مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
تناسب معجزه با زمان پيامبران الهى وقتى به سوى ملتى مبعوث مىشدند شرايط زمانى، مكانى و سطح علمى مردم را در نظر مىگرفتند و مطالب را درخور فهم آنان بيان مىكردند؛ حتى معجزه انبياء متناسب با علوم پيشرفته زمان خودشان بود تا فرزانگان مردم زودتر و بهتر معجزه ها را درك كنند و ايمان آورند؛ يعنى هر پيامبرى به خارق عادتى، از نوع پيشرفتهترين علوم زمان خويش، مجهز بود تا ارتباط او با فراطبيعت روشنتر گردد و دانشمندان عصر در برابر آن خضوع و به حقانيت آن اعتراف كنند. از امام رضا(ع) پرسيدند: چرا هر پيامبرى نوعى از معجزه ها را داشت؟ فرمود: ب ـ اقسام معجزه معجزه ها از جهات گوناگون قابل تقسيم اند. كه ما به آن ها اشاره مىكنيم. [ دو شنبه 5 شهريور 1391برچسب:قلمرو معجزه, ] [ 8:47 ] [ اکبر احمدی ]
[
همان گونه كه براي تعديل قواي جسماني، طبّ و پزشك لازم است كه مرز بهكارگيري اين قوا را هدايت كند تا به انسان ضرري نرسد، خدای حکیم براي تعديل قواي جسماني و روحاني، "وحي و نبوّت" را ايجاد كرد تا بشريّت را به امور ذیل رهنمون شود: پي نوشت ها: 1. اسفار، ج1، ص12.
در علم پزشكي، آثار غذاهاي مختلف بر بدن ارزيابي و سپس با توجه به اصالت تن در طبّ ظاهري، به كارها و غذاهاي مفيد براي بدن توصيه و از اعمال و خوراكي مضرّ، نهي ميشود، اما در طبّ باطني با توجه به اصالت روح ملكوتي گفته ميشود كه رعايت تقواي الهي سودمند و سبب شكوفايي درونی انسان است و اين اصل اصيل، انسان را در فرقگذاري میان حق و باطل، توانا ميسازد: "إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا"؛34همانگونه كه در بُعد منفي گفته ميشود: "ظلم و ستم، جفا به روح الهي است"، در بُعد مثبت، تقوا سبب بصيرت است.35 اینان انسان را همان حيوان ناطق پنداشته اند؛ حال آنکه براساس آیات قرآن کریم، خدای مبدِع به انسان، جز این حيات ظاهري، حياتی دیگر بخشیده: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُم"36و به جز این درمان های جسمی، آب زندگانی دیگري ارزانی داشته که انسان به ظاهر زنده (و در واقع مرده) را حیاتی حقیقی می بخشد و حيات ظاهری در برابر آن، چیزی جز مرگ نیست. [ شنبه 4 شهريور 1391برچسب:تفاوت طبّ روحانی و جسمانی, ] [ 11:40 ] [ اکبر احمدی ]
[
انسان با توجه به دو بعدش، داراي قلب، سامعه، باصره، ذائقه، شامّه و... است. هر یک از اين حواس ظاهري و باطني نیز داراي سلامت و مرض ویژه خود هستند. قلب ظاهري صنوبري شكل، امراضي ويژه دارد كه نام گذاري و معالجه آن بيماري ها برعهدة دانش پزشكي است و قلب معنوي نيز امراض خاصی دارد كه قرآن كريم عهده دار درمان آنهاست.26منظور همه آياتي كه سخن از "مختوم" و "مطبوع" شدن قلب دارند يا از "رين" و چركي كه قلب را ميپوشاند و چهره شفاف و آيينه گون آن را مستور ميكند، سخن ميگويند يا درباره "قفل" و "غلاف" و "كنان" و "صرف" و "قساوت" آن معارفي را به بشر ميآموزند، قلب روحاني است نه جسماني.ممكن است قلب جسماني انسان در كمال سلامت باشد، ولي بر اثر كفر يا تبهكاري وي، قلب روحاني او بهرهاي از سلامت نداشته باشد و ممكن است قلب جسماني انسانِ مؤمن، بيمار، ولي قلب روحاني او سالم باشد: "إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيم"؛27چنان كه گاهي هر دو قلب بيمار است؛ مانند كافري كه به بيماري قلبي مبتلاست؛ يا هر دو قلب سالم است؛ مانند مؤمني كه از سلامت قلب جسمي نيز بهرهمند است.همانگونه كه فعاليت و كارآمدی قوا و حواس مادّي انسان به سلامت قلب جسماني او وابسته است، فعاليت و كارآمدي قوا و حواس معنوي او نيز به سلامت قلب معنوي اش مرتبط است.ادراک باطنی انساني كه مشمول قهر الهي و مبغوض حق قرار گیرد، مسدود خواهد شد. آنگاه با اينكه چشم ظاهري اش بيناست، دلي كه در نهان و نهاد اوست، كور ميشود: "فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الأبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور"28و آنگاه كه بابِ قلب بسته شد، نه عقايد باطله و اوصاف رذيله از آن بيرون ميرود، نه عقايد حقّه و صفات پسندیده در آن وارد می شود؛ همانند ظرفی سربسته:29 موانع تا نگردانی زخود دور درون خانه دل نایدت نور همان گونه كه اگر قواي بيروني انسان از سلامت برخوردار باشد، مي تواند صداها را بشنود، منظره ها را ببيند، بوها را استشمام كند، قواي دروني انسان نيز اگر از سلامت برخوردار باشد، مي تواند صداهاي معنوي را بشنود، مناظر زيباي آن را مشاهده كند، رايحه هاي دل انگيزش را استشمام كند و... لب ببند و چشم بنـد و گوش بند گـر نبینی سِـرّ حـق بر من بخند اينكه حضرت يعقوب(ع) از فاصله بسيار دور، بوي يوسف(ع) را استشمام مي كند و مي گويد: "إِنِّي لأجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلا أَنْ تُفَنِّدُون"30 از دولت وجود اين شامّه دروني است كه براثر طهارت ضمير و صفاي باطن حاصل شده است؛ هرچند براي باز شدن روزنه اين شامّه ملكوتي، صبر دردمندانه چندين ساله لازم است. تو مپندار كه مجنون سرخود مجنون شد از سمك تا به سهايش كشش ليلا برد من به سرچشمه خورشيد نه خود بُردم راه ذرّه اي بودم و مِـهر تو مـرا بالا برد من خَس بي سر و پايم كه به سيل افتادم او كه مي رفت مرا هم به دل دريا بُرد33
[ شنبه 4 شهريور 1391برچسب:رابطه قوای ظاهر و باطن, ] [ 11:34 ] [ اکبر احمدی ]
[
خدای سبحان در قرآن كريم، نظام عالم را به قلمرو عقل، منطقه مثال و محدوده طبيعت تقسيم كرده است كه هر یک، موجودات ويژه خود را دارد و در كنار سفره اي عام با هم مرتبط هستند، اما در اين ميان، شاهکار خلقت و خلیفة الله، نه همانند فرشتگان، از صِرف فراطبيعت است، نه همتاي گياهان و حيوانات، فقط درگير محدوده طبيعت؛ بلكه از خاك و گِل آغاز ميشود و تا اوجِ "إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلاقِيه"14پرّان و قربان ميشود كه خدای حکیم در شأن چنين وجود جامعي فرمود: "فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِين".15 هموست كه طبيعت و ماوراي آن را در خود گرد آورده و دو سرخطِّ حلقه هستي را به يكديگر وصل كرده است.
[ جمعه 3 شهريور 1391برچسب:شناخت امراض دل و درمان آن, ] [ 9:36 ] [ اکبر احمدی ]
[
برخی ميپندارند كه اهل طريقتاند و كاري با احكام دين و ظواهر شریعت ندارند. می پندارند که می توان بدون توجه به شریعت، طیّ طریق کرد و به حقیقت رسید. آنان معتقدند که هدف، درک مقصود و محبوب است و عناصر دیگر، مانع وصول و سلوک است! همچنین احکام و تعالیم شریعت را ابزاری برای عوام می دانند و خواص را بی نیاز از وسیلت می شمارند و می پندارند که خواص می توانند به هر سبب و وسیله ای خود را به غایت مطلوب برسانند!
[ جمعه 3 شهريور 1391برچسب:ملاک معرفت عارفان صادق و صوفیان کاذب, ] [ 9:34 ] [ اکبر احمدی ]
[
صدرالمتألهين در مقدّمه كتاب اسفار1 ضمن دعوت به تزکیه نفس از شهوات برمبنای بسیاری از آیات و روایات و استحکام معرفت و حکمت با اجتناب از ترّهات و مضلاّت، به عارف نمایانی اشاره می کند که از جمله صوفیه بوده و دارای ترّهات و لاطائلاتی هستند که هیچ سنخیتی با عقاید پاک ندارد و مردم را از شرّ آنها برحذر می دارد. [ جمعه 3 شهريور 1391برچسب:عارفان و عارف نمایان, ] [ 9:31 ] [ اکبر احمدی ]
[
فکر می کنم با این توضیحات پاسخ سوال و اشکال شما مشخص شده باشد : خب چرا یه دفعه قرآن از عالم ملکوت نام نبرده از آسمان نام برده؟ [ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:آسمان ها هفت گانه, ] [ 10:55 ] [ اکبر احمدی ]
[
" وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ" اين ها همه مثال هايى است كه ما براى مردم مى زنيم، و اين مثل ها را نمىفهمند مگر مردم عاقل.«سوره عنكبوت، آيه 43» و اينگونه مثل ها در كلام خداى تعالى بسيار است، از قبيل عرش، كرسى، لوح و كتاب، و ...بنا بر اين مراد از آسمانى كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمى ملكوتى خواهد بود كه افقى عالىتر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامى كه در آن هست عالىتر و بلندتر از زمين ماست.و مراد از نزديك شدن شيطان ها به آسمان، و استراق سمع، و به دنبالش هدف شهاب ها قرار گرفتن، اين است كه:شيطان ها مى خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. و ملائكه هم ايشان را با نورى از ملكوت كه شيطان ها تاب تحمل آن را ندارند، دور مىسازند. و يا مراد اين است كه: شيطان ها خود را به حق نزديك مىكنند، تا آن را با تلبيسها و نيرنگ هاى خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند، و ملائكه رشتههاى ايشان را پنبه مىكنند، و حق صريح را هويدا مىسازند، تا همه به تلبيس آنها پى برده، حق را حق ببينند، و باطل را باطل. نکته [مفاد آيه:" وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ ..." و آيه:" وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها ..." (آیات 8 و 9 سوره جن) كه از ممنوع شدن جنيان از صعود به آسمان و استراق سمع، همزمان با بعثت پيامبر اسلام خبر می دهد.در نتيجه از مجموع دو آيه اين خبر به دست مى آيد كه: جنيان به يك حادثه آسمانى برخورده اند، حادثه اى جديد كه مقارن با نزول قرآن و بعثت خاتم الانبياء رخ داده، و آن عبارت از اين است كه با بعثت آن جناب، جنيان از تلقى اخبار غيبى آسمانى و استراق سمع براى به دست آوردن آن ممنوع شده اند.آيا اين وضع تازه دليل، بر اين حقيقت نيست كه با ظهور اين پيامبر و نزول كتاب آسمانى او دگرگونى عظيمى در جهان رخ داده است؟ چرا جنیان قبلا قدرت بر استراق سمع داشتيد، و الان احدى توانايى بر اين كار ندارد؟! آيا مفهوم وضع جديد اين نيست كه دوران شيطنت و كهانت و فريب پايان گرفته، و شب تاريك جهل به پايان رسيده و آفتاب عالمتاب وحى و نبوت طلوع كرده است؟! منبع:
[ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:مثل ها , ] [ 10:47 ] [ اکبر احمدی ]
[
مفسرين براى اينكه مساله" استراق سمع" شيطانها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوى شيطان ها با شهابها تيراندازى مىشود بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن مىرسد توجيهاتى ذكر كردهاند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از: افلاكى كه محيط به زمين هستند، و جماعت هايى از ملائكه در آن افلاك منزل دارند، و آن افلاك در و ديوارى دارند كه هيچ چيز نمىتواند وارد آن شود، مگر چيزهايى كه از خود آسمان باشد، واينكه در آسمان اول، جماعتى از فرشتگان هستند كه شهاب ها به دست گرفته و در كمين شيطان ها نشستهاند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبى آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهاب ها به سوى آنها تيراندازى كنند و دورشان سازند، و اين معانى همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مىرسد.و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبى روشن شده است.ناگزير بايد توجيه ديگرى كرد كه مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى كه بشر از وضع آسمان ها دارد نبوده باشد. و آن توجيه به احتمال ما- و خدا داناتر است- اين است كه: ............................اين بياناتى كه در كلام خداى تعالى ديده مى شود، از باب مثال هايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد.هم چنان كه خود خداى تعالى در كلام مجيدش فرموده: [ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:شهاب سنگ و اسرار آسمان و جن , ] [ 10:36 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |