اويند و پاكى و ناپاكى اعضا و جوارح ، يا درستى و نادرستى عمل و سلامت و مرض انسان ، و خوش خلقى و بد خلقى او ، بستگى به وضع نفس دارد ، و عقيده داشتند : اگر نفس در مملكت وجود انسان ، تابع عقل ، و عقل ، تابع انبيا و كتب آسمانى باشد و انسان به وسيله عقل دستورات مولا را فرا گرفته به قلب و نفس برساند و نفس حقايق الهى را بر ابزارهاى خود حاكم كند ، از خير و صلاح انسان و پاكى عمل و اخلاقش جهان گلستان خواهد شد . اما اگر عقل را از دريافت حقايق تنها بگذارد و ميدان حيات را مركز تاخت و تاز نفس قرار بدهد ، به طور طبيعى نفس ، او را با سر سختى غير قابل توصيف ، به بدى ها امر كرده و براى ارضاى خود ، با كمك ساير اعضا و جوارح دست به ننگين ترين عمل زده و از انسان درنده خويى عجيب و متجاوزى خطرناك و غارتگرى بى نظير و ظالمى خانمان برانداز و آلوده اى پست و مفسدى پليد و محاربى شرور و گنهكار و متخلّفى درنده خو خواهد ساخت كه به تعبير قرآن از حيوان نيز پست تر مى شود . چه نيكوست كه در اين مسئله به بيان پروردگار بزرگ عالم در قرآن مجيد توجه كنيد : ( وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاَهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاَّهَا * وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا * وَالسَّماءِ وَمَا بَنَاهَا * وَالاَْرْضِ وَمَا طَحَاهَا * وَنَفْس وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا )(1) . « سوگند به خورشيد و گسترش روشنى اش ، و به ماه هنگامى كه از پى آن برآيد ، و به روزچون خورشيد را به خوبى آشكار كند ، و به شب هنگامى كه خورشيد را فرو پوشد ، و به آسمان و آنكه آن را بنا كرد ، و به زمين و آنكه آن را گستراند ، و به نفس و آنكه آن را درست و نيكو نمود ، پس بزه كارى و پرهيزكارى اش را به او الهام كرد . بى ترديد كسى كه نفس را [ از آلودگى پاك كرد و ] رشد داد ، رستگار شد . و كسى كه آن را [ به آلودگى ها و امور بازدارنده از رشد ]بيالود [ از رحمت حق ]نوميد شد » . كلمه « الهام » در آيه شريفه ، هم به معناى آگاهى ها و معلومات فطرى ، و هم به معناى وحى است، و «فجور» به معناى دروغ كه ريشه گناهان و به معناى معصيت و مخالفت حق و عدول از آن و فساد و كفر و زنا و خلاصه هر معصيتى است . ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 ـ شمس (91) : 1 ـ 10 [ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:تعليم و تزكيه, ] [ 18:26 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |