مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

هشدار شدید قرآن به اخلال گران بازار ارز

 


كافی است فقط چند روزی برای خرید از یك سوپر ماركت بیرون نرفته باشید و بعد از چند روز قصد خرید به سرتان بزند كه به ناگاه با افزایش چند درصدی تمام محصولات مواجه خواهید شد ،مشكلی كه امروزه به یك معضل و  تهدید جدی برای طبقه متوسط  و ضعیف جامعه تبدیل شده است .

 


ثروت

كارشناسان اقتصادی عوامل متعددی را برای برخی نابسامانی های اقتصادی بیان

می كنند كه در صورت مرتفع شدن آنها تحولی بزرگ در اقتصاد كشور به وجود می

آید و بسیاری از مشكلات حل می شود، در این میان آیات الهی نیز به معرفی

برخی از عوامل موثر در نابسامانی اقتصادی در جامعه اسلامی اشاره می كنند كه

در این مقاله سعی شده به برخی از آنها اشاره شود :

1) تحریم های خارجی كه امروزه روز به روز بر شدت آن افزوده می شود را می توان به عنوان اولین عامل ذكر كرد

،تحریم هایی كه هدفی جز مانع شدن از پیشرفت های جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه دلسرد شدن مردم از این

نظام و حكومت را دنبال نمی كند و چنانچه قرآن كریم اشاره می كند سران استكبار با تمام قدرت خود برای جلوگیری

از پیشرفت های روز افزون ایران اسلامی در حال تلاش هستند:

(إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ كَفَرُوا

إِلى‏ جَهَنَّمَ یُحْشَرُون: بى‏گمان، كسانى كه كفر ورزیدند، اموال خود را خرج مى‏كنند تا [مردم را] از راه خدا

بازدارند. پس به زودى [همه‏] آن را خرج مى‏كنند، و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت؛ سپس مغلوب

مى‏شوند. و كسانى كه كفر ورزیدند، به سوى دوزخ گردآورده خواهند شد.)( الأنفال : 36)

اما طبق وعده خداوند و چنانچه رهبر انقلاب در سفر اخیر به خراسان شمالی اشاره كردند، ملت ایران بار دیگر

دشمنان را در حسرت پیروزی خواهد گذاشت :

(بدانید جمهوری اسلامی ایران با این مشكلات از پا در نمی آید و به فضل الهی بر مشكلات غلبه خواهد كرد و بار

دیگر دشمنان را در حسرت شكست دادن ملت ایران خواهد گذاشت.) و در فرازی دیگر فرمودند :(این تحریم‌ها در واقع

جنگ با یك ملت است اما به توفیق الهی ، دشمنان در این جنگ هم مغلوب ملت ایران خواهند شد.)( دیدار مردم

استان خراسان شمالی با رهبر انقلاب)

با همه ى اینها بدان كه بسیارى از آنان در خرید و فروش، بى اندازه سختگیرى مى كنند و از خود بخل زننده نشان

مى دهند و براى بردن سود بیشتر به احتكار مى پردازند و در داد و ستد زورگویى مى كنند و به هر قیمتى كه

خواستند مى فروشند". این كارها باب زیانى است براى توده ى مردم و لكه ى ننگى بر دامن زمامداران

2) عدم مدیریت صحیح جامعه :

این عامل هم نقش بسزایی در ایجاد نابسامانی های اقتصادی در كشور دارد و مورد توجه بسیاری از علما و مراجع و

اندیشمندان قرار گرفته است و در این راستا قرآن كریم یكی از مهمترین شرائط برای اداره یك جامعه و خروج از هر گونه

بحران اقتصادی را آشنایی با تمام ابعاد مدیریت بیان می كند و حضرت یوسف را با دو شرط پاسداری و آگاهی به

عنوان یك مدیر شایسته معرفی می كندكه با مدیریت صحیح خود یك كشور كاملا بحرانی كه در شرائط استثنائی قرار

داشت را نجات داد :

(قالَ اجْعَلْنی‏ عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ: [یوسف‏] گفت: «مرا بر خزانه‏هاى این سرزمین بگمار، كه

من نگهبانى دانا هستم.) ( یوسف :  55)

[ چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:هشدار شدید قرآن به اخلال گران بازار ارز, ] [ 7:9 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

روزى پيامبر اسلام از محلى مى گذشت ، مشاهده كرد گروهى از جوانان سرگرم مسابقه وزنه بردارى هستند. آنجا سنگ بزرگى بود كه هر كدام آن را به قدرى توانايى خود بلند مى كردند. رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند: چه مى كنيد؟ گفتند:- زورآزمايى مى كنيم تا بدانيم كدام يك از ما نيرومندتر است ؟ فرمود: مايليد من بگويم كدامتان از همه قويتر و زورمندتر است ؟عرض كردند: بلى ! يا رسول الله صلى الله عليه و آله . چه بهتر كه پيامبر سلام بگويد چه كسى از همه قويتر است ؟ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:- از همه نيرومندتر كسى است كه هرگاه از چيزى خوشش آمد علاقه به آن چيز او را به گناه و خلاف حق وادار نكند و هرگاه عصبانى شد طوفان خشم او را از مدار حق خارج نكند. كلمه اى دروغ يا دشنام بر زبان نياورد و هرگاه قدرتمند گشت به زياده از اندازه حق خود دست درازى نكن.(6)

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در معرض قصاص رسول گرامى صلى الله عليه و آله در بيمارى آخرين خود به بلال دستور داد كه مردم را در مسجد جمع كند. مردم به مسجد آمدند. خود حضرت در حالى كه سخت بيمار بود وارد مسجد شد و به منبر تشريف برد. پس از حمد و ثناى الهى از زحمات خود براى مردم بيان نمود و فرمود:- ياران ! من براى شما چگونه پيامبرى بودم ؟ آيا همراه شما نجنگيدم ؟ آيا دندان پيشينم شكسته نشد؟ پيشانى ام شكسته نشد؟ آيا خون بر صورتم جارى نگرديد و محاسنم با خون رنگين نشد؟ آيا متحمل سختيها نشدم و سنگ بر شكم نبستم تا غذاى خود را به ديگران بدهم ؟اصحاب عرض كردند:- راستى چنين بوديد. چه سختيها كشيديد ولى تحمل كرديد و در راه نشر حقايق از هيچ گونه تلاش وكوششى كوتاهى نفرموديد. خداوند بهترين اجر و پاداش را به شما مرحمت كند.
آن گاه پيامبر فرمود:- خداوند عالم ، سوگند ياد نموده كه از ظلم هيچ ظالمى نگذرد. شما را به خدا هر كس حقى بر من دارد و يا به كسى ستم روا داشته ام حقش را بگيرد. چون قصاص در اين دنيا نزد من بهتر از كيفر آن دنياست كه آن هم در مقابل فرشتگان و پيامبران انجام خواهد گرفت .در اين هنگام مردى به نام سوادة بن قيس از آخر مجلس برخاست و عرض ‍ كرد: يا رسول الله ! پدر و مادرم به فدايت ! وقتى كه از طائف برگشتى ، من به پيشوازتان آمدم . شما بر شتر غضباى خود سوار بودى و عصاى ممشوق به دست داشتى . همين كه عصاى را بلند كردى كه بر شتر بزنى به شكم من خورد. نفهميدم از روى عمد بود يا خطا.فرمود: به خدا پناه مى برم . هرگز عمدا نزده ام .سپس فرمود:- بلال ! به منزل فاطمه برو و عصاى ممشوق را بياور. بلال از مسجد بيرون آمد و در كوچه هاى مدينه فرياد مى زند: مردم ! هر كس حق و قصاصى بر گردن دارد، پيش از روز قيامت پرداخت كند و اكنون پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله خود را در معرض قصاص قرار داده و حقوق مردم را پيش از روز رستاخيز مى پردازد. بلال در خانه فاطمه عليهاالسلام را زد و به ايشان گفت :- پدرت عصاى ممشوق را مى خواهد.فاطمه عليهاالسلام فرمود:- بلال ! پدرم عصاى ممشوق را براى چه مى خواهد؟ امروز نيازى به عصا نيست . زيرا پدرم اين عصا را در روزهاى سفر همراه خود مى برد.بلال گفت :- اى فاطمه ! آيا نمى دانى كه اكنون پدرت در بالاى منبر است و با مردم خداحافظى مى كند. فاطمه عليهاالسلام فرياد كشيد و اشك از ديدگانش فرو ريخت و فرمود:- اى واى از اين غم و اندوه ! اى پدر! پس از تو چه كسى به حال فقرا و بيچارگان مى رسد و پس از تو به كه پناه برند؟ اى حبيب خدا! محبوب دلها! سپس عصا را به بلال داد. بلال عصا را خدمت پيامبر گرامى رساند.حضرت فرمود:- آن پيرمرد كجاست ؟- پيرمرد از جا برخاست و گفت :- اين منم يا رسول الله ! پدر و مادرم به فدايت .فرمود: جلو بيا و مرا قصاص كن تا راضى شوى .پيرمرد: پدر و مادرم فداى تو باد. شكمت را باز كن !پيامبر پيراهنش را از روى شكم كنار زد.پيرمرد: اجازه مى دهيد لبهايم را بر شكم مباركتان بگذارم و بوسه اى بردارم . حضرت اجازه داد. پيرمرد شكم پيامبر را بوسيد و گفت :- بار خدايا! با اين عمل در روز قيامت از آتش جهنم به تو پناه مى برم .پيامبر صلى الله عليه و آله : سوادة بن قيس ! حالا قصاص مى كنى يا مى بخشى ؟
سوادة : يا رسول الله بخشيدم .پيامبر صلى الله عليه و آله : خدايا! سوادة بن قيس را ببخش ، چنانكه او پيامبر تو، محمد را ببخشيد

[ سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:قوى ترين انسان , ] [ 16:0 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

نان خوردن به وسيله دين خدا ممنوع !

يكى از مسلمانان ثروتمند با لباس تميز و فاخر محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و در كنار حضرت نشست ، سپس فقيرى ژنده پوش با لباس ‍ كهنه وارد شد و در كنار آن مرد ثروتمند قرار گرفت .مرد ثروتمند يكباره لباس خود را جمع كرد و خويش را به كنارى كشيد تا از فقير فاصله بگيرد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از اين رفتار متكبرانه سخت ناراحت شد و به او رو كرد و فرمود:آيا ترسيدى چيزى از فقر او به تو سرايت كند؟
مرد ثروتمند گفت : خير! يا رسول الله .پيامبر صلى الله عليه و آله : آيا ترسيدى از ثروت تو چيزى به او برسد؟
ثروتمند: خير! يا رسول الله .پيامبر صلى الله عليه و آله : پس چرا از او فاصله گرفتى و خودت را كنار كشيدى ؟
ثروتمند: من همدمى (شيطان يا نفس اماره ) دارم كه فريبم مى دهد و نمى گذارد واقعيتها را ببينم ، هر كار زشتى را زيبا جلوه مى دهد و هر زيبايى را زشت نشان مى دهد. اين عمل زشت كه از من سر زد، يكى از فريبهاى اوست . من اعتراف مى كنم كه اشتباه كردم . اكنون حاضرم براى جبران اين رفتار ناپسندم نصف سرمايه خود را رايگان به اين فقير مسلمان بدهم .پيامبر صلى الله عليه و آله به مرد فقير فرمود: آيا اين بخشش را مى پذيرى ؟فقير: نه ! يا رسول الله .ثروتمند: چرا؟!فقير:((زيرا مى ترسم من نيز مانند تو متكبر و خودپسند باشم و رفتارم مانند تو نادرست و دور از عقل و منطق گردد)).(4) ابن عباس (پسرعموى پيغمبر اسلام ) مى گويد:هرگاه پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله كسى را مى ديد و وى توجه حضرت را به خود جلب مى كرد مى فرمود: او شغل و حرفه اى دارد؟ اگر مى گفتند: نه ! مى فرمود: از نظر من افتاد.وقتى از ايشان سؤ ال مى كردند: چرا؟حضرت مى فرمود:- به خاطر اينكه اگر آدم خداشناس شغلى نداشته باشد دين خدا را وسيله دنياى خود قرار مى دهد و از دين خود نان مى خورد.(5)

[ سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:فقيرى در كنار ثروتمند , ] [ 15:55 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

يكى از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله فقير شد. محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و شرح حال خود را

بيان كرد. پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود:برو هر چه در منزل دارى اگر چه كم ارزش هم باشد بياور!آن مرد انصار رفت

و طاقه اى گليم و كاسه اى را خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آورد.حضرت آنها را در معرض فروش گذاشت و فرمود:

چه كسى اينها را از من مى خرد؟مردى گفت : من آنها را به يك درهم خريدارم .حضرت فرمود: كسى نيست كه

بيشتر بخرد!مرد ديگرى گفت : من به دو درهم مى خرم .پيغمبر صلى الله عليه و آله به ايشان فروخت و فرمود: اينها

مال تو است .آن گاه دو درهم را به آن مرد انصار داد و فرمود: با يك درهم غذايى براى خانواده ات تهيه كن و با درهم

ديگر تبرى خريدارى كن و او نيز به دستور پيغمبر صلى الله عليه و آله عمل كرد.تبرى خريد و خدمت پيغمبر صلى الله

عليه و آله آورد. حضرت فرمود: اين تبر را بردار و به بيابان برو و با آن هيزم بشكن و هر چه بود ريز و درشت و تر و خشك

همه را جمع كن ، در بازار بفروش .مرد به فرمايشات رسول خدا صلى الله عليه و آله عمل كرد. مدت پانزده روز تلاش

نمود و در نتيجه وضع زندگى او بهتر شد.پيغمبر گرامى صلى الله عليه و آله به او فرمود: اين بهتر از آن است كه روز

قيامت بيايى در حالى كه در سيمايت علامت زخم صدقه باشد.

****************

يك شبانه روز خدمت ، بهتر از يك سال جهاد

جوانى محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد:يا رسول الله ! خيلى مايلم در راه خدا بجنگم .حضرت

فرمود: در راه خدا جهاد كن ! اگر كشته شوى زنده و جاويد خواهى بود و از نعمتهاى بهشتى بهره

گاهى در باطن انسان صحنه نبرد و كشاكشى بين تمايلات نفاسانى و وجدان اخلاقى صف آرائى ميكنند: از طرفى شهوات و غرائز آدمى را تهييج ميكنند كه بخواهشهاى غير مشروع خود جامه عمل بپوشاند و از طرف ديگر وجدان اخلاقى در كمال قدرت و نيرومندى مقاومت ميكند و مخالفت خويش را با ارتكاب گناه صريحا اعلام ميدارد.
و در اين ميدان جنگ غرائز اشخاص متفاوت هستند خداپرستان واقعى و افراد وزين و با ايمان در خاموش كردن آتش تمايلات غيرمشروع خويش، فورا جهات حادثه را از نظر احكام آسمانى و اخلاقى و اسنانى بررسى كرده و بدون ترديد و دو دلى تصميم ميگيرند و دامن خود را به پليدى و گناه آلوده نميكنند مسلم بن عقيل ابن زياد را در خانه هانى بن عروه بقتل نرسانيد بعلت آنكه اين نحود كشتن غدروخيانت بود و آن از نظر آئين اسلام خلاف است.
و حسين بن على تا معاويه زنده بود به پيمان خود وفادار شد و تعهد خود را محترم شمرد و نقض نكرد با آنكه معاويه با همه مواد عهدنامه مخالفت كرده بود.
در اين ميان كسانى هستند كه تا اندازه‏اى بجهات وجدانى و مذهبى توجه دارند ولى نه بمقدارى كه جوابگوى صريح خواهشهاى غير مشروع باشد. اين دسته نوعاً در سر دوراهى و تحير قرار ميگيرند، برخى از اين افراد براى ساكت كردن وجدان و جواب دادن به ضمير باطن خود پناه به صحنه‏سازى و كلاه شرعى مى‏برند غافل از آنكه وجدان اخلاقى هميشه بيدار و هشيار است و با عوض كردن لباس گناه و رنگ آميزيها ظاهرى هرگز قانع نميشود.
اما افراد هوى‏پرست و اشخاص سبك وزن و لاابالى كه در گناهكارى بى‏باكند زود تصميم ميگيرند و در اجراى خواهشهاى غير مشروع نفسانى خود عملا اقدام ميكنند و به نداى وجدان هم اعتنائى نميكنند همان هارون است كه با زبيده قمار ميزد و كارشان در آخر بكجاها كشيد و با موسى بن جعفر (عليه‏السلام) چه رفتارهايى ناروا ميكرد.
و خود موسى الهادى از هارون دست كمى نداشت، بدوران خلافت 15 ماهه‏اش چه جنايتها از او سر زد بسال 170 حسين‏بن على بن حسن معروف به صاحب فتح خروج كرد آنها را كشت و دستور داد كه دفن نشوند تا حيوانات و پرندگان آنها را بخورند و همانطور هم شد311 و اگر زنده ميماند جنايتهاى بزرگتر انجام ميداد.

[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:صفوف غرائز و صحنه نبرد, ] [ 16:52 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


عصمت به خبرنگار اهواز ماجراى خود را چنين شرح ميدهد: من داشتم با بچه‏ها بازى ميكردم حسين شوهر خواهرم رسيد و گفت بيا براى تو بستنى بخرم، من خوشحال شدم و بدون اجازه پدر و مادرم با او سوار تاكسى شده به يك بنگاه مسافربرى رسيديم فوراً سوار اتوبوس شده حركت كرديم در اثناى راه گفتم كجا ميرويم؟ و بستنى چه شد؟
اما دست بدهانم گذاشت و گفت اگر داد و فرياد كنى ترا ميكشم من گريه كردم با نيشگون ساكتم كرد و چند بار خواستم بگويم كه گرسنه هستم اجازه لب گشودن نداد صبح روز بعد به بروجرد رسيديم تا غروب خبرى نبود.
ولى بعد از تاريكى، حسين دست و پاى خواهرم فاطمه را كه همسر وى بود بست و بعد لباسهاى مرا درآورده و سيگارى آتش زد مرا روى زانويش نشانيد و گل آتش را روى بدنم گذاشت من جيغ كشيدم و توى اتاق دويدم باز مرا گرفت و آتش برتنم گذاشت تكرار عمل بقدرى شد كه من بى‏حال افتادم او مرا با آب يخ بهوش آورد و مجدداً شروع كرد من هرچه گريه و ناله ميكردم او بلندبلند خنده ميكرد و لذت ميبرد و سه روز من و خواهرم را در خانه حبس كرد و هر شب كارش سوزاندن بدن من بود.
شب آخر قيچى را روى چراغ خوراكپزى سرخ كرد و چند جاى بدنم را سوزاند وقتى فهميد كه درمن رمقى نمانده كمربند خود را دور كمرم پيچيد و مرا توى حوض آب انداخت و چندين بار بوسيله طناب مرا بالا كشيد و دوباره توى آب انداخت با فريادهاى جگر خراش من همسايه‏ها ريختند و مرا از دست حسين نجات دادند و لكن مرا بدست آنها نسپرد باز در اتاقى حبس كرد، اگر برادم جعفر نميرسيد من مرده بودم.
اين جنايت فجيع چنان سروصدائى در اهواز و بروجرد براه اندخته بود كه تمام مردم از آن باخبر شدند و همگى در انتظار دستگيرى و مجازات اين مرد سنگدل بودند تا آنكه بوسيله مأمورين شهربانى بروجرد دستگير شده بلافاصله بدادگاه اهواز تحويل داده شد.
حتماً شما و هرشنونده از چنين صحنه ناراحت شده و روحاً ضجر ميبريد و بآسانى قبول نخواهيد كرد كه چنين صحنه‏اى در عالم انسانيت بوجود آيد و حق هم با شما است تصور چنين صحنه بصاحبان عقل سليم و فهم متوسط مشكل است.
ولكن هر غريزه‏اى از غرائز خبيثه اگر از اول مهار نشود و بطور آزادى رشد كند نتائج بسيار نامطلوبى مانند اين ماجرا و بدتر از اين ببار خواهد آورد خواه صفت قساوت باشد يا كبر يا غرور، بى عفتى، زبونى، بخل، حسد، حقد، كينه توزى، تجاوز، دروغ، افتراء، و صدها رذائل ديگر.

[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:شرح فاجعه از زبان عصمت كوچولو, ] [ 16:45 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

تفسير آيه : (5) إِيّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ 

ترجمه آيه

(خدايا) تنها ترا مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوئيم

نكته ها: 

O انسان بايد به حكم عقل ، بندگى خداوند را بپذيرد. ما انسان ها عاشق كمال هستيم و نيازمند رشد و تربيت ، و خداوند نيز جامع تمام كمالات و ربّ همه ى هستى است . اگر به مهر و محبّت نيازمنديم او رحمان و رحيم است و اگر از آينده دور نگرانيم ، او صاحب اختيار و مالك آن روز است . پس چرا به سوى ديگران برويم ؟! عقل حكم مى كند كه تنها بايد او را پرستيد و از او كمك خواست . نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور ديگران

O در نماز، گويا شخص نمازگزار به نمايندگى از تمام خداپرستان مى گويد: خدايا نه فقط من كه همه ى ما بنده توايم ، ونه تنها من كه همه ى ما محتاج و نيازمند لطف توايم

O خدايا! من كسى جز تو را ندارم (ايّاك ) ولى تو غير مرا فراوان دارى و همه هستى عبد و بنده ى تو هستند. (ان كلّ من فى السموات و الارض الاّ اتى الرّحمن عبدا)(40) در آسمان ها و زمين هيچ چيزى نيست مگر اين كه بنده و فرمان بردار تو هستند.

O جمله (نعبد) هم اشاره به اين دارد كه نماز به جماعت خوانده شود و هم بيانگر اين است كه مسلمانان همگى برادر و در يك خط هستند.

O مراحل پرواز معنوى ، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا. بنابراين اوّل سوره ى حمد ثناست ، آيه ى (ايّاك نعبد) ارتباط و آيات بعد، دعا مى باشد.

O چون گفتگو با محبوب واقعى شيرين است ، لذا كلمه (ايّاك ) تكرار شد.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب: تنها ترا مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوئيم ,, ] [ 16:40 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

1 تدبير وتربيت الهى ، همراه محبّت و رحمت است . (در كنار كلمه ((ربّ))، كلمه ((رحمن )) آمده است .) (ربّ العالمين الرحمن الرحيم2 همچنان كه تعليم نيازمند رحم و مهربانى است ، (الرّحمن علّم القرآن )(29) تربيت و تزكيه نيز بايد بر اساس رحم و مهربانى باشد. (ربّ العالمين الرّحمن الرّحيم 3 رحمانيّت خداوند، دليل بر ستايش اوست . (الحمدللّه ... الرّحمن الرّحيم )

تفسير آيه : (4) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ 
ترجمه آيه : 
(خدايى كه ) مالك روز جزاست .
نكته ها: 
O مالكيّت خداوند، حقيقى است و شامل احاطه و سلطنت است ، ولى مالكيّت هاى اعتبارى ، از

سلطه ى مالك خارج مى شود و تحت سلطه ى واقعى او نيست . (مالك يوم الدين )

O با آنكه خداوند مالك حقيقى همه چيز در همه وقت است ، ولى مالكيّت او در روز قيامت و معاد جلوه

ى ديگرى دارد؛


# در آن روز تمام واسطه ها واسباب قطع مى شوند. (تقطّعت بهم الاسباب )
(30)


# نسبت ها و خويشاوندى ها از بين مى رود. (فلا انساب بينهم )
(31)


# مال و ثروت و فرزندان ، ثمرى ندارند. (لا ينفع مال و لا بنون )
(32)


# بستگان و نزديكان نيز فايده اى نمى رسانند. (لن تنفعكم ارحامكم )
(33)


# نه زبان ، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر، فرصت تدبير. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب

اختيار آن روز است .


O لفظ ((دين )) در معانى گوناگون به كار رفته است :


الف : مجموعه ى قوانين آسمانى . (إ نّ الدّين عنداللّه الاسلام )
(34)


ب : عمل و اطاعت . (للّه الدّين الخالص )
(35)


ج : حساب و جزا. (مالك يوم الدّين )


O ((يوم الدّين )) در قرآن به معناى روز قيامت است كه روز كيفر و پاداش مى باشد. (يسئلون ايّان يوم

الدّين )(36) مى پرسند روز قيامت چه وقت است ؟ قرآن در مقام معرّفى اين روز، چنين مى فرمايد: (ثم

ما ادريك ما يوم الدّين . يوم لا تملك نفس شيئا و الامر يومئذ للّه )(37) (اى پيامبر!) نمى دانى روز دين

چه روزى است ؟ روزى كه هيچ كس براى كسى كارآيى ندارد وآن روز تنها حكم و فرمان با خداست .


O (مالك يوم الدّين ) نوعى انذار و هشدار است ، ولى با قرار گرفتن در كنار آيه ى (الرّحمن الرّحيم )

معلوم مى شود كه بشارت و انذار بايد در كنار هم باشند. نظير آيه شريفه ديگر كه مى فرمايد: (نبّى ء

عبادى انّى اءنا الغفور الرّحيم . و اءنّ عذابى هو العذاب الاليم )(38) به بندگانم خبر ده كه من بسيار

مهربان و آمرزنده ام ، ولى عذاب و مجازات من نيز دردناك است . همچنين در آيه ديگر خود را چنين

معرّفى مى كند: (قابل التَّوب شديد العقاب )(39) خداوند پذيرنده ى توبه مردمان وعقوبت كننده ى

شديد گناهكاران است .


O در اوّلين سوره ى قرآن ، مالكيتَ خداوند عنوان شده است ، (مالكِ يوم الدّين ) و در آخرين سوره ،

مَلِكيت او. (ملك النّاس )


پيام ها: 
1 خداوند متعال ، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما بايد حمد و سپاس او را به جا آوريم . به خاطر

كمال ذات و صفات او كه (اللّه ) است ، به خاطر احسان و تربيت او كه (ربّ العالمين ) است و به خاطر

اميد و انتظار رحم و لطف او كه (الرّحمن الرّحيم ) است و به خاطر قدرت و هيبت او كه (مالك يوم الدّين ) است .


2 قيامت ، پرتوى از ربوبيّت اوست . (ربّ العالمين ... مالك يوم الدين )


3 قيامت ، جلوه اى از رحمت خداوند است . (الرّحمن الرّحيم مالك يوم الدين )

[ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:پيام ها, ] [ 15:32 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) در آغاز سوره ، رمز آن است كه مطالب سوره ، از مبداء حقّ و مظهر رحمت نازل شده است .2 ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) در آغاز كتاب ، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مى شود.(20)3 ( بسم ا للّه ) كلامى كه سخن خدا با مردم وسخن مردم با خدا، با آن شروع مى شود.4 رحمت الهى همچون ذات او ابدى و هميشگى است . ( اللّه الرّحمن الرّحيم )5 بيان رحمت الهى در قالب هاى گوناگون ، نشانه ى اصرار بر رحمت است . (هم قالب ((رحمن ))، هم قالب ((رحيم ))) ( الرّحمن الرّحيم )6 شايد آوردن كلمه رحمن و رحيم در آغاز كتاب ، نشانه اين باشد كه قرآن جلوه اى از رحمت الهى است ، همانگونه كه اصل آفرينش و بعثت جلوه لطف ورحمت اوست


ادامه مطلب
[ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:پيام ها, ] [ 15:28 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

1 ( بسم اللّه ) نشانگر رنگ وصبغه ى الهى وبيانگر جهت گيرى توحيدى ماست .(16)2 ( بسم اللّه ) رمز توحيد است وذكر نام ديگران به جاى آن رمز كفر، و قرين كردن نام خدا بانام ديگران ، نشانه ى شرك . نه در كنار نام خدا، نام ديگرى را ببريم ونه به جاى نام او.(17)3 ( بسم اللّه ) رمز بقا ودوام است . زيرا هرچه رنگ خدايى نداشته باشد، فانى است .(18)4 ( بسم اللّه ) رمز عشق به خدا وتوكّل به اوست . به كسى كه رحمن و رحيم است عشق مى ورزيم و كارمان را با توكّل به او آغاز مى كنيم ، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است .5 ( بسم اللّه ) رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است .6 ( بسم اللّه ) گام اوّل در مسير بندگى و عبوديّت است .7 ( بسم اللّه ) مايه ى فرار شيطان است . كسى كه خدا را همراه داشت ، شيطان در او مؤ ثّر نمى افتد.8 ( بسم اللّه ) عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنهاست .9 ( بسم اللّه ) ذكر خداست ، يعنى كه خدايا من تو را فراموش نكرده ام .10 ( بسم اللّه ) بيانگر انگيزه ماست ، يعنى خدايا هدفم تو هستى نه مردم ، نه طاغوت ها ونه جلوه ها و نه هوس ها.11 امام رضاعليه السّلام فرمود: (( بسم اللّه )) به اسم اعظم الهى ، از سياهى چشم به سفيدى آن نزديك تر است .(19)



[ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:سيماى (بسم اللّه ) , ] [ 15:22 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 34 35 36 37 38 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب