مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
یکی از دغدغه های بسیاری از مادران و پدران محترم، تربیت دینی کودکانشان است. همین امر سبب شده تا به دنبال یک روش موثّر برای جذب کودکانشان نسبت به آموزه های دینی باشند. از سوی دیگر؛ همه والدین می دانند یکی از آموزه های مهمّ دینی که نقش بسیار موثّری در تربیت فرزندانشان دارد، نماز است. لذا به دنبال شیوه های کاربردی برای جذب و علاقه فرزندانشان به نماز می باشند. با توجّه به اینکه اجرای هر برنامه ای باید خالی از افراط و تفریط و رعایت نکات تربیتی باشد، از سوی اهل بیت(ع) رهنمود هایی در این باره آمده است که می تواند برای این دسته از والدین بسیار حائز اهمیّت باشد.
در جلسه پیش درباره آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»(1) بحث کردیم و عرض کردیم که قرائن داخلی آیه و هم شواهد خارجی -یعنی اخباری که از طرق شیعه و سنی در شان نزول این آیه وارد شده است - نشان می دهد که این آیه درباره موضوع غدیرخم بوده است.چون بحث ما در آیات قرآن در این زمینه است یعنی آیاتی که شیعه در این باب استدلال می کنند، دو سه آیه دیگررا نیز که مورد استدلال علمای شیعه هست عرض می کنیم برای اینکه درست روشن بشود که سبک استدلال چیست.یکی از آن آیات، آیه دیگری است از سوره مائده و تقریبا شصت آیه بعد از این آیه.آن آیه این است: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس (2).لازم است مقدمه ای را عرض بکنم تا مفاد این آیه را توضیح بدهم.این مقدمه،.........................1.مائده/3. 2.مائده/67. کمکی هم به مطلبی که در آیه پیش گفتیم می کند. وضع خاص آیاتی که درباره اهل بیت است مطلبی که واقعا رمز مانند است این است که به طورکلی در قرآن آیاتی که در مورد اهل بیت پیغمبر است و مخصوصا آیاتی که لااقل از نظر ما شیعیان در مورد امیرالمؤمنین است، یک وضع خاصی دارد و آن اینکه در عین اینکه دلائل و قرائن بر مطلب در خود آیه وجود دارد ولی گویی یک کوششی هست که این مطلب در لابلای مطالب دیگر یا در ضمن مطلب دیگری گفته شود و از آن گذشته شود.این جهت راآقای محمد تقی شریعتی در کتاب خلافت و ولایت در ابتدای بحثشان نسبتا خوب بیان کرده اند.البته دیگران هم این مطلب را گفته اندولی در فارسی شاید اول بار بیانی باشد که ایشان ذکر کرده اند.رمز مطلب چیست؟ضمن پاسخ این سؤال جواب کسانی هم که می گویند اگر خدا می خواست که[جانشینی پیغمبر(ص)]بر علی(ع)تنصیص بشود چرا اسمش در قرآن به صورت صریح نیست، داده می شود.
در احادیثی که از ائمه ی طاهر ( علیهم السلام) رویت شده است، از امامت به عنوان نوری تعبیر شده است که در قلوب مؤمنان تابش می کند و پرتو آن، بسی تاب ناک تر از نور خورشید است محدث کلینی . به مسند صحیح از ابی خالد کابلی روایت کرده که گفت: «از امام باقر ( علیه السلام) در باره ی آیه ی «فآمنوا بالله ورسوله والنور الذی انزلنا (78) » پرسیدم .» . امام فرمود: «ای ابا خالد! مقصود از نور، امامان آل محمد تا روز قیامت است سوگند به خدا! آنان، نوری هستند که خداوند نازل کرده است . آنان، نور خداوند در آسمان ها و زمین اند سوگند به خدا! ای ابا خالد! نور امام در دل های مؤمنان، روشنی بخشی تر از نور خورشید در روز است . به خدا سوگند! امامان، دل های مومنان را نورانی می سازند . خداوند، نور آنان را از هر کس که بخواهد، باز می گیرد، و در نتیجه، دل های آنان تاریک می شود . به خدا سوگند! ای ابا خالد! کسی ما را دوست نمی دارد و ولایت ما را بر نمی گزیند، مگر این که خداوند، قلب او را پاکیزه سازد، و خداوند . قلب کسی را پاکیزه نمی سازد، مگر این که تسلیم امر ما باشد . هر گاه چنین باشد، خداوند، او را از حساب سخت و فزع بزرگ در روز قیامت در امان می دارد .» (79) ادامه مطلب [ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:نور خداوند در قلوب مؤمنان , ] [ 8:26 ] [ اکبر احمدی ]
[
هر گاه امام، واسطه ی هدایت دیگر افراد بشر است، و هدایت الهی، چه به معنای ارائه ی طریق و چه به معنای ایصال به مطلوب، از طریق هادیان الهی (پیامبران و امامان) تحقق می پذیرد، در این صورت، آنان، خود، بدون واسطه، از هدایت الهی بهره مندند . این، مطلبی است که به علاوه بر این که مقتضای حکم عقل است، در ایات قرآن نیز مورد تاکید واقع شده است: «افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون (76) » ; ایا کسی که به حق هدایت می کند، سزاوارتر است که از او پیروی شود یا کسی که از سوی دیگران هدایت نشود، از هدایت بهره ای ندارد؟ چه گونه داوری می کنید؟ مفاد این آیه، این است که تنها، کسانی شایستگی آن را دارند که عهده دار هدایت دیگران گردند که خود بدون آن که به هدایت شدن از سوی کسی نیاز داشته باشند، هدایت شده اند; یعنی از هدایت بی واسطه ی الهی برخوردارند، و آن کسی که از چنین هدایتی برخوردار نیست، خواه گمراه باشد یا هدایت یافته به واسطه ی دیگری شایستگی این را که عهده دار امر هدایت گردد، ندارد . مطلب مزبور، پیش از آن که مربوط به هدایت به معنای ارائه ی طریق باشد با هدایت به معنای ایصال به مطلوب، مناسبت دارد; چرا که برای ارائه ی طریق آن چه لازم است، دارا بودن هدایت است، خواه بی واسطه باشد یا با واسطه، اما در هدایت باطنی، باید فرد هدایت کننده، از مقام بالایی بهره مند باشد که بتواند واسطه ی هدایت و ولایت تکوینی خداوند شود . (77) [ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:امامت و هدایت بی واسطه , ] [ 8:24 ] [ اکبر احمدی ]
[
در ادامه ی آیه ی هفتاد و سوم از سوره ی انبیا، پس از آن که از مقام امامت ابراهیم و اسحاق و یعقوب ( علیهم السلام) سخن گفته شده، فرموده است: «و اوصینا الیهم فعل الخیرات واقام الصلاة و ایتاء الزکاة وکانوا لنا عابدین » ; به آنان انجام دادن خیرات و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم، و آنان ما را عبادت می کردند . بر این اساس امامت مورد نظر در این آیه، که با هدایت ویژه و ولایت تکوینی و اعمال و نفوس هدایت یافتگان ملازمه دارد، به عموم یا برخی از پیامبران اختصاص دارد و شامل دیگران نمی شود . از این روی، بر دیدگاه شیعه در باره ی امامت دلالت نمی کند . پاسخ مقصود از وحی، با توجه به صدر و ذیل آیه، وحی تشریعی نیست، بلکه مقصود، وحی تسدیدی است; یعنی، روح القدس، پیوسته پیمابران الهی را مدد می رساند و علاوه بر این که معارف و احکام الهی را از جانب خداوند به آنان وحی می کند، به اذان پروردگار، آنان را مورد تایید ویژه قرار می دهد و در نتیجه، آنان، علاوه بر این ککه در مقام علم و معرفت معصوم اند، در مقام عمل نیز از صفعت عصمت برخوردارند، و اوامر و نواهی الهی را به صورت کامل اجرا می کنند . گواه بر این مطلب این است که، هر گاه مصدر به معمول اش (مفعول) اضافه شد، نشانه ی این است که آن معمول، در عالم خارج، تحقق یافته است و اگر موجود این باشد که انجام دادن آن، مطلوب است و باید بعدا انجام شود، مصدر، به معمول خود اضافه نمی شود . بلکه به جای مصدر، فعل مضارع همراه با کلمه ی «ان » یا «ان » آورده می شود که آن را تاویل به مصدر می برد . مثلا هر گاه گفته شود: «یعجبنی احسانک وفعلک الخیر; احسان و فعل نیک تو، مرا به شگفت می آورد» ، مفاد این جمله، این است که احسان و کار نیکی که انجام گرفته است، چنین اثری دارد، ولی هر گاه گفته شود: «یعجبنی ان تحسین وتفعل الخیر» ، مفاد آن، این است که احسان و کار نیک انجام نگرفته است، و گوینده تحقق آن را می پسندد و می طلبد . چنان که خداوند فرموده است . «ان تصوموا خیرلکم (68) » . بر این اسا، در آیاتی که وحی تشریعی مقصود است، به جای مصدر، فعل با کلمه ان مصدریه به کار رفته است . مانند: «امرت ان اعبد الله (69) » و «ان لاتعبدوا الا ایاه (70) » و «ان اقیموا الصلاة » (71) در آیه ی مورد بحث نیز عبارت چنین است: «واوحینا الیهم فعل الخیرات » . «فعل » که مصدر است، به «الخیرات » که معمول آن است، اضافه شده است . در این آیه گفته شنده است: «و اوصینا الیهم ان افعلوا الخیرات » پس بنابر قاعده ی مزبور، مفاد آیه، این است که فعل خیرات، از پیامبران صادر شده و آنان، عملا، اقامه ی نماز و اتیاء کرده اند، و این کار با وحی تسدیدی الهی تحقق یافته است . (72)
آن چه به پیامبران الهی اختصاص داشته است، وحی تشریعی است، نه وحی تسدیدی; زیرا، دلیلی از عقل روحی بر این که چنین وحی ای مخصوص پیامبران بوده است، در دست نیست، بلکه دلائل عقلی و نقلی می گویند . امامت به عنوان وساطت هدایت باطنی الهی، امری است که به مقتضای حکمت الهی که نظام هستی را بر پایه ی اسباب و وسایط مناسب تقدیر کرده است، لازم و ضروری است و آن کسی که دارای مقام امامت است، از تسدید و تایید ویژه ی خداوند برخوردار است، و این تسدید و تایید ویژه ی الهی نیز به واسطه ی فرشته ای که از عالم امر است، تحقق می یابد: «و کذالک اوصینا الیک روحا من امرنا» (73) ; این گونه، روحی را که عالم امر ما است به تو وحی کردیم; یعنی، آن را با تو همراه ساختیم . در احادیثی از اهل بیت ( علیهم السلام) آمده که مقصود از آن، فرشته ای است برتر از جبرئیل و میکاییل . آن فرشته، پیوسته پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم) را تایید و تسدید می کرد، و پس از وی با ائمه ی معصوم ( علیهم السلام) است . کلینی، به سند صحیح از ابی بصیر روایت کرده که گفت: «از امام صادق ( علیه السلام) از آیه ی «و کذالک اوصینا الیک روحا من امرنا» پرسیدم .» . امام فرمود: «خلق من خلق الله عزوجل اعظم من جبرئیل و میکائیل . کان مع رسول الله نخبره و یسدده وهو مع الائمة بعده » (74) در حدیث دیگری، امام ( علیه السلام) تصریح کرده است که آن روح، از عالم ملکوت بوده است: «وهو من الملکوت » (75) .
قرآن کریم، آن گاه که از امامت سخن گفته است، از هدایت ویژه ای یاد کرده است . هدایتی که با امر الهی تحقق می یابد! «وجعلناهم ائمة یهدون بامرنا (60) » ; آنان (ابراهیم و اسحاق و یعقوب) را امامانی قرار دادیم که مدرم را به امر ما هدایت کنند . «وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا (61) » از بنی اسرائیل . امامانی را قرار دادیم تا به امر ما هدایت کنند . قرآن، در باره ی امر الهی فرموده است: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون، فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی ء (62) » ; امر خداوند، چنان است که هر گاه آفرینش چیزی را اراده کند، به ان می گوید: «باش » ، پس موجود می شود . پس منزه است کسی که ملکوت هر چیزی به دست او است . روشن است که مقصود از کلمه ی «امر» در این آیه، امر لفظی با واژه «کن » و مانند آن نیست، بلکه مراد از آن، شان خداوند در افرینشی موجودات، این است که هر گاه اراده ی حتمی او به آفرینش چیزی تعلق پیدا کند، به محض این که افاضه و ایجاد از جانب او تحقق یابد، آن شی ء، موجود خواهد شد; یعنی، فاعلیت خداوند، مطلق و تام است و مشروط به چیزی جز ذات و صفات ذاتی او نیست بدین جهت استبعاد منکران معاد در باره ی زنده شدن دوباره ی اجزای متلاشی شدن بدن مردگان، وجهی ندارد; زیرا، ملکوت همه چیز، در قبضه ی ی قدرت خداوند قرار دارد . مقصود از ملکوت، اصل و نهاد و نهان هر چند است; یعنی، اشیا، دارای جنبه ای ملکی و ظاهری اند که با چشم ظاهری و دیگر ادراکات حسی، قابل مشاهده و ادراک اند، و دارای جنبه ای ملکوتی و باطنی اند که از طریق حواس نمی توان آن را درک کرده بلکه با دیگان عقل، و بالاتر از آن، با دیدگان قلب، می توان آن را شناخت، و سناخت راستین آن، در گرو آن است که حجاب ای وهم و خیال و غریزه و شهوت، کنار زده شود، و آن، جز با عنایت ویژه ای از جانب خداوند، ممکن نخواهد بود . آن کس که ملکوت اشیا را به خوبی درک کند، از اصحاب یقین خواهد بود . در باره ی حضرت ابراهیم ( علیه السلام) می فرماید: «وکذالک نری ابراهیم ملکوت السماوات والارض ولیکون من الموقنین (63) » قرآن کریم در جای دیگر در باره ی امر الهی می فرماید: «وما امرنا الا واحدة کلمح بالبصر (64) » ; امر ما، یکی بیش نیست، و (آن هم) چونان اشاره ی چشم است; یعنی در، امر الهی که تحقق هر چند به آن بستگی دراد - و آن، عبارت است از امر تکوینی ایجادی که هستی هر چیزی را به آن اعطا می کند - تعدد و تکثر و تغییر و تدریج راه ندارد، و این، در حال است که موجودات مکانی و زمانی، در بستر تدریج و تغییر، محقق می یابند . این آیه نیز به گونه ای، جنبه ی باطنی و ملکوت اشیا را که همان عالم امر است - بیان می کند در مقابل جنبه ی ظاهری موجودات که عالم ملک و شهود نام دارد . با توجه به نکات یاد شده، می توان هدایت کنندگی امام به امر خداوند را به درستی تصویر کرد . امام، با استناد به امر ملکوتی خداوند که به اذن پروردگار بدان دست یافته است، در ذهن و روح انسان های مستعد هدایت، تصرف می کند و آنان را به کمال مطلوب می رساند . این هدایت، در ارائه ی طریق و نشان دادن راه، یعنی بیان معارف و احکام الهی به بشر خلاصه نمی شود . البته آن کس که از مقام امامت برخوردار است، طبعا، در حوزه ی شناخت معارف و احکام دین نیز سرامد دیگران است و رای و نظر او، معیار حق و باطل به شمار می رود، اما آن چه در ایات یاد شده، در باره ی امامت مورد نظر است، هدایتی فراتر از ارائه ی طریق است; یعنی، هدایتی است تکوینی که به امر و اذن تکوینی و خاص خداوند انجام می گیرد . پیامبرانی که در این آیات از آبان یاد شده است، بلکه عموم پیامبران و رسولان الهی، علاوه بر مقام نبوت و رسالت - که به دریافت معارف و احکام الهی و ابلاغ آن ها به بشر مربوط می شود و نقش هدایت کنندگی تشریعی را دارد - از مقام امامت و هدایت کنندگی تکوینی و خاص نیز بهره مند بوده اند . رسیدن به این مقام، در گرو امتحانات خاص و معرفت و شناختی ویژه بوده است درباره ی حضرت ابراهیم ( علیه السلام) می فرماید: «واذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک الناس اماما (65) » نیز می فرماید: «وکذالک نری ابراهیم ملکوت السماوات والارض ولیکون من الموقنین (66) » از دو آیه ی یاد شده، به روشنی به دست می آید که ابراهیم خلیل ( علیه السلام) آن گاه به مقام والای امامت رسید که از یک سوی مورد امتحانهایی ویژه ی الهی قرار گرفت و از همگی سربلند بیرون آمده و از سوی دیگر، خداوند، ملکوت آسمان ها و زمین را به امر نشان داد و رو به مقام یقین نایل گردید . بنابراین، جمله ی «یهدون بامرنا» در ایات امامت، به روشنی بر این حقیقت دلالت می کند که هدایت هدایت یافتگان، از طریق ولایت و تصرف تکوینی امام و به اذان و امر ملکوتی خداوند تحقق می پذیرد . (67) [ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:امامت و هدایت ویژه , ] [ 8:50 ] [ اکبر احمدی ]
[
یکی از نقش ها و اهداف اساسی امامت، هدایت افراد بشر است . پیش از آن که به بررسی نقش هدایت کنندگی امام از دیدگاه قرآن کریم بپردازیم، لازم است تعریف هدایت و کابردهای قرآنی آن را بیان کنیم . تعریف هدایت واژه ی «هدایت » ، مصدر و به معنای «راهنمایی و ارشاد» است . (41) به گفته ی برخی از واژه شناسان، هدایت، راهنمایی همراه با لطف و مهربانی است . (42) این واژه، در زبان عربی هم به صورت متعددی به کار رفته است و هم به صورت لازم . گونه ی دوم، با حرف «الی » یا «لام » متعددی می شود . آیه ی «اهدنا الصراط المستقیم (43) » از گونه ی نخست و آیه های «والله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم (44) » و «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم (45) » از گونه ی دوم است . هدایت، به معنای «پیمودن راهی که انسان را به مقصد می رساند» نیز به کار رفته است . (46) در این کاربرد، این واژه، لازم است نه متعدی و به معنای «هدایت یافتن » است و نه «هدایت کردن » وقتی گفته شود: «هدی الرجل » ، معنای آن این است که «آن مرد هدایت شد» . (47) به عبارت دیگر، کلمه ی «هدی » در این کاربرد با کلمه ی «اهتدی » برابر است . ادامه مطلب [ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:امامت و هدایت, ] [ 8:45 ] [ اکبر احمدی ]
[
از آیه ی «واذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما» (30) به دست می آید که ابراهیم خلیل ( علیه السلام) پس از مقام نبوت و رسالت . به مقام امامت رسیده است، از این روی باید گفت، مقام امامت، بالاتر و برتر از مقام نبوت و رسالت است . گواه بر این که مقام امامت پس از مقاله نبوت و رسالت به وی اعطا شده، این است که آزمون هایی که خداوند ابراهیم ( علیه السلام) را به آن ها آزمود، در دوران نبوت و رسالت او بوده است، مانند احتجاج او با پرستندگان ستارگان و ماه و خورشید، و احتجاج او با آذر و نمرود، و نیز جریان ذبح فرزندش ا سماعیل گذشته از این، در احادیثی که از اهل بیت ( علیهم السلام) روایت شده، به این مطلب تصریح شده است که خداوند، مقام امامت را پس از مقام نبوت و رسالت به ابراهیم ( علیه السلام) اعطا کرده است . در حدیثی از امام صادق ( علیه السلام) روایت شده که فرمود: «خداوند، پیش از آن که ابراهیم را به نبوت برگزیند، به بندگی خویش برگزید، و پیش از آن که او را به رسالت برگزیند، به نبوت برگزید، و پیش از آن که او را به عنوان خلیل خود برگزیند، به رسالت برگزید، و یکی از آن که مقام امامت را به او عطا کند، او را به عنوان خلیل خویش برگزید، (31) پس از آن که آن مقامات برای او حاصل گردید . فرمود: انی جاعلک للناس اماما .» . در احادیث ائمه ی طاهر ( علیهم السلام) تفاوت نبی و رسول به این دانسته شده است که نبی، فرشته ی وحی را در خواب می بیند، و رسول، فرشته را بیداری مشاهده می کن . با توجه به این تفاوت و مراتب یاد شده درباره ی خوب ابراهیم (نبوت، رسالت، خلت، امامت) از آیات قرآن به روشنی به دست می آید . آیه ی «واذکر فی الکتاب ابراهیم انه کان صدیقا نبیا، اذ قال لابیه یا ابت لم تعبد ما لایسمع ولایبصر ولایغنی عنک شیئا (32) » بر مقام نبوت حضرت ابراهیم ( علیه السلام) دلالت می کند . آیه ی «ولقد جاء ت رسلنا ابراهیم بالبشری قالوا سلاما قال سلام (33) » بر مقام رسالت ابراهیم دلالت می کند . این، در دوران بزرگ سالی حضرت ابراهیم ( علیه السلام) بوده است، آن گاه تر که از پدر و قوم خود را جدا شده بود . آیه ی «واتبع ملة و ابراهیم حنیفا واتخذالله ابراهیم خلیلا (34) » مقام خلت ابراهیم است که پس از آن که دارای مقام رسالت بود و شریعت حنیف به او وحی شده بود، به ان دست یافت . آن گاه تر از همه ی امتحانات الهی سرافراز بیرون آمد، مقام به امامت رسید (35) . با توجه به مطلب یاد شده، شی و اشکالی که در این جا مطرح می شود، این است که «مفاد بحث های پشین، این شد که پیامبران الهی، امامان و پیشوایان بشر بوده اند; یعنی، در عین این که دارای مقام نبوت و راسلت بوده اند، مقام امامت نیز داشته اند، در این صورت، می توانی مقام رسالت را از نبوی، و مقام امامت رااز آن دو جدا ساخت » . ادامه مطلب [ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:پاسخ به یک اشکال , ] [ 8:55 ] [ اکبر احمدی ]
[
از مقامات و شئون یاد شده، دو مقام نبوت و رسالت از ویژگی های پیامبران بوده است و با ختم نبوت و رسالت، کسی دارای خیال مقامی نخواهد بود، اما مقام خلافت و امامت، از ویژگی های پیامبران به شمار نمی رود; چرا که از یک سو خلیفه ی خداوند در زمین، فلسفه ی وجودی آفرینش آسمان ها و زمین است، و از سوی دیگر، افراد بشر در مسیر بندگی و عبادت خداوند و رسیدن به کمال مطلوب و سعادت برین، به امام و پیشوایی الهی که هدایت کننده ی آنان باشد، نیازمندند . به عبارت آمد، خلافت الهی در زمین، و امامت و رهبری بشر، ؤ به عصر و زمان خاصی اختصاص ندارد . تا زمین باقی است و حیات دنیوی ادامه دارد و بشر در حیات دنیوی به سر می برد، خلافت و امامت الهی، به مقتضای حکمت و هدایت الهی، ضرورت دارد . ادامه مطلب [ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:استمرار امامت و خلافت الهی پس از پیامبران , ] [ 8:53 ] [ اکبر احمدی ]
[
از دیدگاه قرآن کریم، کسانی شایستگی آن را دارند که امامت و پیشوایی بشر را عهده دار شوند که به مقام خلیفة اللهی برسند; یعنی، مقام امامت و پیشوای بشر، ریشه در مقام خلافت الهی دارد . قرآن کریم، در باره ی حضرت داوود ( علیه السلام) نخست از مقام خلافت الهی او یاد می کند، آن گاه از منصب حکومت و داوری وی: «یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الارضی فاحکم بین الناس بالحق » و در باره ی عموم پیامبران یم فرماید: «ما، آنان را برگزیدیم و هدایت ویژه ی خود را در اختیار آنان قرار دادیم، آن گاه کتاب آسمانی و مقاله نبوت و منصب حکم و داوری میان مردم را به آنان دادیم .» : «واجتبیناهم وهدیناهم الی صراط مستقیم . . . اولائک الذین آتیناهم الکتاب والحکم والنبوة » از این آیات، به روشنی، به دست می آید که مقام و منصب امامت و رهبری بشه، مقام خلافت الهی و نبوت، موهبتی الهی است و و با جعل و نصب الهی تعیین می شود، نه با انتخاب و گزینش بشر . در باره ی حضرت ابراهیم ( علیه السلام) آمده است: «واذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات قاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما (22) » ; آن گاه که پروردگار ابراهیم او را با کلمات (آزمون هایی) امتحان کرد، و ابراهیم به صورت کامل از عهده ی آن آزمون ها بر آمد، خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم .» . قرآن کریم درباره ی پیامبران بنی اسرائیل می فرماید: «وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لما صبورا و کانوا بایاتنا یوقنون (23) » ; برخی از بنی اسرائیل را امامانی قرار دادیم که تا مدرم را به امر ما هدایت کنند . این مقام را آن گاه به آنان دادیم که در راه دین پایداری کردند و به ایات ما یقین آوردند . در جای دیگر، درباره ی ابراهیم، اسحاق و یعقوب می فرماید: «ووهبنا له اسحاق و یعقوب نافلة و کلا جعلنا صالحین وجعلناهم ائمة یهدون بامرنا (24) » ; اسحاق و یعقوب را به ابراهیم عطا کردیم و همگی را از صالحان قرار دادیم و آنان را امامانی قرار دادیم که مردم را به امر ما هدایت کنند . از آیات یاد شده، این مطلب به دست آمد که پیامبران الهی، مقامات و شئون زیر را دارا بوده اند: 1 - خلفای الهی در زمین بوده اند; 2 - از مقام نبوت و وحی برخوردار بوده اند; 3 - مقاله رسالت و ابلاغ پیام های الهی را به بشر داشته اند; 4 - امامان و پیشوایان بشر بوده اند . [ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:خلافت الهی و امامت بشر , ] [ 8:48 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |