مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
«ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون» (سوره روم، آيه41) فساد و تباهى در خشكى و دريا (تمام زمين) به كرده هاى بد خود مردم پديد آمد تا ما هم كيفر برخى اعمالشان را به آنها بچشانيم باشد كه (پشيمان شده و به درگاه الهى) بازگردند. البر و البحر: مقصود از بر و بحر تمام گستره زمين است. الفساد: و مقصود از فساد، بلاهاى عمومى است كه جهان را فرا مىگيرد و حرث و نسل را از بين مىبرد (مانند قحطى، زلزله، بيماريهاى مسرى، جنگها، غارتگريها) و خلاصه هر بلائى كه نظام جهان را مختل مىسازد كه برخي از آنها توسط خود مردم صورت مىگيرد مانند جنگها و غارتها و برخى در اثر اعمال بد مردم، در طبيعتبه وقوع مىپيوندد مانند زلزله و خشكسالى و نيامدن باران. ادامه مطلب [ جمعه 26 خرداد 1391برچسب:رابطه كردارها و رويدادها , ] [ 8:8 ] [ اکبر احمدی ]
[
«و يوم نبعث في كل امة شهيدا عليهم من انفسهم و جئنا بك شهيدا على هؤلاء، و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شيء و هدى و رحمة و بشرى للمسلمين» (سوره نحل - آيه 89) به خاطر بياوريد روزى را كه از هر امتى، گواهى از ميان خودشان بر آنها مبعوث مىگردانيم و تو را - اى محمد - گواه آنها قرار داديم و همانا اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است و عامل هدايت و مايه رحمت و بشارت براى مسلمانان است. از اين آيه درمىيابيم كه خداوند در هر امتى يك نفر را انتخاب مىكند و بر مىگزيند تا در باره امتخويش گواهى دهد و ويژگى او در اين است كه انسانى است پاك و دور از خطا و گناه و مورد اعتماد و تصديق امت. اين بعث و برانگيختن كه در آيه ذكر شده آمده است غير از مبعوث شدن و زنده شدن پس از مرگ استبلكه وقت آن پس از هنگام بعث اول و نفخ در صور استيعنى يكى از مراحل تحقيق و بازجوئى روز قيامت و صحراى محشر مىباشد. به هر حال پيامبر در آن روز هم گواه بر امتش است از روز رسالت تا روز نفخ صور زيرا او خاتم الانبيا است و تمام مردم جهان امتش مىباشند و نه تنها بر ملتخود گواهى مىدهد كه ظاهرا او گواه بر تمام امتهاى پيشين نيز مىباشد. ادامه مطلب
«و من احسن قولا ممن دعا الى الله و عمل صالحا و قال انني من المسلمين» (سوره فصلت - آيه 223) و چه كسى خوش گفتارتر است از او كه مردم را به سوى خدا فراخواند و كار شايسته انجام داد و گفت من از مسلمانانم. هرچند بسيارى از مفسرين نقل كرده اند كه اين آيه در باره رسول اكرم صلى الله عليه و آله يا در باره امير المؤمنين عليه السلام نازل شده ولى چون عموميت دارد و شامل تمام اوليا و اصفيا و ائمه هدى مىباشد، لذا هر انسانى را شامل خواهد شد كه از اين شروط ذكر شده در آيه برخوردار باشد. از اين روى اختصاص به رسول خدا و امامان معصوم عليهم السلام ندارد بلكه همه كسانى را شامل مىشود كه مردم را به سوى خدا دعوت مىكنند و عمل صالح دارند و قلبا تسليم اوامر خدا مىباشند. از اين آيه شريفه معلوم مىشود بالاترين خدمت و ارزنده ترين عمل از نظر قرآن كريم، دعوت كردن مردم به سوي خدا است ولى با قيدى كه در آيه ذكر شده، معلوم مىشود هر قولى قول حسن يا احسن القول نيست و لازمه قول حسن و سخن نيكو اين است كه انسان دعوت كننده خود نيز عامل باشد و پيش از هر كس خود به سخنش عمل كند.پس كسى كه به يك قسمت از آيه عمل مىكند و قسمت دوم كه شرط قول احسن است را انجام نمىدهد سخنش پشيزى ارزش ندارد. ادامه مطلب [ پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:ارزندهترين عمل , ] [ 17:9 ] [ اکبر احمدی ]
[
«ومن يسلم وجهه الى الله و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى و الى الله عاقبة الامور» (سوره لقمان، آيه 22) و هر كس كه وجود خويش را به خدا بسپارد و نيكوكار هم باشد، پس قطعا به پيوند محكم چنگ زده است و عاقبت كارها به سوى خدا است . آرى! هر كس امر خود را به سوى خدا تفويض كند و با تمام وجود به درگاه او روى آورد و نيكوكار هم باشد يعنى كارهايش را با اخلاص انجام دهد، پس قطعا چنين انسانى به عروة الوثقاى الهى چنگ زده و بازگشت همگان به سوى خدا است تا نيكوكاران را پاداش دهد و بدكاران را مجازات نمايد . تسليم وجه: وجه به معناى صورت است و چون صورت مهمترين حواس انسان است لذا از واژه وجه به معناى شخصيت و ذات انسان استفاده مى شود . يعنى انسان با تمام وجود تسليم محض اوامر خدا باشد و از هيچ حكمى سرپيچى نكند هرچند ممكن استخداوند به خاطر آزمايش وى، بلائى غير قابل تحمل براو وارد سازد و او را در تنگنا قرار دهد، انسان نيكوكار و مخلص حالت تسليم را دارد يعنى هرچند در سختى و مشقت و رنج قرار گيرد، تسليم محض است . اگر انسان به حالت تسليم رسيد، بى گمان به عروة الوثقاى خدا چنگ زده است و خداوند او را مورد عفو و رحمتبى پايان خويش قرار مى دهد . ادامه مطلب [ پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:تسليم محض, ] [ 17:5 ] [ اکبر احمدی ]
[
«ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما ياتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا حتى يقول الرسول و الذين آمنوا معه متى نصر الله الا ان نصر الله قريب» . (سوره بقره - آيه 214) گمان مىكنيد كه شما را به بهشتببرند بدون آزمايشهائى كه پيش از شما بر گذشتگان آمد كه همانا بر آنان رنج و سختيهاى بى شمار رسيد و پيوسته پريشان و هراسان بودند تا آنگاه كه رسول و گروندگان به او از شدت اندوه، از خدا طلب يارى مىكردند و مىگفتند پس كى يارى خدا مىرسد (و از اين دردها و رنج ها نجات مىيابيم) آن گاه بود كه به پيامبر (آن زمان) خطاب شد كه بشارت ده به مؤمنان كه به تحقيق يارى خدا نزديك است . در اين آيه كه خداوند براى تسليت و دلدارى پيامبر اكرم، آن را نازل كرده تا در برابر آزارها و شكنجه هاى مشركان، تحمل كنند، صبر و شكيبائى امتهاى گذشته را گوشزد مىفرمايد كه چگونه بر پيامبر و امتهايشان سخت مىگذشت و آنقدر مورد اذيت و آزار قرار مىگرفتند كه به تنگ مىآمدند و حوصله شان لبريز مىشد، با التماس و رنج، فرياد مىزدند: پس كى يارى خدا مىرسد؟ ! و حتى خود پيامبر نيز كه عرصه بر او تنگ شده بود همين گونه از يارى خدا مايوسانه مىپرسيد و درخواستيارى مىكرد .
ادامه مطلب [ پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:بهاى بهشت, ] [ 17:1 ] [ اکبر احمدی ]
[
O عدل ، در جهان بينى الهى معنا پيدا مى كند. زيرا با بينش الهى است كه انسان خدا را عادل ، تمام هستى را حساب شده و خود و همه چيز را زير نظر خداوند مى داند. با ديد الهى است كه انسان مادّه اوّليه همه بشر را خاك و فرجام همه را دادگاه عدل الهى در قيامت مى داند؛ با بينش اديان آسمانى است كه انسان هدف قيام تمام انبيا را برقرارى عدل مى داند و در انتظار حضرت مهدى عليه السلام است كه برجسته ترين هدفش پركردن زمين از عدل و داد است . به قيامتى عقيده دارد كه تمام ريز و درشت كارش را ثبت شده در برابر خود حاضر مى يابد، با ديد الهى است كه تمام رهبران الهى خود را عادل و عدل گستر مى دانند. آرى ، اين عقائد است كه مى تواند بهترين زمينه برقرارى عدل را در انسان ايجاد كند.امّا كسى كه هستى را بى صاحب و بى حساب مى داند، آفرينش را بى طرح و بى نقشه مى پندارد، آينده را نابودى و نيستى خيال مى كند و براى كل هستى هدفى قائل نيست ، دليلى براى عادل بودن ندارد.آرى ، ممكن است كه چند روزى به خاطر فشار اجتماعى يا جرائم و كيفرهاى قانونى ، يا جلب نظر مردم ويا كسب موقعيّت و محبوبيّت ، دست از پا خطا نكند و قيافه و ژست عدالت خواهى و عدالت دوستى را به طور عاريه اى به خود ببندد، ولى همين شخص به خاطر ديد مادّى كه بر كلّ نظام هستى دارد وآفرينش را با هدف و طرح نمى داند، عدالت را قلبا باور ندارد. ادامه مطلب [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:زمينه هاى اعتقادى وفطرى عدالت , ] [ 17:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
O چون در اين آيه سه بار سخن از عدالت بكار رفته (فاصلِحوا بينهما بالعَدل و اقسِطوا انّ اللّه يحبّ المقسطين )چند جمله اى درباره عدالت بيان مى كنيم : 2 بعثت انبيا نيز براى آن است كه مردم قيام عادلانه داشته باشند. (لِيَقومَ النّاس بِالقِسط)(127) 3 عدالت ، زندگى و ظلم ، مرگ است . ((العَدلُ حياة و الجور ممحات ))(128) 4 يك ساعت رفتار عادلانه ، از هفتاد سال عبادتى كه تمام روزهاى آن روزه وشب هاى آن بيدارى باشد بهتر است .(129) 5 دعاى رهبر عادل ، مستجاب است .(130) 6 اگر ميان مردم به عدالت عمل شود، آسمان رزقش را و زمين بركاتش را با اذن خداوند مى فرستد.(131) 7 امام كاظم عليه السلام فرمود: اگر در مردم عدالت مستقرّ شود همه بى نياز مى شوند.(132) و فرمود: عدالت از عسل شيرين تر است . 8 امام كاظم عليه السلام ذيل تفسير آيه (يحيى الارض بعد موتها) كه خداوند زمين مرده را زنده مى كند فرمود: خداوند مردانى را مبعوث مى كند كه عدل را برقرار نمايند و زمين با برقرارى عدل زنده مى شود.(133) 9 حضرت زهرا عليها السلام فرمود: عدالت آرام بخش دلهاست .(134) (آرى مردم با فقر مى سازند، ولى نسبت به تبعيض و بى عدالتى تحملّى ندارند وعصبانى مى شوند)
ادامه مطلب [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:عدالت , ] [ 16:58 ] [ اکبر احمدی ]
[
O حساب ايمان از علم جداست ، ايمان برتر و فراتر از علم است ، زيرا ايمان از مقوله محبّت است ، چنانكه حساب ولايت از حساب رئيس ، حاكم ، شاه و سلطان جداست و همان گونه كه حساب خمس و زكات از ماليات جداست . چنانكه در خمس و زكات ، قداست ، اعتماد، انتخاب و قرب به خداوند مطرح است كه در ماليات نيست . لذا مردم تمام دنيا ماليات مى دهند، امّا به گيرنده ماليات عشق نمى ورزند، امّا مردم با ايمان به هنگام پرداخت خمس و زكات ، به مرجع تقليد عشق مى ورزند. وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُواْ فَاءَصْلِحُواْ بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَيهُمَا عَلَى الاُْخْرَى فَقَتِلُواْالَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِى ءَّ إِلَىَّ اءَمْرِ اللّهِ فَإِن فَآءَتْ فَاءَصْلِحُواْ بَيْنَهُمَابِالْعَدْلِ وَاءَقْسِطُوَّاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ادامه مطلب [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:رابطه ايمان و علم , ] [ 16:48 ] [ اکبر احمدی ]
[
O در اين آيه (ششم سوره حجرات ) سفارش مى كند كه اگر فاسقى براى شما خبر مهمى آورد، تحقيق و بررسى كنيد. در اينجا بايد بدانيم فاسق كيست و راههاى تشخيص خبر دروغ از خبر راست كدام است ؟ O فِسق )) در قالب هاى گوناگون وموارد مختلف ، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده است از جمله : 2 گاهى به افراد چند چهره و منافق فاسق گفته مى شود. (انّ المنافقين همُ الفاسقون )(79) 3 گاهى در مورد آزار دهندگان به انبيا و سركشان از دستورات آنان بكار مى رود. (در قرآن به بنى اسرائيل كه فرمان حضرت موسى عليه السلام را انجام نمى دادند و حضرت را زجر مى دادند گفته شده است ) (قالوا يا موسى انّا لن ندخلها... القوم الفاسقين (80) 4 گاهى به كسانى كه طبق قانون الهى داورى و قضاوت نمى كنند، فاسق گفته شده است . (و مَن لم يحكم بما اَنزلَ اللّه فَاولئك هم الفاسقون )(81) 5 گاهى به حيله گران فاسق گويند. (...بما كانوا يَفسقون (82) 6 گاهى به كسانى كه وظيفه مهم امر به معروف و نهى از منكر را رها مى كنند گفته مى شود. (اَنجَينا الّذين يَنهَونَ عن السوء و اَخَذنَا الّذين ظلموا... بما كانوا يَفسقون (83) 7 گاهى به كسانى كه خانه ، تجارت ، فاميل و مادّيات را بر جهاد در راه خدا ترجيح مى دهند، فاسق گفته مى شود. (ان كان آبائكم ... اَحبّ... واللّه لا يَهدِى القومَ الفاسقين(84) ) 8 گاهى به انحرافات جنسى و شهوت رانى هاى ناروا گفته مى شود. (قرآن به قوم لوط كه گناه لواط را در مجالس علنى و بى پروا انجام مى دادند، لقب فاسق داده است ) (رِجزا من السماء بما كانوا يَفسقون )(85) 9 گاهى به بهره گيرى از غذاهاى حرام فسق گفته مى شود. (حُرّمت عليكم المَيتَةُ و الدّم ... ذلكم فِسق )(86) 10 گاهى به تهمت زدن به زنان پاكدامن گفته شده است . (يَرمُونَ المحصنات ... اولئك هم الفاسقون )(87) ادامه مطلب [ سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:فسق چيست و فاسق كيست ؟ , ] [ 17:43 ] [ اکبر احمدی ]
[
آيه (6( 6يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوَّاْ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبِإِ فَتَبَيَّنُوَّاْ اءَن تُصِيبُواْ قَوْماً بِجَهَ لَةٍ فَتُصْبِحُواْ عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَ دِمِينَ O سؤ ال : در اين آيه دستور تحقيق و بررسى آمده است ، ولى در آيه 12 همين سوره ، تجسّس در امور مردم حرام شده است ، آيا مى شود هم تجسّس حرام باشد و هم بررسى واجب ؟پاسخ : آنجا كه تجسّس حرام است ، درباره رفتار شخصىِ مردم است كه ربطى به زندگى اجتماعى ندارد، ولى آنجا كه بررسى واجب است ، موردى است كه به جامعه مربوط است ومى خواهيم بر اساس آن ، اقدام و عملى انجام دهيم كه اگر به خاطر احترام فرد، تحقيق و بررسى نكنيم ممكن است امّتى در معرض فتنه و آشوب قرار گيرند. از اين آيه درس هاى مهمى مى توان گرفت كه ما به بعضى از آنها اشاره مى كنيم1 به هر كس دستورى مى دهيد، نام او را با احترام ببريد. (يا ايّها الّذين آمنوا...) 2 همه اصحاب پيامبر عادل نبوده اند، بلكه در ميان آنان افراد فاسق و منافق نيز بوده اند.(ان جاءكم فاسق ) 4 اسلام ، اصل در زندگى را اعتماد به مردم مى داند، امّا حساب كسى كه فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست . (ان جاءكم فاسق 5 زمينه حوادث دو چيز است : تلاش فاسق ، زود باورى مؤ من . (آمنوا ان جائكم فاسق ...) 7 هر خبرى نياز به تحقيق ندارد. (زيرا ((نباء)) به خبر مهم و مفيد گفته مى شود كه بايد بررسى شود) 9 تحقيق و بررسى را به تاءخير نيندازيد. (فَتبيّنوا) (حرف (فاء) نشانه اقدام سريع است ) 11 چون گاهى فاسق راست مى گويد، بنابراين نبايد همه جا سخن او را تكذيب كرد، بلكه بايد تحقيق شود. (فتبيّنوا) 14 در مديريّت ، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع انجام داد. ابتدا تحقيق ، سپس اقدام كنيم . (فتبيّنوا ان تصيبوا) 16 هدف خبرگزارى فاسق ، ايجاد فتنه و بهم زدن امنيّت نظام است . (ان تصيبوا قوماً بجهالة ) [ سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:آيه (6), ] [ 17:39 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |