مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه


 

 

رازق تمام مخلوق اوّلاً و بالذّات خداوند است چنانکه فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ» (ذاریات:58 ) ؛ مقدم شدن «هو» دلیل حصر است‏. و ایضا فرموده است. « وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی‏ کِتابٍ مُبین ـــ هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست. او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مى‏داند؛ همه اینها در کتاب آشکارى ثبت است. »( هود: 6) بنا بر این ، غیر خدا فقط در حدّ واسطه فیض در روزی رساندن به مخلوقات نقش دارند.

چرا روزی مردم یکسان نیست؟

رزق

شکی در این نیست که تلاش افراد در مقدرات روزی آنها دخیل است. یعنی اگر افراد دنبال روزی خود نروند در موارد بسیاری از آن محروم می شوند. درست است که خداوند متعال روزی رسان است؛ ولی چنین نیست که خدا روزی هر کسی را در دهانش بگذارد. بلی، افرادی هستند که خداوند متعال بی واسطه یا با واسطه روزی آنها را بدون اینکه تلاشی برای کسب آن بکنند می رساند. مثل کودکان شیر خوار و غیر شیر خوار و از کارافتادگان؛ و بلکه اکثر مردم روی زمین. چرا که تنها عدّه اندکی از افراد بشر کار می کنند و افراد تحت تکفّل آنها از دست رنج آنها روزی می خورند.ولی به هر حال خداوند متعال روزی همه را چنین قرار نداده و روزی تعدادی از انسانها و افراد تحت تکفّل آنها را در گرو تلاش خود آنها قرار داده است. چرا که اگر چنین نمی کرد کمتر کسی حاضر می شد مسئولیت های اجتماعی خود را انجام دهد. کار از نظر اسلام علّت کسب روزی نیست بلکه یک وظیفه شرعی است. و هر کسی موظّف است برای بقاء اجتماع بشری تلاش کند. لکن اگر خدا روزی مردم را به کار آنها گره نمی زد کمتر کسی حاضر می شد به این وظیفه شرعی خود عمل کند. بنا بر این ، تلاش برخی افراد برای رسیدن به روزی لازم است ؛ ولی چنین هم نیست که هر کس بیشتر تلاش نمود حتماً روزی بیشتری نیز به چنگ آورد. این امری است که نیاز به اثبات ندارد چرا که با اندک توجّهی به جامعه انسانی می توان این حقیقت را دریافت که گاه برخی افراد که هم اهل تدبیر و حساب و کتابند ، هم اهل تلاش و کوشش ، در کسب روزی بیشتر شکست می خورند ؛ و در مقابل افرادی بدون کمترین تلاش و یا حتّی بدون هیچ تلاشی به ثروت های هنگفت می رسند. و این نشان می دهد که دست دیگری نیز در کار است. و اساساً یکی از حکمت های تفاوت ارزاق نیز همین است که انسان ها از این راه متوجّه خدا شوند و بدانند که همه امور به دست اوست.لذا امیرالمؤمنین(ع) فرمود: « عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ ــ خدا را از راه به هم خوردن تصمیم ها ، گشوده شدن گره ها و نقض شدن اراده ها شناختم.» (نهج البلاغه/ حکمت 250)به تصریح قرآن کریم توسعه و تنگى روزى در دست خداست «إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً ــ پروردگار تو روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مى‏کند، و براى هر کس بخواهد محدود مى‏سازد؛ همانا خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بصیر است.» اسراء: 30. از ذیل آیه به دست می آید که قبض و بسط روزی ، روى عللى بوده و بی حکمت نیست ، که خدا به بندگان دانا و به صلاح آنها عالم است مشابه این آیه در رعد: 26 ، قصص:82 ، عنکبوت: 62، سباء: 36، زمر: 52 ، نحل: 71 نیز آمده است.البته تلاش انسان و وارد شدن از راههاى صحیح در کثرت روزى بى تأثیر نیست ؛ ولى به عنوان جزئی از علّت و حتّی از آن هم کمتر و فقط به عنوان علّت معدّ (علّت زمینه ساز) که قابلیت قابل را تتمیم می کند. برای خوردن یک لیوان آب از شیر لوله کشى شهر ، حرکت شخص لازم است ؛ ولی این حرکت در مقابل هزاران و بلکه میلیاردها عاملی که به اذن خدا باعث شده اند تا این آب به لوله های خانه انسان برسد چه قدری دارد. یا انسان برای رسیدن به نان باید گندم بکارد. ولی نقش انسان در روییدن گندم همین است که گندم را برزمین بپاشد و در وقت درو آن را برداشت کند. آنکه یک گندم را صد گندم می کند خداست. لذا فرمود:« آیا هیچ درباره آنچه کشت مى‏کنید اندیشیده‏اید؟! آیا شما آن را مى‏رویانید یا ما مى‏رویانیم؟! »(واقعه/64 و 63) بنا بر این در هر کاری میلیاردها شرائط و مقدمات لازم است که جور کردن همه آنها در اختیار بشر نیست لذا قبض و بسط روزی در دست خدا است و کار و تلاش بشر تنها یکی از آن عوامل است.پروردگار تو روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مى‏کند، و براى هر کس بخواهد محدود مى‏سازد؛ همانا خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بصیر است بنا بر این ، طبق مفاد آیات ، هیچ موجودی محروم از روزی مکفی نیست. لکن در مواردی ، یکی از شروط رسیدن به روزی تلاش خود افراد است. و مراد از تلاش نیز صرفاً کار کردن نیست ؛ بلکه گاهی تلاش به این است شخص یا جامعه حقّ خود را از دیگران بگیرد. مقدار غذا و پوشاک و وسائل راحتی که بر روی زمین وجود دارد چندین برابر نیاز بشر موجود است. لکن تنبلی ، بی تدبیری ، و کج فهمی عدّه ای از مردم باعث شده است که حدود هشتاد درصد ثروت روی زمین در دست بیست درصد مردم قرار گیرد. آیا اگر این هشتاد درصد محروم برای احقاق حقّ خود قیام کنند نمی توانند حقّ خود را از آن بیست درصد مردم بگیرند؟! روشن است که اگر بخواهند می توانند ولی نمی خواهند. آیا اگر مردم فلسطین ، مردم عراق، مردم افغانستان و مردم دیگر ممالک گرفتار فقر ، یکپارچه برخیزند نمی توانند از عهده اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهای جهانخوار بر آیند؟! اگر بخواهند می توانند؛ ولی اختلافات فکری ، مذهبی ، تنبلی ها ، ترسها و اندیشه های نادرست اجازه چنین کاری را نمی دهد. انبیاء(ع) آمده اند تا بشر را با هم یکرنگ کنند تا در سایه یکرنگی ، همه از مواهب خدادادی عادلانه استفاده کنند. لکن مردم تن به این تعالیم نمی دهند ؛ و تا مردم تن به تعالیم الهی ندهند ، این بی عدالتی در تقسیم رزق ، همواره خواهد بود. این سنّت خداست که هر کس آخرت را رها کرده و فقط دنیا را بخواهد به آن می رسد. و هر کس برای آخرتش تلاش کند و مجری احکام خدا باشد او هم به اندازه کفاف به دنیا می رسد هم به آخرت. « آن کس که(تنها) زندگى زودگذر(دنیا) را مى‏طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هر کس اراده کنیم- مى‏دهیم؛ سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش مى‏سوزد در حالى که نکوهیده و رانده(درگاه خدا) است. ـــ و آن کس که سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند - در حالى که ایمان داشته باشد- سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد. »( الإسراء : 18و 19 بنابراین، یکی دیگر از از عوامل ازدیاد رزق دینداری یا عدم دینداری است. اگر اجتماع متدینین حقیقتاً از دین تبعیت کنند نعمات الهی به آن جامعه سرازیر می شود و همه به اندازه کفاف از نعمات دنیایی بهره می برند. امّا اگر جامعه ای ادّعای دینداری کند ولی دیندار واقعی نباشد ، برکت از آن جامعه برداشته می شود ؛ و در چنین فضایی فقط کسانی به ثروت می رسند که فقط طالب دنیا هستند و اگر از دین هم حرفی می زنند فقط برای این است که به دنیا برسند. و این از یک طرف مجازات خود آن شخص است که گرفتار سنّت استدارج شده است. و از طرف دیگر مجازات جامعه مدّعی دینداری است. چون در ادّعای خود صدق تامّ ندارند.

[ چهار شنبه 29 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:25 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

 

 

ما همه شاهد فاصله طبقاتی بین اقشار مختلف جامعه خود هستیم و میبینیم که عده ای با کمترین زحمت هر روز داراتر و داراتر میشوند و عده ای هم به عکس با تمام نیروی خود در تلاشند و به هیچ چیز نمیرسند و یا در حال در جا زدن هستند ؟ واقعا حکمت این همه تضاد چیست ؟وقتی تقسیم روزی به دست خداست و خداوند عادل است پس این همه نابرابری برای چیست ؟ چرا همه به اندازه هم ندارند تا عده ای از سر فقر و ناچاری دست نیاز جلوی دیگران دراز نکنند ؟گاه میگویند این تبعیض ها به خاطر ظرفیت افراد است یعنی بعضی از این مرفهان بی درد که در تمام طول عمر خود هر چه خواسته اند در طرفة العینی بست آورده اند با کسانی که عمری در تلاش بوده اند ظرفیتشان بیشتر است؟!1- در پاسخ به این پرسش ها اجمالا می توان گفت میان زیاد رزق داشتن و داشتن ظرفیت زیاد ملازمه ای وجود ندارد بلکه این تناسب گاهی وجود دارد و گاهی وجود ندارد .2- با مطالعه قرآن و روایات و تاریخ می توان به آسانی به این نتیجه رسید که افراد بسیاری از مال و ثروت زیادی برخوردار شدند که ظرفیت و آمادگی لازم برای این ثروت و مال هنگفت و فراوان و استفاده درست و بهینه از آن را نداشتند و نمونه قرآنی قارون و فرعون گواه خوبی برای این مدعا است .3- بنابراین مال فراوان در مورد بسیاری از افراد جنبه آزمایش و امتحان دارد و خداوند آنها را به وسیله آن می آزماید تا میزان ایمان و تعهد و شکر گذاری و ظرفیت آنها در برابر آن ظاهر گردد و طبعا برخی در این آزمایش موفق و برخی نا موفق می باشند .4- بنابراین نمی توان به طور کلی مال فراوان داشتن را نتیجه جنبه و ظرفیت داشتن صاحب مال دانست هر چند این مطلب در مورد بندگان صالحی مانند حضرت سلیمان علیه السلام صدق می کند و خداوند آن سلطنت عظیم و مال و قدرت فراوان را به خاطر وجود آمادگی و طرفیت به او عطا نمود .معانی و مصادیق رزق :رزق عطائى است که از آن منتفع می شوند خواه طعام باشد یا علم و یا غیر آن.در قرآن مجید گذشته از معناى مشهور به نبوت نیز رزق گفته شده «یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلى‏ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً ...» (هود: 88) و همچنین به امنیت رزق گفته شده « آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان مى‏ربایند. آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى(از هر شهر و دیارى) بسوى آن آورده مى‏شود؟! رزقى است از جانب ما؛ ولى بیشتر آنان نمى‏دانند»( القصص : 57). و گاهى رزق ، فقط به خوراک اطلاق شده مثل « ... وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ ... ـــ ... بر آن کس که فرزند براى او متولّد شده(پدر)، لازم است رزق (خوراک) و پوشاک مادر را به طور شایسته بپردازد. ...» بقره: 233. در این آیه شریفه کسوت (پوشاک ) را از رزق جدا کرده است. در آیه 5 نساء نیز رزق فقط به خوراک اطلاق شده است. در قرآن کریم به باران و چهارپایان اهلی نیز رزق اطلاق شده است.امیرالمؤمنین (ع) فرمود: « عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ ــ خدا را از راه به هم خوردن تصمیم ها، گشوده شدن گره ها و نقض شدن اراده ها شناختم»



 

[ چهار شنبه 29 مرداد 1391برچسب:رابطه تقسیم روزی و ظرفیت افراد , ] [ 18:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


 

 
 
در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(علیه السلام ) به این مضمون نقل شده است كه روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن كدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه "ان الله لا یغفر ان یشرك به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء"(خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد) سوره نساء آیه 48
امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ، بعضى گفتند آیه "و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما" (هر كس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم كند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه 110
امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست .

 بعضى دیگر گفتند آیه "قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم" (اى بندگان من كه دراثر گناه، بر خویشتن زیاده روی کرده اید، ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت ‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است) سوره زمرآیه53

 

امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست ! بعضى دیگر گفتند آیه "و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله" (پرهیزكاران كسانى هستند كه هنگامى كه كار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى كنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه كسى است جز خدا كه گناهان را بیامرزد)
سوره آل عمران آیه135
باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم . امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم كه فرمود:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است
"واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلك ذكرى للذاكرین"
سوره هود آیه 114

و فرمود: اى على! آن خدایى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشیر و نذیرم قرار داده یكى از شما كه برمى‏خیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مى‏ریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى‏شود از نمازش كنار نمى‏رود مگر آنكه از گناهانش چیزى نمى‏ماند، و مانند روزى كه متولد شده پاك مى‏شود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بكند نماز بعدى پاكش می‏كند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد
بعد فرمود: یا على جز این نیست كه نمازهاى پنجگانه براى امت من حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حكم را دارد.

 

 

 

[ چهار شنبه 29 مرداد 1391برچسب:ماجرای امید بخش ترین آیه قرآن, ] [ 17:59 ] [ اکبر احمدی ] [ ]



إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون‏

 

نکات تفسیری :

1 . نزول قرآن به زبان عربى از يك سو و فرمان تدبّر در آن از سوى ديگر، نشانه‏ى آن است كه مسلمانان بايد با زبان عربى آشنا شوند. « قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ »

2 . قرآن، تنها براى تلاوت و تبرك نيست، بلكه وسيله‏ى تعقّل و رشد بشر است. « لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ »

3 . نوشته‏ها بايد روشن و روشنگر، هدفدار و هدايتگر باشد. « الْكِتابِ الْمُبِينِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ »

4 . نزول قرآن به تنهايى كافى نيست بلكه بايد درباره‏ى آن تعقّل هم كرد. « أَنْزَلْناهُ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ »

نزول قرآن به زبان عربى داراى مزايايى است، از جمله:

الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبان‏هاى ديگر يافت نمى‏شود.

ب: طبق روايات زبان اهل بهشت، عربى است.

ج: مردم منطقه‏اى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان ديگرى باشد.

خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبير به «نزول» نموده است، بين اين دو مشابهت‏هايى است كه ذكر مى‏كنيم:

الف: هر دو از آسمان نازل مى‏شوند. « وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً » «1»

ب: هر دو طاهر و مطهّرند. « يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ » «2»، «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ» «3»

ج: هر دو وسيله‏ى حياتند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»، «لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً» «5»

د: هر دو مبارك و مايه‏ى بركت‏اند. «وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» «6»، «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً» «7»

ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آيه آيه نازل شده است. ( نزول تدريجى ) شايد تأكيد بر عربى بودن قرآن، ردّ كسانى باشد كه گفتند: قرآن را فردى عجمى به پيامبر آموخته است. «... أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ» «8»

__________________________________________________
(1). مؤمنون، 18.
(2). انفال، 11.
(3). بقره، 129.
(4). انفال، 24.
(5). فرقان، 49.
(6). انعام 92.
(7). ق 9.
(8). نحل، 103.


********************
تفسير نور، ج‏6، ص: 20 و 21

 

 

 

 

[ چهار شنبه 28 مرداد 1391برچسب:سوره یوسف ـ آیه 2 :, ] [ 17:50 ] [ اکبر احمدی ] [ ]



بسيارى از مردم معتقدند در بعضى از چشمها اثر مخصوصى است كه وقتى از روى اعجاب به چيزى بنگرند ممكن است آن را از بين ببرد، يا درهم بشكند، و اگر انسان است بيمار يا ديوانه كند.

اين مساله از نظر عقلى امر محالى نيست، چه اينكه بسيارى از دانشمندان امروز معتقدند در بعضى از چشمها نيروى مغناطيسى خاصى نهفته شده كه كارايى زيادى دارد، حتى با تمرين و ممارست مى‏توان آن را پرورش داد، خواب مغناطيسى از طريق همين نيروى مغناطيسى چشم ها است.

در دنيايى كه" اشعه ليزر" كه شعاعى است نامرئى مى‏تواند كارى كند كه از هيچ سلاح مخربى ساخته نيست پذيرش وجود نيرويى در بعضى از چشمها كه از طريق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چيز عجيبى نخواهد بود.

بسيارى نقل مى‏كنند كه با چشم خود افرادى را ديده‏اند كه داراى اين نيروى مرموز چشم بوده‏اند، و افراد يا حيوانات يا اشيايى را از طريق چشم زدن از كار انداخته‏اند.

لذا نه تنها نبايد اصرارى در انكار اين امور داشت بايد امكان وجود آن را از نظر عقل و علم پذيرفت.

در روايات اسلامى نيز تعبيرات مختلفى ديده مى‏شود كه وجود چنين امرى را اجمالا تاييد مى‏كند.
در حديثى مى‏خوانيم كه" اسماء بنت عميس" خدمت پيامبر ص عرض كرد: گاه به فرزندان جعفر چشم مى‏زنند، آيا" رقيه" اى براى آنها بگيرم (منظور از" رقيه" دعاهايى است كه مى‏نويسند و افراد براى جلوگيرى از چشم زخم با خود نگهميدارند و آن را تعويذ نيز مى‏گويند).
پيامبر ص فرمود:
نعم، فلو كان شى‏ء يسبق القدر لسبقه العين‏
" آرى، مانعى ندارد، اگر چيزى مى‏توانست بر قضا و قدر پيشى گيرد چشم زدن بود"! «1».

و در حديث ديگرى آمده است كه امير مؤمنان ع فرمود: پيامبر براى امام حسن و امام حسين" رقيه" گرفت، و اين دعا را خواند:

اعيذكما بكلمات التامة و اسماء اللَّه الحسنى كلها عامة، من شر السامة و الهامة، و من شر كل عين لامة، و من شر حاسد اذا حسد :" شما را به تمام كلمات و اسماء حسناى خداوند از شر مرگ و حيوانات موذى، و هر چشم بد، و حسود آن گاه كه حسد ورزد مى‏سپارم،

سپس پيامبر ص نگاهى به ما كرد و فرمود:" اينچنين حضرت ابراهيم براى اسماعيل و اسحاق تعويذ نمود" «2».

در نهج البلاغه نيز آمده است‏: العين حق و الرقى حق‏.

:" چشم زخم حق است و توسل به دعا براى دفع آن نيز حق است" «3».

ذكر اين نكته لازم است كه هيچ مانعى ندارد اين دعاها و توسلها به فرمان خداوند جلو تاثير نيروى مرموز مغناطيسى چشم ها را بگيرد همانگونه كه دعاها در بسيارى از عوامل مخرب ديگر اثر مى‏گذارد و آنها را به فرمان خدا خنثى مى‏كند.

اين نيز لازم به يادآورى است كه قبول تاثير چشم زخم به طور اجمال به اين معنى نيست كه به كارهاى خرافى و اعمال عوامانه در اينگونه موارد پناه برده شود كه هم بر خلاف دستورات شرع است، و هم سبب شك و ترديد افراد ناآگاه در اصل موضوع است، همانگونه كه آلوده شدن بسيارى از حقايق با خرافات اين تاثير نامطلوب را در اذهان گذارده است.

__________________________________________________
(1)" مجمع البيان" جلد 10 صفحه 341.

(2)" نور الثقلين" جلد 5 صفحه 400.
(3)" نهج البلاغه" كلمات قصار جمله 400 (اين حديث در صحيح بخارى جلد 7 صفحه 171 باب العين حق نيز به اين صورت نقل شده است العين حق) در" المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوى" همين معنى از منابع مختلفى نقل شده است (جلد 4 صفحه 451).


************************
تفسير نمونه، ج‏24، ص: 427 و 428

 

 

 

[ چهار شنبه 28 مرداد 1391برچسب:آيا چشم زدن واقعيت دارد؟, ] [ 17:49 ] [ اکبر احمدی ] [ ]



وَ إِنْ يَكادُ الَّذينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُون‏.

و آنان كه كافر شدند، چون قرآن را شنيدند چيزى نمانده بود كه تو را چشم بزنند، و مى‏گفتند: « او واقعاً ديوانه‏اى است.»

در تفسير اين آيه نظرات گوناگونى داده‏اند:

1- بسيارى از مفسران گفته‏اند: منظور اين است كه دشمنان به هنگامى كه آيات با عظمت قرآن را از تو مى‏شنوند، به قدرى خشمگين و ناراحت مى‏شوند، و با عداوت به تو نگاه مى‏كنند كه گويى مى‏خواهند تو را با چشمهاى خود بر زمين افكنند و نابود كنند! و در توضيح اين معنى جمعى افزوده‏اند كه آنها مى‏خواهند از طريق چشم زدن كه بسيارى از مردم به آن عقيده دارند و مى‏گويند در بعضى از چشمها اثر مرموزى نهفته است كه با يك نگاه مخصوص ممكن است طرف را بيمار يا هلاك كند، تو را از بين ببرند.

2- بعضى ديگر گفته‏اند كه اين كنايه از نگاه هاى بسيار غضب‏آلود است مثل اينكه مى‏گوئيم فلان كس آن چنان بد به من نگاه كرد كه گويى مى‏خواست مرا با نگاهش بخورد يا بكشد!

3- تفسير ديگرى براى اين آيه به نظر مى‏رسد كه شايد از تفسيرهاى بالا نزديكتر باشد و آن اينكه قرآن مى‏خواهد تضاد عجيبى را كه در ميان گفته‏هاى دشمنان اسلام وجود داشت با اين بيان ظاهر سازد و آن اينكه: آنها وقتى آيات قرآن را مى‏شنوند آن قدر مجذوب مى‏شوند و در برابر آن اعجاب مى‏كنند كه مى‏خواهند تو را چشم بزنند ( زيرا چشم زدن معمولا در برابر امورى است كه بسيار اعجاب‏انگيز مى‏باشد ) اما در عين حال مى‏گويند: تو ديوانه‏اى، و اين راستى شگفت‏آور است، ديوانه و پريشان گويى كجا و اين آيات اعجاب‏انگيز جذاب و پرنفوذ كجا؟

اين سبك مغزان نمى‏دانند چه مى‏گويند و چه نسبتهاى ضد و نقيضى به تو مى‏دهند؟

********************
تفسير نمونه، ج‏24، ص:425

 

 

 

[ چهار شنبه 28 مرداد 1391برچسب: سوره قلم ـ آیه 51 :, ] [ 17:44 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ
لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.

نکات تفسیری :

1 . تقوى، به معناى خويشتن دارى از گناه است. بيشتر گناهان، از دو ريشه غضب و شهوت سرچشمه مى‏گيرند. و روزه، جلوى تندى‏هاى اين دو غريزه را مى‏گيرد و لذا سبب كاهش فساد و افزايش تقواست.

2 . فرمان روزه نيز همچون دستور جهاد و پرداخت زكات در سال دوّم هجرى صادر گرديده است.

آثار و بركات روزه‏ :

1 . تقوى و خداترسى، در ظاهر و باطن، مهم‏ترين اثر روزه است.

2 . روزه، يگانه عبادت مخفى است. نماز، حج، جهاد، زكات و خمس را مردم مى‏بينند، امّا روزه ديدنى نيست.

3 . روزه، اراده انسان را تقويت مى‏كند. كسى كه يك ماه نان و آب و همسر خود را كنار گذاشت، مى‏تواند نسبت به مال و ناموس ديگران خود را كنترل كند.

4 . روزه، باعث تقويت عاطفه است. كسى كه يك ماه مزه‏ى گرسنگى را چشيد، درد آشنا مى‏شود و رنج گرسنگان را احساس و درك مى‏كند.

*****************
تفسير نور، ج‏1، ص: 284



[ سه شنبه 27 مرداد 1391برچسب:سوره بقره ـ آیه 183 :, ] [ 22:49 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى‏ قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدام‏.:rose:

[به ياد آوريد] هنگامى را كه [خدا] خوابِ سبك آرامش‏بخشى كه از جانب او بود بر شما مسلّط ساخت، و از آسمان بارانى بر شما فرو ريزانيد تا شما را با آن پاك گرداند، و وسوسه شيطان را از شما بزدايد و دلهايتان را محكم سازد و گامهايتان را بدان استوار دارد.

 

( سوره انفال ـ آیه 11 )
شأن نزول :
لشكر قريش با ساز و برگ جنگى فراوان و آذوقه‏ى كافى و حتّى زنان خواننده براى تقويت روحيّه جنگ‏جويان، وارد منطقه‏ى بدر شدند و ابتدا چاه‏هاى آب را در اختيار خود گرفتند ولى مسلمانان دچار تزلزل بودند. پيامبر كه مى‏ديد يارانش ممكن است شب را به آرامى نخوابند و فردا با جسم و روحى خسته در برابر دشمن قرار گيرند، بشارت داد كه فرشتگان الهى به يارى آنان خواهند آمد و آنها را دلدارى داد به طورى كه شب را به آرامى خوابيدند.

از طرف ديگر علاوه بر كمبود آب براى تطهير و رفع تشنگى، مشكل اساسى منطقه‏ى بدر، وجود شن‏هاى نرم و روان بود كه پاها در آن فرو مى‏رفت، در آن شب باران باريد و مسلمانان دلگرم شدند و زمين زير پايشان سفت شد.

و به اين ترتيب مسلمانان در آن شب پر اضطرار، از اين نعمت بزرگى كه فرداى آن روز در ميدان مبارزه به آنها كمك فراوانى كرد بهره گرفتند.

اين راستى عجيب بود كه ارتش نيرومند قريش در برابر سپاه كوچك مسلمانان - طبق نقل تواريخ - آن چنان روحيه خود را باخته بود كه جمعى از درگير شدن با مسلمانان بسيار وحشت داشتند، گاه پيش خود فكر مى‏كردند اينها افراد عادى نيستند بعضى مى‏گفتند مرگ را بر شترهاى خويش حمل كرده و از يثرب (مدينه) برايتان سوغات آورده‏اند. شك نيست كه اين رعب‏افكنى در دل دشمن كه از عوامل مؤثر پيروزى بود بدون حساب نبود.

تفسیر :

1 . ممكن است مراد از ثبات قدم در آيه، همان استقامت و پايدارى باشد ، نه محكم‏شدن پاها در زمين باران خورده. هر دو احتمال نيز با هم ممكن است.

2 . مراد از « پاك شدن از پليدى » ممكن است پاك شدن از وسوسه‏هاى شيطان و يا پاك شدن از پليدى جسمانى بر اثر جنابت بعضى در آن شب باشد، به هر حال باران با توجّه به نياز شديد مسلمانان، همه‏ى اين مشكلات را برطرف كرد.

3 . " نعاس" به ابتداى خواب و يا خواب كم و سبك و آرام بخش گفته مى‏شود، و شايد اشاره به اين است كه در عين استراحت آن چنان خواب عميقى بر شما مسلط نشد كه دشمن بتواند از موقعيت استفاده كرده و بر شما شبيخون بزند.

مزیّت های باران :

1 . بسيارى از ميكربهايى كه هوا را آلوده كرده به وسيله هوا و آب از شخصى به شخص ديگر منتقل مى‏گردد، با آمدن باران مى‏ميرند.

2 . چون هوا به باريدن باران لطافت گيرد، آدميان از بركات خداوندى برخوردار گردند و دلهايشان آرامش پذيرد و ترس و ترديد از وجودشان رخت بر بندد. همچنين باران آلايش هاى مادى را نيز كه بر نفس انسانى چيره گرديده زايل گرداند و اين به وسيله وضو و غسل است.

3 . هنگامى كه مسلمانان باران را مشاهده مى‏كنند كه بر آنان مى‏بارد پى مى‏برند كه اين يكى از نعمتهاى خداوندى است كه به آنان ارزانى شده در اين حال ايمانشان به رحمت پروردگار خويش افزونى مى‏گيرد و يقين مى‏كنند كه بركات آسمانها و زمين هر چه هست از اوست و بدين گونه دلهايشان مطمئن مى‏شود و اين اطمينان دل سبب ثبات و پايدارى آنها در ميدان كارزار مى‏گردد.

*******************
تفسير نمونه، ج‏7، ص: 106
تفسير هدايت، ج‏4، ص: 25
تفسير نور، ج‏4، ص: 283

 

 

 

 

[ چهار شنبه 27 مرداد 1391برچسب: سوره انفال ـ آیه 11 :, ] [ 17:40 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ .

ماه رمضان [همان ماه‏] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابى‏] كه مردم را راهبر، و [متضمّن‏] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان‏] تشخيص حق از باطل است. پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد، و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن،] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد]. خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد، و باشد كه شكرگزارى كنيد.


نکات تفسیری این آیه :

1 . «رَمَضانَ» از ماده «رمض» به معناى سوزاندن است. البتّه سوزاندنى كه دود و خاكستر به همراه نداشته باشد. وجه تسميه اين ماه از آن روست كه در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده مى‏شود.

2 . ماه رمضان، ماه نزول قرآن مى‏باشد و تنها ماهى است كه نامش در قرآن آمده و شب قدر نيز در اين ماه است.

3 . در تفسير برهان از پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله نقل شده است كه فرمودند:
تمام كتاب‏هاى آسمانى، در ماه رمضان نازل شده‏اند. ماه رمضان، بهترين ماه خدا است.

رمضان ماه مهمانى خدا :

در رمضان، مؤمنان با كارت « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ » به ميهمانى خداوند دعوت شده‏اند، و اين ميهمانى ويژگى‏هايى دارد:

1 . ميزبان، خداوند است و ميهمانان را شخصاً دعوت كرده است.

2 . وسيله پذيرايى، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح، و دورى از دوزخ است.

3 . زمان پذيرايى، ماه رمضان است كه به گفته‏ى روايات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است.

4 . چگونگى پذيرايى، شب قدر به گونه‏اى است كه در آن نياز يك سال ميهمانان تأمين مى‏شود و زمين با نزول فرشتگان در شب قدر مزيّن مى‏گردد.

5 . غذاى اين ماه، غذاى روح است كه براى رشد معنوى لازم است، نه غذاى جسم. لطف غذاى اين مهمانى، آيات قرآن است كه تلاوت يك آيه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه‏هاى ديگر است.

6 . اين ميهمانى هيچ سنخيّتى با ميهمانى‏هاى دنيوى ندارد. خداوندِ عالِم و غنى و خالق و باقى و عزيز و جليل، ميزبان انسان‏هاى جاهل و فقير و فانى و مخلوق و ذليل مى‏شود و مى‏گويد:

من دعايتان را مستجاب مى‏كنم و براى هر نفسى كه در ماه رمضان مى‏كشيد، پاداش تسبيحى عطا مى‏كنم.

*****************
تفسير نور، ج‏1، ص: 288

 

 

[ چهار شنبه 27 مرداد 1391برچسب: آیه 185 سوره بقره :, ] [ 17:24 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


(آيه 37)ـ اين آيه ادامه بحث آيه قبل در باره سرگذشت مريم است ,مى فرمايد: ((پروردگارش او را بـه طرز نيكويى پذيرفت و بطور شايسته اى (گياه وجود) او را رويانيد و پرورش داد)) (فتقبلها ربها بقبول حسن وانبتها نباتا حسنا).
جـمـلـه اخـيـر اشـاره بـه نـكته لطيفى دارد و آن اينكه كار خداوند, انبات ورويانيدن است يعنى هـمـان گونه كه در درون بذر گلها و گياهان استعدادهايى نهفته است , در درون وجود آدمى و اعـمـاق روح و فـطرت او نيز همه گونه استعدادهاى عالى نهفته شده است كه اگر انسان خود را تـحـت تـربـيـت مـربيان الهى كه باغبانهاى باغستان جهان انسانيتند قرار دهد, به سرعت پرورش مى يابد و آن استعدادهاى خداداد آشكار مى شود.سپس مى افزايد: ((خداوند زكريا را سرپرست و كفيل او قرار داد)) (وكفلهازكريا).هـر چه بر سن مريم افزوده مى شد, آثار عظمت و جلال در وى نمايانترمى گشت و به جايى رسيد كه قرآن در ادامه اين آيه در باره او مى گويد: ((هر زمان زكريا وارد محراب او مى شد غذاى جالب خاصى نزد او مى يافت )) (كلما دخل عليهازكريا المحراب وجد عندها رزقا).زكريا از روى تعجب , روزى ((به او گفت اين غذا را از كجا آوردى ))! (قال يامريم انى لك هذا).مـريـم در جـواب ((گـفـت : ايـن از طـرف خـداسـت و اوسـت كـه هـر كـس راـب جعت ى ور زا ايركز بخواهدبى حساب روزى مى دهد)) (قالت هو من عنداللّه ان اللّه يرزق من يشا بغير حساب ).از روايات متعددى استفاده مى شود كه آن غذا يك نوع ميوه بهشتى بوده كه در غير فصل , در كنار مـحراب مريم به فرمان پروردگار حاضر مى شده است و اين موضوع جاى تعجب نيست كه خدا از بنده پرهيزگارش اين چنين پذيرايى كند!.

[ پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:سرگذشت مريم , ] [ 21:4 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 58 59 60 61 62 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب