مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
«و وصّى بها ابراهيم بنيه و يعقوب يا بنىّ إنّ اللّه اصطفى لكم الدّين و لا تموتنّ إلاّ و أنتم مسلمون»(396) همان گونه كه حضرت ابراهيمعليه السلام و حضرت يعقوبعليه السلام فرزندان خويش را به آيين اسلام سفارش كردند، هر انسانى موظّف است به فكر عقايد نسل خود باشد. نشانهى پدر مهربان تنها آن نيست كه در فكر تأمين زندگى مادى فرزندانش باشد، بلكه لازم است در فكر سلامت عقيده و ايمان نسل و فرزندان خود نيز باشد و در وصاياى خويش تنها به جنبههاى مادّى اكتفا نكند.(397) آزمايش حضرت ابراهيمعليه السلام خداوند حضرت ابراهيمعليه السلام را به غير خويش و به جزء خويش و به كلّ خويش آزمايش كرد: ادامه مطلب [ دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:سفارش فرزندان به آيين اسلام, ] [ 7:57 ] [ اکبر احمدی ]
[
«و اذكر فى الكتاب ابراهيم إنّه كان صدّيقاً نبيّاً»(382) ادامه مطلب [ یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:معناى صدّيق بودن ابراهيم عليه السلام, ] [ 9:28 ] [ اکبر احمدی ]
[
يكى از ويژگىهاى حضرت نوحعليه السلام اين است كه خداوند در بارهى وى فرموده است: «سلام على نوح فى العالمين»؛(341)درود بر نوح در همهى عوالم. خداوند در بارهى هيچ پيامبرى با اين تعبير درود نفرستاده است. در بارهى انبياى ديگر تنها به ذكر اصلى درود اكتفا كرده، مىفرمايد: «سلام على موسى و هرون»،(342)يا «سلام على ابراهيم».(343)و اين نشانهى برجستگى خاص نوحعليه السلام است كه در همه عوالم مشمول درود خاص خداست. ادامه مطلب [ یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:سلام خداوند بر نوح عليه السلام, ] [ 9:25 ] [ اکبر احمدی ]
[
«و نجّيناه و أهله من الكرب العظيم»(334) ما نوح و اهل او را از اندوه بزرگ نجات بخشيديم. اين اندوه بزرگ كدام اندوه بوده كه نوح را سخت رنج مىداد؟ ممكن است اشاره به سخريههاى قوم مغرور و آزارهاى زبانى و توهين نسبت به او و پيروانش باشد يا اشاره به تكذيبهاى پى در پى اين قوم لجوج باشد. گاه مىگفتند: ما نمىبينيم كسى از تو پيروى كند، مگر يك مشت اوباش؛ «ما نريك اتّبعك الاّ الّذين هم أراذلنا».(335)گاه مىگفتند: اى نوح! با ما زياد سخن گفتى (و پررويى كردى) اگر راست مىگويى، عذابى را كه وعده دادى بياور؛ «يا نوح قد جادلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصّادقين»،(336) گاهى نيز او كه مشغول ساختن كشتى بود، گروهى از قومش كه از كنار او عبور مىكردند، وى را مسخره مىكردند؛ «و يصنع الفلك و كلّما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه».(337) ادامه مطلب [ یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:نجات نوح عليه السلام از اندوه بزرگ , ] [ 9:23 ] [ اکبر احمدی ]
[
«و إذ قال ربّك للملئكة إنّى جاعل فى الأرض خليفة قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدّماء و نحن نسبّح بحمدك و نقدّس لك قال إنّى أعلم ما لا تعلمون»(320) از آيهى فوق نكتههايى استفاده مىشود. از جمله: الف - تنها مسئلهاى كه خداوند با كارگزارانش مطرح كرد، خلقت انسان است. ب - انتصاب خليفه و جانشين و حاكم الهى تنها از سوى خداوند است. ج - انسان جانشين و خليفهى هميشگى خداوند بر زمين است. كلمهى «جاعل» اسم فاعل و رمز تداوم است. د - فرشتگان يا از طريق اِخبار الهى يا سوء سابقهى انسانهاى قبل از حضرت آدمعليه السلام در عوالم ديگر يا در همين عالم يا به دليل پيش بينى صحيحى كه از انسان خاكى و مادى و تزاحمهاى طبيعى آنها داشتند، خونريزى و فساد انسان را پيش بينى مىكردند. ه - فرشتگان، فساد و خونريزى را كار هميشگى انسان مىپنداشتند؛ «يفسد و يسفك»، فعل مضارع نشانهى استمرار است. و - طرح لياقت خود، اگر بر اساس حسادت نباشد، مانعى ندارد؛ «و نحن نسبّح». ز - براى قضاوت كردن بايد تمام خيرات و شرور را كنار هم گذاشت و نبايد زود قضاوت كرد. ح - عبادت و تسبيح در فضاى آرام تنها معيار لياقت نيست. ط - هر كس بر اساس اطلاعات و برداشت خود سخن مىگويد. در جهان بينى ملائكه، هدف آفرينش تنها تسبيح و حمد است. ابليس نيز اول كار را مىبيند و مىگويد: من از آتشم و آدم از خاك و زير بار نمىرود، اما خداوند متعال مجموعه را مىبيند كه انسان بهتر است و مىفرمايد: «إنّى أعلم ما لاتعلمون». ادامه مطلب [ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:انسان كامل خليفه ى الهى, ] [ 22:25 ] [ اکبر احمدی ]
[
اهتمام خداوند به خلقت حضرت آدمعليه السلام «قال يا إبليس ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدىّ أستكبرت أم كنت من العالين»(312) جهت اين كه در آيهى شريفه خلقت بشر را به دست خود نسبت داده و فرمود: چه چيزى مانع سجود تو شد در برابر موجودى كه آن را با دستهاى خودم آفريدم؟ براى انسان است؛ يعنى هر چيز را براى چيز ديگرى آفريدم، ولى آدم را براى خودم خلق كردم. چنان كه اين اختصاص از آيهى «و نفخت فيه من روحى» استفاده مىشود. جهت تثنيه آوردن «يدىّ» اشعار به داشتن اهتمام تام به خلقت انسان است، وگرنه ذكر آن به صورت مفرد نيز مفيد معناى پيش گفته بود. زيرا ما انسانها نيز در مواردى كه اهتمام بيشترى براى تحقق كارى داريم، آن را با دو دست انجام مىدهيم.
ادامه مطلب [ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:حضرت آدم عليه السلام, ] [ 22:19 ] [ اکبر احمدی ]
[
«شرع لكم من الدّين ما وصّى به نوحاً و الّذى أوحينا إليك و ما وصّينا به إبراهيم و موسى و عيسى أن أقيموا الدّين و لا تتفرّقوا فيه»(306) نكاتى از آيهى فوق استفاده مىشود: الف - شرايع الهى و اديانِ مستند به وحى، فقط شرايع مذكور در آيه است؛ يعنى شريعت نوح، ابراهيم، موسى، عيسىعليه السلام و محمدصلى الله عليه وآله. چون اگر شريعت ديگرى بود، بايد در اين آيه كه مقام بيان جامعيت شريعت اسلام است، نام برده مىشد، و لازمهاش اين است كه قبل از حضرت نوحعليه السلام، شريعت و قوانينى در جوامع بشرى آن روز وجود نداشته تا در رفع اختلافات اجتماعى روزمرّه به كار رود. ب - انبيايى كه بعد از نوحعليه السلام تا زمان ابراهيمعليه السلام مبعوث شدند، همه پيرو شريعت نوحعليه السلام بودهاند و پيامبرانى كه بعد از ابراهيمعليه السلام و قبل از موسىعليه السلام بودند، تابع شريعت ابراهيمعليه السلام و انبياى بعد از موسىعليه السلام و قبل از عيسىعليه السلام پيرو شريعت موسىعليه السلام و پيامبران بعد از عيسىعليه السلام تابع شريعت آن حضرت بودهاند. ادامه مطلب
قرآن كريم مشابه اوصاف و افعالى را براى خداوند متعال بيان مىكند براى انبياى الهى نيز اسناد مىدهد. در جمع ميان اين آيات بايد چنين گفت: آن اوصاف و افعال اولاً و بالذات در بارهى خداوند است و انبيا، مظهر اوصاف و كمالات حق هستند كه از لطف الهى بهرهمند شدهاند. در اين زمينه به نمونههاى زير توجه كنيد: آيات قرآن كريم در زمينهى علم غيب دو دسته است: نخست آياتى كه علم غيب را مخصوص خداوند معرفى كرده و از غير او نفى مىكند مانند: «و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلاّ هو»،(296)كليدهاى غيب به دست اوست و جز او كسى آنها را نمىداند. «و لو تقوّل علينا بعض الأقاويل * لأخذنا منه باليمين * ثمّ «فاصبر كما صبر اولوا العزم من الرّسل»(302) [ جمعه 5 خرداد 1391برچسب:انبيا مظهر صفات خداوند, ] [ 8:44 ] [ اکبر احمدی ]
[
«و تبسّم ضاحكاً من قولها و قال ربّ أوزعنى أن اشكر نعمتك الّتى أنعمت علىّ و على والدىّ و أن عمل صالحاً تَرضيه و أدخلنى برحمتك فى 239) انعام / 90. [ جمعه 5 خرداد 1391برچسب:حضرت سليمانعليه السلام و درخواست توفيق عمل صالح, ] [ 8:42 ] [ اکبر احمدی ]
[
«و كأيّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون كثير فما وهنوا لما أصابهم فى سبيل اللّه و ماضعفوا و مااستكانوا و اللّه يحبّ الصّابرين * و ما كان قولهم الاّ أن قالوا ربّنا اغفر لنا ذنوبنا و إسرافنا فى أمرنا و ثبّت أقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين * فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الأخرة و اللّه يحبّ المحسنين»(274) الف - آنان در برابر مشكلات سستى نورزيدند؛ «فما وهنوا». ب - ضعف نشان ندادند؛ «و ما ضعفوا». ج - در برابر دشمن تسليم نشدند و زارى و تضرّع نكردند؛ «و ما استكانوا». آنگاه خواستههايشان را اين گونه بيان كردند: 1 - خداوندا گناهان ما را بيامرز؛ «ربّنا اغفرلنا ذنوبنا». 2 - از تندروىهاى ما درگذر؛ «و إسرافنا فى أمرنا». 3 - ما را ثابتقدم بدار؛ «و ثبّت أقدامنا». 4 - ما را بر كافران پيروز فرما؛ «و انصرنا على القوم الكافرين». جالب توجه اين كه: هنگامى كه آنها به تقصير و گناه خود اعتراف كردند، خداوند آنها را «محسن» ناميد؛ گويا خداوند به انسان مىگويد: هرگاه اعتراف به گناه و تقصير خود كردى، من تو را به احسان توصيف و تو را دوست و حبيب خودم قرار مىدهم؛ «و اللّه يحبّ المحسنين»، تا اين كه بداند راهى براى بنده به سوى خدا نيست، مگر به اظهار عجز و ذلّت و ناتوانى.(275) مجاهدان حقيقى به جاى اين كه شكست خود را به ديگران نسبت دهند يا به عوامل موهوم و مرموز مربوط بدانند، سرچشمهى آن را در خودشان جستجو مىكنند و به فكر جبران اشتباهات خويش هستند، حتى آنها كلمهى شكست را بر زبان نمىآورند و به جاى آن اسراف و تندروىِ بيجا ذكر مىكنند؛ به عكسِ ما كه امروز سعى مىكنيم نقاط ضعفى را كه سرچشمهى ناكامىها و شكستهاى ماست، ناديده بگيريم و همهى آنها را به عوامل خارجى و بيگانه مربوط بدانيم.(276) ادامه مطلب [ جمعه 5 خرداد 1391برچسب: انبيا و ياران آنها اسوهى مؤمنان, ] [ 8:37 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |