مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
خبر تولد على (ع ) امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هنگامى كه پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم از مادر متولد شد، فاطمه بنت اسد نزد همسر خود ابوطالب (پدر على (عليه السلام )) آمد و مژده تولد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم را به او داد، ابوطالب به او فرمود: يك سبت (روزگار دراز و طولانى ) صبر كن من هم مژده تولد مانند آن را كه جز نبوت ندارد، به تو خواهم داد، آنگاه امام فرمود: سبت مدت سى سال است و فاصله زمانى بين تولد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم تا تولد اميرالمؤ منين (عليه السلام ) سى سال بود
ادامه مطلب [ جمعه 9 تير 1391برچسب:خبر تولد على (ع ), ] [ 7:50 ] [ اکبر احمدی ]
[
در یكى از روستاهاى فیروزكوه ، جلسه بزرگداشت شهدا برپا بود و شهید امیر سپهبد صیاد شیرازى به عنوان سخنران دعوت شده بود. پس از مداحى و چند برنامه مرسوم دیگر از شهید صیاد خواستند سخنرانى بكند. ایشان پشت تریبون قرار گرفت و پس از شروع به صحبت با نام خداوند تبارك و تعالى و درود و صلوات بر پیامبر و آلش (علیهم السّلام) فرمود: روزى جلسه مهمى در مورد جنگ خدمت حضرت امام بودیم ، وقت نماز شد ، امام وضو گرفت و به نماز ایستاد و ما هم به تبع امام فهمیدیم وقت نماز است و نماز بر همه چیز ترجیح دارد. بعد شهید صیاد شیرازى با اشاره به وقت نماز به حضار فرمود: الان هم وقت نماز هست اگر خواستید بعد از نماز براى شما سخنرانى مى كنم. صحبت را تمام كرد و صفهاى نماز تشكیل شد و همانجا در اول وقت نماز جماعت برپا شدکردار نیک و عمل صالح انسان ها را به درجات عالیه معنوی می رساند و در پیمودن مسیر ترقی و تعالی بین زن و مرد هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد. قران می فرماید ( و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاه طیبه)هر فرد با ایمانی که عمل صالح انجام دهد و خواه مرد باشد یا زن او را به حیاتی پاک زنده می داریم . با توجه به این ایه طی کردن راه ترقی و تعالی همت و تلاش می طلبد چه بسا مردانی که ز راه باز مانده اند اما در سیر تکاملی بانوان زیادی به درجه عالی سعادت گام نهاده اند ادامه مطلب [ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:سر باز نماز , ] [ 8:7 ] [ اکبر احمدی ]
[
در سوره آل عمران می خوانیم :" و ما ظلمهم الله و لکن انفسهم یظلمون "خداوند به آنان ستم نکرده بلکه آنان به خودشان ستم می کنند .امیرالمومنین (علیه السلام ) فرمود : " الدهر یومان یوم لک و یوم علیک " روزگار دو روز است روزی به نفع تو و روز دیگر به ضرر توشعبی می گوید : در قصر حکومتی نزد "عبدالملک مروان " خلیفه اموی نشسته بودم که سر بریده " مصعب بن زبیر " را آوردند و برابر او گذاشتند در این حال مضطرب و ناراحت شدم . خلیفه پرسید : چرا اینقدر ناراحتی ؟ گفتم : ماجرای شگفت انگیزی است ، در همین جا نزد " عبید الله بن زیاد " بودم دیدم که سر مبارک امام حسین ( علیه السلام ) را آوردند و پیش او گذاشتند و پس از مدتی در همین مکان خدمت " مختار ثقفی " رسیدم دیدم که سر ابن زیاد را آوردند و مجدداًچندی نگذشت که در همین جا سر مختار را پیش مصعب آوردند و اکنون نیز سر مصعب را پیش تو می بینم .عبدالملک بعد از شنیدن این ماجرا از کثرت تاثر و ناراحتی فورا از جای خود بلند شد و دستور داد تا آن قصر را خراب کرده و با خاک یکسان کنند که شاید به خیال خود جلوی تقدیر الهی را بگیرد از جمله گناهانی که قران کریم روی آن تاکید فراوان دارد ستم به دیگران و تضییع حقوق مردم میباشد و در آیات متعددی عواقب وخیم ستم گری را یاد آور شده و در این زمینه هشدار می دهد و می فرماید : ( انه لا یفلح الظالمون ) البته که ستمگران رستگار نخواهند شد . ادامه مطلب [ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:حکایات , ] [ 8:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
سؤال: مىدانيم كه هر كس اسم اعظم را بداند، دعاى او مستجاب مىشود و مىتواند معجزات و كارهاى خارق العاده و عجيبى انجام دهد، و مطابق روايات بسيار، امامان معصوم ما داراى اسم اعظم در سطح بالا بودند، تا آنجا كه از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده كه فرمودند: «آصف برخيا (وزير حضرت سليمان) كه تختبلقيس را در يك لحظه از يمن به بيت المقدس آورد، فقط داراى يك حرف از اسم اعظم بود، ولى ما داراى 72 حرف از اسم اعظم هستيم.» (3) اينك سؤال اين است كه اسم اعظم چيست؟ پاسخ: اسم اعظم، تنها اسم و نام كلمه يا اسم صفتى از صفات خدا نيست، بلكه بيشتر مربوط به عمل است، لذا دانستن اسماء الهى و لفظ تنها، كارساز نخواهد بود. همانطور كه نام فروردين ايجاد گل و گلستان نمىكند و اسم چراغ، شب تاريك را روشن نمىنمايد، لذا بايد در پشت اين اسم، در جستجوى مسمى بود، اسم بىمسمى هرگز معجزه آفرين و داراى قدرت تصرف در جهان آفرينش نخواهد بود. به همين دليل بلعمباعورا كه در عصر حضرت موسى (ع) مىزيست و بر اثر علم و تقوا به مقامى رسيده بود كه به اسم اعظم آگاهى يافته بود، و به همين دليل، دعايش مستجاب مىشد، وقتى كه هوسهاى نفسانى به او راه يافت و با موسى (ع) در ماجراى جنگ با عمالقه، مخالفت كرد، اين موقعيت از او گرفته شد و ديگر دعايش به استجابت نمىرسيد; نور اسم اعظم نيز از او خارج شد و تاريكى گمراهى او را فرا گرفت. خداوند نيز در قرآن او را چنين نكوهش مىكند: «فمثله كمثل الكلب; مثل او همچون سگ است» (4) ادامه مطلب [ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:اسم اعظم چيست؟ , ] [ 7:59 ] [ اکبر احمدی ]
[
سؤال: مىدانيم كه آيه تطهير (آيه33 سوره احزاب) مطابق شان نزولها و احاديث شيعه و سنى (1) در شان خاندان رسالت نازل شده و مصداق روشن آن پيامبر (ص) و على (ع) و فاطمه (س) و حسن و حسين (ع) هستند كه به اصحاب كساء نام گرفتهاند، و آن آيه اين است: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا; خداوند اراده كرده (و فقط مى خواهد) هرگونه پليدى و گناه را از شما اهلبيت دور كند، و كاملا شما را پاك سازد.» اينك، اين سؤال مطرح مىشود كه منظور از اين اراده، اراده تكوينى استيا تشريعى؟ اگر تشريعى باشد كه فرقى بين خاندان رسالت و ديگران نيست، زيرا خداوند براى همه اراده تشريعى كرده كه پاك باشند; ولى اگر اراده تكوينى باشد، يعنى آنها از روى جبر پاك هستند، بنابراين چه فضيلتى براى آنها است؟ زيرا مانند فرشتگان، مجبور به پاكى هستند. پاسخ: منظور از اين اراده، اراده تكوينى است، اما در عين حال اين اراده موجب جبر نخواهد شد. توضيح اين كه اراده در آيه مذكور، اراده تشريعى نيست، زيرا اراده تشريعى يعنى اوامر و نواهى الهى (مانند اينكه خداوند از ما خواسته نماز بخوانيم، شرب خمر نكنيم و...) اختصاص به پيامبر (ص) و فاطمه (س) و امامان (ع) ندارد، وانگهى در آيه ياد شده، متعلق اراده فعل خدا است، زيرا مى گويد: خدا چنين اراده كرده، روشن است كه چنين ارادهاى مربوط به خواست خدا در عالم تكوين است. ادامه مطلب [ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:مفهوم اراده تكوينى در آيه تطهير , ] [ 8:10 ] [ اکبر احمدی ]
[
سؤال در نهج البلاغه آمده: اميرمؤمنان على (ع) در مسير كوفه به جبهه صفين به شهر انبار رسيد، در آنجا كدخداها و سران شهر به عنوان احترام به امام، از مركبهاى خود پياده شدند، و مطابق رسمى كه نسبتبه شاهان داشتند، به سرعتبه سوى على (ع) شتافتند، و در پيشاپيش او شروع به دويدن كردند . امام على (ع) به آنها رو كرد و فرمود: «اين كار شما چه معنى دارد؟» آنها در پاسخ گفتند: «اين رسمى است كه ما به وسيله آن، زمامداران خود را احترام مىكنيم .» امام على (ع) فرمود: «سوگند به خدا، زمامداران شما از اين كار سودى نمىبرند، و شما خود را با اين كار به مشقت و سختى مىاندازيد و در آخرت بدبختخواهيد بود، چقدر زيانبار است مشقتى كه در دنبالش كيفر الهى باشد، و چقدر سودمند است آرامشى كه در پرتو آن دورى از عذاب الهى باشد . » (5) اينك اين سؤال در اينجا مطرح مىشود كه دويدن در ركاب شخصيتها و ابراز احساسات نمودن با توجه به اين فرموده اميرمؤمنان على (ع) نكوهيده است يا پسنديده؟ ادامه مطلب [ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:دويدن در ركاب افراد, نكوهيده است يا پسنديده؟ , ] [ 8:8 ] [ اکبر احمدی ]
[
سؤال: با توجه به اين كه عرفان و اخلاق، معمولا با هم عنوان مىشوند، و گاهى جداگانه، آيا اين دو با هم فرق دارند، يا يكى هستند؟ پاسخ: اخلاق جمع خلق يا خلق در اصل به معنى خوى، سيرت، نهاد و اوصاف درونى است كه آثار آن به بيرون سرايت مىكند و در رفتار و گفتار انسان آشكار مىشود، و گاهى عوامل بيرونى در آن اثر دارند، و به طور كلى عوامل درونى و بيرون، تاثير متقابل نسبتبه همديگر دارند . اخلاق در اسلام به معنى خودسازى است، كه براساس دو پايه تهذيب (پاك سازى) و علم و كمال (ارزشها) پى ريزى شده و داراى ابعاد گوناگونى است، مانند: اخلاق معنوى، فرهنگى، فردى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى ، سياسى و . . . و گاهى اخلاق را به اخلاق روحى و اخلاق عملى تقسيم مىكنند كه اولى به صفات روحى نظارت دارد و دومى ناظر به رفتار انسانى مىباشد . اما عرفان، بيشتر به معارف الهى مىنگرد، و آن هم نه از طريق علم و استدلال، بلكه از طريق شهود باطنى و درونى، يعنى قلب انسان بر اثر سير و سلوك آن چنان نورانى مىشود كه ديده حقيقتبينش گشوده مىگردد، و پردههاى حجاب را برطرف مىسازد .
ادامه مطلب [ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:فرق بين عرفان و اخلاق چيست؟ , ] [ 8:5 ] [ اکبر احمدی ]
[
سؤال: يكى از موضوعات اسلامى كه از آيه 173 اعراف سرچشمه گرفته، عالم ذر است، بعضى از تفسيرهاى غلط باعثشده كه بعضى مىگويند: هرچه ما در عالم ذر گفتهايم، ناگزير همان را دنبال مىكنيم، بنابراين ما محكوم به جبر هستيم، اگر چنين نيست پس عالم ذر يعنى چه؟ و اگر در عالم ذر همه ما به سؤال خدا در مورد ربوبيت و يكتاپرستى، جواب مثبت داديم، پس وجود اين همه كافران و منكران چيست؟ پاسخ: جواب اين سؤال به سه سؤال تقسيم مىشود (1) ، با توجه به چند مطلب زير مىيابيم: 1- در قرآن چنين مىخوانيم: «واذ اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم واشهدهم على انفسهم ا لستبربكم قالوا بلى شهدنا ان تقولوا يوم القيامة انا كنا عن هذا غافلين; به خاطر بياور زمانى را كه پروردگارت از صلب و پشت فرزندان آدم (ع) ذريه آنها را برگرفت و آنها را بر خويش به گواهى طلبيد (و فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟ همه آنها در پاسخ گفتند: آرى گواهى مىدهيم .(چرا خدا چنين كرد؟) براى اين كه در روز رستاخيز نگوييد ما از اين غافل بوديم .» (2) ادامه مطلب [ سه شنبه 6 تير 1391برچسب:عالم ذر چيست؟ , ] [ 8:18 ] [ اکبر احمدی ]
[
سؤال: مىدانيم كه پسران پس از تمام شدن پانزده سال، و دختران پس از پايان نه سال به حد بلوغ و تكليف مىرسند، و فاصله تكليف اين دو، شش سال است، چرا آن همه فاصله؟ و اگر فرضا استعداد و آمادگى دختران براى زودرسى تكليفشان، بيشتر از پسران باشد، اين تفاوت را مىتوان با فاصله دو سه سال هماهنگ كرد، نه شش سال، از سوى ديگر تكليف براى دختر نه ساله، سنگين و طاقت فرسا است، مانند روزه گرفتن او به ويژه در فصل تابستان و طولانى بودن مدت ساعات روز، و با توجه به اين كه آيين اسلام، دين سهل و آسان است، آيا با چنين تكليفى سازش دارد؟ پاسخ: بايد توجه داشت كه در تكليف پسران، تنها تمام شدن پانزده سال، نشانه فرا رسيدن تكليف نيست، بلكه يكى از دو علامت ديگر نيز دليل آن است، مانند احتلام، يا روييدن موى درشتبالاى عورت، بنابراين ممكن است پسرى مثلا در 12 يا 13 سالگى به حد تكليف برسد. اما زودرس بودن تكليف دختران، به عقيده محققان اسلامى از اين رو است كه دختران از نظر ساختارى آسيبپذير از پسران هستند، به همين دليل در روايات متعدد از پيامبر (ص) و امامان (ع) نقل شده كه زن عورت است، يعنى بىحفاظ و آسيبپذير است. از جمله رسول خدا (ص) فرمود: «المرئة عورة فاذا اخرجت استشرفها الشيطان; زن موجود آسيبپذير است، وقتى كه از خانه خارج شد، شيطان او را احاطه مىكند، و او در معرض نفوذ شيطان قرار مىگيرد.» (3) ادامه مطلب [ سه شنبه 6 تير 1391برچسب:چرا دختران زودتر به تكليف مىرسند؟ , ] [ 8:14 ] [ اکبر احمدی ]
[
سؤال: آيا عرفان و فقه رابطه دارند؟ و يا دو مقولهاى از هم جدا هستند؟ و رابطه آنها را با پيشرفتهاى شگفتانگيز صنعتى چگونه مىتوان تبيين نمود؟ پاسخ: منظور از فقه، معنى اصطلاحى آن يعنى احكام شرع از وجوب، حرمت، كراهت، مستحب و مباح است، كه مجتهدين اين احكام را از ادله شرعى يعنى قرآن، سنت (قول و فعل و تاييد امام معصوم) به دست مىآورند، و هدف از احكام شرع، نجات انسانها از منجلاب گمراهى و انحراف و سقوط، به سوى كمالات و تعالى انسانى است. و در حقيقت احكام شرع نردبانى براى ترقى انسانها و وصول آنها به سعادت ابدى است. و منظور از عرفان، سير و سلوك درونى و معنوى است كه انسان را به مقام ذات پاك خدا نزديك مىكند، و آثار درخشان آن در عمل انسان به عنوان اخلاق نيك اسلامى آشكار مىگردد، بنابراين عرفان و فقه، هر دو، پل و اهرم و وسيلهاى براى رسيدن به كمال هستند، و اين دو يك هدف را تعقيب و تكميل مىكنند، و دو كشتى نجات براى وصول به ساحل نجات مىباشند، نتيجه اين كه عرفان مثبت و صحيح، پيوند تنگاتنگ با فقه دارد، چنان كه فقه نيز يار نزديك عرفان است، هر دو دو يار تكميل كننده يكديگر هستند. ادامه مطلب [ سه شنبه 6 تير 1391برچسب:پيوند عرفان و فقه, و رابطه آنها با تكنولوژى , ] [ 8:12 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |