مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه


آيه 232ـ شان نزول : يكى از ياران پيامبر(ص ) به نام ((معقل بن يسار))خواهرى به نام جملا داشت كـه از همسرش طلاق گرفته بود, بعد از پايان عده مايل بود بار ديگر به عقد همسرش درآيد, ولى برادرش از اين كار مانع شد, آيه نازل شد واو را از مخالفت با چنين ازدواجى نهى كرد.تفسير:.شكستن يكى ديگر از زنجيرهاى اسارت ـ. در زمان جاهليت زنان در زنجير اسارت مردان بودند و مجبور بودند زندگى خود را طبق تمايلات مردان خودكامه تنظيم كنند.از جـمله در انتخاب همسر به خواسته و ميل زن هيچ گونه اهميتى داده نمى شد, حتى اگر زن با اجـازه ولـى , ازدواج مـى كرد سپس از همسرش جدا مى شدباز پيوستن او به همسر اول بستگى به اراده مـردان فـامـيل داشت و بسيار مى شد بااين كه زن و شوهر بعد از جدايى علاقه به بازگشت داشتند مردان خويشاوند روى پندارها و موهوماتى مانع مى شدند, قرآن صريحا اين روش را محكوم كـرده مـى گـويـد:((هـنگامى كه زنان را طلاق داديد و عده خود را به پايان رسانيدند, مانع آنها نـشـويـدكه با همسران (سابق ) خويش ازدواج كنند اگر در ميان آنها رضايت به طرزپسنديده اى حـاصل شود)) (واذا طلقتم النس فبلغن اجلهن فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن اذا تراضوا بينهم بالمعروف ).سـپـس در ادامـه آيه , بار ديگر هشدار مى دهد و مى فرمايد: ((اين دستورى است كه تنها افرادى از شما كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند از آن پند مى گيرند))(ذلك يوعظ به من كان منكم يؤمن باللّه واليوم الا خر).و بـاز براى تاكيد بيشتر مى گويد: ((اين براى پاكى و نمو (خانواده هاى شما)مؤثرتر و براى شستن آلودگيها مفيدتر است و خدا مى داند و شما نمى دانيد)) (ذلكم ازكى لكم واطهر واللّه يعلم وانتم لا تعلمون ).ايـن بخش از آيه , در واقع مى گويد: اين احكام همه به نفع شما بيان شده منتهى كسانى مى توانند از آن بهره گيرند كه سرمايه ايمان به مبد و معاد را داشته باشند, و بتوانند تمايلات خود را كنترل كنند.

[ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:شكستن يكى ديگر از زنجيرهاى اسارت , ] [ 10:46 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


آيه 230ـ شان نزول : در حديثى آمده است كه زنى خدمت پيغمبراكرم (ص )رسيد و عرض كرد: من هـمـسـر پسر عمويم بودم او سه بار مرا طلاق داد, پس از او بامردى ازدواج كردم , اتفاقا او هم مرا طـلاق داد, آيا مى توانم به شوهر اولم بازگردم ؟حضرت فرمود: نه , تنها در صورتى مى توانى كه با همسر دوم آميزش جنسى كرده باشى , در اين هنگام آيه نازل شد.تـفسير: اين آيه در حقيقت حكم تبصره اى دارد كه به حكم سابق ملحق مى شود مى فرمايد: ((اگر (بـعـد از دو طلاق و رجوع , بار ديگر) او را طلاق داد, زن براو بعد از آن حلال نخواهد شد مگر اين كـه همسر ديگرى (به ازدواج دائمى )انتخاب كند (و با او آميزش جنسى نمايد در اين صورت اگر هـمسر دوم ) او را طلاق داد, گناهى ندارد كه آن دو بازگشت كنند, (و آن زن با همسر اولش بار ديـگـر ازدواج نـمـايـد) مشروط بر اين كه اميد داشته باشد كه حدود الهى را محترم مى شمرند)) (فـان طـلـقها فلا تحل له من بعد حتى تنكح زوجا غيره فان طلقها فلا جناح عليهما ان يتراجعا ان ظنا ان يقيـما حدوداللّه ).و در پـايـان تـاكـيـد مـى كند ((اينها حدود الهى است كه براى افرادى كه آگاهندبيان مى كند)) (وتلك حدوداللّه يبينها لقوم يعلمون )


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, ] [ 10:41 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آيه 229ـ شان نزول : زنى خدمت يكى از همسران پيامبر(ص ) رسيد و ازشوهرش شكايت كرد كه او پـيـوسـتـه وى را طـلاق مـى دهد و سپس رجوع مى كند تا به اين وسيله به زيان و ضرر افتد و در جـاهليت چنين بود كه مرد حق داشت همسرش را هزار بار طلاق بدهد و رجوع كند و حدى بر آن نـبود, هنگامى كه اين شكايت به محضر پيغمبراكرم (ص ) رسيد, آيه نازل شد و حد طلاق را سه بار قرار داد.تـفـسـير: در آيه قبل به اينجا رسيديم كه قانون ((عده )) و ((رجوع )) براى اصلاح وضع خانواده و جـلـوگـيـرى از جـدايى و تفرقه است , ولى بعضى از تازه مسلمانان مطابق دوران جاهليت , از آن سؤاستفاده مى كردند, و براى اين كه همسر خود راتحت فشار قرار دهند پى درپى او را طلاق داده و رجـوع مى كردند اين آيه نازل شد واز اين عمل زشت و ناجوانمردانه جلوگيرى كرد, مى فرمايد: ((طلاق (منظور طلاقى است كه رجوع و بازگشت دارد) دو مرتبه است )) (الطلاق مرتان ).البته بايد در جلسات متعدد واقع شود و در يك مجلس انجام نمى شود.سـپس مى افزايد: ((در هر يك از اين دو بار بايد همسر خود را بطور شايسته نگاهدارى كند و آشتى نـمـايـد, يـا بـا نـيـكى او را رها سازد و براى هميشه از او جداشود)) (فامساك بمعروف او تسريح باحسان ).بـنـابراين طلاق سوم , رجوع و بازگشتى ندارد, و هنگامى كه دو نوبت كشمكش و طلاق و سپس صلح و رجوع انجام گرفت , بايد كار را يكسره كرد.منظور از جدا شدن با احسان و نيكى اين است كه حقوق آن زن را بپردازد وبعد از جدايى پشت سر او سخنان نامناسب نگويد, و مردم را نسبت به او بدبين نسازد, و امكان ازدواج را از او نگيرد بنابراين جـدايـى نـيـز بـايد توام با احسان گردد ولذا در ادامه آيه مى فرمايد: ((براى شما حلال نيست كه چيزى را از آنچه به آنهاداده ايد پس بگيريد)) (ولا يحل لكم ان تاخذوا مما آتيتموهن شيئا).


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:حد طلاق, ] [ 10:39 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

(آيـه 227)ـ ((و اگـر تصميم به جدايى گرفتند (آن هم با شرايطش مانعى ندارد) خداوند شنوا و دانا است )) (وان عزموا الطلاق فان اللّه سميع عليم ).و هرگاه مرد هيچ يك از اين دو راه را انتخاب نكند, نه به زندگى سالم زناشويى باز گردد, و نه او را با طلاق رها سازد, در اينجا حاكم شرع دخالت مى كند ومرد را به زندان مى اندازد و بر او سخت مـى گـيـرد كه بعد از گذشتن چهار ماه مجبورشود يكى از دو راه را انتخاب كند و زن را از حال بلاتكليفى در آورد.

(آيـه 228)ـ در آيه قبل سخن از طلاق بود و در اين آيه بخشى از احكام طلاق و آنچه مربوط به آن اسـت بيان مى شود و در مجموع پنج حكم در آن بيان شده , نخست در باره عده مى فرمايد: ((زنان مطلقه بايد به مدت سه بار پاك شدن راانتظار بكشند)) (والمطلقات يتربصن بانفسهن ثلثة قرؤ).((قرؤ)) در آيه فوق به معنى ايام پاكى زن مى باشد, و از آنجا كه طلاق بايد درحال پاكى كه با شوهر خـود آميزش جنسى نكرده باشد انجام گيرد اين پاكى يك مرتبه محسوب مى شود, و هنگامى كه بـعـد از آن دو بـار عـادت ببيند و پاك شود, به محض اين كه پاكى سوم به اتمام رسيد و لحظه اى عادت شد عده تمام شده وازدواج او در همان حال جايز است .دومـيـن حـكم , اين است كه ((براى آنها حلال نيست كه آنچه را در رحم آنان آفريده شده كتمان كنند, اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند)) (ولا يحل لهن ان يكتمن ما خلق اللّه فى ارحامهن ان كن يؤمن باللّه واليوم الا خر).
قابل توجه اين كه مساله آغاز و پايان ايام عده را كه معمولا خود زن مى فهمد,نه ديگرى بر عهده او گذارده و گفتار او را سند قرار داده است .سـومـيـن حـكمى كه از آيه استفاده مى شود, اين است كه شوهر در عده طلاق رجعى , حق رجوع دارد, مـى فـرمـايد: ((همسران آنها براى رجوع به آنها (و از سرگرفتن زندگى زناشويى ) در اين مدت عده (از ديگران ) سزاوارترند هرگاه خواهان اصلاح باشند)) (وبعولتهن احق بردهن فى ذلك ان ارادوا اصلاحا).در واقـع در مـوقعى كه زن در عده طلاق رجعى است , شوهر مى تواند بدون هيچ گونه تشريفات , زنـدگـى زنـاشـويـى را از سر گيرد, با هر سخن و يا عملى كه به قصدبازگشت باشد اين معنى حاصل مى شود.
سـپس به بيان چهارمين حكم پرداخته مى فرمايد: ((و براى زنان همانندوظايفى كه بر دوش آنها اسـت حـقـوق شـايـسته اى قرار داده شده و مردان بر آنهابرترى دارند)) (ولهن مثل الذى عليهن بالمعروف وللرجال عليهن درجة ).بـنـابـرايـن همانطور كه براى مرد حقوقى بر عهده زنان گذارده شده , همچنين زنان حقوقى بر مردان دارند كه آنها موظف به رعايت آنند.بـا تـوجـه بـه اختلاف دامنه دارى كه بين نيروهاى جسمى و روحى زن و مردوجود دارد مديريت خانواده بر عهده مرد و معاونت آن بر عهده زن گذارده شده است و اين تفاوت مانع از آن نخواهد بـود كـه از نـظـر مقامات معنوى و دانش و تقوى گروهى از زنان از بسيارى از مردان پيشرفته تر باشند.
واژه ((معروف )) كه به معنى كار نيك و معقول و منطقى است , در اين آيات دوازده بار تكرار شده تـا هشدارى به مردان و زنان باشد كه هرگز از حق خودسؤاستفاده نكنند بلكه با احترام به حقوق متقابل يكديگر در تحكيم پيوندزناشويى و جلب رضاى الهى بكوشند.و بـالاخره در پايان آيه مى خوانيم : ((خداوند توانا و حكيم است )) (واللّه عزيزحكيم ) و اين اشاره اى اسـت بـه اين كه حكمت و تدبير الهى , ايجاب مى كند كه هركس در جامعه به وظايفى بپردازد كه قـانـون آفـريـنـش براى او تعيين كرده است , و باساختمان جسم و جان او هماهنگ است حكمت خداوند ايجاب مى كند كه دربرابر وظايفى كه بر عهده زنان گذارده , حقوق مسلمى قرار گيرد, تا تعادلى ميان وظيفه حق برقرار شود.

[ سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:طلاق, ] [ 18:9 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

(آيه 223)ـ در اين آيه اشاره زيبايى به هدف نهايى آميزش جنسى كرده مى فرمايد: ((همسران شما محل بذرافشانى شما هستند)) (نساؤكم حرث لكم ).((بنابراين هر زمان بخواهيد مى توانيد با آنها آميزش نماييد)) (فاتوا حرثكم انى شئتم ).در ايـنـجـا زنان تشبيه به مزرعه شده اند, و اين تشبيه ممكن است براى بعضى سنگين آيد كه چرا اسـلام در بـاره نيمى از نوع بشر چنين تعبيرى كرده است در حالى كه نكته باريكى در اين تشبيه نـهفته است , در حقيقت قرآن مى خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد كه زن وسـيـله اطفا شهوت و هوسرانى مردان نيست , بلكه وسيله اى است براى حفظ حيات نوع بشر, اين سـخـن در بـرابـرآنـهـا كـه نـسـبـت بـه جـنـس زن هـمـچـون يك بازيچه يا وسيله هوسبازى مى نگرند,هشدارى محسوب مى شود.سپس در ادامه آيه مى افزايد: ((با اعمال صالح و پرورش فرزندان صالح , آثارنيكى براى خود از پيش بفرستيد)) (وقدموا لانفسكم ).اشـاره بـه ايـن كه هدف نهايى از آميزش جنسى , لذت و كامجويى نيست بلكه بايد از اين موضوع , بـراى ايـجـاد و پـرورش فـرزندان , شايسته استفاده كرد و آن رابه عنوان يك ذخيره معنوى براى فـرداى قـيامت از پيش بفرستيد, بنابراين در انتخاب همسر, بايد اصولى را رعايت كنيد كه به اين نتيجه مهم منتهى شود.و در پـايـان آيه , دستور به تقوا مى دهد و مى فرمايد: ((تقواى الهى پيشه كنيد وبدانيد او را ملاقات خـواهـيـد كـرد, و بـه مؤمنان بشارت دهيد)) بشارت رحمت الهى وسعادت و نجات در سايه تقوا (واتقواللّه واعلموا انـكم ملاقوه وبشر المؤمنين ).


ادامه مطلب
[ سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:6 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

آيه 222ـ شان نزول : زنان در هر ماه به مدت , حداقل 3 روز و حداكثر ده روز, قاعده مى شوند, و آن عبارت از خونى است كه با اوصاف خاصى كه در كتب فقه آمده از رحم زن خارج مى گردد, زن را در چنين حال ((حائض )) و آن خون را خون حيض مى گويند.جمعى از يهود مى گويند معاشرت مردان با اين گونه زنان مطلقا حرام است ,ولو اين كه به صورت غذا خوردن سر يك سفره و يا زندگى در يك اتاق باشد.در مقابل اين گروه , نصارى مى گويند: هيچ گونه فرقى ميان حالت حيض زن وغيرحيض نيست , همه گونه معاشرت حتى آميزش جنسى با آنان بى مانع مى باشد!.مـشـركـيـن عرب , كم و بيش به خلق و خوى يهود انس گرفته بودند و با زنان حائض مانند يهود رفتار مى كردند, همين اختلاف در آيين و افراط و تفريطهاى غيرقابل گذشت , سبب شد كه بعضى از مسلمانان از پيغمبراكرم (ص ) در اين باره سؤال كنند, در پاسخ آنان اين آيه نازل گرديد.تـفـسـيـر: در ايـن آيـه بـه سـؤال ديگرى برخورد مى كنيم و آن در باره عادت ماهيانه زنان است , مى فرمايد: ((از تو در باره (خون ) حيض سؤال مى كنند بگو چيززيان آورى است )) (ويسئلونك عن المحيض قل هو اذى ).و بـلافـاصله مى افزايد: حال كه چنين است ((از زنان در حالت قاعدگى كناره گيرى نماييد, و با آنها آميزش جنسى نكنيد تا پاك شوند)) (فاعتزلوا النس فى المحيض ولا تقربوهن حتى يطهرن ).زيرا آميزش جنسى در چنين حالتى , علاوه بر اين كه تنفرآور است , زيانهاى بسيارى به بار مى آورد, كـه طـب امـروز نـيز آن را اثبات كرده , از جمله احتمال عقيم شدن مرد و زن , و ايجاد يك محيط مـسـاعـد بـراى پرورش ميكرب بيماريهاى آميزشى (مانند: سفليس و سوزاك ) و نيز التهاب اعضا تناسلى زن و وارد شدن خون آلوده به داخل عضو تناسلى مرد, لذا پزشكان , آميزش جنسى با چنين زنانى را ممنوع اعلام مى كنند.((ولى هنگامى كه پاك شوند, از طريقى كه خدا به شما فرمان داده با آنهاآميزش كنيد كه خداوند تـوبـه كـنـندگان و پاكان را دوست دارد)) (فاذا تطهرن فاتوهن من حيث امركم اللّه ان اللّه يحب التوابين ويحب المتطهرين ).

[ سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:عادت ماهيانه, ] [ 18:4 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آيـه 221ـ شـان نزول : شخصى به نام ((مرثد)) از طرف پيغمبراكرم (ص ) مامورشد, كه از مدينه به مـكـه بـرود, وى بـه قـصد انجام فرمان رسولخدا(ص ) وارد مكه شد, و در آنجا با زن زيبايى به نام ((عـنـاق )) كه در زمان جاهليت او را مى شناخت برخورد نمود آن زن او را مانند گذشته به گناه دعـوت كرد, اما ((مرثد)) كه مسلمان شده بود تسليم خواسته او نشد آن زن تقاضاى ازدواج نمود, ((مـرثـد)) جـريـان را به اطلاع پيغمبر(ص ) رساند, اين آيه نازل شد و بيان داشت كه زنان مشرك وبت پرست شايسته همسرى و ازدواج با مردان مسلمان نيستند.
تـفـسير: مطابق شان نزول , اين آيه در واقع پاسخ به سؤال ديگرى در باره ازدواج با مشركان است , مـى فـرمـايـد: ((با زنان مشرك و بت پرست مادام كه ايمان نياورده اند ازدواج نكنيد)) (ولا تنكحوا المشركات حتى يؤمن ).سـپـس در يك مقايسه مى افزايد: ((كنيزان با ايمان از زن آزاد بت پرست بهترند, هر چند زيبايى او شما را به اعجاب وا دارد)) (ولا مة مؤمنة خير من مشركة ولو اعجبتكم ).بنابراين , هدف از ازدواج تنها كامجويى جنسى نيست , زن شريك عمر انسان و مربى فرزندان اوست ;
Š نـيـمـى از شـخصيت او را تشكيل مى دهد, با اين حال چگونه مى توان شرك و عواقب شوم آن را با زيبايى ظاهرى و مقدارى مال و ثروت , مبادله كرد.سـپـس به بخش ديگرى از اين حكم پرداخته مى فرمايد: ((دختران خود را نيزبه مردان بت پرست مادامى كه ايمان نياورده اند ندهيد (هر چند ناچار شويد آنها رابه همسرى غلامان با ايمان درآوريد زيـرا) يـك غـلام با ايمان از يك مرد آزادبت پرست بهتر است , هر چند (مال و موقعيت و زيبايى او) شـمـا را بـه اعـجـاب آورد))(ولا تنكحوا المشركين حتى يؤمنوا ولعبد مؤمن خير من مشرك ولو اعجبكم ).بـنـابـرايـن ازدواج مردان مشرك با زنان مؤمنه نيز ممنوع است بلكه مساله دراين بخش از حكم , سخت تر و مشكلتر است , چرا كه تاثير شوهر بر زن معمولا ازتاثير زن بر شوهر بيشتر است .در پـايـان آيـه نـيز دليل اين حكم الهى را براى به كار انداختن انديشه ها بيان مى كند, مى فرمايد: ((آنها ـيعنى مشركان ـ به سوى آتش دعوت مى كنند, در حالى كه خدا (و مؤمنانى كه مطيع فرمان او هـسـتـنـد) دعوت به بهشت و آمرزش به فرمانش مى كند)) (اولئك يدعون الى النار واللّه يدعوا الى الجنة والمغفرة باذنه ).سـپـس مـى افـزايد: ((و آيات خود را براى مردم روشن مى سازد, شايد متذكرشوند)) (ويبين آياته للناس لعلهم يتذكرون ).بـعضى از مفسران معاصر, اشاره به نكته ظريفى نموده اندو آن اين كه آيه موردبحث و 21 آيه ديگر كـه بـه دنـبال آن مى آيد احكام مربوط به تشكيل خانواده را درابعاد مختلف بيان مى كند و در اين آيـات دوازده حـكم در اين رابطه بيان شده است :1ـ حكم ازدواج با مشركان 2ـ تحريم نزديكى در حال حيض 3ـ حكم قسم به عنوان مقدمه اى بر مساله ايلا (منظور از ايلاآن است كه كسى سوگند ياد كند باهمسرش نزديكى نكند) 4ـ حكم ايلا و به دنبال آن طلاق 5ـ عده نگهداشتن زنان مطلقه , عدد طلاقها 7ـ نگهداشتن زن با نيكى يا رها كردن با نيكى 8ـ حكم شيردادن نوزادان 9ـ عده زنى كه شوهرش وفات كرده 10ـ خواستگارى زن قبل ازتمام شدن عده او 11ـ مهر زنان مطلقه قبل از دخـول 12ـ حـكم متعه , و اين احكام با تذكرات اخلاقى و تعبيراتى كه نشان مى دهد مساله تشكيل خانواده نوعى عبادت پروردگار است , بايد همراه با فكر و انديشه باشد آميخته شده است .

[ دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:ازدواج با مشركان , ] [ 10:20 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آيه 220ـ شان نزول : پس از نزول آياتى ((21)) كه در آن از نزديك شدن به اموال و دارايى يتيمان و نيز از خوردن اموال آنها نهى شده مردمى كه يتيمى در خانه داشتند, از كفالت وى فاصله گرفتند و حـتـى گـروهـى آنان را از خانه خود بيرون كردندو يا در خانه براى آنان وضعى به وجود آورده بـودنـد كـه كـمتر از بيرون كردن نبود, اين عمل هم براى سرپرستان و هم براى يتيمان مشكلات فـراوانـى به بار مى آورد,خدمت پيامبر رسيده و از اين طرز عمل سؤال كردند در پاسخ آنها اين آيه نازل شد.تـفـسير: در اين آيه مركز اصلى فكر و انديشه را چنين بيان مى كند: ((در دنيا وآخرت )) (فى الدنيا والا خرة ).در حـقـيـقـت بـا اين كه انسان مامور است در برابر خدا و پيامبران وى تسليم باشد, در عين حال موظف است كه اين اطاعت فرمان را با فكر و انديشه انجام دهد, نه اين كه كوركورانه پيروى كند و به عبارت روشنتر, بايد از اسرار احكام الهى آگاه گردد, و با درك صحيح آنها را انجام دهد.سـپـس بـه پـاسـخ سـومين سؤال مى پردازد و مى فرمايد: ((از تو در باره يتيمان سؤال مى كنند)) (ويـسـئلـونـك عـن الـيـتامى ) ((بگو: اصلاح كار آنان بهتر است )) (قل اصلاح لهم خير) ((و اگر زندگى خود را با آنان بياميزيد (مانعى ندارد) آنها برادر شماهستند)) (وان تخالطوهم فاخوانكم ).بـه ايـن تـرتـيـب قـرآن , بـه مـسلمانان گوشزد مى كند كه شانه خالى كردن از زير بارمسؤوليت سرپرستى يتيمان , و آنها را به حال خود واگذاردن , كار درستى نيست .
سپس اضافه مى كند كه ((خداوند مفسد را از مصلح مى شناسد)) (واللّه يعلم المفسد من المصلح ).آرى ! او از نـيـات هـمـه شـمـا آگاه است و آنها را كه قصد سؤاستفاده از اموال يتيمان دارند, و با آميختن اموال آنها با اموال خود, به حيف و ميل اموال يتيمان مى پردازند, از دلسوزان پاكدل واقعى مى شناسد.و در پـايـان آيـه مى فرمايد: ((خداوند اگر بخواهد مى تواند كار را بر شما سخت بگيرد و شما را به زحمت اندازد (و در عين دستور دادن به سرپرستى يتيمان ,دستور دهد كه اموال آنها را به كلى از امـوال خـود جدا سازيد, ولى خدا هرگز چنين نمى كند) زيرا او توانا و حكيم است )) (ولو شااللّه لا عنتكم ان اللّه عزيز حكيم ).

[ دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:اموال و دارايى يتيمان , ] [ 10:17 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


(آيه 218)ـ در اين آيه به نقطه مقابل اين گروه اشاره كرده و مى فرمايد:((كسانى كه ايمان آوردند و كـسانى كه هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند (و برايمان خود استوار ماندند) آنها اميد به رحـمـت پـروردگـار دارنـد و خـداونـد آمرزنده ومهربان است )) (ان الذين آمنوا والذين هاجروا وجاهدوا فى سبيل اللّه اولئك يرجون رحمة اللّه واللّه غفور رحيم ).آرى ! ايـن گـروه در پـرتـو ايـن سه كار بزرگ (ايمان , هجرت و جهاد) اگر مرتكب اشتباهاتى نيز بشوند ممكن است مشمول عنايات و مغفرت الهى گردند.آيه 219ـ شان نزول : در مورد نزول اين آيه گفته اند: گروهى از ياران پيامبر(ص ) خدمتش آمدند و عرض كردند حكم شراب و قمار, كه عقل را زايل ومال را تباه مى كند بيان فرما آيه نازل شد و به آنها پاسخ داد.تـفسير: اين آيه از يك سؤال در باره شراب و قمار شروع مى شود مى فرمايد:((از تو در باره شراب و قمار سؤال مى كنند)) (يسئلونك عن الخمر والميسر).((خمر)) در اصطلاح شرع به معنى هر مايع مست كننده است هر چند در لغت براى هر يك از انواع مشروبات الكلى اسمى قرار داده شده است و ((ميسر)) به معنى سهل و آسان است و از آنجا كه قمار در نظر بعضى از مردم وسيله آسانى براى نيل به مال و ثروت است به آن ميسر گفته شده است .سـپـس در جواب مى فرمايد: ((بگو در اين دو, گناه بزرگى است و منافعى (ازنظر ظاهر و جنبه مـادى ) بـراى مـردم ولـى گناه آنها از نفعشان بيشتر است )) (قل فيهمااثم كبير ومنافـع للناس واثمهما اكبر من نفعهما).
بنابراين , هيچ انسان عاقلى بخاطر آن نفع كم به اين همه زيان تن در نمى دهد.دومـيـن سـؤالـى كـه در ايـن آيـه مطرح است , سؤال در باره انفاق است ,مى فرمايد: ((از تو سؤال مى كنند چه چيز انفاق كنند)) (ويسئلونك ماذا ينفقون ).((بگو از مازاد نيازمنديهايتان )) (قل العفو).((عفو)) به معنى از بين بردن اثر, حدوسط و ميانه هر چيز و مقدار اضافى چيزى , و بهترين قسمت مال آمده است و ممكن است در اينجا به معنى مغفرت وگذشت از لغزش ديگران باشد, و مطابق اين معنى تفسير آيه چنين مى شود: ((بگو:بهترين انفاق , انفاق عفو و گذشت است )).
بـا تـوجـه بـه اوضـاع اجتماعى عرب جاهلى و محل نزول قرآن , مخصوصا مكه و مدينه كه از نظر دشـمـنـى و كينه توزى , و عدم گذشت در حد اعلا بودند, هيچ مانعى ندارد كه آنها سؤال از انفاق امـوال كـنـند, ولى نياز شديد به انفاق عفو, سبب شود كه قرآن آنچه را لازمتر است , در پاسخ بيان كـند و اين يكى از شؤون فصاحت و بلاغت است كه گوينده پاسخ طرف را رها كرده و به مهمتر از آن مى پردازد.و بـالاخـره در پـايان آيه مى فرمايد: ((خداوند آيات خود را چنين بيان مى كندشايد تفكر و انديشه كنيد)) (كذلك يبين اللّه لكم الا يات لعلكم تتفكرون ).

[ دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:اميد به رحـمـت, ] [ 10:13 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


والپیپر ماه رمضان سال 91 wallpaper ramzan jadid

فضیلت و ثواب روزه به طور عموم

خدا، خود پاداش روزه است

صرف نظر از روزه ماه مبارك و فضیلت آن كه به صورت فرض و واجب در اسلام تشریع شده، اصل روزه بصورت عام یكى از عبادات بزرگ و با فضیلت است و درباره آن روایات بسیارى وارد شده كه شیعه و سنى از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) و ائمه معصومین (علیه السلام ) در كتاب‌هاى خویش نقل كرده اند. 

خدا، خود پاداش روزه است

از جمله احادیث جالب در این باره حدیثى است كه بسیارى از اهل حدیث آن را نقل كرده كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: قال الله تبارك و تعالى : الصوم لى و انا اجزى به .(1) خداى تبارك و تعالى فرمود:روزه براى من است و من خود پاداش آن هستم .‌ (یا من خود به آن پاداش دهم ).توضیح :این حدیث از دو جهت مورد بحث است :اول - از نظر اعراب و به اصطلاح ادبى ، كه آیا كلمه ((اجزى )) را بصورت معلوم و ((متكلم وحده )) و فتح همزه و كسر زاء بخوانیم ؛یعنى : من خود بدان پاداش دهم . یا به صورت مجهول - به ضم همزه و فتح زاء - یعنى من خود پاداش آن هستم .دوم - از نظر معنا. بنابر هر دو معنى ، این بحث پیش آمده كه چگونه است چنین تعبیرى درباره عبادتهاى دیگر مانند نماز، حج ، جهاد و امثال آنها و در روایات ذكر نشده است ؟ و این سؤال پیش آمده كه مگر عبادت‌هاى دیگر براى خدا نیست و خدا بدانها پاداش نمى دهد؟از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده كه فرمود: لكل شى ء زكاة و زكاة الابدان الصیام. هر چیزى را زكاتى است و زكات بدنها روزه استپس چرا این تعبیر فقط در مورد روزه بكار رفته است؟


ادامه مطلب
[ یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:فضیلت و ثواب روزه به طور عموم , ] [ 9:11 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 66 67 68 69 70 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب