مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| |||
|
در عرفات دستور الهي نازل شد كه علم و ودايع انبياء عليهم السلام را به علي بن ابي طالب عليه السلام منتقل كند و او را به عنوان خليفه و جانشين خود معرفي كند.در مني پيامبر صلي اله عليه و اله و سلم اولين خطابه خود را ايراد فرمودند كه در واقع يك زمينه سازي براي خطبه غدير بود. در اين خطبه ابتدا اشاره به امنيت اجتماعي مسلمين از نظر جان و مال و آبروي مردم نمودند، و سپس خونهاي بناحق ريخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهليت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا كينه توزيها از ميان برداشته شود و جوّ اجتماع براي تامين امنيت آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند كه مبادا بعد از او اختلاف كنند و بر روي يكديگر شمشير بكشند.در اينجا تصريح فرمودند كه:اگر من نباشم علي بن ابي طالب در مقابل متخلفين خواهد ايستاد.سپس حديث ثقلين بر لسان مبارك حضرت جاري شد و فرمودند:من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي مي گذارم كه اگر به اين دو تمسك كنيد هرگز گمراه نمي شويد: كتاب خدا و عترتم يعني اهل بيتم.اشاره اي هم داشتند به اينكه عده اي از همين اصحاب من روز قيامت به جهنم برده مي شوند.نكته جالب توجه اينكه در اين خطابه، اميرالمومنين عليه السلام سخنان حضرت را براي مردم تكرار مي كردند تا آنان كه دورتر بودند بشنوند [ دو شنبه 7 آبان 1391برچسب:خطابه اول در مني, ] [ 15:21 ] [ اکبر احمدی ]
[
اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفته است كه واقعه تاريخى غدير در تمام قرون و اعصار، به صورت زنده دردلها و به صورت مكتوب در اسناد و كتب ، بماند و در هر عصر و زمانى نويسندگان اسلامى در كتابهاى تفسير و حديث و كلام و تاريخ از آن سخن بگويند و گويندگان مذهبى در مجالس وعظ و خطابه درباره آن داد سخن دهند و آن را ازفضايل غير قابل انكار حضرت على (ع ) بشمارند. زمينه اين حادثه و از اخلاص نسبت به صاحب ولايت مشتعل ساخته اند و عاليترين قطعات را به صورت هاى گوناگون و به زبانهاى مختلف از خود به يادگار نهاده اند. از اين جهت ، كمتر واقعه تاريخى همچون رويداد غدير مورد توجه دانشمندان ، اعم از محدث و مفسر و متكلم وفيلسوف و خطيب و شاعر و مورخ و سيره نويس ، قرار گرفته است و تا اين اندازه درباره عنايت مبذول شده است . يكى از علل جاودانى بودن اين حديث ، نزول دو آيه از آيات قرآن كريم درباره اين واقعه است و تا روزى كه قرآن باقى است اين واقعه تاريخى نيز باقى خواهد بود و از خاطرها محو نخواهد شد. جامعه اسلامى در اعصار ديرينه آن را يكى از اعياد مذهبى مى شمرده اند و شيعيان هم اكنون نيز اين روز را عيدمى گيرند و مراسمى را كه در ديگر اعياد اسلامى بر پا مى دارند در اين روز نيز انجام مى دهند. از مراجعه به تاريخ به خوبى استفاده مى شود كه روز هجدهم ذى الحجة الحرام در ميان مسلمانان به نام روز عيدغدير معروف بوده است ، تا آنجا كه ابن خلكان درباره مستعلى بن المستنصر مى گويد: در سال 487هجرى در روز عيدغدير كه روز هجدهم ذى الحجة الحرام است مردم با او بيعت كردند . و العبيدى درباره المستنصر بالله مى نويسد: وى در سال 487هجرى ، دوازده شب به آخر ماه ذى الحجه باقى مانده بود كه درگذشت . اين شب همان شب هجدهم ذى الحجه ، شب عيد غدير است . ميان امت اسلامى شمرده اند. ريشه اين عيد اسلامى به خود روز غدير باز مى گردد، زيرا در آن روز پيامبر (ص ) به مهاجرين و انصار، بلكه به همسران خود، دستور داد كه بر على (ع ) وارد شوند و به او در مورد چنين فضيلت بزرگى تبريك بگويند. زيد بن ارقم مى گويد: نخستين كسانى از مهاجرين كه با على دست دادند ابوبكر، عمر، عثمان ، طلحه و زبير بودند و مراسم تبريك وبيعت تا مغرب ادامه داشت . در اهميت اين رويداد تاريخى همين اندازه كافى است كه صدو ده نفر صحابى حديث غدير را نقل كرده اند. البته اين مطلب به معنى آن نيست كه از گروه زياد تنها همين تعداد حادثه را نقل كرده اند، بلكه تنها در كتابهاى دانشمندان اهل تسنن نام صدو ده تن به چشم مى خورد. درست است كه پيامبر (ص ) سخنان خود را در اجتماع صد هزار نفرى القاء كرد، ولى گروه زيادى از آنان از نقاط دور دست حجاز بودند و از آنان حديثى نقل نشده است . گروهى از آنان نيزكهاين واقعه را نقل كرده اند تاريخ موفق به درج آن نشده است و اگر هم درج كرده به دست ما نرسيده است . راويان حديث در قرنهاى بعد همگى از علما و دانشمندان اهل تسنن هستند و سيصد و شصت تن از آنان اين حديث را در كتابهاى خود آورده اند و گروه زيادى به صحت و استوارى آن اعتراف كرده اند. درقرن هفتم بيست و يك ، در قرن هشتم هجده ، در قرن نهم شانزده ، در قرن دهم چهارده ، در قرن يازدهم دوازده ،در قرن دوازدهم سيزده ، در قرن سيزدهم دوازده و در قرن چهاردهم بيست دانشمند اين حديث را نقل كرده اند. گروهى نيز تنها به نقل حديث اكتفا نكرده اند بلكه درباره اسناد و مفاد آن مستقلاً كتابهايى نوشته اند. طبرى ، مورخ بزرگ اسلامى ، كتابى به نام (الولاية فى طريق حديث الغدير) نوشته ، اين حديث را از متجاوز از هفتادطريق از پيامبر (ص ) نقل كرده است . ابن عقده كوفى در رساله (ولايت ) اين حديث را از صد و پنج تن نقل كرده است . تعداد كسانى كه مستقلاً پيرامون خصوصيات اين واقعه تاريخى كتاب نوشته اند بيست و شش نفر است . دانشمندان شيعه درباره اين واقعه بزرگ كتابهاى ارزنده اى نوشته اند كه جامعتر از همه كتاب تاريخى (الغدير) است كه به خامه تواناى نويسنده نامى اسلامى علامه مجاهد مرحوم آية الله امينى نگارش يافته است و در تحرير اين بخش از زندگانى امام (ع ) از اين كتاب شريف استفاده فراوانى به عمل آمد. *************************************** 1- جحفه در چند ميلى (رابغ ) بر سه راه مدينه واقع است و يكى از ميقاتهاى حجاج است . فروغ ولايت ص 142 - 134؛ [ شنبه 6 آبان 1391برچسب:واقعه غدير هرگز فراموش نمى شود, ] [ 16:14 ] [ اکبر احمدی ]
[
آية الله جعفر سبحانى پيامبر گرامى (ص ) در سال دهم هجرت براى انجام فريضه و تعليم مراسم حج به مكه عزيمت كرد. اين بار انجام اين فريضه با آخرين سال عمر پيامبر عزيز مصادف شد و از اين جهت آن را (حجة الوداع ) ناميدند. افرادى كه به شوق همسفرى و يا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد و بيست هزار تخمين زده شده اند. كاروانيان از توقف ناگهانى و به ظاهر بى موقع پيامبر در اين منطقه بى آب ، آن هم در نيمروزى گرم كه حرارت آفتاب بسيار سوزنده و زمين تفتيده بود، درشگفت ماندند. مردم با خود مى گفتند: فرمان بزرگى از جانب خدا رسيده است ودر اهميت فرمان همين بس كه به پيامبر مأموريت داده است كه در اين موقع نامساعد همه را از حركت باز دارد و فرمان خدا را ابلاغ كند. فرمان خدا به رسول گرامى طى آيه زير نازل شد: دقت در مضمون آيه ما را به نكات زير هدايت مى كند: اكنون شرح واقعه غدير را پى مى گيريم : ادامه مطلب [ شنبه 6 آبان 1391برچسب:واقعه غدير يا اكمال دين , ] [ 16:11 ] [ اکبر احمدی ]
[
غدیر در سیره اهل بیت علیهم السلام
امام حسین(ع) و حدیث غدیر در منا امام محمد باقرعلیه السلام و غدیر غدیر از اساسىترین برنامههاى پیامبر خدا(ص) براى دوام و عزت و شكوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از حجةالوداع آخرین رسالت خویش را انجام داد. زیرا خدایش فرموده بود: " یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمك من الناس ان الله لا یهدى القوم الكافرین."(مائده/67) اى پیامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پیامش را نرساندهاى؛ خداوند تو را از گزند مردم نگه مىدارد. خداوند گروه كافران را هدایت نمىكند. (1) در پى اجراى اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشین خود على بنابىطالب(ع) آیه اكمال دین: «الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا؛ امروز دین شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» نازل (2)و روز غدیر جشن ولایت و وصایت شد. اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه، كه نگاهبان اسلام حقیقى بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتى بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامى و به یاد ماندنى را مطرح كنند؛ زیرا در تابش آفتاب غدیراهداف والاى پیامبر جامه عمل پوشید و براى فتنهانگیزى كج اندیشان فرصت باقى نماند. نگاهى گذرا به سیره فاطمه و امیرمؤمنان علیهماالسلام و دیگر امامان راستین شیعه ما را با اهمیت واقعه غدیر و نقش عظیم و سرنوشتساز آن هدایت و نیكبختى بشر آشنا مىسازد. ادامه مطلب [ شنبه 6 آبان 1391برچسب:غدیر در بیان قرآن و عترت, ] [ 16:8 ] [ اکبر احمدی ]
[
پاسخ :( بسم اللّه ) آرم ونشانه ى مسلمانى است وبايد همه كارهاى او رنگ الهى داشته باشد. همانگونه كه محصولات و كالاهاى ساخت يك كارخانه ، آرم و علامت آن كارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزيى باشد يا كلّى . مثلا يك كارخانه چينى سازى ، علامت خود را روى تمام ظروف مى زند، خواه ظرف هاى بزرگ باشد يا ظرف هاى كوچك . يا اينكه پرچم هر كشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگان هاى آن كشور است و هم بر فراز كشتى هاى آن كشور در درياها، و هم بر روى ميز ادارى كارمندان
سؤ ال : آيا ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) آيه اى مستقل است ؟
خدا به شهادت رسيده و در قرآن نيز عصمت و پاكى آنها به صراحت بيان شده است ، آيه ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) آيه اى مستقل و جزء قرآن است . فخر رازى در تفسير خويش شانزده دليل آورده كه (( بسم اللّه )) جزء سوره است . آلوسى نيز همين اعتقاد را دارد. در مسند احمد نيز (( بسم اللّه )) جزء سوره شمرده شده است .(11) برخى از افراد كه بسم اللّه را جزء سوره ندانسته و يا در نماز آن را ترك كرده اند، مورد اعتراض واقع شده اند. در مستدرك حاكم آمده است : روزى معاويه در نماز بسم اللّه نگفت ، مردم به او اعتراض نمودند كه ((اءسرقت اءم نَيستَ))، آيه را دزديدى يا فراموش كردى ؟!(12)
كسانى كه (( بسم اللّه )) را در نماز نمى خواندند و يا جزء سوره نمى شمردند، مى فرمود: ( سَرقوا اكرم آية )(13)للّه بهترين آيه قرآن را به سرقت بردند. در سنن بيهقى در ضمن حديثى آمده است : چرا بعضى (( بسم اللّه )) را جزء سوره قرار نداده اند!(14)
فخررازى وسيوطى را از جمله كسانى معرّفى مى كند كه بسم اللّه را جزء سوره مى دانستند.
برائت (سوره توبه ) بسم اللّه نيامده و اين به فرموده حضرت على عليه السّلام به خاطر آن است كه (( بسم اللّه )) كلمه امان و رحمت است ، واعلام برائت از كفّار و مشركين ، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نيست .(15)
[ جمعه 5 آبان 1391برچسب:چرا در شروع هر كارى ( بسم اللّه ) سفارش شده است ؟, ] [ 8:24 ] [ اکبر احمدی ]
[
تفسير آيه : (1) بِسْمِ اللّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ
بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقه ى آنهاست ، شروع مى كنند تا آن كار ميمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحيح يا فاسد خويش عمل مى كنند. گاهى به نام بت ها وطاغوت ها وگاهى با نام خدا و به دست اولياى خدا، كار را شروع مى كنند. چنانكه در جنگ خندق ، اوّلين كلنگ را رسول خداصلّى اللّه عليه و آله بر زمين زد.(6)
آغاز تمام كتاب هاى آسمانى بوده است . در سر لوحه ى كار و عمل همه ى انبيا ( بسم ا للّه ) قرار داشت . وقتى كشتى حضرت نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح عليه السّلام به ياران خود گفت : سوار شويد كه ( بسم اللّه مجريها و مرسيها)(7) يعنى حركت و توقّف اين كشتى با نام خداست . حضرت سليمان عليه السّلام نيز وقتى ملكه سبا را به ايمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله ى ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) (8) آغاز نمود.
است . همچنين آن حضرت به شخصى كه جمله ى (( بسم ا للّه )) را مى نوشت ، فرمود: ((جَوِّدها)) آنرا نيكو بنويس .(9)
[ جمعه 5 آبان 1391برچسب:نكته ها, ] [ 8:18 ] [ اکبر احمدی ]
[
1 انسان در تلاوت سوره ى حمد با ( بسم اللّه ) از غير خدا قطع اميد مى كند.
گذارد.
[ جمعه 5 آبان 1391برچسب:درسهاى تربيتى سوره ى حمد , ] [ 8:6 ] [ اکبر احمدی ]
[
شبستان اشک و استغفارعرفه، روز نیایش است؛ روزی که قطرات اشک، چون کودکان مادر از دست داده، دامن عرش را محکم میگیرند و بنیاد هستی را به لرزه درمیآورند.روز عرفه، روز «خدایا خدایا!» است؛ روزی که کبوتران دعا از گنبد آبی «ربنا» پرواز میکنند و فوج فوج به ایوان کبریا فرود میآیند و تا برگ استجابت را از دستان سخاوتمند «یا غفار» نگرفتهاند، بازنمیگردند.عرفه، روز اعتراف است؛ اعتراف بندگان گناهکار در شبستان نیلگون اشک استغفار، در محضر بلند پروردگار. عرفه، روز استغفار است؛ استغفار از رجس و پلیدی، استغفار از هر آنچه زشتی و بدسرشتی است. عرفه روز بازگشت است؛ «بازگشت به خویشتن»، بازگشت به دامن پرمهر یار، به آغوش نگار، بازگشت به آرامش و قرار. عرفه، صمیمانهترین روز بنده و مولاست. بندگان، امروز صمیمانه و صادقانه در حضور مولا به تقصیر گناه خویش اعتراف میکنند و مولای مهربان و عطوف، دست نوازش بر سر و رویش میکشد و آسمان آسمان آسایش و آرامش به او هدیه میکند. امروز روز سبز دعاست؛ روز عبودیت، روز بزرگ پرستش. امروز بندگان، صادقانه بندگی میکنند و خواجه، سخاوتمندانه خواجگی. امروز روز نیایش است؛ روز «یارب، یارب!» امروز، عرفات، بارگاه حسین است. حسین آمده است که آخرین زمزمههای فراق را شکوه و نامه وصال را توسط یار، امضا کند. امروز، عارفانهترین زمزمههای هستی از تارهای حنجره حسینی به سمت آسمان میرود و راههای آسمان را کهکشان کهکشان روشن میکند. امروز، زمزمههای حسین، هستی را به وجد میآورد. سلام بر حسین! سلام بر اصحاب حسین!
ادامه مطلب [ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:شبستان اشک و استغفار, ] [ 8:22 ] [ اکبر احمدی ]
[
عرفه،قربان،عاشورا
چه حس و حال غریبی است در این غروب و چهقدر بیتاب فردایم. فردایی که عرفه است. عرفه است و بوی حسین(علیه السلام) میآید. بوی خون و کربلا. بوی عشق و محرّم. دعای عرفه و دلی که میلرزد. دلی میلرزد که نکند به هیچ هم نیرزد و دستش به دامانی نرسد. کاروانی در راه است. کاروانی به عظمت تمام بشریت و مسیری که هماره راهی میطلبد. حسین(علیه السلام) به کربلا میرود تا بمیرد و میمیرد تا بماند. به کربلا میرود تا کعبهای دیگر بنا کند و همه دیدند سعی صفا و مروهاش را و قربانیکردنش را و حجّ خونینش را! عطر اشک فضای کوچهی دلم را خوشبو کرده و حسّی غریب، با صدایی به لحن آشنا در گوشم مینوازد که حسین(ع) دار و ندار عشق مظلوم و مهجور است. اگر با من باشد میگویم که عشق متعالی فقط یکبار و آن هم در کربلا جلوه کرده و تکلیف خود را با همه روشن کرده است. بهتر بگویم عشق در کربلا با همهی کاینات درددل کرد و هم تکثیر شد و هم تکبیر. کربلا خلاصهای است از آنچه باید میشدیم و نشدیم. عرفه میآید و من هنوز باور نکردهام. عرفه میآید و من ... باید حسین(علیه السلام) را دیگرگونه بشناسم و باورش کنم. اگرچه در این مسیر هزاران بار بر زمین خوردهام اما باید دوباره برخیزم. فردا عرفه است **** ادامه مطلب
سجده گاه تعالیزانو بزن! اینجا آستان خاکساریست، اینجا بلندمرتبهترین نقطه تعالی انسان است. این سجدهگاه، این خاک، این صحرا... . این صحرا، صحرای عرفات است و تو حاجی کعبه شوق. عاشقتر از همیشه آمدهای به عرفات شوق، به عرفات عشق، به عرفات بندگی؛ در صحرایی که مجنونترین مجنونها لیلای نفس را وارهانیدهاند و در پی جنون خویش لیلای بندگی را وادی به وادی، واحه به واحه جستوجو میکنند. این صحرا صحرای عرفات است که صحرای محشر است و تو در میان عاشقان، به پایکوبی و دستافشانی پرداختهای در سجدههای شوق در سجدههای بندگی و دلدادگی؛ عیدتان مبارک! عرفه، عید بخشایش است، روز کشیدن خط بطلان بر هر آنچه سیاهیست در درون انسان در قلب انسان. روز بستن هر چه دریچه رو به ویرانیست؛ ویرانی روح، ویرانی نفس. روز بازکردن هر چه پنجرهست؛ پنجرههایی که جز به نور باز نمیشوند. این صحرا نقطه آغاز است برای روح و دلی که به جز خدا، هیچ معبودی را برنمیتابد و سر بر آستان بندگی هیچ ناخدایی نمیساید و تنها خداوند را به پرستش لب میگشاید. این صحرا، صحرای شوق است و این روز، روز تحولی در زندگی، روز اول آفرینش عشق. عرفات را میشناسی؛ از همان دقیقهای که مُحرم دیدار معشوق شدی، از همان سپیدهای که خویشتن را در حوله سپید احرام پیچیدهای تا در تلألو نور محض، به درگاه خدایت اظهار بندگی کنی و حالا که در عرفات، در روز عرفه، سر بر آستان نیایش گذاشتهای، میفهمی بندگی یعنی: «لا اله الاّ اللّه» ***** عرفه آمد ومن هنوزدرکوچه پس کوچه های تنگ وتاریک دلم سرگردانم....هنوز دلتنگم و هنوز غریب.... امسال هم عرفه، اجازه ندادند عرفات باشم....نتوانستم همنفس با فرشتگان و همصدا با مولایم در بهترین سرزمین"عرفات" نیایش کنم........ ادامه مطلب [ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:سجده گاه تعالی , ] [ 8:16 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
| |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |