مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

 

میان عالّم مردم من با دنیای قوم بنی اسراییل، یک جهان فاصله است... مردم قوم من، نادیده اسم فرزندانشان را موسی می‌گذارند و مردم این سرزمین، کلیم الله را بی‌صبر بهانه‌گیری‌هایشان می‌کنند. اهل سرزمین من، دوستان خدا را می‌جویند تا به قدر دمی و به مقدار لحظه‌ای در هوایش نفس بکشند و قوم بنی اسراییل، با دست نه، که با زبان هفتاد نبی خدا را می‌کشند.


و َإِذْ قُلْتُمْ یا مُوسَی لَنْ نَصْبِرَ عَلَی طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَی بِالَّذِی هُوَ خَیرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا به غضبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یکْفُرُونَ به آیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ به غیرِ الْحَقِّ ذَلِکَ به ما عَصَوْا وَکَانُوا یعْتَدُون.

و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا! از خدای خود بخواه که از آن چه زمین می‌رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پست‌تر را به جای غذای بهتر انتخاب می‌کنید!؟ (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آیید زیرا هرچه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، به پیشانی آن‌ها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفرمی ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. این‌ها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. / سوره مبارکه بقره آیه 61


ادامه مطلب
[ شنبه 20 آبان 1391برچسب:دستان آلوده به خون 70 پیامبر, ] [ 16:6 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

وَ إِذْ وَاعَدْنَا مُوسىَ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتخََّذْتمُ‏ُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَ أَنتُمْ ظَالِمُونَ ثمُ‏َّ عَفَوْنَا عَنكُم مِّن بَعْدِ ذَالِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَو (به یاد آورید) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذاردیم (و او، براى گرفتن فرمانهاى الهى، به میعادگاه آمد) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید در حالى كه ستمكار بودید.سپس شما را بعد از آن بخشیدیم شاید شكر (این نعمت را) بجا آورید/ سوره مبارکه بقره آیه 52 و 53  پس از آنکه حضرت موسی علیه السلام برای دریافت وحی و کتاب آسمانی ، به وعده گاه رفت ؛ سامرى، مستضعفان (منظور مستضعفان ایمان) بنى اسرائیل را فریفت و آنها را در اشتباه انداخته، گفت: موسى وعده كرد كه پس از چهل شب بازگردد اكنون بیست شب و بیست روز از آن زمان مى‏گذرد كه در مجموع، چهل مى‏شود و اربعین موسى تمام گشته و موسى از وعده پروردگارش تخطّى نموده است. پروردگار موسى اشتباه كرده است.اكنون خداى شما آمده است تا به شما نشان دهد كه چگونه مى‏تواند خودش شما را به سوى خود فرا خواند. او قادر خواهد بود كه شما را از جانب خودش به خود بخواند (به طور مستقیم و بدون واسطه، شما را به خداى خود دعوت نماید). و خدا نیازى ندارد كه موسى را به سوى شما بفرستد..آنگاه، سامرى گوساله‏اى را كه ساخته بود، براى آنان ظاهر كرد.آنان گفتند: چگونه گوساله، خداى ما تواند بود؟وى گفت: پروردگار شما از داخل این گوساله با شما سخن مى‏گوید، همچنان كه موسى از درخت صداى خدایش را شنید. پس خدا در گوساله است، همان طور كه در درخت بود. پس، آن قوم گمراه شدند و گوساله را پرستیدند  1

---------------------------------------

پی نوشت:

1.ترجمه بیان السعاده فی مقامات العباده
[ شنبه 20 آبان 1391برچسب:گوسا له سامري, ] [ 16:0 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

هر شب که چشم‌هایم را می بندم ، خواب کلمه هایت را می بینم. کلمه هایی که یواشکی ، در گوشی ، به پدرم علیه السلام یادشان دادی، تا تو را به آن نامهای بلند بخواند، همان اسم های محبوبی که میان آه پشیمانی  و اشک پریشانی، شفیعش شدند.


فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ غ وَلَكُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِین * فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ غڑ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ/ سوره مبارکه بقره آیات 36 و 37

پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود. و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود.» سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است. حسن و قتاده و عكرمه و سعید بن جبیر ( در باره کلماتی که خداوند به آدم علیه السلام تلقین فرمود ) میگویند این كلمات همان: « رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا، وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا، وَ تَرْحَمْنا، لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِین»«پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!» بود كه در آن، اعتراف به گناه و اظهار پشیمانى نموده‏اند.مجاهد مى‏گوید: این كلمات: «اللَّهُمَّ لا الهَ الّا أنْتَ سُبْحانَكَ وَ بِحَمْدِكَ ربِ انّىْ ظَلَمْتُ نَفْسِى فَتُبْ عَلَىَّ انَّكَ انْتَ اْلتَوّابُ الرَّحِیْم» (خدایا جز تو خدایى نیست من بخود ستم كردم توبه‏ام را بپذیر كه تو، پذیرنده توبه‏ها و مهربانى) بوده است. و از امام محمّد باقر علیه السلام همین قول روایت شده است.بعضى گفته‏اند: «سُبْحانَ اْللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا الهَ الّا اْللَّهُ وَ اللَّهُ اكْبَر» كلماتى است كه آدم علیه السلام گفت.از ائمه و اهل بیت علیهم السلام نقل شده است كه حضرت آدم علیه السلام  به ساق عرش نگاه كرد و تمثال‏هائى را نظیر تمثال خود دید كه از نور بودند و نام هر یك از آنان بالاى سرش بدین شرح نوشته شده است : محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السّلام. آدم علیه السلام گفت: پروردگارا! آیا قبل از این كسى را بشكل من آفریده‏اى؟ خطاب رسید: نه. گفت: پس اینان كیانند؟ خطاب آمد: ایشان فرزندان تو میباشند. اگر براى ایشان نمى‏بود تو را خلق نمیكردم. آدم علیه السّلام گفت: پروردگارا! عجب بندگان گرامى هستند براى تو!! خطاب شد: یا آدم! این نامها را بیاموز و فراگیر تا هر گاه در موقع درماندگى مرا بحق ایشان بخوانى بفریادت برسم. لذا حضرت آدم آن نامهاى مبارك را فراگرفت. هنگامى كه خواست بعلت ترك اولائى كه كرده بود ،  توبه نماید گفت: "پروردگارا! بحق محمّد و على و فاطمه و الحسن و الحسین الا تبت على" لذا خداى مهربان توبه آنحضرت را قبول كرد.


ادامه مطلب
[ جمعه 19 آبان 1391برچسب:شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد, ] [ 7:52 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

ما دیر رسیدیم؛ وقتی آمدیم که هزار و چهارصد سال از آمدن پیامبر محبوب خدا می‌گذشت. وقتی رسیدیم که به امید پیدا کردن نشانه‌ای از او، باید همه راه‌های نرفته را می‌رفتیم و کتاب‌های قدیمی را ورق می‌زدیم. وقتی آمدیم که از مهربانی‌هایش؛ وصفی مانده بود و از لبخندهایش خاطره‌ای؛‌ اما امید آمدن آخرین نشانه هدایت، ذخیره خدا، سرپایمان نگه داشت.


 قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًی فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

گفتیم: «همگی از آن، فرود آیید! هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آن‌هاست، و نه غمگین شوند». / سوره مبارکه بقره آیه 38  

این آیه اولین فرمانی است که در تشریع دین، برای آدم و ذریه او صادر شده، دین را در دو جمله خلاصه کرده، که تا روز قیامت چیزی بر آن دو جمله اضافه نمی‌شود و داستان بهشت و جریان آن طوری بوده، که ایجاب می‌کرده، خداوند این قضاء را در باره آدم و ذریه‌اش براند، و این دو جمله را در اولین فرمانش قرار بدهد، خوردن آدم از آن درخت ایجاب کرد، تا قضاء هبوط او، و استقرارش در زمین، و زندگی‌اش را در آن براند، همان زندگی شقاوت باری که آن روز وقتی او را از آن درخت نهی می‌کرد، از آن زندگی تحذیرش کرد، و زنهارش داد.و توبه‌ای که کرد باعث شد قضایی دیگر، و حکمی دوم، در باره او بکند، و او و ذریه‌اش را بدین وسیله احترام کند، و با هدایت آنان بسوی عبودیت خود، آب از جوی رفته او را بجوی باز گرداند.1من اما خوب می‌دانم که این آیه را برای این روزهای من فرستاده ای که باید روبروی کلمه‌های آیه بنشینم و با دست‌هایم بشمارم صدها باری را که به این و آن از خوبی گفتم و سر سوزنی خوبی نکردم

ما دیر رسیدیم

وقتی آمدیم که هزار و چهارصد سال از آمدن پیامبر محبوب خدا می‌گذشت وقتی رسیدیم که به امید پیدا کردن نشانه ای از او، باید همه راه‌های نرفته را می‌رفتیم و کتاب‌های قدیمی را ورق می‌زدیم. وقتی آمدیم که از مهربانی‌هایش؛ وصفی مانده بود و از لبخندهایش خاطره ای اما امید آمدن آخرین نشانه هدایت، ذخیره خدا، سرپایمان نگه داشت. حالا ما هنوز اینجاییم. در جایی به نام زمین و در قرن‌هایی که نامشان را گذاشته‌اند «عصر غیبت» به اندوه ِ حیرانی و سرگردانی، به  ترس از غربت، تردیدهای آخرالزمانی  هم اضافه شده است.آخرین حجت خدا، کی از پس کمرکش کوه‌های نفس گیر پایین می‌آید؟

یادم باشد از خدا، فقط او برای زمین مانده است... بقیه الله ... 


ادامه مطلب
[ جمعه 19 آبان 1391برچسب: آیه‌هایی برای این روزهای من, ] [ 7:46 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

اصلا قرارمان این بود؛ از همان اول که زمین بشود فرش زیر پایمان و آسمان سقف فیروزه‌ای بالای سرمان. گندم‌ها خوشه خوشه در گودی دستانمان طلایی شوند و ابرها به دعایمان بارانی. که همه خوبی‌های دنیا برای ما باشند تا بندگی‌ات کنیم. تو سر قرارت بودی مثل همیشه‌ی خدا، ما اما بودیم، کسانی که یادمان رفت قول ِ اول کار و سر قرار ِ بندگی تو نماندیم.

یکم: سوره مبارکه بقره آیه 28

كَیفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیاكُمْ ثُمَّ یمِیتُكُمْ ثُمَّ یحْییكُمْ ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَچگونه به خداوند کافر می‌شوید!؟ در حالی که شما مردگان (و اجسام بی‌روحی) بودید، و او شما را زنده کرد سپس شما را می‌میراند و بار دیگر شما را زنده می‌کند سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید. (بنا بر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان، آنچه دارید از خداست)در معنی این آیه شریف، قتاده می‌گوید: معنی آیه چنین است که شما در پشت پدران خود بی جان بودید (نطفه) و خداوند شما را زنده کرد؛ و برای شما مرگ قطعی خواهد بود و سپس برای پاداش و جزاء (در روز قیامت) شما را زنده می‌کند.ابن عباس و ابن مسعود می‌گویند: منظور آیه این است که شما هیچ نبودید و خدا شما را از نیستی آفرید و سپس می‌میراند و بار دیگر برای روز قیامت زنده خواهد کرد.به قول بعضی دیگر، آیه می‌گوید: شما مردمی گمنام بودید، ما شما را زنده و مشهور کردیم و سپس می‌میرید و پس از آن برای قیامت زنده خواهید شد در ادبیات عرب در موارد زیادی افراد گمنام را «مرده» و مردم مشهور را «زنده» نامیده‌اند.بعضی دیگر چنین گفته‌اند که: شما نطفه‌هایی در پشت پدران و رحم مادران (نطفه بی جان) بودید که شما را به دنیا آوردیم و سپس می‌میرید و پس از آن برای سؤال در قبر زنده می‌شوید و برای روز حساب و دیدن پاداش اعمال بسوی او باز خواهید گشت «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» قرآن روز رستاخیز را که روز حساب و پاداش است، رجوع و بازگشت به خدا دانسته زیرا در آن روز، حکم و فرمان فقط در دست خداوند است و منظور از این بازگشت رفتن از مکانی به مکان دیگری نمی‌باشد.1از امیرالمومنین علیه السلام روایت است که در معنای این آیه فرمودند خداوند همه آنچه در زمین وجود دارد را برای شما آفرید تا مایه عبرتتان گردد و به وسیله آن نعمت‌ها، به رضوان الهی دست یابید و از عذاب دوزخ امان یابید.صدای اذان از گلدسته‌ها بلند می‌شود و آرام آرام روی خاک گلدان و دستهای مادرم می‌نشیند. مادرم، از گلدان، مشتی خاک بر می‌دارد. مشتش را به طرف من می‌گیرد، سرش را تکان می‌دهد و بلند می‌گوید: این تویی!خنده‌ام می‌گیرد. آرام می‌گوید: یادت نیست. هیچ کداممان یادمان نیست. یک مشت خاک بودیم در دستان خدا ...در ما دمید. از غنای خودش به فقر ما بخشید. آدم شدیم...  دردانه‌اش شدیم!با کلمه کلمه‌اش، تکان سختی می‌خورم.  یادم باشد من بی تو باز همان یک مشت خاکم...


ادامه مطلب
[ جمعه 19 آبان 1391برچسب:قرار بندگی ما با خدا, ] [ 7:32 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

خطر دنياپرستى

در زمان صلى الله عليه و آله مؤ منى از اهل صفه (10) سخت فقير و مستمند بود. وى تمام نمازها را پشت سر پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواند. رسول خدا صلى الله عليه و آله بر او ترحم مى كرد و به نيازمندى و غريبى او توجه داشت و مى فرمود:
اى سعد! اگر چيزى به دستم برسد تو را بى نياز مى سازم .
مدتى گذشت چيزى به دست پيغمبر نيامد. حضرت به حال سعد بيشتر اندوهگين شد. خداوند سبحان به اندوه پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت به سعد توجه فرمود. جبرئيل را با دو درهم خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله فرستاد.
جبرئيل به حضرت عرض كرد: اى محمد! خدا از اندوه تو براى سعد آگاه است . آيا دوست دارى او را بى نياز سازى ؟
پيامبر صلى الله عليه و آله : آرى !
جبرئيل : اين دو درهم را به او مرحمت كن و دستور بده با آن تجارت كند. پيامبر صلى الله عليه و آله در درهم را گرفت . وقتى كه براى نماز ظهر از منزل خارج شد سعد را ديد كه در خانه ايستاده و منتظر آن حضرت است .
فرمود: اى سعد! آيا تجارت خوب بلدى ؟
عرض كرد: سرمايه اى ندارم كه با آن تجارت كنم .
پيامبر صلى الله عليه و آله دو درهم به او داد و فرمود: با آن تجارت كن و روزى خدا را به دست آور.
سعد دو درهم را گرفت و در خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را با رسول خدا صلى الله عليه و آله خواند. آن گاه حضرت فرمود:
-
برخيز به دنبال روزى برو! همواره به حال تو غمگين بودم .
سعد مشغول تجارت شد خداوند بركتى به او داد. هر چه مى خريد به دو برابر مى فروخت . دنيا به سعد روى آورد. كم كم سرمايه اش ترقى كرد و مالش فراوان شد و معامله اش رونق گرفت . به طورى كه در كنار در مسجد دكانى گرفت و سرمايه و كالاى خود را در آنجا جمع كرده ، تجارتش را انجام مى داد.
وقتى كه بلال اذان مى گفت و رسول خدا صلى الله عليه و آله به سوى نماز حركت مى كرد، سعد را مى ديد كه سرگرم خريد و فروش بوده ، مشغول دنيا است . هنوز وضو نگرفته و خود را براى نماز مهيا نكرده است . با اينكه قبل از اين پيش از اذان مهياى نماز مى شد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود:
اى سعد! دنيا تو را از نماز باز داشته است ؟
سعد مى گفت : چه كنم ؟ سرمايه ام را تلف كنم ؟ به اين مرد جنسى فروخته ام ، مى خواهم پولم را از او بگيرم و از آن ديگرى كالايى خريده ام بايد پول او را بدهم .
رسول خدا صلى الله عليه و آله به آن حال سعد بيشتر از فقرش غمگين شد. جبرئيل محضر آن جناب رسيد، عرض كرد: اى پيامبر! خداوند از غم تو براى سعد آگاه است . كدام يك را بيشتر دوست دارى ؟ حالت اول يا حالت فعلى او را؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى جبرئيل ! حالت اول (تنگدستى ) او را دوست دارم . زيرا دنيا آخرت او را از دستش گرفته است .
جبرئيل عرض كرد به راستى محبت و اموال دنيا امتحان بوده و بازدارنده از آخرت مى باشد.
آن گاه عرض كرد:
-
يا رسول الله ! به سعد بگو آن دو درهمى كه به او داده اى به شما بازگرداند، وضعش به حالت اول برمى گردد.
پيامبر به سعد فرمود: آيا آن دو درهم را به من باز مى گردانى ؟
عرض كرد: به جاى دو درهم ، دويست درهم مى دهم .
حضرت فرمود: نه ! همان دو درهم را مى خواهم .
سعد آن دو درهم را به حضرت داد. به دنبال آن چيزى نگذشت كه دنيا از وى روى گرداند و هر چه داشت از دستش رفت . سعد دوباره به حال فقر و ندارى افتاد. (11)

[ پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:خطر دنياپرستى , ] [ 7:51 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

گناهان خود را كوچك نشماريد!

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در يكى از مسافرتها همراه جمعى از اصحاب خود در سرزمين خالى و بى آب و علفى فرود آمدند و به ياران خود فرمودند:
-
هيزم بياوريد تا آتش روشن كنيم .
اصحاب عرض كردند: يا رسول الله ! اينجا سرزمينى خالى است و هيچ گونه هيزمى در آن وجود ندارد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
-
برويد هر كس هر مقدار مى تواند هيزم جمع كند و بياورد. ياران به صحرا رفتند و هر كدام هر اندازه كه توانستند، ريز و درشت ، جمع كردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پيغمبر صلى الله عليه و آله روى هم ريختند. مقدار زيادى هيزم جمع شد.
در اين وقت رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
-
گناهان كوچك هم مانند اين هيزمهاى كوچك است . اول به چشم نمى آيد، ولى وقتى كه روى هم جمع مى گردند، انبوه عظيمى را تشكيل مى دهند.
آنگاه فرمود: ياران ! از گناهان كوچك نيز بپرهيزيد. اگر چه گناهان كوچك چندان مهم به نظر نمى آيند؛ هر چيز طالب و جستجو كننده اى دارد. جستجوكنندگان ! آن چه را در دوران زندگى انجام داده ايد و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقى مانده است ، همه را مى نويسد و روزى مى بيند كه همان گناهان كوچك ، انبوه بزرگى را تشكيل داده است .(9)

[ پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:گناهان خود را كوچك نشماريد, ] [ 7:50 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

پيغمبر صلى الله عليه و آله و شبان

رسول خدا صلى الله عليه و آله با عده اى از بيابان عبور مى كردند. در اثناى راه به شترچرانى رسيدند. حضرت كسى را فرستاد تا مقدارى شير از او بگيرد.
شتر چران گفت : شيرى كه در پستان شتران است براى صبحانه قبيله است و آنچه در ظرف دوشيده ام براى شام آنهاست .
با اين بهانه به حضرت شير نداد. پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله او را دعا كرد و گفت : خدايا! مال و فرزندان او را زياد كن !
سپس از آن محل گذشتند و به گوسفند چرانى رسيدند. پيامبر كسى را فرستاد از او شير بخواهد. چوپان گوسفندها را دوشيد و با آن شيرى كه در آن ظرف حاضر داشت همه را در ظرف فرستاده پيامبر صلى الله عليه و آله ريخت و يك گوسفند نيز براى حضرت فرستاد و عرض كرد:
-
فعلا همين مقدار آماده است ، اگر اجازه دهيد بيش از اين تهيه و تقديم كنم ؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره او نيز دعا كرده ، گفت : خدايا! به اندازه نياز او روزى عنايت فرما!
يكى از اصحاب عرض كرد:
-
يا رسول الله ! آن كس كه به شما شير نداد درباره او دعايى نمودى كه همه ما آن دعا را دوست داريم و درباره كسى كه به شما شير داد دعايى فرمودى كه هيچ يك از ما آن دعا را دوست نداريم !
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: مال كم نياز زندگى را برطرف مى سازد، بهتر از ثروت بسيارى است كه آدمى را غافل نمايد.
سپس اين دعا را نيز كردند:
-
خدايا به محمد و اولاد او به اندازه كافى روزى لطف فرما! (8)

[ پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:پيغمبر صلى الله عليه و آله و شبان, ] [ 7:47 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند ِ بخشنده بخشایشگر/ حمد 1

آمده بودند از او بپرسند که معنی بسم الله الرحمن الرحیم چیست ؟  از او که مرد بحث و درس و حدیث بود. از ابوعبدالله جعفربن محمد علیه السلام. در محضرش نشسته بودند ، در جواب شنیده بودند که اسم از سمه است و سمه ، داغ است. چون بنده ای از سر مهر  بسم الله می گوید ، معنی اش این است که داغ ِ بندگی ِ خداوند  را دارم و از اهل و کسان او هستم. هر پادشاهی داغی بر دارایی های خود می گذارد تا طمع دیگران از او بریده شود و هرچه که داغ ِ سلطان دارد ، از آسیب  دیگران آسوده است و عزیز و مصون و محترم و مکرم *. گاهی دل ِآدمها می رود پی ِداشتن ِخدایی که عزیز است ، ملیک ِمقتدر است ، جبار و قدیر ِمقتدر است خیلی وقتها هم نیازمان می افتد به خدایِ نرم و نزدیک همین حوالی که نشسته است میان ما و قلب هایمان

خدای ِ منتظر ِلحظه بازگشت

خدایی که دو دستش باز ِ باز باشد ...

هرگونه که می خواهد ببخشد و ببخشاید و هر گز نیازی نباشد که بگوید چرا؟

و این روزها نیاز ما افتاده است به خدایی ایستاده میان عدل و رحمت.

خدایی که دو بال بیم و امیدمان را با هم بخواهد.

خدایی که شکوه بی نظیر و مهربانی بی بدیلش را در همان بنای سنگی دیدم.

همان بنایی که هنوز هم نمی دانم بیشتر مسجد است یا کلیسا.

که مومن بشوم به شمسه ها و تشدید های روی لام های الله های کار شده روی سقف.

یا مریم علیها سلام محو  دیواهای بلند و مسیح کوچک در آغوشش و بال فرشته هایی را باور کنم.

که دور سر مسیحش می گردند.

مسجد، کلیسایی که برای من شده است نماد الله ِ بسم الله الرحمن الرحیم

نماد رب العالمین ِ سوره حمد

که هم الرحمن الرحیم است هم مالک یوم الدین

همان خدایی تواب رحیم است که ملیک مقتدر هست  

خدای بزرگترین بنای سنگی دنیا که شکوه و مهر را با هم  دارد

گاهی دل ِآدمها می رود پی ِداشتن ِخدایی که عزیز است ، ملیک ِمقتدر است ، جبار و قدیر ِمقتدر است خیلی وقتها هم نیازمان می افتد به خدایِ نرم و نزدیک همین حوالی که نشسته است میان ما و قلب هایمان، خدای ِ منتظر ِلحظه بازگشت، خدایی که دو دستش باز ِ باز باشد ...

وقت گرفتاری ، یادم باشد که خدا از همه به من مهربانتر است. (1)

 الم

از رموز قرآن است / سوره مبارکه بقره 1

عرب است و صاحب تفسیر.  کنیه اش ابواسحاق است ؛ ابواسحاق ثعلبی. از امام هشتم ما ، حضرتش علی بن موسی الرضا علیه السلام ، در معنی و تفسیر الم روایتی نقل می کند که حضرتش علیه السلام فرمودند که از پدرم ابوعبدالله جعفر بن محمد علیه السلام در معنای الم پرسیدند. فرمود : 1. در الف نمونه‏هایى از صفات خدا است به این ترتیب که الف ابتداء حروف است و خداوند  ابتداى جهان

2- الف مستقیم است و انحراف ندارد و خداوند عدل مطلق است 

3- الف فرد و تنها است و خدا بى نظیر و واحد است

4- الف به حروف دیگر چسبیده نیست ولى حروف دیگر بدان پیوسته‏اند خدا با صفات مخصوص و ویژه اش از همه خلق جداست ولى همه موجودات به او پیوستگى دارند.

5- الف از الفت و انس مشتق است زیرا او سبب تركیب و تألیف حروف دیگر میشود همانطور كه خداوند سبب الفت خلق، و تركیب و تالیف جهان آفرینش است.*

[ چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:زبان رمز خدا , ] [ 7:23 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

اما در كنار این دو عامل نمی توان نقش اخلال گران بازار ارز را نادیده گرفت، اینكه افرادی به بهانه های مختلف از

جمله اندوختن زر و سیم اولا  سبب تضعیف دولت و ثانیا  تضعیف طبقه های مختلف اجتماعی شوند و از طرفی فكر

كنند كه با احتكار ثروت خود، می توانند به موفقیت برسند، تفكر باطلی است كه آیات الهی صراحتا پیرامون آن سخن

گفته اند و به این افراد هشدار جدی داده اند كه :

سکه و ارز

(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ كَثیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ

یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ

فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ : اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید، بسیارى از دانشمندان

یهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا مى‏خورند، و [آنان را] از راه خدا باز

مى‏دارند، و كسانى كه زر و سیم را گنجینه مى‏كنند و آن را در راه خدا

هزینه نمى‏كنند، ایشان را از عذابى دردناك خبر ده.)( التوبة :  34)

این افراد كه در منطق قرآن به (وَ الَّذینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ) شناخته می‌شوند

با اخلال در وضعیت بازار و ذخیره میلیارد ها تومان سكه های طلا و دلار، افرادی

هستند كه نه تنها موفقیتی در انتظار آنها نیست ،بلكه طبق وعده خداوند عذابی دردناك در انتظار آنها خواهد بود كه

باید به سبب آن  به سزای اعمال خود برسند.

علاوه بر ایجاد اختلال در بازار ارز مشكل دیگری كه امروزه در كشور دیده می شود عدم ارائه انواع محصولات به افراد

است كه این مسئله در خرید و فروش لوازم خانگی بروز و ظهور بیشتری دارد ، كافی است كه به سری به فروشگاه

های ارائه كننده لوازم خانگی بزنید تا با صحت و سقم این مطالب بیشتر آشنا شوید كه با وجود بسیاری از محصولات

، با انواع و اقسام بهانه ها از فروش محصولات خودداری می كنند و یا قیمتی هایی به شما می دهند كه دود از

سرتان بلند می شود ،كه این مسئله هم یكی از مصادیق بارز این آیه است كه می فرماید: (وَ الَّذینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ

الْفِضَّةَ)

قرآن كریم یكی از مهمترین شرائط برای اداره یك جامعه و خروج از هر گونه بحران اقتصادی را آشنایی با تمام ابعاد

مدیریت بیان می كند و حضرت یوسف را با دو شرط پاسداری و آگاهی به عنوان یك مدیر شایسته معرفی می كندكه

با مدیریت صحیح خود یك كشور كاملا بحرانی كه در شرائط استثنائی قرار داشت را نجات داد

اما مسئله مهمی كه در این میان مطرح است و سوالات زیادی را در ذهن افراد به وجود آورده است آن است كه به

راستی چه كسانی مسئولیت متعادل نگاه داشتن بازار و جلوگیری با اخلال گران را دارند ؟

این سوالی است كه امیر مۆمنان علی علیه السلام در فرمان زمامداری مصر به مالك اشتر به خوبی پاسخ آن را بیان

می‌كنند و اخلال گری در اقتصاد را هم به ضرر مردم می دانند و از این جهت كه مسئولین جامعه اسلامی آن قدر

قدرتمند نیستند كه بتوانند مانع این اخلال گری ها شوند این مسئله را سبب ننگ و عار مسئولین بیان می كنند:

(و اعلم مع ذلک اَنّ فی کثیر منهم ضیغاً فاحشا و شُحّاً قبیحا و احتکاراً للمنافع و تحکُّماً فی البیاعات و ذلک بابُ مضرّةٍ

للعامّة و عیبٌ علی الولاة. فامنع من الاِحتکار فاِنَّ رسول الله(صلی الله علیه وآله) منع منه: با همه ى اینها بدان كه

بسیارى از آنان در خرید و فروش، بى اندازه سختگیرى مى كنند و از خود بخل زننده نشان مى دهند و براى بردن سود بیشتر به احتكار مى پردازند و در داد و ستد زورگویى مى كنند و به هر قیمتى كه

خواستند مى فروشند". این كارها باب زیانى است براى توده ى مردم و لكه ى ننگى بر دامن زمامداران)

(نهج البلاغه :الكتاب53 )

خلاصه كلام آنكه مردم ایران اسلامی شرائطی بسیار سخت تر از شرائط كنونی را تجربه كرده اند

،شرائطی كه شاید نتوان با شرائط كنونی آن را مقایسه كرد و هم اكنون نیز به خوبی به وظایف خود

عمل می كنند، اما از همه مسئولین می خواهند كه با همدلی و همكاری و همفكری با یكدیگر و پرهیز از

پرداختن به مسائل حاشیه ای كه هیچ نقشی در برطرف كردن مشكلات در جامعه نخواهد داشت، دست

به دست یكدیگر بدهند و با تمام قوا برای رفع تمام مشكلات تلاش كنند.

امین ادریسی

بخش قرآن تبیان

[ چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:اخلال گران, ] [ 7:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 33 34 35 36 37 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب