مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
مقدمه
[ چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:اسلام و راههای شاد زیستن! , ] [ 19:29 ] [ اکبر احمدی ]
[
قرآن در آیات 15 تا 20 سوره سبا و نیز 76 و 77 سوره زخرف و 45 و 131 سوره انعام و بسیاری از آیات دیگر به مسئله هلاكت جوامع در نتیجه ظلم آنان به خود و جامعه اشاره می كند و در آیات 15 تا 20 سوره سبا ظلم اكثریت افراد جامعه را زمینه ساز هلاكت و عذاب الهی بر می شمارد آزار رسانی ریشه و خاستگاه ظلم و ستم اجتماعی را می بایست در ظلم به خدا و خود جستجو کرد كه به شكل اجتماعی و رفتاری بروز و ظهور می كند .به عبارتی ظلم به نفس دارای بازتاب اجتماعی است و به شكل ظلم به دیگری نیز تجلی می یابد از این رو است كه در آیه 231 سوره بقره ظلم و اذیت و آزار همسر را به عنوان ظلم به نفس قلمداد می كند و می فرماید : « كسانی كه با رجوع خویش به زن مطلقه می كوشند تا به وی آزار رسانده و اذیت كنند ، مصداق كسانی اند كه به خود ظلم روا داشته اند خداوند در آیه 230 و 231 سوره بقره تجاوز از حدود وقوانین الهی و مرزها و خطوط قرمز را از جمله مصادیق ظلم به نفس برمی شمارد و ارتكاب جرم (توبه ، 66 و 70 - زخرف ، 74 تا 76) و ترک اطاعت خدا و پیامبر(ص) به عنوان حاكم دولت اسلامی (نساء ، 64) را از دیگر مصادیق ظلم به نفس برمی شمارد . از مصادیق و بازتاب های ظلم به خویشتن ، عجب (كهف ، 34 و 35) ، خوشگذرانی (انبیاء، 13 و 14) ، خورشید پرستی (نمل ، 24 و 44) و جهل و نادانی (نساء ، 97 و 98) می باشند .
[ چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب: هلاکت جامعه, ] [ 19:28 ] [ اکبر احمدی ]
[
ظلم به خدا ظلم به خدا اشكال و اقسام مختلف و متنوعی دارد كه از جمله آن ها شریك قایل شدن برای خدا است كه در آیه 14 سوره كهف از آن به ظلم به خدا و بیرون رفتن از راه راست یاد شده است.امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید : منظور از آن قایل شدن شریك برای خداست كه آن را به عنوان ظلم برشمرده است . (تفسیر قمی ، ج 2 ، ص 34 و نیزتفسیر نورالثقلین ج 3 ، ص 251 ) ظلم به خویش آن است كه شخص جایگاه خود را نشناسد و خود را برتر از آن چیزی كه هست قرار دهد و به تبع این خودبرتربینی ، تن به اطاعت خدا نسپارد و این گونه است كه گرفتار غم و اندوه (انبیاء ، 87 و 88) و ذلت و خواری (نحل ، 27 و 28) و دیگر عذاب های دنیوی (اعراف ، 160 تا 162) چون عذاب (هود ،100 و 102) ، نابودی اقوام و جوامع و به ارث ماندن سرزمین و مساكن آنان برای دیگران (ابراهیم ، 45) ، خودكشی (بقره ، 51 تا 54) و فروپاشی جامعه (سبا ، 17 و 19) می شوند .در روایتی از حضرت علی (ع) صریحاً از ظلم، به عنوان توشه نامناسب و بد، نام برده شده که آن نیز خود فرعی و شاخهای از بی تقوایی است و چنین می فرماید: می فرماید: « بئس الزاد الی المعاد ، العدوان علیالعباد؛ ظلم به بندگان خدا ، توشه بدی برای آخرت است ظلم اجتماعی چیست ؟ ظلم و ستم اجتماعی به آن دسته از ظلم ها و تجاوز از حدود و قوانینی را گویند كه دارای تأثیر در سرنوشت جمعی همگان داشته باشد آزار و اذیت
[ چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب: اقسام ظلم چیست ؟, ] [ 19:23 ] [ اکبر احمدی ]
[
بدترین توشه بی تقوایی و خداوند را در امور و کارها در نظر نداشتن و حدود الهی را مراعات ننمودن است که این نیز دارای دامنه گستردهای است در روایتی از حضرت علی(ع) صریحاً از ظلم ، به عنوان توشه نامناسب و بد ، نام برده شده که آن نیز خود فرعی و شاخهای از بی تقوایی است و چنین می فرماید : می فرماید : « بئس الزاد الی المعاد ، العدوان علیالعباد ؛ ظلم به بندگان خدا ، توشه بدی برای آخرت است .( میزانالحکمه، ج 5 ، ص 596). ظلم چیست ؟ ظلم به معنای ستم (آزار) بیان شده است . اصل آن به معنای ناقص کردن و کم کردن حق و یا گذاشتن شئ در غیرموضوع خویش است بنابراین آزار رساندن به دیگران و حق دیگران را پایمال کردن از مصادیق آشکار ظلم به حساب می آید وبه تعبیر قرآن معنای ظلم عبارت است از خروج از عدالت و حد وسط. ( انعام ، 135؛ قصص ، 37)پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود : « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم ؛ یک ملک ، یک دولت ، یک نظام با کفر قابل بقا هست ولی با ظلم قابل بقا نیست» از نظر قرآن هر کسی که به نفس خود یا به غیر ظلم کند ظالم است .در عرف همیشه ظالم را کسی می دانند که به غیرظلم کرده ویا به حقوق مردم تجاوز میکند . اما معنای ظالم در دنیای قرآن ، اعم است از کسی که به غیر تجاوز کند یا به خود .در اصطلاح قرآن کسی که به غیر تجاوز کند ، درحقیقت به خود ظلم کرده است چه قومی هلاک نمی شوند ؟ خداوند می فرماید : « و ما کان ربک لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون ؛ پروردگار تو هرگز چنین نیست که مردمی را به موجب ظلمی هلاک کند در حالی که آنها مصلح و اصلاح کنندهاند .»(هود ، 117 ) مقصود از ظلم در اینجا آن ظلم عظیم است که شرک نام دارد ، و مقصود از مصلح ، یعنی در میان خودشان مصلحند . پس ظلمشان در حق الله است ، اصلاحشان در حق الناس بنابراین قرآن می گوید : اگر مردمی خودشان برای خودشان در دنیا خوب و مصلح باشند اما کافر و مشرک هستند ، به عبارتی عدالت در میانشان برقرار است ولی مشرک هستند ، در این دنیا خدا آنها را معذب نمیکند . پس معلوم میشود هر گناهی یک اثری دارد . این است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود : « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم ؛ یک ملک ، یک دولت ، یک نظام با کفر قابل بقا هست ولی با ظلم قابل بقا نیست هم کفر گناه است و هم ظلم ، اما هر گناهی در یک جهت تأثیر دارد .پس اگر دو جمعیت داشته باشیم ، یک جمعیت مسلمان باشند ولی در میان خودشان ظلم برقرار باشد وخودشان به یکدیگر ظلم کنند ، و جمعیت دیگر کافر باشند اما نسبت به خودشان عدالت و انصاف داشته باشند از نظر دنیوی جامعه کافرانی که اهل عدالتند ، پایدارترخواهند بود . [ چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:بدترین توشه چیست ؟, ] [ 18:50 ] [ اکبر احمدی ]
[
بدترین توشه برای آخرت ستم بر بندگان خداست." (حکمت 221)سعادت اخروی و حیات جاودانی بهشت را بدون زاد و توشه نمیتوانبدست آورد .این دعوت و دستور صریح خداوند است كه : « برای خود توشهبرگیرید ، كه بهترین توشهها تقوی است . »همانطور كه زاد و توشه آخرت را باید از راه های مختلف كسب كرد ،برخی امور هم « توشه منفی » تلقی میشوند و به عنوان باری سنگین بر دوشانسان قرار میگیرند كه ملازم و همراه با انسان ، تا عالم محشر و رسیدگی نهاییبه پرونده اعمال ، موجب خسران و بدبختی انسان میگردند .از طرفی یكی از بهترین زاد و توشه های آخرت ، خدمت به خلق خدا البته درراه خدا است . اگرچه ، غیر از خدمت به خلق ، عبادتهای بزرگ و مؤثردیگری هم وجود دارد و عبادت، منحصر در خدمت به خلق نمیشود ، ولیقطعاً یكی از بهترین عبادات ، برآوردن حاجتها و نیازهای مردمان و حلمشكلات آنان ، بخصوص مؤمنان و محرومان است ، خدمتی كه در راه خداباشد و انگیزههای دنیوی آن را آلوده نكرده باشد .از طرف دیگر دشمنی با بندگان خدا ، زیان وارد كردن به آنان ، اذیت وآزار مردم ، شكستن دل بی گناه ، مشكلتراشی برای جامعه ، ایجاد انحراففكری و اخلاقی ، اشاعه و ترویج فساد و فحشاء و هر آنچه برای سعادت مردمدر زندگی مادی و حیات اخروی زیان و ضرر دارد ، از بدترین توشههایآخرت است .به همین جهت برعهده داشتن « حقالناس » و عدم ادای آن ،مشكلتر از عدم ادای « حقالله » شمرده شده است .از نظر اسلام ، علّت عمدهگرفتاریِ خلایق در عالَم محشر و عرصه حسابرسیِ نهایی ، ناشی از حقوقمردمان است كه به خوبی اداء نشده است .دشمنی و ظلم به بندگانِ خدا هیچ جایی در نگرش اسلام به فرد وجامعه ندارد و به عنوان گناهی بزرگ شمرده میشود كه حتی مانع استجابتدعا و قبول اعمال عبادی فرد میگردد .در تعالم دینی، بعد از کفر و شرک، مردم را از هیچ چیزی به اندازه ظلم به بندگان برحذر نکرده اند .در گفتار پیشوایان دینی آمده است که عقوبت ستم به مردم ، پیش از عقوبت هر کار ناشایست دیگر ،دامنگیر فرد ظالم می شود ؛ به این معنا که هر نوع ستم و ظلم از سوی ستمگران، برای آنان اثر وضعی به جای خواهد گذاشت.اثر وضعی ظلم در دنیا این است که بالأخره انسان ستمگر، قوم ستمگر، در دنیا به نابودی و بدبختی خواهد رسید و در آخرت هرگز روی سعادت و رستگاری را نخواهد دید . بلکه او در دوزخ ابدی گرفتار خواهد شد ؛ خداوند می چنانچه فرماید :« مسلماً ظالمان ، رستگار نخواهند شد .» (انعام ،21)
[ چهار شنبه 31 مرداد 1391برچسب:بدترین توشه برای آخرت , ] [ 18:46 ] [ اکبر احمدی ]
[
عثمان بن عیسى ،از محدثى كه وى را حدیث كرده از ابى عبد الله ،امام صادق ، علیه السلام روایت كرد كه خدمت امام عرضه داشتم كه دو آیه در كتاب خداست كه معناى آن دورا مى جویم ، ولى نمى یابم ؟ امام علیه السلام فرمود:آن دو آیه كدام است ؟ عرضه داشت آیه ادعونى استجب لكم زیرا دعا مى كنم ولى اجابت را نمى بینم امام فرمود :آیا نظر تو این است كه خداى تعالى خلف وعده كرده است ؟ عرضه داشتم :خیر ،فرمود: پس براى چه اجابت نمى شود؟ عرض كردم : نمى دانم .فرمود: ولى من با تو مى گویم :هر كس اطاعت اوامر الهى كند سپس او را از راه دعا بخواند ،حق تعالى اجابت مى كند. پرسیدم :راه دعا كدام است ؟ فرمود:دعا را به ستایش و حمد خداى شروع مى كنى و نعمت هایى را كه به تو داده یادآور مى شوى ، سپس شكرش مى نمایى ، آنگاه بر پیامبر و آلش درود مى فرستى (صلوات مى فرستى ) و سسپس یاد آور گناهانت مى شوى و بدان اقرار مى كنى ، سپس از آنها استغفار مى نمایى . این راه دعاست سپس آن حضرت پرسید :آیه دیگر كدام است ؟ عرضه داشتم گفتار حق سبحان وما انفقتم من شى فهو یخلفه و هو خیرالرازقین : 1 آنچه خرج كنى خداى بجایش مى آورد و اوست بهترین روزى دهندگان . و من خرج مى كنم و درجاى آن چیزى نمى بینم حضرت پرسید :آیا مى پندارى كه خدیا تعالى خلف وعده كرده است عرض كردم :خیر، فرمود:پ س علت عدم جایگزینى چیست ؟ عرض كردم : نمى دانم . فرمود: اگر كسى از راه حلال كسب مال كند، و در راه حلال خرج كند ،درهمى خرج نمى كرد جز آنكه خداى به جایش درهمى دیگر مى داد. ویا اینكه چیزى را در خواست كرده است كه صلاح او در آن نیست و آن چیز براى او یا دیگران مفسده دارد. زیرا هیچكس خداى تعالى را بر طبق حكمتش در مورد صلاح خود نخوانده جز آنكه حق سبحانه آنرا اجابت كرد،و وظیفه دعا كننده آن است كه صلاحیت دعا را در زبان یا در نیت قلبى خویش در نظر بگیرد، پس اگر مصلحت در اجابت آن است ، خداى تعالى آنرا اجابت مى كند. با آنكه اگر مصلحت در تاخیر اجابت است آنرا به تاخیر مى اندازد و خداى تعالى فرمود: ولو یعجل الله للناس الشر استعجالهم بالخیر لقضى الیهم اجلهم . 2و اگر خدا به عقوبت عمل زشت مردم و دعاى شرى كه در حق خود مى كنند بمانند خیرات تعجیل مى فرمود همه دستخوش مرگ و هلاكت مى شدند. و در دعاى ائمه علیه السلام آمده است :یا من لا یغیر حكمته الوسائل اى كسى كه وسایل ،حكمت او را تغییر نمى دهند ،و چون علم غیب از بنده پوشیده است ، چه بسا قواى شهویه با عقل مشتبه شده آنگاه بنده امر موجب فساد خود را صلاح مى پندارد و از خدا مى خواهد و در سؤ ال اصرار مى ورزد.وما انفقتم من شى فهو یخلفه و هو خیرالرازقین: آنچه خرج كنى خداى بجایش مى آورد و اوست بهترین روزى دهندگان و اگر خداى تعالى در اجابت تعجیل كند و آنرا بر آورده نماید ،بنده به هلاكت مى رسد. و این بر همگان روشن است و بیان نمى خواهد. و زیاد هم واقع شده است .چه بسا خواسته هایى داریم ، سپس از آن به خدا پناه مى بریم . و از چه امورى دورى مى جوییم .سپس آنرا مى خواهیم . و بر همین معنى این سخن على (ع ) حمل شده است كه فرمود:چه بسا كار كه انسان حریص بر آن است اما وقتى به آن مى رسد دوست دارد كه بدان نرسیده بود. و گفتار حق سبحانه تو را كفى است كه عسى ان تكرهوا شیئا و هو خیر لكم و عسى ان تحبوا شیئا و هو شر لكم والله یعلم و انتم لا تعلمون 3چه بسا از چیزى بدتان بیاید ولى خیر شما در آن است و چه بسا چیزى را دوست بدارید و بد شما در آن است و خداى مى داند و شما نمى دانید. پس خداى تعالى ، از كرم فراوان و نعمت هاى بسیار خود ،آن را اجابت نمیكند. یا به خاطر اینكه رحمت او سبقت گرفته ، زیرا رحمت الهى قبل از غضب اوست و دعا را به این خاطر آورده است كه به او رحمت كرده ، و او را در معرض ثواب و جزاء قرار داده باشد و او بى نیاز از خلق و عقاب ایشان است یا آنكه مى داند كه مقصود بنده از دعا اصلاح حال خویش است گویا آنچه را كه در ظاهر طلب كرده است به طور مطلق مقصودش نیست ،بلكه در صورتى كه آن چیز براى او منفعت داشته باشد پس این شرط در قلب او مركوز است ، گرچه در حال دعا آنرا به زبان نیاورده و یا حتى به قلبش خطور نكرده باشد. پس این چنین بنده اى مثل عجمى است كه لفظ عربى به تلقین شده و او معناى آنرا نمى داند یا لفظى را شنیده و گمان كرده كه نام چیزى است و آنرا از دانایى كه مقصودش را مى داند خواسته آن دانا وقتى مقصودش را بداند همان مقصود را به اوو مى دهد نه آنچه ظاهر لفظش بر او دلالت دارد و این وجه معناى همان دعاى مغلوط است كه خداى تعالى آنرا قبول نمى كند بنابر آنچه كه در بعضى از اخبار آمده است .
[ چهار شنبه 31 مرداد 1391برچسب:كدام دعا به اجابت نمى رسد , ] [ 18:41 ] [ اکبر احمدی ]
[
عُجب ادامه مطلب [ چهار شنبه 31 مرداد 1391برچسب:بهترین فرصت برای تاختن شیطان , ] [ 18:40 ] [ اکبر احمدی ]
[
شکر عملی ، مهمترین بعد شکر است [ چهار شنبه 30 مرداد 1391برچسب:مرتبه عالی شکر, ] [ 18:35 ] [ اکبر احمدی ]
[
یکی از ابعاد والای اخلاقی و اجتماعی ، تشکر و سپاسگزاری از کسی است که از جانب او لطف و نعمتی به ما رسیده است . در روایت آمده است که قدردانی و شکر از مخلوق ، به منزله شکر از خالق است .راغب دركتاب مفردات می گوید: شكر همان تصور نعمت و اظهار آن است و نقطه مقابل آن كفر است كه فراموشی نعمت و پوشاندن آن می باشد .1 ایشان شكر را به شكر قلب، یعنی اندیشه درباره نعمت و شكر زبان یعنی ثنا گفتن بر نعمت دهنده و شكر سایر اعضا، یعنی قدردانی و پاسخ گویی در برابر نعمت تقسیم كرده است .2البته باید اعتراف كرد كه حق شكر الهی را كسی نمی تواند ادا كند همان گونه كه امام سجاد(ع) در مناجات خود می گوید: چگونه می توانم حق شكر تو را به جا آورم در حالی كه همین شكر من نیاز به شكری دارد و هر زمان كه می گویم الحمدلله بر من لازم است كه به خاطر همین توفیق شكر گزاری بگویم لك الحمد .3
وسعت رزق 1. تفاوت در رزق باعث می شود که عدّه ای کارفرما و عدّه ای کارگزار و کارگر شوند ؛ و به این وسیله چرخ زندگی اجتماعی می چرخد. در واقع خداوند به هر کسی استعدادهای خاصّی را روزی کرده است. یکی از روزی سلامتی و قدرت بدنی برخوردار است و دیگری از روزی هوش و ابتکار و سومی از مال و منال دنیوه بهره بیشتر برده است ، و چهارمی از حس هنری خوبی دارد و... و همه اینها از سنخ روزی است. لذا همه از روزی برخوردارند لکن سنخ روزیها متفاوت است ؛ و همین امر باعث می شود که همه مردم به همدیگر محتاج باشند. و این احتیاجهای متقابل باعث پدید آمدن اجتماع و بقاء آن می شود. خداوند متعال می فرماید: «أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ. ــــ آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مىکنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا برخی ، بعضی دیگر را در خدمت گیرند ؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآورى مىکنند بهتر است.»(الزخرف : 32) 2. گاه تفاوت در رزق برای امتحان برخی بندگان است. تا از این راه استعدادهای فطری افراد شکوفا شود. خداوند متعال می فرماید:« امّا انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش، اکرام مىکند و نعمت مىبخشد(مغرور مىشود و) مىگوید: «پروردگارم مرا گرامى داشته است. و امّا هنگامى که براى امتحان ، روزیش را بر او تنگ مىگیرد ، مىگوید: پروردگارم مرا خوار کرده است. »( الفجر : 15و 16تفاوت در رزق باعث می شود که عدّه ای کارفرما و عدّه ای کارگزار و کارگر شوند ؛ و به این وسیله چرخ زندگی اجتماعی می چرخد. در واقع خداوند به هر کسی استعدادهای خاصّی را روزی کرده است. یکی از روزی سلامتی و قدرت بدنی برخوردار است و دیگری از روزی هوش و ابتکار و سومی از مال و منال دنیوه بهره بیشتر برده است ، و چهارمی از حس هنری خوبی دارد و... و همه اینها از سنخ روزی است
[ چهار شنبه 30 مرداد 1391برچسب:حکمت تفاوت در میزان ارزاق, ] [ 18:28 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |