مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
پاداش هاى مردم ، كوتاه مدّت ، كوچك ، سطحى ، همراه با منّت و ساير آفات است . بگذريم كه غير خداوند (همسر، فرزند، شريك ، دوست ، حكومت و ديگران ) بسيارى از كارهاى ما را نمى دانند تا اجرى دهند. گاهى به خاطر حسادت مى دانند، ولى ناديده مى گيرند، گاهى به خاطر بخل پاداش نمى دهند و گاهى نيز به خاطر ناتوانى ، چيزى ندارند تا پاداش دهند.غير خدا هر كس كه باشد، كارهاى كم و معيوب را از انسان نمى پذيرد، بگذريم كه پاداش هاى مردمى در يك كف زدن ، سوت كشيدن ، صلوات فرستادن و... خلاصه مى شود. آيه (4 و 5) إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَآءِ الْحُجُرَتِ اءَكْثَرُهُمْلاَ يَعْقِلُونَ و اگر آنان صبر كنند تا تو به سوى آنان خارج شوى ، قطعاًبرايشان بهتر است و خداوند بخشنده مهربان است . O گرچه مسئله صدا زدن پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از پشت حجرات امروز ديگر مطرح نيست ، ولى درس و قانونى كه از اين ماجرا به دست مى آيد، براى ما كارساز است . چنانكه در تفسير روح المعانى مى خوانيم كه ابن عباس به خانه استادش مى رفت ، ولى درِ خانه را نمى زد تا خود استاد بيرون بيايد. از او پرسيدند: چرا در نمى زنى ؟ گفت : (و لو انّهم صَبَروا حتّى تَخرُجَ اليهم لَكان خَيراً لَهم ) يعنى اگر مردم صبر كنند تا تو از خانه خارج شوى براى آنان بهتر است .مشاهده مى كنيم كه چگونه ابن عباس از آيه اى كه در شاءن پيامبر است ، براى همه تاريخ درس مى گيرد!آرى ، كسى نگويد امروز كه ابولهب نيست ، جمله (تَبّت يَدا اَبى لهب ...) چه معنايى دارد؟ زيرا آيه نام فردى را مى برد، ولى هدف تفكّرات و اعمال آن فرد است . ابولهب فردى كافر و كارشكن بود و اگر امروز مى گوييم : (تَبّت يَدا ابى لهب ) يعنى بريده باد دست كسانى كه نسبت به مسلمين سوء قصد دارند و نسبت به رهبران الهى كارشكنى مى كنند!O تعداد حجره هاى خانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نه عدد كه از شاخه هاى خرما و بر درب هر يك پرده اى از موى بز بود و طول هر اتاق ، ده ذراع (تقريباً پنج متر) و ارتفاع آن هفت تا هشت ذراع (تقربياً چهار متر) بود. اين اتاق ها در زمان وليدبن عبدالملك خراب و جزو مسجد قرار داده شد. روز خراب كردن ، صداى گريه ها بلند شد و سعيدبن مسيب مى گفت : دوست داشتم اين حجره ها به حال خود باقى مى بود تا مردم جهان اين سادگى را ببينند و عبرت بگيرند!(76) 1 به شاءن افراد توجّه كنيم . (فرياد در كوچه ، ايجاد فشار روانى ، پيامبر را در رو درواسى قرار دادن و تحميل خواسته هاى خود بر آن حضرت ، در شاءن آن بزرگوار نيست ) (يُنادونك من وراءِ الحجرات ) گروهى كه همواره پشت اتاق هاى پيامبر با فرياد خواهان خارج شدن حضرت بودند، بى عقلند. (ينادونك ) (فعل مضارع نشانه استمرار است 3 حساب فرياد افرادى كه بر اساس عادت بلند سخن مى گويند، (نه بر اساس اهانت و تحقير)، از افراد بى ادب و مغرِض جداست . (اكثرهم لايعقلون ) (مثلا گاهى والدين نام فرزند خود را ساده مى برند، امّا قصد سوء ندارند، حساب آنان از كسانى كه براساس بى ادبى نام را ساده مى برند جداست 4 فرياد در كوچه و بى ادبى نسبت به رهبر آسمانى ، نشانه بى عقلى است . (ينادونك ... لايعقلون ) 6 يكى از راههاى اصلاح و تربيت ، انتقاد و توبيخ خلافكار است . (الّذين ينادونك ... اكثرهم لايعقلون ) 8 به برنامه ها و اوقات فراغت ديگران احترام بگذاريم . پيامبر اسلام نيز به آرامش و استراحت و رسيدگى به خانواده نياز دارد و نبايد مردم هر لحظه مزاحم او شوند. (لو انّهم صبروا...) (مزاحمت و توقّع بى جا و ايجاد فشار و هيجان ، ممنوع 9 صبر نشانه ادب است . (صبروا حتّى تخرج) 10 در ملاقات مردم با رهبرى ، اختيار و زمان نبدى به دست رهبر است . (حتّى تخرج اليهم ( 12 در برابر افراد بى ادب و بى خرد، از باب رحمت ، گذشت و مهربانى وارد شويم و آنان را ماءيوس نكنيم . خداوند ضمن سرزنش كسانى كه با فرياد پيامبر را صدا مى زدند، صبر، مغفرت و رحمت خود را مطرح مى كند تا يكسره ماءيوس نشوند وفرصت تغيير رويّه داشته باشند. (لو انّهم صبروا... واللّه غفور رحيم [ سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:امتياز پاداش هاى الهى , ] [ 17:31 ] [ اکبر احمدی ]
[
O اكنون كه اين آيه از آداب گفت و گو با رسول اللّه سخن مى گويد، ما نيز كمى درباره دستوراتى كه اسلام براى سخن گفتن دارد، اشاره كنيم 1 گفتار بايد همراه با كردار باشد وگرنه قابل سرزنش است . (لِمَ تَقولون مالا تَفعلون(65)2 گفتار بايد همراه باتحقيق باشد. (هدهد به سليمان عليه السلام گفت : خبرى قطعى و تحقيق شده آورده ام ) (بِنَباءٍ يَقين 66)3 گفتار بايستى دل پسند باشد. (الطّيّب مِن القَول (67)4 گفتار بايد رسا و شفّاف باشد. (قَولاً بَليغاً)(68)5 گفتار بايد نرم باشد. (قولاً لَينّاً)(69)6 گفتار بايد بزرگوارانه باشد. (قَولاً كريماً)(70)7 گفتار بايد قابل عمل باشد. (قَولاً مَيسوراً)(71)8 با همه اقشار خوب سخن بگوييم ، نه تنها با افراد و گروه هاى خاص . (قولوا للنّاس حُسناً)(72)9 در گفتار بهترين مطلب و شيوه را انتخاب كنيم . (يقولوا الّتى هىَ اَحسن)(73)10 در گفتار هيچ گونه لغو و باطلى در كار نباشد. (اِجتَنِبوا قَول الزّور)(74) و (عن اللَّغو مُعرضون)(75) ادامه مطلب [ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:ادب در گفتگو , ] [ 8:18 ] [ اکبر احمدی ]
[
آيه (3) إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ اءَصْوَتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللّهِ اءُوْلََّئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ اءَجْرٌ عَظِيمٌهمانا كسانى كه نزد پيامبر (به خاطر ادب و احترام ) صداهايشان را پايين مى آورند، همانها كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوى آزمايش كرد. آمرزش و پاداش بزرگ مخصوص آنها است . O كلمه ((غَض )) به معناى از بالا به پايين و كوتاه آمدن است و آهسته سخن گفتن ، نشانه ادب ، تواضع ، وقار، آرامش و مهر و عشق است . O قرآن در اين آيه مى فرمايد: خداوند دلهاى افراد مؤ دّب را آزمايش مى كند و ناگفته پيداست كه آزمايش خداوند براى شناخت نيست ، زيرا كه او همه چيز را مى داند، بلكه مراد از آزمايش آن است كه انسان در برابر مسائل ، از خود استعداد و عكس العملى بروز دهد تا لايق دريافت پاداش الهى بشود.زيرا كيفر و پاداش خداوند بر اساس علم او نيست ، بلكه براساس عملكرد انسان است . يعنى اگر خدا علم دارد كه فلان شخص در آينده خلاف خواهد كرد، او را كيفر نمى دهد، بلكه بايد از او خلافى سر زند تا كيفر ببيند.جالب آن كه انسان نيز بر اساس دانسته ها به كسى مُزد نمى دهد، يعنى اگر علم داريم كه اين خيّاط لباس ما را مى دوزد، به او مزد نمى دهيم ، بلكه بايد براى ما لباس بدوزد تا مزدى به او بدهيم .بنابراين مراد از آزمايش وامتحان الهى در آيات و روايات ، انجام وسر زدن عملى از انسان است تا پس از آن به كيفر يا پاداشى برسد. البتّه امتحان در اينجا مربوط به قلب است ، زيرا چه بسيار افرادى رياكارانه اظهار ادب و تواضع مى كنند، ولى در درون متكبّرند. 1 هم خلافكار را توبيخ كنيم و هم درستكار را تشويق . در آيه قبل خلافكارانى كه در محضر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بلند صحبت مى كردند توبيخ شدند، اين آيه و آيات بعد، افراد مؤ دّب را تشويق مى كند. (انّ الّذين يَغضّون ... لهم مغفرة ...) آرى ، سرزنش وتشويق بايد در كنار هم باشد. 2 ادب ظاهرى ، نشانه تقواى درونى است . (الذين يغضّون ... امتحن اللّه قلوبهم للتّقوى ) (يعنى كسانى كه صداى خود را پايين مى آورند، دلهاى باتقوايى دارند)3 اكنون كه در محضر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نيستيم ، باز مسئله ادب در زيارت مرقد حضرت و نسبت به جانشينان حضرت همچنان در جاى خود باقى است . 5 در قرآن هرجا كلمه ((مغفرت )) و((اجر)) آمده ، اوّل سخن از مغفرت است . زيرا تا از گناه پاك نشويم ، نمى توانيم الطاف الهى را دريافت كنيم . (لهم مغفرة و اجرعظيم [ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:آيه (3) , ] [ 8:16 ] [ اکبر احمدی ]
[
O اكنون به سراغ روايات مى رويم تا ببينيم چه كار و عملى سبب تباهى كارهاى خوب انسان مى شود. در اينجا نيز مسائل اعتقادى ، عبادى ، خانوادگى ، اجتماعى ، سياسى و روانى ، سبب نابودى اعمال معرفى شده است كه ما به هر يك اشاره مى كنيم ؛1 اعتقادى : كينه و دشمنى با امامان معصوم عليهم السلام و اهل بيت پيامبر.(54) 2 عبادى : كسى كه نماز خود را بدون عذر ترك كند.(55) از امام پرسيدند: چرا ترك نماز را از گناهان كبيره نشمردى ، ولى خوردن مال يتيم را از گناهان كبيره بشمار آورديد؟حضرت فرمودند: كفر از گناهان كبيره است و ترك نماز كفر عملى است .(56)3 خانوادگى : امام صادق عليه السلام فرمودند: اگر همسرى به همسرش بگويد: من از تو خيرى نديدم و از تو ناراضى هستم ! اعمالش تباه مى شود.(57)4 اجتماعى : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: كسى كه مرده اى را با حفظ امانت غسل دهد، به عدد هر موئى از ميّت خداوند پاداش آزاد كردن يك برده به او عطا مى كند و صد درجه به او مرحمت مى فرمايد. پرسيدند: حفظ امانت در شستن مرده چيست ؟ حضرت فرمودند: عورت وزشتى هاى او را پنهان بدارد وگرنه اجرش تباه و آبرويش در دنيا و آخرت ريخته مى شود.(58) (آرى ، اين بود حفظ آبروى مرده تا چه رسد به حفظ آبروى زنده !)5 سياسى : امام باقر عليه السلام درباره آيه (و مَن يَكفُر بالايمان فقد حَبطَ عَمَلُه )(59) يعنى هر كس به ايمان خود پشت كند (و مرتد شود)، عملش تباه است فرمودند: ايمان در بطن قرآن على بن ابى طالب عليهما السلام است وكسى كه به ولايت او كفر ورزد، عملش تباه است .(60) (آرى ، رهبرى معصوم و پيروى از او، از اركان مسائل سياسى اسلام است )6 روانى : امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس بر اساس شك و خيال خود (بدون داشتن علم يا حجّت شرعى )، به پا خيزد و عملى انجام دهد، عملش تباه است .(61)O اكنون كه اثر منفى بعضى اعمال را بيان كرديم ، به سراغ اثر مثبت بعضى اعمال ديگر مى رويم كه انسان چگونه مى تواند با اعمال خود كارهاى بد را بپوشاند و يا به كارهاى خوب تبديل نمايد؛در قرآن ، ايمان ، كار نيك ، تقوى ، كمك مخفيانه به فقرا، توبه ، دورى از گناهان كبيره ، نماز، زكات ، قرض الحسنه ، هجرت و جهاد، سبب عفو و بخشش گناهان و از بين رفتن لغزشها معرّفى شده است .(62)قرآن مى فرمايد: در دو طرف روز نماز به پادار، زيرا خوبى ها، بدى ها را از بين مى برد. (و اَقِم الصلوة ... انّ الحسنات يُذهِبنَ السئيات )(63)O به خوبى روشن است كه بى ادبى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به خاطر مقام والاى آن حضرت ، سبب حبط اعمال مى شود، ولى قرآن به ما سفارش كرده كه نسبت به همه مردم آرام سخن بگوييم . چنانكه لقمان عليه السلام به فرزندش مى گويد: (واغضُض من صَوتك ) صداى خود را فرو گير و سپس صداهاى غير معروف را به صداى الاغ تشبيه كرده است .(انّ اَنكَر الاصوات لَصوتُ الحَمير)(64) مسئله صداى بلند (آلودگى صوتى )، امروزه (به اصطلاح عصر تمدّن ) يكى از مشكلات جامعه بشرى است .گاهى به اسم عروسى ، گاهى به اسم عزا، گاهى در مسجد، گاهى در زمين ورزش ، و گاهى در قالب خريد و فروش اجناس ، آرامش را از مردم سلب مى كنيم .در حالى كه تنها در چند جا اسلام حقّ فرياد زدن به ما مى دهد، مثلا: هنگام اذان آن هم با صوت خوب و بدون مقدّمات ، يا زائران خانه خدا در بيابان هاى مكّه ، همين كه ديگر قافله ها و كاروان ها را مى بينند، سفارش شده كه با صداى بلند عبارتِ ((لَبّيك الّلهمّ لَبّيك )) را تكرار كنند.به هر حال جز در موارد نادر و استثنائى ، ما حقّ بلند حرف زدن را نداريم ، تا چه رسد به اين كه اين فرياد جنبه تهديدى نيز داشته باشد كه در اين صورت علاوه بر مسئله بى ادبى ، ترساندن مؤ من هم خود كيفر ويژه اى دارد. [ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:حبط وتباهى اعمال در روايات , ] [ 8:5 ] [ اکبر احمدی ]
[
اولياى خدا بيش از همه به كرامت ها و قداست ها پاى بند بودند، به چند نمونه توجّه كنيد:الف : تا زمانى كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله زنده بود، حضرت على عليه السلام ، به احترام آن بزرگوار خطبه نخواند.ب : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در بين نماز نگاهش به ديوار روبرو افتاد كه گويا اثرى از آب دهان بر آن بود، كلام خود را قطع كرد و مقدارى راه رفت (بدون آن كه از قبله منحرف شود) و با شاخه درختى كه در كنارش بود، آن اثر را محو كرد و سپس عقب عقب به جاى خود برگشت و به نماز ادامه داد.ج : امام حسين عليه السلام همين كه ديد برادر بزرگش امام حسن عليه السلام 100 درهم به فقير كمك كرد، او 99 درهم كمك كرد تا حريم برادر بزرگتر را حفظ كند.د: امام رضا عليه السلام همين كه نام حضرت مهدى عليه السلام را مى شنيد (با اين كه آن حضرت هنوز متولّد نشده بود) قيام مى كرد.ه : در خانه آية اللّه العظمى بروجردى از مراجع بزرگ شيعيان جهان ، شخصى اظهار داشت براى سلامتى امام زمان و آية اللّه بروجردى صلوات بفرستيد. ايشان به شدّت ناراحت شد كه چرا حريم افراد را حفظ نمى كنيد و چرا نام مرا در كنار نام ولى عصر عليه السلام آورديد!؟بنابراين بايد توجّه داشت كه درجات كرامت و قداست متفاوت است و هر كس و هر چيزى به اندازه و در جايگاه خودش احترام و قداست دارد. ادامه مطلب [ یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:احترام گذارى اولياى الهى , ] [ 8:7 ] [ اکبر احمدی ]
[
O در تمام دنيا و عقائد مختلف ، به بزرگان خود احترام خاصّى مى گذارند. شهرها، خيابان ها، دانشگاه ها، فرودگاه ها، مدارس ، مؤ سسات را به نام آنان نامگذارى مى كنند. در اسلام نيز افراد، ساعات ومكان ها وحتّى برخى گياهان و جمادات قداست دارند.ريشه قداست و كرامت همه آنها در اسلام ، وابستگى به ذات مقدّس خداوند است و هر چه وابستگى آن به خدا بيشتر باشد، قداست آن هم بيشتر است و ما بايد احترام ويژه آنها را حفظ كنيم . امّا مقدّسات :1 خداوند سرچشمه قدس است و مشركان كه ديگران را با خدا يكسان مى پندارند، در قيامت به انحراف خود اقرار خواهند كرد و به معبودهاى خيالى خود خواهند گفت : رمز بدبختى ما اين است كه شما را با خدا يكسان مى پنداشتيم . (اذ نُسوّيكم بِربّ العالَمين )(33)در قرآن سخن از تسبيح و تنزيه خداوند زياد است ، يعنى ما بايد براى خدا آن احترام وقداستى را بپذيريم كه هيچ گونه عيب ونقصى براى او تصوّر نشود. نه تنها ذات او، بلكه نام او نيز بايد منزّه باشد. (سَبّح اسم ربّك الاعلى )(34)2 كتاب خدا نيز احترام و قداست ويژه اى دارد. زيرا وقتى قرآن خود را عظيم مى داند،(35) پس ما بايد آن را تعظيم كنيم ، وقتى قرآن خود را كريم مى داند،(36) ما بايد آن را تكريم كنيم ، وقتى قرآن خود را مجيد مى داند،(37) ما بايد آن را تمجيد كنيم .
[ یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:مقدّسات در اسلام , ] [ 8:4 ] [ اکبر احمدی ]
[
O اكنون با هم به چند نمونه تاريخى تقدّم و پيشى گرفتن مردم بر خدا ورسول كه در تفاسير و روايات مطرح شده است توجّه مى كنيم :1 در عيد قربان گروهى قبل از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قربانى كردند، به آنان گفته شد: (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )(5)2 گروهى قبل از آنكه ماه رمضان ثابت شود روزه گرفتند. به آنان گفته شد: (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )3 پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله گروهى را براى تبليغ نزد كفّار فرستاد، كفّار مبلّغان پيامبر را كشتند، ولى سه نفر از آنان فرار كردند. اين سه نفر در بازگشت در مسير فرار دو نفر از قبيله كفّار (بنى عامر) را ديدند و به انتقام دوستان شهيد خود آنها را كشتند (در حالى كه آن دو نفر بى تقصير بودند). قرآن آنان را به خاطر اين عمل خودسرانه توبيخ كرد كه چرا بدون دستور پيامبر دست به اين عمل زديد؟ (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )(6)4 امام عليه السلام به شخصى فرمود: اين دعا را بخوان : ((يا مقلّب القلوب )) شنونده اين گونه گفت : ((يا مقلّب القلوب والابصار)) امام فرمود: ما كلمه ((ابصار)) را نگفته بوديم ، قرآن مى فرمايد: از خدا و پيامبر جلو نيفتيد. (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )(7)5 قوم بنى تميم از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله امير ومسئول خواستند. خليفه اوّل و دوّم هر كدام شخصى را پيشنهاد كردند و با هم مشاجره مى كردند كه كانديداى من بهتر است ، آيه نازل شد؛ (لاتقدّموا بين يدى اللّه ... و لاترفعوا اصواتكم )(8)6 امام عليه السلام در آموزش دعا به شخصى فرمود: اين دعا را بخوان : ((لااله الاّ اللّه ...)) تا آنجا كه مى فرمايد: ((يُحيى و يُميت )) شنونده از پيش خود جمله اى اضافه كرد و گفت : ((و يميت و يحيى )) حضرت فرمودند: جمله تو صحيح است ، امّا آنچه من مى گويم بگو و سپس آيه (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله ) را براى او تلاوت فرمودند.(9)7 بعضى از اصحاب پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله خواب و خوراك و آميزش با همسر را بر خود حرام كردند، حضرت ناراحت شده و به منبر رفتند و فرمودند: من خودم غذا مى خورم ، مى خوابم ، با همسرم زندگى مى كنم و راه و روش من اين است ، پس هر كس از اين راه پيروى نكند، از من نيست . ((فمَن رَغِب عن سنّتى فليس منّى ))(10)8 با اين كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله ازدواج موقّت را قانونى اعلام فرمودند، خليفه دوّم گفت : من آن را حرام كردم . اين خود پيش افتادن از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است كه در اين آيه از آن نهى شده است . (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )9 در سال هشتم هجرى كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله با مردم براى فتح مكه از مدينه حركت كردند، بعضى از مسلمانان در اين سفر روزه خود را افطار نكردند (با اين كه مى دانستند مسافر روزه ندارد و مى ديدند كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله افطار كرده است ). اينها كسانى هستند كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پيشى مى گيرند. (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )10 در اديان قبل از اسلام نيز نمونه هايى از پيشى گرفتن را مى بينيم . مثلاً با اين كه حضرت مسيح فرزند مريم و بنده خدا بود، او را تا مرز خدايى پيش بردند كه قرآن آنان را از غلوّ در دين باز داشت .
ادامه مطلب [ شنبه 20 خرداد 1391برچسب:نمونه هاى پيش افتادن , ] [ 8:15 ] [ اکبر احمدی ]
[
"آیات شریفه ی23 و24اسراء" و پروردگار تو فرمان داده که جز او را نپرستید و به پدر و مادر احسان کنید اگر یکی از آن دو یا هر دو آنها نزد تو به پیری رسند به آنها اف مگو و ایشان را از خود مران و با آن دو کریمانه سخن بگو و برایشان پر و بال مهربانی از در رحمت بگستران و بگو :پروردگارا آن دو را ببخش همان طور که مرا در کودکی تربیت کردند. پیام آیات :الف -احسان به پدر و مادر ب-رفتار انسان با والدین در هنگام پیری آنها: 1-نگفتن کوچکترین سخن ناخوشایند به آنها 2-دور نکردن آنها از خود 3-کریمانه با آنها سخن گفتن 4-گستراندن بال مهربانی ومحبت برای آنها 5-طلب بخشش از خداوند برای آنها ادامه مطلب [ شنبه 20 خرداد 1391برچسب:کانون مهر, ] [ 8:7 ] [ اکبر احمدی ]
[
"آیه ی شریفه ی35 احزاب" همانا مردان و زنان مسلمان و زنان با ایمان و مردان و زنان فر مان بردار و مردان و زنان راستگو و مردانو زنان شکیبا ومردان وزنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزه دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنان که بسیار یاد خدا کنند خدا برای آنها آمرزش پاداشی بزرگ را آماده کرده است. پیام آیه:1-مسلمان بودن و مومن بودن اختصاص به جنسیت ندارد. 2-کسب فضائل اخلاقی و انجام دادن اعمال عبادی به جنس خاصی اختصاص ندارد. 3-وعده ی الهی برای رسیدن به پاداش اخروی شامل مرد و زن میشود و به جنس خاصی مربو ط نیست "آیه شریفه ی97 نحل" هر کسی کار شایسته کند از مرد یا زن در حالی که مومن باشد او را با یک زندگی پاک حیات می بخشیم و مسلما به آنان پاداش می دهیم مطابق با بهترین اعمالشان. پیام آیه: 1- زن یامرد بودن نشانه ی قرب به خدا نیست. 2- ارج منزلت زن ومرد به میزان ایمان وعمل صالح آنهاست. 3- حیات پاک وطیب از آن کسی است که قلب خود را سرشار از ایمان کند وبه اعمال شایست قیام کند. "آیه شریفه ی21 روم" ویکی از نشانه های او این است که همسرانی از خودتان برای شمابیافرید تا با ایشان آرامش یابید ومیانتان دوستی ومهربانی نهاد. پیام آیه:1- این آیه اشاره دارد به زمینه ی دوم از زمینه های طبیعی تشکیل خانواده که همان نیاز به آرامش وانس روحی با همسر است 2- خداوند در این آیه در کنار آرامش به رابطه ی همراه با مهربانی ومودت هم اشاره می کند. 3- اگر زن ومرئ در کنار هم احساس آرامش درونی کنند به تدریج به رابطه ی مودت آمیز که سرشار از مهربانی می رسند خیر وبرکتشان به یکدیگر بیشتر می شود وپیوندی مستحکم میان آنها به وجود می آید. "آیه شریفه ی72 نحل" و خداوند برای شماهمسرانی از خودتان قرار داد واز همسرانتان برای شما فرزندان و نوادگان قرار دادواز پاکیزه ها روزیتان دادآیا با وجود این (مردم )به باطل می گروند و به نعمت خدا کافر می شوند ؟ پیام آیه:این آیه اشاره دارد به زمینه ی سوم از زمینه های طبیعی تشکیل خانواده که همان رشد و پرورش فرزندان است. [ شنبه 20 خرداد 1391برچسب:زمینه های مقدس, ] [ 8:4 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |