مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
هدف از خلقت در آيات مختلف قرآن، به هدف آفرينش انسان يا مجموعهى جهان هستى اشاراتى شده است كه در بدوِ امر ممكن است مختلف به نظر برسد، ولى با دقت مىبينيم همه به يك حقيقت بازمىگردد. الف - عبادت و بندگى؛ «و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون».(140) ب - علم و آگاهى از صفات خداوند؛ «اللّه الّذى خلق سبع سموات و من الأرض مثلهنّ يتنزّل الأمر بينهنّ لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير».(141) ج - آزمايش بشر؛ «و هو الّذى خلق السّموات و الأرض فى ستّة أيّام و كان عرشه على الماء ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً».(142) د - رحمت الهى؛ «ولِذلك خلقهم...».(143) كمى دقت در اين آيات نشان مىدهد كه بعضى مقدمه براى بعضى ديگر است. آگاهى و معرفت، مقدمهاى براى آزمون و تربيت بشر و آن هم مقدمهاى براى بهرهگيرى از رحمت خداوند است.(144) «و هو الّذى خلق السّموات و الأرض ... ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً»(145) سؤال: اين آيهى شريفه هدف خلقت را آزمايش انسان مىداند؛ «ليبلوكم»، ولى در ساير آيات اهداف ديگرى بيان شدهاست. جمع ميان اين آيات چگونه است؟ پاسخ: هدفها در طول يكديگر و به صورت مرحلهاى است، چنانكه شخم زمين براى كشت است و كشت براى دستيابى به گندم و گندم براى پخت نان و نان براى تغذيهى انسان. آيات قرآن نيز مراحلى را براى هدف خلقت انسان بيان كرده است: بحث از آفرينش جهان در شش روز، در هفت مورد از آيات قرآن كريم آمده است. با توجه به سخن دانشمندان كه ميلياردها سال طول كشيده تا زمين و آسمان به وضع كنونى درآمده است، مقصود از خلقت آسمان و زمين در شش روز چيست؟ پاسخ: منظور از شش روز در آيهى شريفه اشاره به شش مرحله است. زيرا در ابتداى خلقت، آسمان و زمينى وجود نداشت تا شب و روزى وجود داشته باشد. در قرآن كريم صدها بار كلمهى يوم و ايام به كار رفته است و در بسيارى از موارد به معناى شبانهروز معمولى نيست، مثلاً تعبير از عالم رستاخيز به «يوم القيامة» نشان مىدهد كه از مجموعه رستاخيز كه دوران بسيار طولانى است، با تعبير «روز قيامت» ياد شده است. در بعضى از آيات مىخوانيم كه محاسبهى اعمال بعضى مردم در روز قيامت پنجاه هزار سال طول مىكشد؛ «فى يوم كان مقداره خمسين ألف سنة».(150)در روايات نيز كلمه «يوم» به معناى دوران آمده است. حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: «الدهر لك يومان يوم لك و يوم عليك». دنيا براى تو دو روز است، روزى به سود تو و روزى به زيان تو. امام عليه السلام در ذيل آيهى شريفهى «فى ستّة أيّام» مىفرمايد: «فى ستّة أوقات».(151) قرآن مجيد در آيات نهم تا دوازدهم سورهى فصّلت، آفرينش زمين را در دو روز و كوهها و بركات و غذاها را در چهار روز و در پايان، آفرينش آسمانها را نيز در دو روز ذكر مىكند كه مجموعاً هشت روز مىشود، در حالى كه در آيات فراوانى از قرآن كريم، آفرينش آسمانها و زمين را مجموعاً در شش روز يا به تعبير ديگر در شش دوران بيان شده است، در اينجا اين سؤال مطرح است كه جمع ميان اين آيات چگونه است؟ مفسران در پاسخ اين سؤال دو راه انتخاب كردهاند: الف - مشهور معتقد است كه مراد از «أربعة أيّام» تتمهى چهار روز است. به اين ترتيب كه در دو روز اول از اين چهار روز زمين آفريده شد و در دو روز بعد، ساير خصوصيات زمين، و خلقت آسمانها نيز در دو روز كه مجموعاً شش روز (شش دوران) مىشود. طبق اين تفسير، آيه تقديرى دارد به اين صورت «و قدّر منها اقواتها فى تتمة أربعة أيام» و يا تعبيرى كه در تفسير كشاف آمده؛ «كلّ ذلك فى أربعة أيّام». ب - تعداد كمى از مفسّران بر آنند كه «أربعة أيام» مربوط به آغاز خلقت نيست، بلكه اشاره به فصول چهارگانهى سال است كه مبدأ پيدايش ارزاق و پرورش مواد غذايى انسانها و حيوانات است. حديثى نيز به اين مضمون در تفسير على بن ابراهيم آمده است.(152) ادامه مطلب [ دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:آفرينش جهان هستى, ] [ 17:8 ] [ اکبر احمدی ]
[
خداوند رازق مردم «نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الحيوة الدّنيا»(135) اختيار رزق فقط به دست خداوند است، نه به دست انسان. دليل بر آن، اختلاف در ثروت و فقر و عافيت و صحت و اولاد و ساير امورى است كه رزق شمرده مىشود. با اين كه هر فردى از افراد بشر مىخواهد از نهايت درجهى ارزاق را كه ديگر بيش از آن تصور ندارد، دارا باشد؛ اما روشن است كه هيچ كس به چنين آرزويى نمىرسد و به همهى آنچه دوست دارد، دست نمىيابد. پس مىفهميم كه ارزاق به دست انسان نيست، وگرنه هيچ فردى فقير و نيازمند به هيچ يك از مصاديق رزق نمىشد.(136) حضرت ابراهيمعليه السلام وقتى مقام امامت را براى ذريهى خويش طلب مىكند؛ «و من ذريّتى»، خداوند در جواب مىفرمايد: اين مقام به افراد ستمگر نمىرسد؛ «لا ينال عهدى الظّالمين»؛ اما وقتى طلب رزق براى مردم مىكند، تنها براى مؤمنان تقاضا مىكند؛ «وارزق أهله من الّثمرات من ءَامن منهم»، خداوند در پاسخ او مىگويد: رزق مادى را هم به مؤمنان مىدهيم، هم به كافران؛ «قال و من كفر فأمتّعه قليلاً». از اينجا روشن مىشود كه رزق مادى خيلى مهم نيست، از اين رو به اهل و نااهل داده مىشود، اما مقامات معنوى و اجتماعى و رهبرى مردم به هر كسى واگذار نمىشود.(137) ضامن رزق همهى موجودات «و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على اللّه رزقها»(138) هيچ جنبندهاى در روى زمين نيست، مگر اين كه روزى آن بر خداست. روزى رساندن خداوند به موجودات مختلف بسيار حيرت انگيز است؛ از جنينى كه در شكم مادر قرار گرفته تا حشرات گوناگونى كه در اعماق تاريك زمين هستند يا در لابهلاى درختان و بر فراز كوهها و در قعر درهها زندگى مىكنند، از ديدگاه علم خداوند هرگز مخفى و پنهان نيست. رزق بعضى از انواع پرندگان در لابهلاى دندانهاى پارهاى از حيوانات عظيم الجثّهى دريا نهفته شدهاست. اين حيوانات كه پس از تغذيه از حيوانات دريايى، دندانهايشان احتياج به خلال كردن دارد، به ساحل مىآيند، دهانشان را كه بىشباهت به غار كوچكى نيست، باز نگه مىدارند، گروهى از پرندگان بدون هيچ گونه وحشت و اضطراب وارد اين غار مىشوند و به جستجوى روزى خويش در لابهلاى دندانهاى حيوان غول پيكر مىپردازند، هم شكمى از عزا در مىآورند و هم حيوان را از اين مواد مزاحم راحت مىسازند و هنگامى كه برنامهى هر دو پايان پذيرفت و آنها به خارج پرواز كردند، حيوان با احساس آرامش دهانش را مىبندد و به اعماق آب فرو مىرود.(139) [ دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:خداوند رازق مردم, ] [ 17:5 ] [ اکبر احمدی ]
[
10 - برهان تمانع و اثبات توحيد اگر پروردگارانى جز خداى متعال در آسمانها و زمين باشند، بىترديد هستى به فساد و تباهى كشانده مىشود، و چون هيچ گونه ناسازگارى در جهان خلقت به چشم نمىخورد و كمترين نارسايى در آنها وجود ندارد، پس خدايانى غير از خداوند متعال وجود ندارد. 11 - يگانگى خداوند در زمين و آسمان «هو الّذى فى السماء إله و فى الأرض إله»(53) 12 - شناخت پروردگار عموم مردم از مخلوق پى به خالق، و از مصنوع پى به صانع مىبرند، چنانكه قرآن كريم مىفرمايد: «إنّفى خلق السموات و الأرض .... لايات لقوم يعقلون»(55)؛ اما برخى از انسانها مانند انبياى الهى، خداوند را به خودش مىشناسند، نه به غير او، و از صانع پى به مصنوع مىبرند.همان گونه كه قرآن كريم مىفرمايد: «ألم ترإلى ربّك كيف مدّ الظلّ»(56) به ما بنگر تا صنع ما بينى، نه اين كه به سايه بنگر تا ما را ببينى. اول خداوند مطرح است، بعد مصنوع او كه سايه باشد.(57) «أفلا ينظرون إلى الأبل كيف خلقت»(58) [ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:نكته هايي از قرآن كريم3, ] [ 19:32 ] [ اکبر احمدی ]
[
4 - شكوفايى فطرت به هنگام خطر
«هو الذّى يسيّركم فى البرّ و البحر... و ظنّوا أنّهم أحيط بهم دعواللّه مخلصين له الدّين»(39) 5 - عالم ذرّ و پيمان فطرت «و إذ أخذ ربّك من بنى ءَادم من ظهورهم ذرّيّتهم و أشهدهم على أنفسهم ألست بربّكم قالوا بلى»(41) ادامه مطلب [ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:نكته هايي از قرآن كريم2, ] [ 19:28 ] [ اکبر احمدی ]
[
1 - اصول سه گانه ى اعتقادى اصول سهگانهى اعتقادى گاهى در يك سوره مطرح است، چنان كه در سورهى مباركهى (يس) آمده است؛ «نبوّت» در ابتداى سوره بيان شده است؛ «انّك لمن المرسلين»، مبدأ و معاد نيز پايان آن؛ «فسبحان الّذى بيده ملكوت كل شىء و اليه ترجعون»(26)، گاهى نيز اين سه اصل اعتقادى در يك آيه مطرح شده است؛ «ءامن الرّسول بما أنزل إليه من ربّه و المؤمنون كلّ ءامن باللّه و ملئكته و كتبه و رسله لا نفرّق بين أحد من رسله و قالوا سمعنا و أطعنا غفرانك ربّنا و إليك المصير»(27)، كه جملهى «كلّ ءامن باللّه» ناظر به توحيد و جملهى «لا نفرّق بين أحد من رسله» بيان كنندهى نبوت و جملهى «و إليك المصير» اشاره به معاد است. 2 - عدم شك در مبدأ و معاد قرآن كريم شك و ريب را از سه امر نفى كرده است: خداوند، قيامت، قرآن كريم. آنگاه، براى كسانى كه احياناً شك و ترديدى دارند، بدين شرح استدلال مىكند: 1 - در وجود ذات خداوند متعال هيچ شكى نيست؛ «أفى اللّه شك». زيرا او پديد آورندهى نظام هستى است؛ «فاطر السّموات و الأرض».(28) 2 - در معاد و روز قيامت نيز جاى هيچ شكى نيست؛ «ربّنا انّك جامع النّاس ليوم لاريب فيه».(29)زيرا خداوند انسان را از خاك آفريد؛ «يا أيّها النّاس ان كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب».(30) 3 - فطرت خدا آشنا قرآن كريم انسان را داراى فطرتى خداخواه و خداشناس معرفى مىكند؛ «فطرة اللّه الّتى فطر النّاس عليها لاتبديل لخلق اللّه»(33)تا فطرت او بيدار است، وى خداگرا و خداجوست، و همهى هستى و دارايىهايش را از او مىداند؛ ليكن گاهى بر اثر غفلت از حقيقت خويشتن، به اسباب مادى دل مىبندد و در نتيجه، از پروردگارش غافل مىگردد و در اين صورت، اگر به سختى و مصيبتى گرفتار شود، نااميد و مضطرب خواهد شد؛ «و اذا أنعمنا على الإنسان أعرض و ناء بجانبه و إذا مسّه الشّرّ كان يؤساً».(34) بنا بر اين، انسان دو حال دارد: فطرى و عادى؛ بر اساس هوشيارى فطرى، چه در آسايش و رفاه، چه در سختى و بلا، دل سوى خدا دارد و بر پايهى غفلت از فطرت، به نعمتهاى دنيوى مثل مال و جاه و فرزندان سرگرم است، ليكن حوادث تلخ مىتواند او را از خواب غفلت بيدار كرده و با خداى خويش آشنا سازد؛ «و اذا مسّكم الضّرّ فى البحر ضلّ من تدعون الاّ ايّاه»(35)و نيز «و اذا مسّ الانسان الضرّ دعانا لجنبه».(36) كوتاه سخن اين كه: انسان داراى فطرتى خداجوست، ليكن گاهى هنگام رفاه و آسايش از خداوند غافل مىشود، ولى زمان گرفتارى و ابتلا هوشيار مىگردد و يگانه موجودى را صدا مىزند كه توان برطرف كردن مشكلاتش را دارد و براى سهولت دستيابى به اهدافش، وعدهى اطاعت و شكرگزارى مىدهد؛ «لئن أنجينا من هذه لنكوننّ من الشّاكرين».(37) پيدايش چنين ارتكازى در انسانها مبتنى بر رفتار اجتماعى آنهاست كه براى تأمين نيازهاى خويش اقدام به معامله مىكنند و چيزى مىدهند و در مقابلش چيز ديگرى مىستانند. بدين جهت، در ارتباط با خداوند سبحان نيز چنين عمل مىكنند، در حالى كه ساحت مقدسش منزه از احتياج است. توسل و رويكرد انسان به خداى سبحان، هر چند در حالت اضطرار و بيچارگى باشد، دليل روشنى بر وجود فطرت خداجو و خداگراى اوست، گرچه پس از رسيدن به ساحل امن و رهايى از مصايب دوباره ناسپاسى مىكند؛ «ثم أنتم تشركون».(38) [ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:نكته هايي از قرآن كريم , ] [ 19:15 ] [ اکبر احمدی ]
[
روايات 2 - تنگ بودن جهنم 3 - عدم طاقت بشر در جهنم 4 - شدت يك حلقه زنجير جهنم 5 - در امان بودن اهل توحيد از عذاب 6 - عبوس بودن مالك دوزخ 7 - طبقات جهنم
[ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:عذاب جهنّم2, ] [ 17:30 ] [ اکبر احمدی ]
[
آيات 2 - خشم و خروش جهنم : 3 - آوردن جهنم براى تبهكاران : 4 - تسلّط جهنم بر كافران : 5 - جهنم داراى نگهبان : 6 - تعداد نگهبانان جهنّم : 7 - افزونطلبى جهنم : 8 - دوزخيان در غل و زنجير : 9 - فوران آتش دوزخ : 10 - شدت غضب آتش دوزخ : 11 - خاموش نشدن آتش دوزخ : 12 - شعله كشيدن آتش دوزخ : 13 - تسلّط آتش دوزخ بر باطن : 14 - عدم مرگ در دوزخ : 16 - چهرههاى عبوس و درهم كشيده دوزخيان : 17 - لباس دوزخيان : 18 - غذاى دوزخيان : 19 - غذاى دوزخيان همچون فلز گداخته : 20 - سايههاى جهنم نه خنك است نه مفيد: «و ظلّ من يحموم لابارد و لا كريم» واقعه، 44 سايهاى كه نه خنك است و نه آرام بخش و در سايه دودهاى متراكم و آتش زا . [ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:عذاب جهنّم, ] [ 17:27 ] [ اکبر احمدی ]
[
قال علىعليه السلام: «انه ليس لانفسكم ثمن الاّ الجنة فلا تبيعوها الاّ بها».
2 - بهشت ثمن اعتقاد به وحدانيت 3 - رسيدن بهشت در پرتو تحمل شدائد 4 - كمترين منزل براى بهشتى 5 - ورود به بهشت در پرتو رحمت خداوند 6 - ورود به بهشت و خوشحال نمودن كودكان و يتيمان 7 - نسوزاندن درختان بهشتى 8 - تكامل در بهشت 9 - پاكيزهترين نعمت بهشتى 10 - عظمت نعمتهاى بهشتى 11 - شرايط رفتن به بهشت 12 - اولين مهمانان بهشت 13 - درجات بهشت 14 - در اختيار بودن پرندهى بهشتى 15 - نوشيدنىهاى بهشتى [ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:بهشت ثمن جان مؤمن, ] [ 17:24 ] [ اکبر احمدی ]
[
آيات 2 - انتخاب انواع ميوهها : 3 - دستيابى به ميوهها : 4 - دو نوع مختلف از ميوهها : 5 - دوام خوردنيهاى بهشت : 6 - انواع ميوهها و گوشتها : 7 - گوشت پرندهها : «و لحم طير مما يشتهون» واقعه، 19 و گوشت پرنده از هر نوع كه مايل باشند . ادامه مطلب [ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:نعمتهاى بهشت, ] [ 10:31 ] [ اکبر احمدی ]
[
آيات 2 - اختيار كفر بعد از ايمان 3 - ارتداد از دين 4 - نفاق «اولئك الذين كفروا بايات ربّهم و لقائهم فحبطت اعمالهم» كهف، 105 آنها كسانى هستند كه به آيات پروردگارشان و لقاى او كافر شدند به همين جهت اعمالشان حبط و نابود شد 6 - داد و فرياد زدن در محضر پيامبر اكرم (ص) «يا ايها الذين امنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النّبى و لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض ان تحبط اعمالكم و انتم لا تشعرون» حجرات، 2 اى كسانى كه ايمان آوردهايد صداى خود را فراتر از صداى پيامبر نكنيد و در برابر او بلند سخن مگوييد آنگونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مىكنند مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى كه نمىدانيد . ادامه مطلب [ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:عوامل حبط عمل, ] [ 10:27 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |