مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

http://www.askquran.ir/gallery/images/16195/12_1.jpg

از تورات و انجيل فعلى نيز بر مى آيد كه روزه در ميان يهود و نصارى بوده واقوام و ملل ديگر هنگام مـواجـه شـدن بـا غم و اندوه روزه مى گرفته اند, و نيز از تورات بر مى آيد كه موسى (ع ) چهل روز روزه داشته است , و همچنين به هنگام توبه وطلب خشنودى خداوند, يهود روزه مى گرفتند.حضرت مسيح نيز چنانكه از ((انجيل )) استفاده مى شود, چهل روز, روزه داشته .به اين ترتيب اگر قرآن مى گويد ((كما كتب على الذين من قبلكم )) (همان گونه كه بر پيشينيان نـوشـته شد) شواهد تاريخى فراوانى دارد كه در منابع مذاهب ديگرـحتى بعد از تحريف ـ به چشم مى خورد.3ـ.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:روزه در امتهاى پيشين ,, ] [ 7:43 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
ریسمان مستحکم الهی است...
 
رهبر انقلاب: «ضعف ما امت مسلمان، عقب‌ماندگى ما، کج‌رفتارى‌هاى ما، کج‌تابى‌هاى ما در مسایل اخلاقى و زندگى، همه‌ى این‌ها ناشى از دورى از قرآن است. ملت‌هاى مسلمان بر اثر حاکمیت طغیان‏گران و طاغوت‌ها – که قرآن مخاطبان خود را این همه از طاغوت‌ها برحذر داشته است – خونشان مکیده شد…»
***********************

از فـوايـد مـهم روزه اين است كه روح انسان را ((تلطيف )), و اراده انسان را((قوى )), و غرايز او را ((تعديل )) مى كند.روزه دار بـايد در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب وهمچنين لذت جنسى چشم بپوشد, و عملا ثابت كند كه او همچون حيوان در بنداصطبل و علف نيست , او مى تواند زمام نفس سركش را به دست گيرد, و بر هوسها وشهوات خود مسلط گردد.در حقيقت بزرگترين فلسفه روزه همين اثر روحانى و معنوى آن است .خلاصه روزه انسان را از عالم حيوانيت ترقى داده و به جهان فرشتگان صعودمى دهد,جمله ((لعلكم تتقون )) (باشدكه پرهيزكارشويد)اشاره به همه اين حقايق است .و نيز حديث معروف الصوم جنة من النار: ((روزه سپرى است در برابر آتش دوزخ )) اشاره به همين موضوع است .و نـيـز در حـديـث ديـگرى از پيامبر(ص ) مى خوانيم : ((بهشت درى دارد به نام ((ريان )) (سيراب شده ) كه تنها روزه داران از آن وارد مى شوند.اثر اجتماعى روزه ـ بر كسى پوشيده نيست روزه يك درس مساوات وبرابرى در ميان افراد اجتماع اسـت در حـديـث مـعـروفى از امام صادق (ع ) نقل شده كه ((هشام بن حكم )) از علت تشريع روزه پرسيد, امام (ع ) فرمود: ((روزه به اين دليل واجب شده كه ميان فقير و غنى مساوات برقرار گردد, و ايـن بـخـاطـر آن است كه غنى طعم گرسنگى را بچشد و نسبت به فقير اداى حق كند, چرا كه اغـنـيا معمولا هر چه را بخواهند براى آنها فراهم است , خدا مى خواهد ميان بندگان خود مساوات باشد,و طعم گرسنگى و درد و رنج را به اغنيا بچشاند تا به ضعيفان و گرسنگان رحم كنند)).


ادامه مطلب
[ شنبه 24 تير 1391برچسب:اثرات تربيتى , اجتماعى و بهداشتى روزه ,, ] [ 17:22 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
تلاوت
 

یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَکَذَلِکَ تُخْرَجُونَ

زنده را از مرده بیرون می‌‏آورَد و مرده را از زنده بیرون می‌‏آورَد و زمین را بعد از مرگش زنده می‌‏سازد و همین‌گونه [از قبرها] بیرون آورده می‌شوید.

 

«گلِ یخ» را دیده‌اید هیچ‌وقت؟

مبهوتِ گلبرگ‌‌های لیموییِ لطیف و نازکش شده‌اید که چطور وسطِ سرما تاب آورده؟

عطرش سرمست‌تان کرده؟

به شاخه‌های خشک و برگ‌های ریخته‌ی درختش دقت کرده‌اید و شگفت‌زده از خودتان پرسیده‌اید که این گل‌های ناز چطور از این شاخه‌های خشکیده‌ی مرده‌ی بی‌برگ بیرون آمده‌اند؟...

امروز وقتی مامان با ذوق داشت باغچه‌ی حیاط خانه‎‌ی پدری را بعد بیست روز دوری نشانم می‌داد و تغییرات درخت‌ها و گل‌ها را با هم رصد می‌کردیم، به غنچه‌ها و گل‌‌شکفته‌های گل یخ که رسیدیم، انگار همان لحظه صفحاتِ قرآن جلوی چشم‌هام باز شده باشد و ذوقِ تلاوتِ آیه‌ای به وجدم آورده باشد، حالم دیگرگون شد. بعد فکر کردم که چه جرعه‌های نابی نهفته است توی این قرآن مصوّر که به قول مرحوم سلمان "آیه‌ها در آن به جای آن‌که بنشینند، ایستاده‌اند"؛ تازه به تازه، نو به نو... و ما چه غافلیم.

*************************

در روايـات اسلامى تاكيدهاى فراوانى روى ((عدم جور)) و ((عدم ضرار)) در وصيت ديده مى شود كـه از مـجموع آن استفاده مى شودهمان اندازه كه وصيت كار شايسته و خوبى است تعدى در آن مـذمـوم و از گـناهان كبيره است در حديثى از امام باقر(ع ) مى خوانيم كه فرمود: ((كسى كه در وصـيـتش عدالت را رعايت كند همانند اين است كه همان اموال را در حيات خود در راه خداداده بـاشـد و كـسـى كه در وصيتش تعدى كند نظر لطف پروردگار در قيامت از او برگرفته خواهد شد)).آيه 183ـ تفسير:.


ادامه مطلب
[ شنبه 24 تير 1391برچسب:عدالت در وصيت :, , ] [ 17:18 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
  •  
  • ای کسانی که ایمان آورده اید ، یهود و نصا را به دوستی برمگزینید، آنان خود دوستان یکدیگرند هر کس از شما که ایشان را به دوستی گزیند در زمره آنهاست و خدا ستمکاران را هدایت نمی کند

شان نزول آیه
بسیارى از مفسران نقل كرده‏اند كه بعد از جنگ بدر، عبادة بن صامت خزرجى خدمت پیامبر رسید و گفت: من هم پیمانانى از یهود دارم كه از نظر عدد زیاد و از نظر قدرت نیرومندند، اكنون كه آنها ما را تهدید به جنگ میكنند و حساب مسلمانان از غیر مسلمانان جدا شده است، من از دوستى و هم پیمانى با آنان برائت مى‏جویم، هم پیمان من تنها خدا و پیامبر او است. عبد اللَّه بن ابى گفت: ولى من از هم پیمانى با یهود برائت نمی جویم، زیرا از حوادث مشكل میترسم و به آنها نیازمندم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: آنچه در مورد دوستى با یهود بر عباده می ترسیدم، بر تو نیز می ترسم (و خطر این دوستى و هم پیمانى براى تو از او بیشتر است). عبد اللَّه گفت: چون چنین است، من هم می پذیرم و با آنها قطع رابطه میكنم. این آیات نازل شد و مسلمانان را از هم پیمانى با یهود و نصارى بر حذر داشت.
*******************
 

در آيات گذشته سخن از مسائل جانى و قصاص در ميان بود, در اين آيه و دوآيه بعد به قسمتى از احـكـام وصايا كه ارتباط با مسائل مالى دارد مى پردازد و به عنوان يك حكم الزامى مى گويد: ((بر شـمـا نـوشـتـه شـده هنگامى كه مرگ يكى از شمافرا رسد اگر چيز خوبى (مالى ) از خود بجاى گـذارده وصـيـت بـطور شايسته براى پدرو مادر و نزديكان كند)) (كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خيرا الوصية للوالدين والا قربين بالمعروف ).
و در پايان آيه اضافه مى كند ((اين حقى است بر ذمه پرهيزكاران )) (حقا على الـمـتقين ).جالب اين كه در اينجا به جاى كلمه ((مال )) كلمه ((خير)) گفته شده است .اين تعبير نشان مى دهد كه اسلام ثروت و سرمايه اى را كه از طريق مشروع به دست آمده باشد و در مسير سود و منفعت اجتماع بكار گرفته شود خير و بركت مى داند و بر افكار نادرست آنها كه ذات ثروت را چيز بدى مى دانند خط بطلان مى كشد.ضـمنا اين تعبير اشاره لطيفى به مشروع بودن ثروت است , زيرا اموال نامشروعى كه انسان از خود به يادگار مى گذارد خير نيست بلكه شر و نكبت است .(آيه 181)ـ هنگامى كه وصيت جامع تمام ويژگيهاى بالا باشد, از هر نظرمحترم و مقدس است , و هـرگونه تغيير و تبديل در آن ممنوع و حرام است , لذا اين آيه مى گويد: ((كسى كه وصيت را بعد از شنيدنش تغيير دهد گناهش بر كسانى است كه آن را تغيير مى دهند)) (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه على الذين يبدلونه ).و اگـر گـمان كنند كه خداوند از توطئه هايشان خبر ندارد سخت در اشتباهند((خداوند شنوا و دانا است )) (ان اللّه سميع عليم ).آيـه فـوق اشـاره بـه اين حقيقت است كه خلافكاريهاى ((وصى )) (كسى كه عهده دار انجام وصايا اسـت ) هـرگـز اجـر و پاداش وصيت كننده را از بين نمى برد, او به اجر خود رسيده , تنها گناه بر گردن وصى است كه تغييرى در كميت يا كيفيت و يااصل وصيت داده است .(آيـه 182)ـ تا به اينجا اين حكم اسلامى كاملا روشن شد كه هرگونه تغيير و تبديل در وصيتها به هـر صـورت و بـه هـر مـقـدار باشد گناه است , اما از آنجا كه هر قانونى استثنايى دارد, در اين آيه مـى گويد: ((هرگاه وصى بيم انحرافى در وصيت كننده داشته باشد ـخواه اين انحراف ناآگاهانه بـاشد يا عمدى و آگاهانه ـ و آن را اصلاح كند گناهى بر او نيست (و مشمول قانون تبديل وصيت نمى باشد) خداوند آمرزنده و مهربان است )) (فمن خاف من موص جنفا او اثما فاصلح بينهم فلا اثم عليه ان اللّه غفور رحيم ).1.


ادامه مطلب
[ شنبه 24 تير 1391برچسب:وصيتهاى شايسته !, , ] [ 17:13 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
نقره کاری قرآن

در ايـن جا اشاره به منطق سست مشركان در مساله تحريم بى دليل غذاهاى حلال , و يا بت پرستى , كرده مى گويد: ((هنگامى كه به آنها گفته شود از آنچه خدانازل كرده پيروى كنيد مى گويند ما از آنچه پدران و نياكان خود را بر آن يافتيم پيروى مى كنيم )) (واذا قيل لهم اتبعوا م انـزل اللّه قالوا بل نتبـع م الـفينا عليه آبائنا).قـرآن بلافاصله اين منطق خرافى و تقليد كوركورانه از نياكان را با اين عبارت كوتاه و رسا محكوم مى كند: ((آيا نه اين است كه پدران آنها چيزى نمى فهميدند وهدايت نيافتند))؟! (اولو كان آبؤهم لايعقلون شيئا ولا يهتدون ).يـعـنى اگر نياكان آنها دانشمندان صاحبنظر و افراد هدايت يافته اى بودند جاى اين بود كه از آنها تبعيت شود, اما پيشينيان آنها نه خود مردى آگاه بودند, نه رهبر وهدايت كننده اى آگاه داشتند, و مى دانيم تقليدى كه خلق را بر باد مى دهد همين تقليد نادان از نادان است كه ((اى دو صد لعنت بر اين تقليد باد))!.
(آيـه 171)ـ در ايـن آيـه به بيان اين مطلب مى پردازد كه چرا اين گروه در برابراين دلايل روشن انعطافى نشان نمى دهند؟ و همچنان بر گمراهى و كفر اصرارمى ورزند؟ مى گويد: ((مثال تو در دعوت اين قوم بى ايمان به سوى ايمان و شكستن سد تقليدهاى كوركورانه همچون كسى است كه گـوسفندان و حيوانات را (براى نجات از خطر) صدا مى زند ولى آنها جز سر و صدا چيزى را درك نمى كنند)) (ومثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع الا دع وندآ).
و در پايان آيه براى تاكيد و توضيح بيشتر اضافه مى كند: ((آنها كر و لال و نابيناهستند و لذا چيزى درك نمى كنند))! (صم بكم عمى فهم لايعقلون ).و به همين دليل آنها تنها به سنتهاى غلط و خرافى پدران خود چسبيده اند واز هر دعوت سازنده اى رويگردانند!.(آيه 172) ـ.


ادامه مطلب
[ جمعه 23 تير 1391برچسب:تقليد كوركورانه از نياكان !, , ] [ 7:53 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
qoran-specail.jpg

بعد از ذكر مساله شهادت در راه خدا, و زندگى جاويدان شهيدان , در اين آيه به مساله ((آزمايش و چـهره هاى گوناگون آن اشاره مى كند مى فرمايد: ((بطور مسلم ماهمه شما را با امورى همچون تـرس و گـرسـنگى و زيان مالى و جانى و كمبود ميوه هاآزمايش مى كنيم )) (ولنبلونكم بشى من الخوف والجوع ونقص من الا موال والا نفس ولـثمرات ).و از آنـجـا كـه پـيروزى در اين امتحانات جز در سايه مقاومت و پايدارى ممكن نيست در پايان آيه مى فرمايد: ((و بشارت ده صابران و پايداران را)) (وبشرالصابرين ).آنـها هستند كه از عهده اين آزمايشهاى سخت به خوبى بر مى آيند و بشارت پيروزى متعلق به آنها است , اما سست عهدان بى استقامت از بوته اين آزمايشهاسيه روى در مى آيند.(آيـه 156)ـ اين آيه صابران را معرفى كرده مى گويد: ((آنها كسانى هستند كه هرگاه مصيبتى به آنـها رسد مى گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى گرديم ))(الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا للّه وانا اليه راجعون ).تـوجـه بـه ايـن واقـعيت كه همه از او هستيم اين درس را به ما مى دهد كه از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشويم , چرا كه همه اين مواهب بلكه خود ما تعلق به او داريم ,يك روز مى بخشد و روز ديگر از ما باز مى گيرد و هر دو صلاح ما است .و تـوجـه بـه ايـن واقـعيت كه ما همه به سوى او باز مى گرديم به ما اعلام مى كندكه اينجا سراى جـاويـدان نـيست , زوال نعمتها و كمبود مواهب و يا كثرت و وفور آنهاهمه زودگذر است , و همه ايـنها وسيله اى است براى پيمودن مراحل تكامل , توجه به اين دو اصل اساسى اثر عميقى در ايجاد روح استقامت و صبر دارد.بـديهى است منظور از گفتن جمله انا للّه وانا اليه راجعون تنها ذكر زبانى آن نيست , بلكه توجه به حقيقت و روح آن است كه يك دنيا توحيد و ايمان در عمق آن نهفته است .(آيه 157)ـ در اين آيه الطاف بزرگ الهى را براى صابران و سخت كوشان كه ازعهده اين امتحانات بـزرگ برآمده اند بازگو مى كند و مى گويد: ((اينها كسانى هستندكه لطف و رحمت خدا و درود الهى بر آنها است )) (واولئك عليهم صلوات من ربهم ورحمـة ).ايـن الطاف و رحمتها آنها را نيرو مى بخشد كه در اين راه پرخوف و خطرگرفتار اشتباه و انحراف نشوند, لذا در پايان آيه مى فرمايد: ((و آنها هستند هدايت يافتگان )) (واولئك هم المهتدون ).




ادامه مطلب
[ جمعه 23 تير 1391برچسب:جهان صحنه آزمايش الهى است !, , ] [ 7:47 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

خداوند در آخرين جمله از آيه قبل يكى از دلايل تغيير قبله را تكميل نعمت خود بر مردم و هدايت آنـان بـيـان كـرد, در اين آيه با ذكر كلمه ((كما)) اشاره به اين حقيقت مى كند كه تغيير قبله تنها نـعـمت خدا بر شما نبود, بلكه نعمتهاى فراوان ديگرى به شما داده است ((همان گونه كه رسولى در ميان شما از نوع خودتان فرستاديم )) (كم ارسلنا فيكم رسولا منكم ).
او از نـوع بشر است و تنها بشر مى تواند مربى و رهبر و سرمشق انسانها گردد واز دردها و نيازها و مسائل او آگاه باشد كه اين خود نعمت بزرگى است .
بعد از ذكر اين نعمت به چهار نعمت ديگر كه از بركت اين پيامبر, عايدمسلمين شد اشاره مى كند:.
1ـ ((آيات ما را بر شما مى خواند)) (يتلوا عليكم آياتنا).
2ـ ((و شما را پرورش مى دهد)) و بر كمالات معنوى و مادى شما مى افزايد(ويزكيكم ).
3ـ ((و كتاب و حكمت به شما مى آموزد)) (ويعلمكم الكتاب والحكمة ).
گرچه ((تعليم )) بطور طبيعى مقدم بر ((تربيت ))است , اما قرآن مجيد براى اثبات اين حقيقت كه هدف نهايى ((تربيت )) است غالبا آن را مقدم بر تعليم آورده است .
4ـ ((و آنچه را نمى دانستيد به شما ياد مى دهد)) (ويعلمكم مالم تكونواتعلمون ).
(آيـه 152)ـ ايـن آيـه بـه مردم اعلام مى كند كه جا دارد شكر اين نعمتهاى بزرگ را بجا آورند و با بـهـره گيرى صحيح از اين نعمتها, حق شكر او را ادا كنند,مى فرمايد: ((مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و شكر مرا به جا آوريد و كفران نكنيد))(فاذكرونى اذكركم واشكرولى ولاتكفرون ).
جـمـله ((مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم )) اشاره به يك اصل تربيتى است يعنى به ياد من باشيد, به يـاد ذات پـاكـى كـه سـرچـشمه تمام خوبيها و نيكيها است , توجه شمابه اين ذات پاك شما را در فعاليتها مخلصتر, مصمم تر, نيرومندتر, و متحدترمى سازد.
هـمـان گونه كه منظور از ((شكرگزارى و عدم كفران )) آن است كه هر نعمتى رادرست به جاى خود مصرف كنيد و در راه همان هدفى كه براى آن آفريده شده ايدبه كار گيريد.


ادامه مطلب
[ جمعه 23 تير 1391برچسب:برنامه هاى رسول اللّه !, , ] [ 7:44 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

چراغ و چراغدان
مشاهده آیه:

اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّی یوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَیتُونَةٍ لا شَرْقِیةٍ وَ لا غَرْبِیةٍ یكادُ زَیتُها یضِی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ وَ یضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ

قرآن كریم سوره مباركه نور (24)، آیه 35

 
ترجمه آیه:

خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَلِ نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى، و آن چراغ در شیشه‏ اى است. آن شیشه گویى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زیتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مى ‏شود. نزدیك است كه روغنش - هر چند بدان آتشى نرسیده باشد - روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است. خدا هر كه را بخواهد با نور خویش هدیت مى‏كند، و ین مثلها را خدا براى مردم مى ‏زند و خدا به هر چیزى داناست.

 

شرح تصویر:
نور:
اشاره به نورى كه از كلمه مقدس اللَّه جارى، و نور آسمانها و زمین است و موجب وجد و نشاط معنوى زمینیان می شود.
 

در ايـن آيه كه فرمان تغيير قبله در آن صادر گرديده نخست مى فرمايد: ((مانگاههاى انتظارآميز تو را به آسمان (مركز نزول وحى ) مى بينيم )) (قد نرى تقلب وجهك فى السم).((اكـنـون تـو را بـه سـوى قـبله اى كه از آن راضى خواهى بود باز مى گردانيم ))(فلنولينك قبلة ترضيها).((هـم اكـنـون صـورت خـود را بـه سـوى مـسجدالحرام و خانه كعبه بازگردان )) (فول وجهك شطرالمسجد الحرام ).نـه تنها در مدينه , ((هر جا باشيد, روى خود را به سوى مسجدالحرام كنيد))(وحيث ماكنتم فولوا وجوهكم شطره ).جالب اين كه تغيير قبله يكى از نشانه هاى پيامبراسلام (ص ) در كتب پيشين ذكر شده بود, چه اين كه آنها خوانده بودند كه او به سوى دو قبله نماز مى خواند(يصلى الى القبلتين )).لـذا قـرآن اضـافـه مى كند: ((كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده است ,مى دانند اين فرمان حقى است از ناحيه پروردگارشان )) (وان الذين اوتوا الكتاب ليعلمون انـه الحق من ربهم ).و در پايان اضافه مى كند: ((خداوند از اعمال آنها غافل نيست )) (وما اللّه بغافل عما يعملون ).يـعـنـى آنها به جاى اين كه اين تغيير قبله را به عنوان يك نشانه صدق او كه دركتب پيشين آمده معرفى كنند, كتمان كرده و به عكس روى آن جنجال به راه انداختند, خدا, هم از اعمالشان آگاه است , و هم از نياتشان .(آيه 145) ـ.


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:همه جا رو به سوى كعبه كنيد!, , ] [ 8:36 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

[تصویر: 7quran_manuscript_eastern_kufic.jpg]

http://www.quranct.com/attachment.php?attachmentid=146&d=1277756213

به دنبال دعوتى كه در آيات سابق از عموم پيروان اديان , دائر به تبعيت ازبرنامه هاى همه انبيا شده بود, در اين آيه , به همه آنها فرمان مى دهد كه ((تنها رنگ خدايى را بپذيريد)) كه همان رنگ ايمان و توحيد خالص است (صبغة اللّه ).
و بـه ايـن ترتيب قرآن فرمان مى دهد همه رنگهاى نژادى و قبيلگى و سايررنگهاى تفرقه انداز را از ميان بردارند و همگى به رنگ الهى درآيند.
سـپس اضافه مى كند: ((چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است ؟ و ما منحصرا اورا پرستش مى كنيم )) (ومن احسن من اللّه صبغة ونحن له عابدون ).
(آيـه 139)ـ و از آنـجـا كـه يـهود و غير آنها گاه با مسلمانان به محاجه و گفتگو برمى خاستند و مـى گـفـتـنـد: تمام پيامبران از ميان جمعيت ما برخاسته , و دين ماقديمى ترين اديان و كتاب ما كهنترين كتب آسمانى است , اگر محمد نيز پيامبر بودبايد از ميان ما مبعوث شده باشد!.
قرآن خط بطلان به روى همه اين پندارها كشيده , نخست به پيامبر مى گويد:((به آنها بگو: آيا در بـاره خـداونـد بـا مـا گفتگو مى كنيد؟ در حالى كه او پروردگار ما وپروردگار شما است )) (قل اتحجوننا فى اللّه وهو ربنا وربكم ).
ايـن را نيز بدانيد كه ((ما در گرو اعمال خويشيم و شما هم در گرو اعمال خود))و هيچ امتيازى براى هيچ كس جز در پرتو اعمالش نمى باشد) (ولن اعمالنا ولكم اعمالكم ).
بـا اين تفاوت كه ((ما با اخلاص او را پرستش مى كنيم و موحد خالصيم )) امابسيارى از شما توحيد را به شرك آلوده كرده اند (ونحن له مخلصون ).
(آيـه 140)ـ ايـن آيـه بـه قسمت ديگرى از اين ادعاهاى بى اساس پاسخ گفته مى فرمايد: ((آيا شما مى گوييد: ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباطهمگى يهودى يا نصرانى بوده اند)))؟ (ام تقولون ان ابرهيم واسمعيل واسحق ويعقوب والا سباط كانوا هودا او نصارى ).
((آيا شما بهتر مى دانيد يا خدا))؟! (قل انـتم اعلم ام اللّه ).
خدا بهتر از همه كس مى داند كه آنها, نه يهودى بودند, و نه نصرانى .
شما هم كم و بيش مى دانيد و اگر هم ندانيد باز بدون اطلاع , چنين نسبتى رابه آنها دادن تهمت است و گناه , و كتمان حقيقت ((و چه كسى ستمكارتر از آن كسى است كه شهادت الهى را كه نزد او است كتمان كند))؟ (ومن اظلم ممن كتم شهادة عنده من اللّه ).
(آيه 141)ـ در اين آيه به گونه ديگرى به آنها پاسخ مى گويد, مى فرمايد: به فرض اين كه همه اين ادعـاهـا درسـت بـاشـد ((آنـهـا گـروهى بودند كه در گذشتند وپرونده اعمالشان بسته شد, و دورانشان سپرى گشت و اعمالشان متعلق به خودشان است )) (تلك امة قد خلت لها ما كسبت ).
((و شـمـا هـم مـسؤول اعمال خويش هستيد و هيچ گونه مسؤوليتى در برابراعمال آنها نداريد)) (ولكم ما كسبتم ولا تسئلون عما كانوا يعملون ).

آغاز جز دوم قرآن مجيد. (آيه 142) ـ .


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:رنگهاى غير خدايى را بشوييد!, , ] [ 8:33 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

http://www.quranct.com/attachment.php?attachmentid=150&d=1277756552

از آيـات مـخـتـلف قرآن و احاديث و تواريخ اسلامى بخوبى استفاده مى شودكه خانه كعبه پيش از ابـراهيم , حتى از زمان آدم بر پا شده بود, سپس در طوفان نوح فرو ريخت و بعد به دست ابراهيم و فـرزنـدش اسـمـاعيل تجديد بنا گرديد اتفاقاتعبيرى كه در اين آيه به چشم مى خورد نيز همين مـعنى را مى رساند آنجا كه مى گويد: ((بياد آوريد هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل پايه هاى خانه (كـعـبـه ) را بـالامـى بـردنـد, و مـى گفتند: پروردگارا! از ما بپذير تو شنوا و دانايى )) (واذ يرفع ابرهيم القواعد من البيت واسمعيل ربنا تقبل منا انك انـت السميع العليم ).
اين تعبير مى رساند كه شالوده هاى خانه كعبه وجود داشته و ابراهيم واسماعيل پايه ها را بالا بردند.
در دو آيه بعد ابراهيم و فرزندش اسماعيل , پنج تقاضاى مهم از خداوندجهان مى كنند.
(آيـه 128)ـ نـخـسـت عـرضـه مى دارند: ((پروردگارا! ما را تسليم فرمان خودت قرار ده )) (ربنا واجعلنا مسلمين لك ).
بـعـد تـقـاضا مى كنند: ((از دودمان ما نيز امتى مسلمان و تسليم در برابر فرمانت قرار ده )) (ومن ذريتن امة مسلمة لك ).سـپس تقاضا مى كنند: ((طرز پرستش و عبادت خودت را به ما نشان ده , و ما رااز آن آگاه ساز)) (وارنا مناسكنا).تا بتوانيم آن گونه كه شايسته مقام تو است عبادتت كنيم .بـعـد از خدا تقاضاى توبه كرده , مى گويند: ((توبه ما را بپذير و رحمتت رامتوجه ما گردان كه تو تواب و رحيمى )) (وتب علينا انك انـت التواب الرحيم ).
(آيـه 129)ـ پـنـجـمين تقاضاى آنها اين است كه : ((پروردگارا! در ميان آنهاپيامبرى از خودشان مبعوث كن )) (ربنا وابعث فيهم رسولا منهم ).((تـا آيـات تو را بر آنها بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و آنها را پاكيزه كند)) (يتلوا عليهم آياتك ويعلمهم الكتاب والحكمة ويزكيهم ).((چرا كه تو توانا هستى و بر تمام اين كارها قدرت دارى )) (انك انـت العزيزالحكيم ).

پيامبرى از ميان خود آنها.

ايـن تـعـبـير كه رهبران و مربيان انسان بايد از نوع خود او باشند, با همان صفات و غرايز بشرى , تا بـتوانند از نظر جنبه هاى عملى , سرمشقهاى شايسته اى باشند, بديهى است اگر از غير جنس بشر بـاشند نه آنها مى توانند دردها, نيازها,مشكلات , و گرفتاريهاى مختلف انسانها را درك كنند و نه انسانها مى توانند از آنهاسرمشق بگيرند.(آيه 130).


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:ابراهيم خانه كعبه را بنا مى كند!, , ] [ 8:29 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 69 70 71 72 73 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب