مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

كانون خانواده كه اجتماع كوچكى است هيچوقت بدون تعاون و مسئوليت دو جانبه و حقوق زن نسبت به شوهر و شوهر نسبت به زن نميتواند پابرجا بماند و افراد آن داراى يك زندگى بتمام معنى سعادتمندانه داشته باشند.
اسلام بر همين منظور بر خلاف نظرهاى افراطى و تفريطى ساير ملل، معتقد است كانون خانواده مانند سازمان و شركتى است كه هر كدام از زن و مرد در آن مسئوليت و وظيفه مخصوصى بعهده دارند همان طوريكه زن نسبت به شوهر و خانه و خانواده او مسئوليت و وظايفى دارد شوهر نيز از ناحيه زن حقوق و مسئوليتهائى بگردن دارد و بايستى آنها را مراعات نمايد.
مرد بايد براى ادامه زندگى مرفه بكارهاى بيرون منزل بپردازد و با مشكلات زندگى دست و پنجه نرم كند، زن نيز براى كارهاى مربوط بداخل خانه فعاليت نمايد و در خود براى تربيت كودك و شاداب ساختن امور داخلى احساس مسئوليت كند، قرآن اين حقيقت را با يك تعبير بسيار جالب بيان فرموده: ولهن مثل الذى عليهن271 يعنى زن و مرد بيكديگر حقوق متقابل دارند.
پيشواى اسلام مردان را توصيه بگذشت و اغماض كرده زيرا غير قابل انكار است كه اختلاف سليقه، سوء تشخيص، جهالت و نادانى، عواملى هستند كه ممكن است بطور موقت جو زندگى خانوادگى را تيره كند، اما شوهران با جهان‏بينى و ژرف‏نگرى مخصوصى كه دارند بايستى با توجه بآنكه بانوان موجوداتى عاطفى و احساسى هستند و نياز به محبت شديد و مدارا دارند، نبايد براى امور جزئى رشته محبت را با آنها قطع كرده و دست به اقدامات حاد بزنند بلكه بايد با گذشت و اغماض و در عين حال با ارشاد و راهنمائى براى هميشه روح لطيف و زود رنج آنان را تسخير نمايند.
اسحق بن عمار مى‏گويد: از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم حق زن به مرد چيست كه اگر آنرا ادا كند در رديف نيكوكاران قرار خواهد گرفت؟ امام فرمود غذا و پوشاكش را بدهد و هرگاه از روى نادانى مرتكب خطائى شد او را ببخشد. سپس اضافه فرمود: پدرم امام باقر (عليه السلام) زنى داشت كه او را اذيت ميكرد ولى پدرم از او اغماض ميكرد و مى‏بخشيد.
على (عليه السلام) ضمن نامه‏اى كه بيكى از فرزندانش نوشته است درباره بانوان چنين سفارش فرموده: زن همانند ريحان لطيف و نازك طبع است نه همانند قهرمان خشن و سخت پس مدارا كن با او در هر حال و رفتار نيكو نما تا زندگيت با صفا گردد فان المرأة ريحانة وليست بقهرمانة فدارها على كل حال و احسن الصحبة لها ليضعفوا عيشك272.

[ یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:حقوق متقابل و اغماض مردان, ] [ 15:48 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

عصر ما داراى مشكلات زيادى است: مشكل جنگ، مشكل فقر، تعليم و تربيت، مشكل امور جنسى و... ولى بعقيده روانشناسان و جامعه شناسان نابسامانى خانواده‏ها و ناسازگارى ميان زن و شوهر بزرگترين مشكلات عصر ما بشمار مى‏رود، زيرا زيربناى بسيارى از مشكلات ديگر همين مشكل نابسامانى خانواده‏ها است.
روى اين حساب اگر رفتار زن و مرد در محيط خانواده بر اساس محبت و احترام متقابل نباشد و جنگ و نزاع و خشونت و تعدى در آن حكفرما باشد، ناچار فرزندان چنين خانواده‏ها طبعاً خشن، لجوج، ستم‏كار، متعدى و جنگ افروز ببار خواهند آمد.
و در نتيجه مشكلات ديگر اجتماعى و بين المللى را بوجود خواهند آورد، بعلاوه انحلال خانواده‏ها و افزايش آمار طلاق كه خود يكى از مشكلات عصر ما بشمار ميرود، از ثمرات زشت همين ناسازگارى و عدم احترام متقابل زن و مرد در زناشوئى و زندگى است.
براى آنكه محيط خانواده گرفتار طوفان بى‏مهرى و جنگ داخلى نگردد بايد روح اسلام در شئون ازدواج رعايت گردد. ما مى‏بينيم اسلام مى‏خواهد از راه ازدواج كانون خانواده را غرق مسرت و شادمانى نموده و كاخ رفيع زناشوئى را روى جاذبيت روحى و علاقه معنوى و عشق مقدس استوار سازد. در سوره روم آيه 21 گويد:
و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة:
يكى از نشانه‏هاى خداوند اين است كه از نوع خودتان براى شما همسران آفريده تا بدانها آرام بگيرند و ميان شما دوستى و مهربانى قرار داده است.
بنابراين اگر ازدواج براساس هوسهاى زود گذر يا هدفهائى از هسته مركزى جاذبيت روحى در ميان نباشد چنين كانونى هرگز نمى‏تواند گرميت و سرو سامانى داشته باشد و اكثر طلاقها و مرارت زندگى يك خانواده از اين حقيقت سرچشمه ميگيرد.

[ یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:حقوق زن و مرد بر اساس جاذبه روحى, ] [ 15:27 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

از جمله سنن هولناك و وحشيانه عرب جاهل و أدالبنات بود. انگيزه اولى عرب در دختر - كشى اضافه بر تقليد از اقوام ديگر و علاوه بر عوامليكه جنس اناث را در همه جوامع گذشته ناچيز و خارج از نوع انسان ساخته بود بيشتر ناشى از امور زير بود:
الف ترس اسيرى آنان در دست دشمن هنگام جنگ.
ب ترس معاش و نفقه و كسوه ويك نحوه انفعالات روحى هم در كار بود و آنانكه دخترانشان را زنده نگه ميداشتند بطور حتم زندگى آنها فاصله چندانى با مرگ نداشت چنانچه قرآن كريم بالحن نكوهش از اين روش غير انسانى صريحاً اين معنى را بيان ميدارد.
سوره نحل 59: اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسوداً و هو كظيم... يتوارى من القوم من سوء مابشر به ايمسكه على هون ام يدسه فى التراب الاساء ما يحكمون:
هنگاميكه بيكى از آنان بشارت ولادت دختر داده ميشد چهره او سياه ميگرديد و غيظ خود را با زحمت فرو مى‏برد و از مردم متوارى ميشد از نظر شومى بشارت در اين ميشد آيااين را با خوارى نگه دارد يا او را بخاك كند آگاه شويد كه چقدر بد فكر و قضاوت مى‏كردند.
در اسلام نه تنها اين سنت وحشيانه بشديدترين وجهى تحريم و تفبيح و مستلزم مجازات قصاص معرفى شده و كسانى كه به چنين گناهى مرتكب و آلوده بشوند به كيفرهاى سخت تهديد شدند.
در سوره انعام 151: قل تعالوا اتل ماحرم ربكم عليكم ان لا تشركوا به شيئاً و بالوادين احساناً و لا تقتلوا اولادكم من املاق نحن نرزقكم و اياهم.
پيغمبر من به اينها بگو بيائيد بخوانم براى شماها آنچه را كه خداى شما حرام كرده: (1) به خدا شريك قرار ندهيد (2) به پدر و مادر احترام و خوشرفتارى نمائيد و اولاد خودتان را از ترس نفقه نكشيد ما روزى شما و آنانرا خواهيم داد بلكه به بالاتر از اين راهنمائى فرموده و روحيه را عوض كرد زنانرا در نظام خلقت هم دوش مردان قرار داد و زن را يكى از دور كن بقاع نوع آدميزاد معرفى كرد و هر دو را متمم يكديگر و مايه آرامش روحى و قرار همديگر بيان فرمود:
سوره حجرات آيه 2 يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثى: اى مردم ما شما را خلق نموديم از مرد و زن
سوره نساء آيه 1: يا ايها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس واحد و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا كثيراً و نساءاً:
اى مردم بپرهيزيد از پرورش دهنده‏تان كه شما را آفريد از يك موجود و آفريده است از آن موجود جفت او را و منتشر نموده از آن دو تا مردان و زنان زيادى را.
سوره روم آيه 21: و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه بلكه قدمى بالاتر برداشته رأفت و عاطفه و احساسات و علاقه بدانها را نسبت بدحتر و طايفه زنان انگيزش ميدهد.
در بعضى از روايات بطور تساوى توصيه ميكند عن رسول‏الله (صلى الله عليه و آله و سلم) من حمل طرفه من السوق الى عياله فلبدء بالاناس قبل الذكور فانه من فرح انثى فكانما بكى من خشيه الله (حسن الاسوه) وفيه ايضاً من كانت له انثى و لم يهنها و لم يؤثر ولده الذكر عليها ادخله الله الجنه، السفور و الحجاب عن رسول‏الله: ساووا بين اولادكم فى العطيه فلو كنت مفضلا فلضلت النساء
از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم): هر كس از بازار در دامن خود چيزى به عيالش بياورد، بهتر است اول به دخترها سهم بدهد قبل از پسرها و هر كس زنى را شاد كند گويا از ترس خدا گريه كرده يعنى اين بمثابه آنست.
باز در كتاب حسن الاسوه است: هر كس براى او دخترى باشد و او را خوار و ذليل نشمارد و پسرانش را بر وى برتر نگرداند خداوند او را بهشت داخل مى‏كند.
در كتاب سفور و الحجاب از پيغمبر بازگو شده: برابرى كنيد ميان فرزندان خود در بخشش و اگر بنا مى‏شد من تفاوت قائل شوم هر آينه زنها را تفضيل و برترى مى‏دادم.

[ شنبه 29 مهر 1391برچسب:و أدالبنات از سنن عرب جاهل بود, ] [ 16:8 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

قدم مؤثر در اصلاح و تعديل حقوق زن فقط در اسلام برداشته شد، پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) علاوه از آيات و احاديث حقوق زن را تثبيت نموده و عملاً پيروان خود را به مهربانى بآنان دعوت كرد، در خطبه حجة الوداع كه از طرف ايزد متعال مأمور بابلاغ خلاصه برنامه خود گرديد و وصى خود را تعيين نمود در همانجا نيز زنانرا باين عبارت به مردان توصيه نمود: ايها الناس فان لكم على نسائكم حقاً ولهن عليكم حقاً و استوصوا بالنساء خيراً فانهن عندكم عوان، الى ان قال: اطعموهن مما تأكلون و البسوهن مما تلبسون: اى مردم شما بزنان خود حقى داريد و آنها هم بر شما حقى دارند درباره آنها سفارش نيكى كنيد زيرا كمك و مددكار شما هستند، تا اينكه ميفرمايد از آنچه خود ميخواهيد بآنها بدهيد و از آنچه خود مى‏پوشيد بر آنها بپوشانيد.
پيغمبر اسلام پس از پايان اعمال حجة الوداع ضمن خطبه مفصل و تاريخى كه در منا ايراد كرد درباره مدارا كردن با زنان اينطور فرموده است: شما ديگران را درباره زنان به نيكى سفارش كنيد زيرا آنها در خانه شما بسر ميبرند و تحت كفالت شما هستند و آنها امانتهاى خدا هستند كه شما بعنوان همسرى آنها را اتخاذ كرده‏ايد269.
و باز پيشواى اسلام كاملترين افراد مردان امت خود را آن كسانى معرفى كرده است كه اخلاقش نيكوتر و لطف و مهربانش نسبت به خانواده‏اش بيشتر باشد.
اكمل المؤمنين ايماناً احسنهم خلقاً و الطفهم باهله270

صعصعه دويست و هشتاد دختر را از زنده بگور شدن نجات داد

صعصعة بن مجاشعى (جد فرزدق شاعر معروف) در حاليكه پير و سالخورده شده بود بحضور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد و سرگذشت شيرين خود را چنين بعرض رسانيد: دو شتر آبستن ناقتان عشر اوبان از من گم شده بود بر شترى سوار شده بجستجوى آنها پرداختم از دور خيمه‏اى ديده بدان سوى رفتم و از مردم كه در كنار خيمه نشسته بود از شترانم جويا شدم از من پرسيد مانار هما داغ و نشان آنها چيست؟ گفتم نارميثم بنى دارم داغ مخصوص قبيلگى ميثم بنى دارم، گفت در اين نزديكها دو شترت را جسته و اينك نزد من است.
در همين حال پيرزنى كه بعداً معلوم شد مادر همان مرد است از عقب خيمه با حالت گرفته در آمد. آنمرد خطاب به او نموده و پرسيد چه زائيد و بدون اينكه منتظر جواب مادر شود ادامه داد چنين اظهار نظر نمود:
فان كان سقباً شار كنافى اموالنا و ان كان حائلا و أدناها يعنى اگر پسر باشد با ما شريك مال و زندگى و وارث ما خواهد شد و اگر دختر باشد بخاكش ميسپاريم و از قرائن حال و مقام معلوم شد زن اين جوان وضع حمل نموده است.
مادر پاسخ داد همسر تو دختر زائيد آنمرد با خشم توأم باندوه اظهار داشت معطل نشويد آسوده‏اش سازيد بخاكش سپريد!!!
صعصعه عرض نمود يا رسول الله نميدانم چه انقلاب روحى بود در وجود من ايجاد شد گوئى تمامى وجودم پر از عاطفه و مهر و وجدان گرديد گو اينكه خواب بودم بيدار شدم بخود گفتم موجودى ضعيف بيگناه كشته شود و من حمايت نكنم؟ بى‏اختيار بجوان بدوى گفتم آيا اين دختر نوزاد را مى‏فروشى پاسخ داد اسمعت العرب تبيع الاولاد:
هرگز شنيده‏اى عرب بچه فروش باشد و اين ننگ را تحمل كند؟!
گفتم نفروش در مقابل بخشش بمن ببخش.
گفت اگر فروختن در كار نباشد حاضرم با آن دو شتر و شترى كه به آن سوارى مبادله كنم تو اين شتران را بمن ببخش تا اين دختر را به تو ببخشم.
از ته دل راضى شدم شترها را داده دختر را گرفته بدست دايه سپردم. اين واقعه براى من وسيله شهرت شده دهان بدهان گشت و من پس از آن اين روش را ترك نكردم و تاكنون دويست و هشتاد دختر را با بهاء هر يك سه شتر از مرگ نجات داده‏ام.
آيا اين بحال من سودى دارد و مايه اجر و ثواب من ميشود؟
حضرت پاسخ داد هذا لك باب من البرولك اجره اذمن الله عليك بالاسلام اين كار تو بابى از نيكى برايت بوده و از جانب خداوند نيز مأجور شده‏اى كه خداوند ترا بشرف اسلام توفيق عطاء فرموده است.
فرزدق شاعر، همواره به اين كار جد افتخار مى‏كرد چنانچه از جمله در اشعار خود دارد:

و جدى الذى منع الوائدين

 

و احيا الوئيد فلم توئد

جد من كسى بود كه منع ميكرد آنان را كه زنده بگور مى‏كردند و زنده ميكرد بچه‏هاى زنده بگور را.

[ شنبه 29 مهر 1391برچسب:قدم مؤثر بر حقوق زنان, ] [ 16:6 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

او همچنان ناله ميكرد و مى‏گفت پدرجان مرا زير خاك پنهان ميسازى و و در اين گوشه تنها ميگذارى و بسوى مادرم برميگردى؟!! ولى من خاكها را تند تند ميريختم تا آنجا كه خاك او را فرا گرفت، و نيروى قدرتش در زير خراورها خاك خرد گرديد.
آرى يگانه موردى كه دلم سوخت همين مورد است، هنگاميكه سخنان قيس پايان يافت چشمهاى رسول الله پر از اشك بود اين جمله را فرمود: ان هذا لقسوة من لايرحم لايرحم.
يعنى اين عمل يك سنگدلى است و ملتى كه رحم و عواطف نداشته باشند مشمول رحمت الهى نميگردند (مكتب اسلام سال دوم شماره 4).
راستى چه اندازه بايد انسان گرفتار انحطاط اخلاقى باشد كه ميوه دل خود را پس از رشد و نمو يا در همان روزهاى ولايت زير خروارها خاك پنهان كند و از فرياد و ناله او متأثر نشود و گاهى در ميان آب غرق كند و يا از بالاى كوه بلند بدره عميق پرتاب نمايد.
قرآن كتاب آسمانى ما كه در نظر خاورشناسان غير اسلامى لااقل بعنوان يك كتاب تاريخى و علمى دست نخورده شناخته ميشود در اين باره سرگذشت عجيبى را در سوره نحل بيان مى‏كند:
اذا بشر احدهم بالاثنى ظل وجهه مسوداً و هو كظيم يتوارى من القوم من سوء مابشر به ايمسكه على هون ام يدسه فى التراب، الا ساء مايحكمون (سوره نحل 59):
هنگاميكه خبر تولد دختر بيكى از آنها داده شود رنگ وى سياه شده در ظاهر خشم خود را فرو مى‏برد بر اثر اين خبر بد از قوم خود متوارى ميگردد و نمى‏داند آيا مولود را با تحمل خوارى نگاه دارد يا در خاك پنهان سازد راستى چه زشت و ناپسند حكم و قضاوت ميكنند!
قرآن در سوره تكوير آيه 8، اين عمل ناشايست غير انسانى را تهديد ميكند و ميفرمايد و اذ الموؤدة سئلت باى ذنب قتلت روز قيامت از دختران زنده بگور شده سئوال ميشود كه به چه گناهى كشته شده است؟!
داستان گذشته و آيات قرآنى بر موقعيت زن قبل اسلام و بودن اعراب بسان يك وحشى بيابانى و درنده غول پيكر بصورت انسانى مدرك غير قابل ترديد است.
زيرا بهترين وسيله براى تحليل روحيات و افكار يك ملت، آثار فكرى و داستانهاى آنهاست.
ادبيات و اشعار و قصص و حكايات هر جمعيت نماينده افكار و مقياس تمدن و ترقى آنان بشمار ميرود، آثار نويسندگان مانند تابلوى نقاشى زيبائى است كه نقاشى زبر دست دورنماى زندگانى خانواده‏اى را با مهارت كامل در آن ترسيم كرده باشد و بوسيله اشكال و رنگهاى گوناگون از يك سلسله مناظر طبيعى و اجتماعى پرغوغا با صحنه‏هاى جنگ و غارت حكايت كند.
اسف‏انگيزتر از همه نظام ازدواج آنان بود كه روى هيچ اساسى از قوانين آن روز دنيا نبود! براى تعدد همسر حد معينى قاتل نبودند و اذيت و شكنجه زنان جزو رسومات و عادات خانوادگى محسوب ميشد، كسى خود را در مقابل مهريه زنان مسئول و ملزم نميدانست فلذا اكثر زنان در زير چوب و كتك طلاق گرفته از مهريه خود صرفنظر ميكردند، خلاصه زن از طبقه بشر محسوب نميشد و مثل كالائى خريد و فروش ميگرديد، شاعر آن زمان چنين ميگويد:

ولاادرى وليت اخال ادرى

 

اقوم آل حصين ام نساء

يعنى نميدانم كاش ميدانستم كه طايفه آل حصين بشرند يا زن

[ شنبه 29 مهر 1391برچسب:ناله دختر و قساوت پدر, ] [ 16:3 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

علاوه يك قسمت از بارهاى سنگين و كمرشكن طبيعت خواه و ناخواه بر روى شانه بانوان بار شده و شانه مردان از آنها خالى است، مانند عادت ماهانه، آبستن و حاملگى و تحمل سنگينى فرزند بطول نه ماه، و عوارض و ناراحتى‏هائيكه در مدت حمل عارض مى‏شود و تحمل به درد زائيدن كه براى زنان يكنوع مشاهده مرگ است، شير دادن و نمونه‏هاى ديگر.
با در نظر گرفتن اين بارهاى سنگين كه از نظر خلقت و آفرينش بر روى شانه زنان بار است اگر بخواهيم بنام تساوى حقوق بارهاى سنگين اجتماعى را هم روى شانه آنها بگذاريم حتماً معقول و مطابق منطق صحيح نخواهد شد و اين عمل از نظر عقل، ظلم به جنس لطيف خواهد شد.
و از همين منطق معقول است كه اسلام يك روش بسيار متين و موافق طبيعت زن انتخاب كرده، امور داخل خانه را به زن و خارج خانه را بمرد واگذار كرده است، و تربيت اولاد كه بصورت ظاهر كم اهميت و در حقيقت امر، همه سعادتها و خوشبختيهاى يك جامعه و ترقيات يك كشور همه و همه از آن سرچشمه مى‏گيرد، به زنان كه مقام شامخ مادرى را حائز هستند واگذار شده است.

قيس بن عاصم يا پايه گذار دختر كشى

نخستين طايفه‏اى كه دختر كشى را رسم نموده و جنايت ناجوانمردانه و عمل غيرانسانى را به پيكره اجتماع بشرى در منطقه حجاز وارد آورد قبيله بنى تميم بود، هنگاميكه بناى مخالفت با حكمران خود نعمان بن منذر گذاشتند.
نعمان با يك لشكر انبوه اين طايفه را تارومار ساخت و اموال آنانرا مصادره و دختران آنها را اسير گرفت پس از مدتى نمايندگان بنى تميم پيش وى آمده و تقاضاى استرداد دختران را نمودند، ولى از آنجائيكه بعضى از آنها در محيط زندان ازدواج كرده بودند. از اين لحاظ حكومت وقت آنانرا بين طلاق گرفتن و آزاد شدن و بين باقيماندن با شوهران و قطع روابط با پدران مخير ساخت، دختر قيس بن عاصم صفاى زناشوئى را مقدم داشت و با پدر خود برنگشت.
قيس بن عاصم كه عضو نمايندگان اعزامى بود از اين عمل سخت متأثر گشت و با خود عهد كرد كه بعد از اين دختران خود را در آغاز زندگى نابود سازد و كم كم همين رسم به بسيارى از قبايل سرايت كرد.
هنگاميكه قيس بن عاصم خدمت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) شرفياب شد يكى از انصار از دختران وى سئوال نمود، قيس در پاسخ گفت من تمام دختران خود را زنده به خاك كرده‏ام و كوچكترين تأثر در دل خود احساس ننموده‏ام مگر يكبار و آن موقعى بود كه من در سفر بودم و همسرم باردار و وضع حمل وى نزديك بود.
اتفاقاً سفرم بطول انجاميد پس از مراجعت از مولود جديد پرسيدم مادرش در پاسخ گفت در اثر عللى بچه مرده بدنيا آمد ولى در واقع چون دختر زائيده بود از ترس من دختر را به خواهرانش سپرده بود سالها گذشت و ايام جوانى و طراوت دختر فرا رسيد و من كوچكترين اطلاعى نداشتم روزى در خانه نشسته بودم ناگهان دخترى وارد خانه شد و سراغ مادرش را گرفت، دخترى بود زيبا گيسوانى بهم بافته، گردن بندى به گردنش انداخته بود.
من از همسر خود پرسيدم كه اين دختر زيبا كيست؟ وى در حاليكه اشك در چشمانش گره زده بود گفت اين دختر تو است همان دختريست كه هنگام مسافرت تو بدنيا آمده است از ترس تو پنهان كرده بودم و گمان كرد كه من از وضع موجود راضى هستم روزى با اطمينان كامل از خانه خارج گرديد.
من بموجب پيمانيكه بسته بودم دست دخترم را گرفته به يك نقطه دور دست رفتم در صدد حفر گودال بر آمدم هنگام حفر، دختر مكرر از من مى‏پرسيد كه منظور از كندن زمين چيست پس از فراغ دست وى را گرفته كشان كشان در ميان گودال افكندم و خاكها را بسر و صورت او ريخته و بناله‏هاى گوش خراش وى گوش ندادم.

[ جمعه 28 مهر 1391برچسب:تساوى مطلق ظلم بر زنان است, ] [ 9:8 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

اما دين مقدس اسلام بالاترين موقعيتها را كه در خور زنان بود بآنان بخشيده و آنها را بآخرين درجه عظمت و نعمت و مقام لايق كه از نظر منطق علم شايسته آنان بود رسانيده و جان آنها را حفظ و از كشتن آنان با شدت جلوگيرى نمود و قانون بسى آبرومند و منطقى درباره شئون زندگى زن وضع نمود و قرآن تساوى حقوق زن و مرد را تا آنجائيكه منطق و عقل قبول مى‏كرد بيان نمود و آيات مربوط باين موضوع در ذيل همين بحث خواهد آمد.
آئين مقدس اسلام زنانرا در همه چيز برابر و مساوى با مردان ندانسته و در امور اجتماعى آنها را دخالت نداده است زيرا تساوى در جميع شئون زندگى مخالف نظام آفرينش و خلقت زنان است چون اختلاف و تفاوت ساختمان بدنى زن و مرد ثابت ميكند كه مساوات كامل و همه جانبه بين زن و مرد دور از منطق و ناموس فطرت و خلقت است.


ادامه مطلب
[ جمعه 28 مهر 1391برچسب:چگونه اسلام بزنان مقام والا بخشيد, ] [ 9:3 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

چه كسى مى‏تواند ستمگريهاى غير انسانى مسيحيت را نسبت به جنس زن ناديده گرفته و انكار نمايد، آنهم بنام حضرت مسيح (عليه السلام).
مگر رومى‏ها نبودند كه روغن داغ بر بدن زنهاى بدبخت ميريختند و يا به دم اسبها مى‏بستند و اسبها را بسرعت ميراندند و زنهاى عاجز و دست و پا شكسته را بستونها مى‏بستند و از فراز مجسمه‏ها بر بدنشان آتش مى‏ريختند؟!.
اينگونه تجاوز و ستمگريها به قرنهاى نخستين اختصاص نداشت بلكه تا اواخر قرن 17 استمرار داشت و در ربع آخر آن قرن مجلس مشاوره حكماء در روم تشكيل يافت باتفاق آراء قطعنامه و فتواى ناجوانمردانه و غير انسانى تصويب نمودند كه زن داراى روح نيست.
مسيحيت امروز بناگاه با وضع نفاق‏آميزى خود را قهرمان حمايت زن معرفى ميكند در صورتيكه ريشه موجوديت اين جنس لطيف را با تبر ميزند زيرا زن در مسيحيت موجود منفور و مردود شناخته شده و علناً زن را مظهر گناه ميدانند263.
در جزائر افريقا زنانرا مانند حيوانات گله گله در معرض فروش مى‏آوردند و براى استفاده كار مبادله ميكردند. بشهادت تاريخ گاهى آنها را براى شخم زدن زمين بگاو آهن مى‏بستند.
در كلده و آشور هنگام شوهر دادن، دختران را براى فروش ببازار ميبردند. در كشور چين از كودكى پاى دختر را در قالبى از فلز ميكردند تا ناقص شود و در بزرگى نتواند از منزل بيرون رود.
در هندوستان براى زن بعد از مرگ شوهرش زندگى جايز نبود و زن را در روز چهلم فوت شوهر در آتش انداخته ميسوزانيدند و بهترين زنان زنى بود كه بعد از مرگ شوهر، خود را بكشد و يا بسوزاند والا در انظار عامه و حتى در نظر خانواده خود منفور ميشد تا جان ميداد.
در مصر هر وقت آب رود نيل كم ميشد دختر جوانى را زينت داده و آرايش مينمودند و او را در ميان رود نيل ميافكندند و غرق مينمودند بمنظور آنكه آب زياد شود.
در بين ملل وحشى زن حق نداشت با شوهر خود سر يكسفره غذا بخورد، با او در يك اطاق زندگى كند و در ميان يك رختخواب بخوابد.
در جزيرة العرب وجود دختر در يك خانواده ننگ بزرگى محسوب ميگرديد، زنى كه فرزند اولش دختر بود قدم او را مبارك و ميمون نميدانستند و اگر به پدرى خبر ميرسيد كه از عيال او دخترى بدنيا آمده از كثرت غيظ صورت او سياه ميشد و دختر را زنده به گور مى‏كرد.
در كشورهاى اروپا مانند سوئد، نروژ، دانمارك، فرانسه زن از ارث محروم بود و در قانون مدنى ناپلئون براى ارث بردن زنان شرايط زيادى وضع كرده بودند كه در نتيجه، نود درصد زنان از حق ارث ممنوع مى‏شدند264.
وقتى در آئين مسيح به بحث مربوط به زن برميخوريم مى‏بينيم مسيحيت زن را ماده اساسى گناه ميداند.
در سفر پيدايش، آيه 11 و 12 نوشته است كه آدم بخدا ميگويد زنى را كه تو بمن دادى تا همراه من باشد از ميوه آن درخت به من داد و آنرا خوردم.
بنابراين حوا در آغاز امر مرتكب گناه شده و باعث سقوط آدم گرديد در حقيقت او مسئول گناهان بشر است، براى مزيد اطلاع به انجيل لوقا فصل 7 آيه 7 و 9 و 27 و 33 و 32 رجوع شود.
پولس مقدس اولين پيشواى مسيحيت ميگويد: بگذاريد زن با همه مشقتهائيكه در بردارد سكوت را بياموزد ولى من نمى‏توانم اين رنج را تحمل كنم كه ببينم زنى درس بدهد و يا بر شوهرش تسلط داشته باشد زيرا اول آدم بوجود آمد و پس از او حوا، آدم خود را فريب نداد بلكه فريب خورد اين ستمى بود كه از ناحيه زن ناشى شد.

[ جمعه 28 مهر 1391برچسب:زنان را در آئينه مسيحيت تماشا كن, ] [ 9:1 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

از اواخر قرن نوزدهم ميلادى كه صنعت در كشورهاى اروپا توسعه پيدا كرد و زنان نيز براى همكارى با مردان بكار خانه‏ها روى آوردند، مسئله تساوى حقوق زن و مرد مطرح گرديد، و اين مسئله بنام آزادى زنان البته بدون قيد و شرط طرفدارانى و فعاليت‏هائى آغاز گرديد، و كار بجائى رسيد كه دامنه اين بحت به كشور ما نيز كشيده شد. نظر بر اينكه اين مسئله فعلاً مهمترين موضوع اجتماعى روز است خلاصه تحقيقات مربوطه با توجه بسابقه تاريخى آن كه در دسترس ما قرار گرفته بنظر خوانندگان محترم رسانيده مى‏شود، سپس نظر اسلام را درباره زن با رعايت اختصار در برابر نظر ديگران نقل خواهيم كرد، و ناگزيريم قبل از بحث تا آنجائيكه اقتضاء دارد سوء تعبيرهائيكه مخالفين ناجوانمردانه در اين باره به اسلام نسبت نابجا داده‏اند تشريح نمائيم.
اسلام قرنها در نظر جهان غرب و آئين مسيحيت قربانى تحريف و سوء تعبير شد، در حدود 14 قرن پيش از اين، مبارزه بين هلال و صليب آغاز گرديد و اروپا دست بكار تحريف و تقلب حقايق شده و با انواع و اقسام سوء تعبيرها چهره تابناك اسلام را بصورت زشت و زننده‏اى وانمود كرد.
وقتيكه مشاهده ميشود يك نفر نويسنده اروپائى تحصيل كرده بدون آنكه از نيش وجدان متأثر شود و از نداى ضمير باطن منفعل گردد بى‏شرمانه دروغ شاخدارى را روى كاغذ آورده و ميگويد اسلام جنس زن را داراى روح انسانى نميداند انسان متأثر ميشود.
باز وضع چنين گوينده از قبيل مناظره مشهور بين ديك سياه و كتلى باشد حرفيست ولى جاى تأسف اين است كه در اين موضوع ديك سياه به ظرف چينى عيب جوئى ميكند كه تو سياهى و خجالت نمى‏كشد از اينكه همه مى‏بينند كه ظرف چينى سفيد است.

[ جمعه 27 مهر 1391برچسب:مقام زن در اسلام, ] [ 8:58 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

عمروعاص از طرف خليفه، استاندار مصر بود روزى پسر او در مسابقه اسب دوانى با يكى از افراد معمولى بر سر مبلغى شرط بندى كرد اتفاقاً مسابقه بنفع آن مرد مصرى پايان پذيرفت و او مبلغ مورد نظر را از فرزند عمروعاص مطالبه كرد والى زاده بجاى آنكه بدهكارى خود را به آن مرد به پردازد باتازيانه بر سر او كوبيد، هنگاميكه او فرزند استاندار را تهديد به شكايت كرد، پسر عمروعاص او را مورد تمسخر قرار داد و گفت اناابن الاكرمين من پسر دو بزرگوار هستم شكايت تو در حق من بى‏اثر است.
مرد ستمديده به مدينه رفت، عمروعاص و فرزندش نيز پس از انجام مناسك حج به مدينه آمده بودند، مرد مصرى شكايت خود را به خليفه گفت وى پس از تحقيق عمروعاص را احضار كرد و گفت چرا مردم را برده خود قرار داده‏ايد و حال آنكه خدا آنها را آزاد آفريده است؟!
آنگاه تازيانه خود را به مرد شاكى داد و گفت: نور چشمى دو بزرگوار را بزن! او هم بهمان مقدارى كه از دست والى‏زاده خورده بود قصاص كرد262.
جريان جبله بن ايهم غسانى پادشاه آل جفنه مهمتر از اين است (تفصيل آن در جلد دوم اين كتاب صفحه 169 گذشت رجوع شود).
درست است كه اسلام يك آئين مساوات در مرحله انسانيت و در مرحله تشريع قانون و در مرحله داورى و اجراء حكم، ميان افراد بشر است ليكن در عين حال اسلام در پاره‏اى از احكام و مقررات ميان زن و مرد مسلمان و غير مسلمان فرق قائل شده است مثلاً حق زعامت عامه، منصب فتوى و قضاء و امامت بر مردم، فرمانروائى ارتش اسلام و امثال اين حقوق را از طايفه نسوان و افراد غير مسلمان سلب كرده است و از اين جهت است كه بانوان و افراد غير مسلم نمى‏توانند شاغل مناصب فوق باشند.

[ جمعه 27 مهر 1391برچسب:فرزند استاندار تازيانه ميخورد, ] [ 8:57 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 39 40 41 42 43 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب