مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||||||||||||||||||||
|
يكى از حوادث تاريخى عرب جنگ داحس و غبراء معروف است داحس و غبراء نام دو اسب است داحس نام اسب قيس بن زهير رئيس قبيله بنى عبس و غبراء نام اسب حذيفه بن بدر رئيس بنى فزار است. هر يك از اين دو رئيس اسب خود را تندروتر ميدانستند تا كار بمسابقه اسب دوانى و رهان كشيد، اما هر كدام در پايان مدعى برد امتياز مسابقه بودند و همين امر ساده سبب وقوع قتلى شد طايفه مقتول نيز شخصى از طايفه قاتل را كشتند، ولى كار بهمين جا خاتمه نيافت، بلكه اين دو قتل مقدمه بروز جنگى سخت ميان اين دو قبيله بزرگ و خلفاء و همپيمانان آنها شد كه از سال 568 تا 608 يعنى كم قبل از طلوع اسلام ادامه يافت!! و بخاطر يك امر ناچيز جمع بيشمارى كشته شده و خسارات كمرشكنى به طرفين وارد گرديد178.
اسلام در مقابل اين خرافه به دو موضوع مهم و اصيل راهنمائى فرمود:
[ دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:جنگ داحس و غبراء, ] [ 16:39 ] [ اکبر احمدی ]
[
مردم عرب آتش افروزيهاى فروان داشتند هر يكى با شرائط مخصوص و در موارد بخصوص انجام ميگرفت و از نظر تعداد در هفت يا هشت مورد خلاصه ميگرديد: [ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:آتش افروزى از خرافات جاهليت است, ] [ 15:19 ] [ اکبر احمدی ]
[
حسين بن علوان از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) روز دوشنبه و پنجشنبه مسافرت ميكرد و پرچم جنگ را در آن دو روز ترتيب ميداد166. و باز همان راوى گويد امام صادق (عليه السلام) ميگفت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) ميفرمود روز پنجشنبه روزى است كه خداوند و رسول او آنرا دوست دارند و در آن روز آهن را به داود نرم كرد167. [ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:ميمنت پنجشنبه, ] [ 15:18 ] [ اکبر احمدی ]
[
امام صادق (عليه السلام) به جماعتى برخورد كرد كه آنان عمل حجامت انجام داده بودند فرمود چرا اين عمل را يكشنبه شب انجام نداديد زيرا در آن وقت دردش كمتر ميشد162. عامرطائى گويد از امام رضا (عليه السلام) نقل كرده است كه مرد شامى از على (عليه السلام) از روز چهارشنبه پرسيد كه او كدام چهارشنبه است كه سنگين است و آن را نحس مىشمرند و بد فال ميزنند. [ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:سعادت يكشنبه و دوشنبه, ] [ 15:17 ] [ اکبر احمدی ]
[
آيا روز و يازمانرا از نظر عقل و يا شرع ميشود نسبت به شومى و بدقدمى و منحوسى داد؟ يا آنكه تصورى است باطل و خيالى است موهون؟! برخى از آيات قسمتى از شبها را مبارك و خوش عاقبت معرفى كرده. در سوره دخان آيه 3 انا انزلناه فى ليلة مباركة ما قرآن را در يك شب مبارك نازل كرديم و منظور شب قدر است كه آنرا در سوره قدر آيه 3 از هزار ماه اشرف قرار داده است. [ شنبه 15 مهر 1391برچسب:روزهاى نحس, ] [ 16:51 ] [ اکبر احمدی ]
[
اعراب جاهلى روى يك سلسله خرافات و تخيلات موهومى به برخى از انسانها بدبين ميشدند و وجود آنها را شوم و منشأ حوادث ناگوار مىپنداشتند. اين خرافه صفر كه در اعراب جاهلى بار گرانى بر سر آنان بود در دو مفهوم متغاير خلاصه ميشد و منشأ اختلاف مفهوم از اختلاف تلفظ است:
ابوالنجم العجلى گويد:
ابن ابى الحديد از غريب الحديث ابو عبيده آورده كه ابو عبيده معمرى مثنى، صفر را بروزن شرف بمعنى ماه صفر المظفر ميداند و ميگويد عرب قبل از اسلام محرم را تا آخر صفر تأخير مىانداختند و آنرا بنام نسى مىناميدند157 كه قرآن آن عمل را كفر معرفى كرده انما النسىء زيادة فى الفكر يضل به الذين كفروا يحلونه عاماً و يحرمونه عاماً158 و رسول خدا نيز از آن جهت نهى فرموده. [ شنبه 15 مهر 1391برچسب:خرافه شوم و قصه ضب بن اروى, ] [ 16:49 ] [ اکبر احمدی ]
[
هامه در لغت به نوعى جغذ گفته ميشود، اعراب جاهليت معتقد بودند هركس بميرد روح او بشكل پرندهاى كوچك در مىآيد و همواره بنزد نزديكان خود و محل اقامت ايام حياتش رفت و آمد ميكند. اما اگر كشته شود و بازماندگانش بخون او انتقام نگيرند اين پرنده كوچك همواره در اطراف قبر و قتلگاه او ناله دلخراش اسقونى اسقونى (سيرابم كنيد سيرابم كنيد) سرميدهد و اين ناله ادامه دارد تا خون او گرفته شود.
پدرى نيز به فرزندش ميگويد:
اين خرافات اختصاص به اعراب نداشت بلكه در اقوام ديگر نيز با كمى اختلاف وجود داشته و هنوز هو در برخى از آنها باقيمانده است بدين معنى كه هنوز هو در بعضى از قبيلههاى عامى دهاتى و يا شهرى نادان براى بومها منصب ويرانى و خرابى و شومى را معتقد هستند، و اگر در سر ديوار كسى بنشيند و صدا درآورد براى جلب رضايتش به وى نان و دانه و آب و نمك ميبرند، بلكه از نفرين و تشأم او سالم بمانند. [ شنبه 15 مهر 1391برچسب:خرافه هامه, ] [ 16:48 ] [ اکبر احمدی ]
[
اسلام در همين لحظات تلخ بفرياد دنياى سياه و انسانهاى آفتزده وحشى رسيد همه اين افسانههاى جاهليت را يكى بعد از ديگرى الغاء نموده و براى هميشه وحشيگرى را خاتمه داد و ننگهاى مرسوم را از پيشانى بشر زدود. عدوى بمعنى سرايت مرض و بيمارى از يك ذيحيات و حيوان بحيوان ديگر است و اسلام اصل قانون سرايت و امراض مسريه را انكار نكرده است زيرا در حديث ديگر آمده است: ولا توردوا المرض على المصح حيوان مريض را بحيوانات سالم داخل نكنيد. بلكه منظور از نفى عدوى، نفى و انكار آن پندار خرافى است نه انكار اصل قانون سرايت، و آن پندار خرافى بدين شرح بود: [ جمعه 14 مهر 1391برچسب:اسلام به خرافهپرستى خاتمه داد, ] [ 8:25 ] [ اکبر احمدی ]
[
آرى بشر قبل از اسلام گرفتار خرافاتى بودند كه آنها را از مسير صحيح زندگى و عوامل تجارتى و امور اجتماعى و معاشرت جلوگيرى كرده بود و گزاف نيست اگر ادعاء شود كه جداً در پرتگاه نابودى واقع ساخته بود بحديكه انجام يك كارى با هزاران خرافات مواجه بود فلذاكاروان تمدن اجتماعى و اقتصادى و تجارتى بشر و امور توليدى و همه و همه بحالت عاطل و باطل و سرگردانى و حيرت بسر ميبرد. [ جمعه 14 مهر 1391برچسب:بشر قبل از اسلام گرفتار خرافات بود, ] [ 8:23 ] [ اکبر احمدی ]
[
على بن عباس رومى معروف به ابنالرومى متوفاى 283 هجرى از لحاظ اعتقاد به تفأل و تطهير همچون اعراب قبل از اسلام بود، از بس تطهير ميزد و همه چيز را بفال بدميگرفت كمتر از منزل خارج ميشد، كتب تاريخ عجائبى درباره او نوشتهاند، از جمله على ابن ابراهيم بازگو ميكند كه در خانه نشسته بودم ناگاه سنگى در كنارم افتاد كه مرا بوحشت انداخت، از جا برخواستم و بفحص پرداختم، و پسرم را به پشت بام فرستادم، بالاخره معلوم شد اين سنگ را زنى از خانه ابنالرومى كه همسايه ما بود انداخته و خواسته باين وسيله ما را متوجه ساخته و استمداد نمايد، بسراغش شتافتيم، معلوم شد سه روز است ابنالرومى هر روز در حاليكه لباس پوشيده و قصد خروج از منزل نموده هنگاميكه به درب حياط ميرسد از شكاف درب به كوچه نگاه ميكند و از قضا در هر سه روز گوژپشتى كه روبروى منزل ابنالرومى منزل داشته در جلو سراى خود مىنشست چشم ابنالرومى بر او ميخورد و اين تصادف را بفال بد ميگيرد و بر گشته لباس را از تن درآورده دستور ميداد كسى بيرون نرود. باين علت سه روز است از دنياى خارج محروم و آب خوردنى و كليه وسائل تمام شده نزديك است از تشنگى بميرند.
من هنگاميكه روزگار را ديدم كه با تغييرات خود اعلان تفريق بين من و دوستانم ميكند بخود آمده و نفس خود را وادار به صبر و شكيبائى هنگام مصائب نمودم و هر كس با دنياى ستمگر مصاحب و مجالس باشد قهراً خواهد ديد كه هر روز آن با مصائب پيچيده است پس فال و زجر و بدبينى همسايه و خوشبينى رفيق را ترك كن و دور بيانداز. [ جمعه 14 مهر 1391برچسب:ابن الرومى در زندان خرافات, ] [ 8:21 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
| ||||||||||||||||||
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |